بایگانی برچسب برای: فوتبال

حقوق_ورزشی

محرومیت ۲ ساله عزیزی‌خادم از کلیه فعالیت‌های فوتبالی

کمیته اخلاق رای خود را در خصوص پرونده رییس معزول و برخی از مسئولان وقت فدراسیون فوتبال اعلام کرد. به نقل از فدراسیون فوتبال،‌ رای صادره به شرح زیر است: مستندا به مواد ۲، ۳، ۴، ۵، ۹، ۲۹، ۳۰، ۳۳، ۳۷، ۴۱، ۵۸، ۶۱ و ۶۲ آیین نامه اخلاق فدراسیون فوتبال و مواد ۷، ۲۳، ۲۶ ، ۲۷ و ۳۸ اساسنامه فدراسیون فوتبال و مواد ۱۱، ۱۳، ۱۴، ۲۴، ۲۵ و ۷۶ آیین نامه اخلاق فدراسیون جهانی فوتبال فیفا، بدینوسیله اعلام می‌گردد، آقایان شهاب الدین عزیزی خادم به عنوان رییس فدراسیون، علی سلیمانی صرمی به عنوان خزانه دار، حسن کامرانی فر به عنوان دبیرکل فدراسیون، وحید فدایی به عنوان رئیس دپارتمان مالی و محمد بابازاده درویش به عنوان رئیس اسبق دپارتمان حقوقی به دلیل نقض مقررات اخلاقی فوتبال متخلف شناخته شده و به موجب دادنامه مورخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۱:

الف) شهاب الدین عزیزی خادم به محرومیت از ۲ سال هر نوع فعالیت در فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی و پرداخت یک میلیارد ریال جزای نقدی

ب) علی سلیمانی صرمی به محرومیت از یکسال هر نوع فعالیت در فوتبال، فوتسال و فوتبال ساحلی و پرداخت ۳۰۰ میلیون ریال جزای نقدی

ج) حسن کامرانی فر به پرداخت ۴۰۰میلیون ریال جزای نقدی

د) وحید فدایی به پرداخت ۳۰۰ میلیون ریال جزای نقدی

و) محمد بابازاده به پرداخت ۳۰۰ میلیون ریال جزای نقدی

محرومیت مطابق ماده ۳۸ مقررات انضباطی فدراسیون فوتبال شامل هر گونه فعالیت اعم از داور، بازیکن، مربی، پزشک، فیزیوتراپ و فعالیت های مشابه، هرگونه فعالیت های اداری و مدیریتی در حوزه فوتبال، شرکت در دوره های آموزشی، نامزدی در هر گونه انتخابات فوتبالی، واسطه گر و کارگزاری رسمی مسابقات می‌باشد. محکوم گردیده‌اند، لذا مستدعی است مراتب به متشاکیان ابلاغ و تفهیم شود.

۱- مستند به بند ۱ ماده ۶۳ آیین نامه اخلاق و بند ۴ ماده ۱۰۳ آیین نامه انضباطی محرومیت مندرج در رای فوق بلافاصله به محض صدور اجرا و ارائه درخواست تجدیدنظرخواهی مانع اجرای حکم یا توقف اجرای آن نخواهد بود.

۲- در صورت داشتن درخواست تجدیدنظرخواهی با رعایت تشریفات قانونی مندرج در ماده ۶۳ آیین نامه اخلاق ظرف مدت یک هفته لایحه اعتراضیه منضم به رسید پرداخت هزینه دادرسی در وجه فدراسیون فوتبال را به کمیته اخلاق ارسال کنند.

آخرین بار انتخابات فدراسیون فوتبال روز یک‌شنبه ۱۰ اسفند ۱۳۹۹ در سالن همایش‌های اجلاس سران برگزار شد و طی آن هاشمی و عزیزی‌خادم به دور دوم راه یافتند و کریمی و آجرلو حذف شدند. از ۸۷ رای در مرحله نخست، کیومرث هاشمی ۲۴، شهاب الدین عزیزی خادم ۳۵، علی کریمی ۹ و مصطفی آجرلو ۱۸ رای کسب کردند و یک رای باطل شد. در دور نیز دوم شهاب‌الدین عزیزی‌خادم با کسب ۴۹ رای به عنوان رئیس فدراسیون فوتبال انتخاب شد.

عزیزی خادم در کمتر از یک سال بعد در  ۲۸ بهمن ۱۴۰۰ با رای هیات رئیسه فدراسیون فوتبال تا زمان برگزاری مجمع فوق‌العاده از ریاست این فدراسیون به صورت موقت عزل شد.

بر اساس برنامه‌ریزی انجام شده، قرار بود موضوع عزل موقت عزیزی خادم در جلسه ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ مجمع فوق‌العاده فدراسیون فوتبال به رای اعضای مجمع گذاشته شود، ولی اکنون با محرومیت او، این موضوع از دستور کار مجمع خارج خواهد شد.

تخلفات آشکار عزیزی‌خادم در کمک ۱۰ میلیاردی به پرسپولیس!

موضوع پرداخت ۱۰ میلیاردی فدراسیون فوتبال به پرسپولیس در حالی مطرح است که اکنون با آشکار شدن شیوه و دستورات رییس وقت فدراسیون فوتبال در انجام این پرداخت، تخلفات قطعی عزیزی خادم بیش از قبل محرز شده است.

فدراسیون فوتبال در آخرین روزهای مدیریت عزیزی خادم، مبلغی ۱۰ میلیارد تومانی را به باشگاه پرسپولیس پرداخت کرد اکنون بررسی‌های حسابرس مستقل این فدراسیون حکایت از بروز تخلفات متعدد و آشکار شخص رییس وقت فدراسیون فوتبال در فرایند پرداخت این کمک مالی دارد.

در گزارش کمیته سه نفره حسابرسی مستقل فدراسیون فوتبال (ملیحی، فرکی و بهرامی) به تاریخ ۲۷ فروردین ۱۴۰۱ درباره تخلفات مدیریت عزیزی‌خادم، به بحث قرارداد مضاربه و قرض ۱۰ میلیارد تومانی فدراسیون فوتبال به باشگاه پرسپولیس اشاره شده و مدارک و مستندات این گزارش حاکی از پرداخت غیرقانونی این مبلغ از سوی عزیزی خادم دارد.

عدم وجود مصوبه هیات رئیسه

هیات رئیسه فدراسیون فوتبال به عنوان بالاترین رکن اجرایی این فدراسیون، در جریان درخواست پرسپولیس و پرداخت این مبلغ از سوی فدراسیون فوتبال نبوده است، موضوعی که مکررا در گزارشات دبیرکل و خزانه‌دار فدراسیون بر آن تاکید شده است.

مخالفت هیات رئیسه با پرداخت کمک مالی به پرسپولیس

بعد از پرداخت غیرقانونی این مبلغ به باشگاه پرسپولیس از سوی عزیزی خادم که با دستور مستقیم و خلاف مقررات او انجام شده است، در تاریخ نوزدهم اسفند ۱۴۰۰ و در جلسه هیات رئیسه موضوع درخواست و پرداخت این مبلغ به باشگاه پرسپولیس برای اخذ مصوبه هیات رئیسه مطرح می‌شود اما اعضای هیات رئیسه با پرداخت هرگونه مبلغی به پرسپولیس مخالفت می‌کنند.

امضا نشدن قرارداد توسط خزانه‌دار

هم‌چنین بر اساس اسناد موجود، قرارداد مضاربه میان فدراسیون فوتبال و باشگاه پرسپولیس برای پرداخت مبلغ ۱۰ میلیارد تومان فاقد امضای خزانه‌دار فدراسیون فوتبال است.

این موضوع با استناد به بند یک ماده ۳۸ اساسنامه فدراسیون که تاکید دارد کلیه قراردادها باید با امضای مشترک رئیس فدراسیون و خزانه‌دار اجرایی شود، تخلف آشکار است.

هم‌چنین رئیس فدراسیون فوتبال در پرداخت این پول هیچ مکاتبه‌ای با دبیرکل فدراسیون نداشته و شخصا این درخواست را به خزانه‌دار فدراسیون فوتبال ارسال و نهایی کرده است.

تخلف در کمک مالی به شرکت دولتی

هرگونه پرداخت مالی از سوی نهادهای عمومی غیردولتی به شرکت‌های دولتی خلاف قانون است. از همین روز پرداخت مالی فدراسیون فوتبال به پرسپولیس به عنوان یک شرکت دولتی تخلف است.

بی‌توجهی به دستور وزارت ورزش

هم‌چنین عزیزی خادم در نامه‌ای بدون تاریخ و شماره به خزانه‌دار وقت فدراسیون فوتبال با اشاره به نامه ۱۱ بهمن ۱۴۰۰ یکی از مدیران کل وزارت ورزش و جوانان در متن نامه به صراحت قید می‌کند که با توجه درخواست وزارت ورزش و «با مسئولیت بنده» این مبلغ به باشگاه پرسپولیس پرداخت شود. این در حالی است که در نامه وزارت ورزش به فدراسیون فوتبال برای مساعدت و قرض به پرسپولیس به صراحت تاکید شده که «پس از کسب مجوز از هیات رئیسه و سایر ترتیبات قانونی» اقدام شود.

این تخلف آشکار در گزارش‌های ارسالی دبیرکل و هیات رئیسه به تاریخ‌های ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ و ۲۷ فروردین ۱۴۰۱ با موضوع تخطی عزیزی خادم از مسئولیت‌های و وظایف قانونی به کمیته اخلاق فدراسیون فوتبال ارجاع شده است.

علاوه بر این تخلف آشکار و براساس گزارشات و مستنداتی که در فدراسیون فوتبال به کمیته اخلاق ارجاع شده، بر غیرقانونی بودن پرداخت‌های جنجالی اخیر به مجتبی خورشیدی و سایر افراد نزدیک به عزیزی خادم نیز تاکید شده، چرا که این پرداخت‌ها هیچ مبنای قانونی نداشته و بدون اطلاع ومصوبه هیات رئیسه انجام شده است.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۲۲۵۱۶۹۲۲ و ۱۴۰۱۰۲۲۵۱۶۷۵۶

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

پشت پرده استعفا از ریاست فدراسیون فوتبال پس‌از ۴ دهه

حسین راغفر، اقتصاددان و عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا، دارنده مدرک کارشناسی ارشد اقتصاد از دانشگاه مینه‌سوتا آمریکا و دکتری این رشته از دانشگاه اسکس انگلستان است. راغفر در سال ۱۳۶۰ به مدت یک‌سال به عنوان رییس فدراسیون فوتبال ایران فعالیت کرد تا به عنوان جوان‌ترین رییس تاریخ این فدراسیون شناخته شود و از سال ۶۲ تا ۶۴ نیز قائم مقام سازمان تربیت‌بدنی و معاون فنی و امور فدراسیون‌های این سازمان بود.

در ادامه مشروح گفت‌وگوی تفصیلی با وی در رابطه با اتفاقات آن سال‌های فوتبال و ورزش ایران و نیز فضای این روزهای اقتصاد ورزش در کشور آمده است:

در مورد خانواده‌تان بگویید:

بنده فرزند دوم خانواده‌ هستم و دو خواهر و یک برادر دارم. در خانواده ما صرفا بنده ورزش می‌کردم و به تعبیری خیلی فعال و پر انرژی بودم، فرصت‌های ورزشی را غنیمت می‌شماردم و از آن‌ها استفاده می‌کردم. زمانی که به دبیرستان رفتم در محله بازی می‌کردم و از کلاس دهم به دبیرستان خوارزمی رفتم و آنجا نیز عضو تیم مدرسه بودم و مسابقات آموزشگاهی در سطح تهران برگزار می‌شد.

چگونه بود که به ورزش فوتبال روی آوردید؟

بنده در محله شهرآرا تهران از کلاس سوم دبستان به طور جدی ورزش را آغاز کردم؛ آن‌جا فضای بازی و ورزش وجود داشت و خوشبختانه در سنین پایین فرصت خوبی را به وجود آورده بودند تا بچه‌ها بتوانند ورزش کنند و در رشته فوتبال نیز زمینه رشد فراهم شد و عده‌ای از افراد دلسوز با کمک‌های خود موجب بهبود وضعیت موجود شدند. فضای جغرافیایی این امکان را به ما می‌داد که در حوزه ورزش فعالیت کنیم و با تشکیل تیم‌های محلی زمینه رقابت‌های محلی در منطقه فراهم بود. بنده نیز از نظر فعالیت‌های بدنی و ورزشی خیلی فعال بودم و به همین دلیل نیز فوتبال را از همان سنین شروع کردم و پس از مدتی نه چندان طولانی توانستم دروازه‌بان تیم محله شوم.

راه‌آهن باشگاهی بود که دقیقا مثل یک آکادمی و مرکز تربیت جوانان فعالیت می‌کرد و به لحاظ موقعیت جغرافیایی با تراکم جمعیتی در منطقه روبرو بود و طبقات پایین جامعه در آن محدوده زندگی می‌کردند و همین مسئله موجب می‌شد تا فرصت بسیار مناسبی برای شکوفایی ذخیره‌ای از استعدادهای ورزشی فراهم شود.راه‌آهن باشگاهی بود که دقیقا مثل یک آکادمی و مرکز تربیت جوانان فعالیت می‌کرد و به لحاظ موقعیت جغرافیایی با تراکم جمعیتی در منطقه روبرو بود. طبقات پایین جامعه در آن محدوده زندگی می‌کردند و همین مسئله موجب می‌شد تا فرصت بسیار مناسبی برای شکوفایی ذخیره‌ای از استعدادهای ورزشی فراهم شود. فوتبال یک چالش بسیار جذاب دائمی است، هر روز باید تمرین و به صورت منظم زندگی کنید. راه‌آهن اصلی‌ترین مرکز تولید بازیکن تیم‌ملی بود و بیش از هر تیم‌ باشگاهی دیگری به تیم‌ملی خدمت کرده‌ است و بسیاری از بازیکنان از مسیر راه‌آهن به تیم‌های بزرگ تاج و شاهین می‌پیوستند و عموما بازیکنان مطرح در رده‌ جوانان عضو این تیم بوده‌اند.

باشگاه‌ راه‌آهن در حوزه استعدادیابی به خوبی فعالیت می‌کرد و تیم شهرآرا چند مرتبه به باشگاه راه‌آهن رفت و بنده را در ۱۵ سالگی انتخاب کردند تا در تیم جوانان راه‌آهن بازی کنم. ۱۶ ساله بودم که عضو تیم بزرگسالان راه‌آهن شدم و در عین حال برای تیم جوانان بازی می‌کردم.

آن زمان مسائل مختلفی در رابطه با اعتیاد جوانان وجود داشت و باشگاه راه‌آهن محل نجات بسیاری از جوانان بود. به شخصه شاهد بودم که جوانان با چه انگیزه‌ای می‌آمدند و از طریق ورزش رشد می‌کردند. همه جوانان نیازمند تحرک و پویایی هستند و ورزش می‌تواند فرصت ساخته شدن افراد و مواجه آن‌ها با زندگی سخت را فراهم سازد. ورزش از نظر اجتماعی نقش بسیار موثری ایفا می‌کند و بسیاری از جوانان توانستند با استفاده از ورزش خود را از مصائب و مشکلات نجات بخشند، بنده نیز موفقیت‌های خود را مرهون دوره ورزشی به عنوان یک دوره سازنده می‌دانم.

مسابقات باشگاهی تهران آن زمان مهم‌ترین مسابقات فوتبال کشور بود و حدود ۱۶ تیم باشگاهی در سال با یکدیگر رقابت‌ می‌کردند. در مسابقات باشگاهی حضور پیدا کردم و خیلی زود برای تیم ملی جوانان انتخاب شدم. در سال پایانی دبیرستان حضور داشتم و سال اول عذرخواهی کردم و نتوانستم تیم‌ملی جوانان را همراهی کنم اما سال بعد که دیپلم خود را گرفتم مجددا برای تیم ملی جوانان انتخاب شدم و در ۱۸ سالگی به این تیم پیوستم و به مسابقات آسیایی تایلند اعزام شدم. تیم ما در آن دوره مسابقات با بدشانسی سوم شد و سال پس از آن مجددا (سال ۱۳۵۲) در مسابقات آسیایی جوانان که در تهران برگزار شد شرکت کردیم و توانستیم به مقام قهرمانی دست پیدا کنیم. بنده هم‌چنان می‌توانستم برای تیم‌ملی جوانان بازی کنم اما به تیم‌ملی زیر ۲۳ سال رفتم و در عین حال در تیم‌ملی ب بزرگسالان حضور داشتم و سال ۱۳۵۴ نیز به اردوهای تیم‌ملی بزرگسالان دعوت می‌شدم.

در فینال مسابقات آسیایی جوانان به مصاف ژاپن رفتیم و ورزشگاه آزادی از جمعیت پر شده بود و توانستیم تیم حریف را با نتیجه یک بر صفر شکست دهیم و قهرمان شویم. ورزشگاه آزادی به تازگی افتتاح شده و با فاصله خارج از تهران بود. شرایط تهران با امروزه بسیار متفاوت، آسمان آبی بود و باد می‌وزید و جمعیت به این شکل در تهران افزایش پیدا نکرده بود.

در دوره جوانی بین دو راهی فوتبال و تحصیل قرار نگرفتید؟

بنده هرگز فوتبال را به تحصیلات اولویت ندادم و به همین دلیل نیز سال اول که به تیم‌ملی جوانان دعوت شدم چون در سال آخر دبیرستان بودم، عذرخواهی و اقدام به درس خواندن کردم و بعدها نیز درس و تحصیلات را به عنوان اولویت خود انتخاب کردم. زمانی نیز که به دانشگاه رفتم شرایط برای درس خواندن بیشتر فراهم بود. همواره علاقمند بودم به تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شوم اما هرگز به این فکر نکردم که حرفه اصلی‌ام ورزش باشد؛ در عین حال ورزش حرفه‌ای در ایران وجود نداشت و آن سال‌ها صرفا برخی بازیکنان معروف مبالغ بیشتری دریافت می کردند.

اگر آن زمان دستمزدها حرفه‌ای بود، فوتبال را انتخاب می‌کردید؟

هرگز به ورزش به عنوان حرفه اصلی فکر نمی کردم و همواره آن را دوره موقتی و کوتاه می دیدم که در سن ۳۰ تا ۳۵ سالگی باید آن را ترک کرد و جای خود را به جوان ترها داد. آن زمان حتی کشورهای صاحب نام فوتبال نیز به صورت هنگفت پول پرداخت نمی کردند و شرایط ورزش به گونه دیگری بود.

از ابتدا دروازه‌بان بودید؟

بله. به دروازه‌بانی در رشته فوتبال علاقمند بودم، آن زمان نیز دروازه‌بان تیم‌ملی بزرگسالان مرحوم عزیز اصلی بود و نقش چند دروازه‌بان دیگر نظیر مجید روستا، اکبر مالکی و فرامرز ظلی برای بنده در تیم‌ملی و تیم‌های باشگاهی ویژه بود.

با چه بازیکنان مطرحی همبازی بودید؟

حسن روشن همبازی بنده بود و مسیح مسیحی‌نیا، محسن ذاکری، محسن یوسفی و جواد الله‌وردی از دیگر بازیکنانی بودند که با آن‌ها هم دوره و همبازی بودم.

مقطع کارشناسی خود را چگونه پشت سر گذاشتید؟

در مقطع کارشناسی در رشته علوم بانکی و در موسسه علوم بانکی که متعلق به بانک مرکزی بود تحصیل کردم و همزمان درتیم ملی جوانان و اردوهای تیم ملی بزرگسالان حضور داشتم.

آن سال‌ها وضعیت مسابقات فوتبال در کشور چگونه بود؟

فضای مسابقات بسیار مطلوب بود و مسابقات به صورت منظم برگزار می‌شد،  پس از آن مسابقات جام تخت جمشید به صورت لیگ ملی مدنظر قرار گرفت و تیم‌های شهرستانی اضافه شدند و در سال‌های اول ۸ تیم از تهران و ۸ تیم از شهرستان‌ها انتخاب می‌شدند و سالانه یک تیم از تهران و شهرستان‌ها سقوط می کردند و در عین حال یک تیم از تهران و یک تیم از شهرستان‌ها به مسابقات تخت جمشید صعود می‌کردند که متاسفانه بعدها این رویه به هم خورد و خیلی چیزها در اثر خصوصی‌سازی‌ها و نگاه تجاری به ورزش نابود شد و بسیاری فرصت‌های ورزشی از بین رفت.

چه سالی به تیم ملی بزرگسالان دعوت شدید؟

از سال ۱۳۵۴ به اردوهای تیم‌ملی بزرگسالان دعوت شدم، حدود ۲۲ سال داشتم و از سایر بازیکنان جوان‌تر بودم. در تیم راه‌آهن بازی می‌کردم و این مسئله از اهمیت بسیار زیادی برخوردار بود که به چه تیمی تعلق دارید. همواره ۷ نفر از تیم تاج و ۷ نفر از تیم شاهین دعوت می‌شدند و به نوعی دعوت بازیکنان به تیم ملی سهمیه‌بندی شده بود. همواره خودم را متعلق به تیم راه‌آهن می‌دانستم و از ابتدا هم به دلیل نفوذ سیاسی به تیم‌های بزرگ تعلق خاطر نداشتم چراکه از امتیازهای ویژه‌ای برخودار بودند و بنده علاقه‌ای به این امتیازهای ویژه نداشتم.همواره ۷ نفر از تیم تاج و ۷ نفر از تیم شاهین دعوت می‌شدند و به نوعی دعوت بازیکنان به تیم ملی سهمیه‌بندی شده بود. همواره خودم را متعلق به تیم راه‌آهن می‌دانستم و از ابتدا هم به دلیل نفوذ سیاسی به تیم‌های بزرگ تعلق خاطر نداشتم چراکه از امتیازهای ویژه‌ای برخودار بودند و بنده علاقه‌ای به این امتیازهای ویژه نداشتم.

مدت‌ها مسابقات جوانان ایران برگزار می‌شد و همواره راه‌آهن یک سر و گردن از بقیه تیم‌ها بالاتر بود و قهرمان می‌شد.  علی‌رغم اینکه با تیم‌ملی قهرمان آسیا شدیم و از تیم‌های تاج و شاهین پیشنهاد داشتم اما در تیم راه‌آهن به فعالیت خود ادامه دادم. آن زمان روابط بازیکنان با تیم، باشگاه و لباس‌شان خاص بود و تعهدات اخلاقی وجود داشت و ملاحظات دیگری مطرح نبود، بنده نیز به باشگاه راه‌آهن تعلق خاطر داشتم و قبول نکردم به یکی از این دو تیم بروم.

مسابقات تیم ملی امید به این شکل منظم و سامان‌دهی شده برگزار نمی‌شد اما زمانی که تیم‌های خارجی به ایران می‌آمدند تا با تیم‌ملی بزرگسالان مسابقه دهند با تیم‌ملی امید ایران نیز مسابقه دوستانه برگزار می‌کردند که به طور مثال می‌توان به تیم‌هایی نظیر نیوکاسل و تیمهایی از مجارستان، چک، روسیه و…اشاره کرد.

سابقه بازی با تیم‌ملی المپیک برزیل را نیز در کارنامه دارید؟

علاوه بر این با تیم المپیک برزیل در ورزشگاه تختی مسابقه دوستانه برگزار کردیم و بنده به عنوان دروازه‌بان اصلی به میدان رفتم. سال ۵۶ و اولین مسابقه‌ای بود که در ورزشگاه تختی برگزار می‌شد، این دیدار با نتیجه مساوی دو بر دو به پایان رسید و برخی بازیکنان سرشناس برزیلی نیز این تیم را همراهی می‌کردند. آن زمان بازیکنانی که در المپیک شرکت می‌کردند در مسابقات جام‌جهانی نیز حضور داشتند و شرایط به گونه‌ای نبود که مثل امروزه تمایزات حرفه‌ای وجود داشته باشد.

چه شد که در سن ۲۵ سالگی علی‌رغم دعوت شدن به تیم‌ملی بزرگسالان در اوج دوران فوتبال خود، خداحافظی کردید؟

از آبان ماه سال ۱۳۵۵ به مدت دو سال به سربازی رفتم و مامور به خدمت شدم و همزمان در تیم‌ملی نیز حضور داشتم. آن زمان به باشگاه ماشین‌سازی رفتم و تحولاتی در باشگاه راه‌آهن رخ داده بود و مربی بنده را چند سالی کنار گذاشتند و همین سبب شد که به تبریز بروم. پس از دو سال به تهران آمدم و یک سال در تیم دارایی بازی کردم. کم کم به روزهای انقلاب رسیدیم و آن زمان فعالیت‌های سیاسی و انقلابی داشتم و تا اوایل سال ۱۳۵۷ بازی می‌کردم. همزمان با انقلاب، مسابقات ورزشی به شدت کاهش پیدا کرد و دیگر به صورت منظم برگزار نشد و به نوعی نسل فوتبالی آن زمان با بدشانسی ورزشی روبرو شد و بنده نیز تصمیم گرفتم همان زمان از فوتبال خداحافظی کنم.

چه سالی به آمریکا رفتید؟

پس از انقلاب برای ادامه تحصیل به آمریکا و بیش از دو سال در مقطع کارشناسی ارشد در دانشکاه ایالتی مینه‌سوتا در رشته اقتصاد درس خواندم و سال ۶۰ بود که به کشور بازگشتم.

چه سالی ازدواج کردید و چند فرزند دارید؟

سال ۱۳۵۸ همزمان با حمله عراق به ایران در آمریکا ازدواج کردم. سه پسر دارم و پسر دوم نیز دارای دو فرزند است.

سال ۱۳۶۰ پس از بازگشت از آمریکا به عنوان جوان‌ترین رییس تاریخ فدراسیون فوتبال انتخاب شدید. چگونه این اتفاق رخ داد؟

زمانی که به ایران آمدم حدود دو ماه بعد برای تصدی پست ریاست فدراسیون فوتبال از سوی مرحوم مصطفی داوودی که رییس وقت سازمان تربیت بدنی بود دعوت شدم.

از قبل با وی آشنا بودید؟

خیر با وی آشنایی نداشتم و از سوی برخی دوستان مشترک با توجه به سوابق ورزشی معرفی شده بودم و در این بین تعلقاتم به ارزش‌های دینی بی تاثیر نبود و قبل از انقلاب نیز وضعیتم مشخص بود که در اردوهای مختلف ورزشی چه شرایطی داشتم. در نهایت به فدراسیون فوتبال رفتم. فوتبال ایران آن‌ سال‌ها عملا تعطیل بود و طی ۶ ماه در سه رده مسابقات فوتبال را در تهران که شامل دسته یک، دو و سه بود راه‌اندازی کردم و این رویه را در استان‌ها نیز مدنظر قرار دادیم و مسابقات استانی را برگزار کردیم.

آن زمان مسئله بسیار مهم این بود نگاه منفی به حوزه ورزش وجود داشت و تصور می‌شد ورزش یک ابزار تحمیق و کنترل سیاسی است که در دست حکومت‌ها قرار دارد، بنابراین با توجه به اینکه نگاه و فضای انقلابی بر کشور حاکم بود، بسیاری از تیم‌ها تعطیل شد و بسیاری از بازیکنان تیم‌ملی فوتبال منفک و استعدادهای زیادی از فوتبال دور شدند و در عین حال آن زمان فوتبال همانند امروز نبود که ورزشکاران بتوانند از فرصت‌های ورزشی در سایر کشورها استفاده کنند و جذب تیم‌های فوتبال خارجی شوند.

بنده کمتر از یکسال در فدراسیون فوتبال بودم و در ماه‌های ابتدایی سعی کردم فوتبال را در سطح محلات توسعه دهم. پیش از تعطیلی فوتبال در ایران در سال‌های ابتدایی انقلاب، طی ماه رمضان فوتبال در سطح محلات بسیار دنبال می‌شد و یکی از اقداماتی که مدنظر قرار دادیم این بود که تعداد بسیار زیادی توپ خریداری و در سطح محلات تهران و شهرستان‌ها توزیع کردیم تا جوانان بتوانند فوتبال بازی کنند.

توسعه فوتبال از سطح محلات در دستورکار قرار گرفت و علاقمندی بسیار زیادی نسبت به فوتبال در سطح محلات کشور در حالی که فوتبال در کشور تعطیل شده بود، وجود داشت و با استقبال بسیار خوبی از سوی مردم در ماه رمضان روبرو شدیم. در تهران سه رده دسته اول، دوم و سوم را راه‌اندازی کردیم که خوشبختانه شروع جدی برای برگزاری مسابقات فوتبال بود چراکه عملا فوتبال تعطیل شده بود.

بودجه فدراسیون نیز بسیار ناچیز بود اما کم کم تیم‌ملی فوتبال را تشکیل دادیم و مجددا این تیم در مسابقات آسیایی شرکت کرد و عملا فوتبال به تدریج به گذشته خود در ایران بازگشت. قبل از انقلاب تیم‌ملی فوتبال ایران بهترین تیم آسیا و توانسته بود چند دوره مقام قهرمانی را کسب کند و خوشبختانه تلاش‌ها باعث شد فوتبال به موقعیت قبلی خود در ایران و آسیا بازگردد.

از انتخاب ناصر ابراهیمی به عنوان سرمربی تیم‌ملی بگویید.

آن زمان فضای سیاسی علیه ورزش سنگین بود و در مورد فوتبال حساسیت‌های خاصی وجود داشت. با توجه به فضای موجود بنده تصمیم گرفتم با توجه به محدودیت‌های انقلاب به گزینه مناسبی برای تیم‌ملی فوتبال برسم، ناصر ابراهیمی از شرایط و وجهه خوبی برخوردار بود و تصمیم گرفتم وی را به عنوان سرمربی تیم‌ملی فوتبال ایران انتخاب کنم.

به چه دلیل از سمت ریاست فدراسیون فوتبال استعفا کردید؟

بنده سعی کردم به تدریج بازیکنان قبلی تیم‌ملی فوتبال ایران را بازگردانم. قرار بر این بود که تیم‌ملی به منظور شرکت در مسابقات آسیایی سنگاپور تشکیل شود. آن زمان ۷ نفر از تیم هما انتخاب شدند و زمانی که قرار بود تیم اعزام شود فضایی ایجاد شد که همراه با ملاحظات سیاسی بود. عنوان شد که ممکن است برخی بازیکنان پس از اعزام به کشور بازنگردند! بنده به رییس وقت سازمان تربیت‌بدنی اعلام کردم تمامی بازیکنان تیم‌ملی را می‌شناسم، آن‌ها جوانان علاقمندی به ورزش هستند و قول می‌دهم که هیچ اتفاقی در این زمینه رخ ندهد.

در مورد چند بازیکن حساسیت وجود داشت و عنوان کرده بودند که صلاحیت لازم را برای اعزام ندارند و این ریسک وجود دارد که به کشور بازنگردند. پس از صحبت‌های اولیه و اعلام تعهد بنده نسبت به بازگشت بازیکنان تیم‌ملی، رییس وقت سازمان تربیت‌بدنی متقاعد شد که این بازیکنان به مسابقات آسیایی اعزام شوند اما متاسفانه  پس از جلسه‌ای که بین ما برگزار شد، برخی افراد که به وی نزدیک بودند با صحبت‌های خود روی رییس سازمان تربیت‌بدنی تاثیر گذاشته و در نهایت تصمیم گرفتند که بازیکنان مربوطه به مسابقات آسیایی اعزام نشوند و به همین دلیل نیز از تیم‌ملی فوتبال ایران خط خوردند.در مورد چند بازیکن حساسیت وجود داشت و عنوان کرده بودند که صلاحیت لازم را برای اعزام ندارند و این ریسک وجود دارد که به کشور بازنگردند! پس از صحبت‌های اولیه و اعلام تعهد بنده به نسبت به بازگشت بازیکنان تیم‌ملی، رییس وقت سازمان تربیت‌بدنی متقاعد شد که این بازیکنان به مسابقات آسیایی اعزام شوند اما متاسفانه  پس از جلسه‌ای که بین ما برگزار شد، برخی افراد که به وی نزدیک بودند با صحبت‌های خود روی رییس سازمان تربیت‌بدنی تاثیر گذاشته و در نهایت تصمیم گرفتند که بازیکنان مربوطه به مسابقات آسیایی اعزام نشوند و به همین دلیل نیز از تیم‌ملی فوتبال ایران خط خوردند.

پس از خط خوردن این بازیکنان از تیم‌ملی فوتبال ایران و عدم موافقت با اعزام تمامی آن‌ها به مسابقات آسیایی، بنده تصمیم گرفتم از سمت ریاست فدراسیون فوتبال استعفا دهم و به رییس سازمان تربیت‌بدنی اعلام کردم شما پس از توافق با بنده نسبت به خط زدن برخی از بهترین بازیکنان تیم‌ملی اقدام کرده‌اید و این مسئله فضای تیم‌ملی را تحت تاثیر قرار داده است و به همین دلیل دیگر تمایلی به ادامه فعالیت در سمت ریاست فدراسیون فوتبال ندارم و این مسئولیت را به فرد دیگری واگذار می‌کنم. آن زمان فضای انگ زدن و برچسب زدن بسیار رواج داشت، هرچند برخی مسائل وجود داشت و بی‌ربط نبود اما آن‌گونه نبود که روایت می‌کردند، حتی برخی بازیکنان از نظر اعتقادی بسیار خوب بودند. شاید سایر افراد نیز به دین‌داری شهره نبودند اما انسان‌ها و افراد بسیار خوبی بودند. شایعه‌هایی وجود داشت که برخی از این افراد به گروه‌های سیاسی مخالف انقلاب وابسته هستند و بنده در تلاش بودم با توجه به روابط خوبم با این بازیکنان بتوانم اگر شائبه‌ای در مورد آن‌ها وجود دارد برطرف کنم.

زمانی که این بازیکنان را خط زدند برای بنده بسیار شوک آور بود چرا که در حال کار کردن و فعالیت با آن‌ها بودم و بهانه‌های لازم به برخی افراد تصمیم‌گیر داده شده بود. اسامی این بازیکنان مشخص و بعضا از جامعه طرد شدند چرا که برخی از آن‌ها سرشناس بودند و به یکباره از تیم ملی کنار گذاشته شدند. در ابتدا تعداد این افراد حدود ۷ نفر بود که در نهایت ۴ نفر از آن‌ها در تیم‌ملی ماندند و ۳ نفر خط خوردند.

واکنش رییس سازمان تربیت‌بدنی به استعفای شما چه بود؟

با استعفای بنده موافقت شد چرا که همه چیز مشخص بود و به صراحت دلیل استعفای خود را که تغییر نظر رییس وقت سازمان تربیت‌بدنی بود، اعلام کرده بودم.

چه سالی به سازمان تربیت‌بدنی رفتید؟

سال ۱۳۶۲ یعنی یکسال پس از استعفا از فدراسیون فوتبال به دعوت داودی شمسی به عنوان رییس جدید سازمان تربیت بدنی که جایگزین مصطفی داوودی شده بود به عنوان قائم مقام این سازمان و معاون فنی و امور فدراسیون‌ها منصوب شدم. وی تجربه چندانی در حوزه ورزش نداشت و به همین دلیل از بنده دعوت به همکاری شد؛ ‌ آن زمان سازمان تربیت بدنی چندان تنوع در فعالیت نداشت و معاونت های آن محدود بود.

چه مدت زمانی در سازمان تربیت بدنی فعالیت کردید؟ در مورد این دوره زمانی توضیح دهید.

حدود دو سال در سازمان تربیت بدنی فعالیت کردم و علت حضور بنده در این سازمان، اعتلای ورزش و اهمیت ویژه به آن بود. یکی از مسائلی که مدنظر قرار داشت مشکلات مربوط به جوانان بود چرا که فرصت‌های ورزشی بسیار محدود شده و بنده قصد داشتم این فرصت‌ها مجددا در اختیار آن‌ها قرار گیرد و به همین دلیل تمام تلاش خود را به کار بستم. در ابتدای امر از قهرمانان شناخته شده و با اخلاق هر رشته دعوت به عمل آوردم تا در فدراسیون‌های مختلف قبول مسئولیت کنند؛ به طور مثال در فدراسیون کشتی، صنعتکاران را برای سرمربی‌گری تیم ملی کشتی دعوت کردیم و مشحون را برای ریاست فدراسیون بسکتبال برگزیدیم.

ورزش‌های رزمی صرفا زیر نظر یک فدراسیون فعال بود و مرحوم مهرآیین مسئولیت آن را بر عهده داشت که آن را به پنج فدراسیون تبدیل کردیم؛ اولین فدراسیون تکواندو بود که جدا شد و به عقیده بنده توسعه تکواندو در ایران از همان زمان کلید خورد، ‌ در عین حال فضای جنگ نیز در کشور کمک کرد این دسته از ورزش‌های رزمی سریع تر رشد کند و هرچند در این رشته‌ها نیازمند امکانات خاص هم نبودیم و با حداقل امکانات نظیر سالن ورزشی امکان فعالیت داشتند به همین دلیل تکواندو، کاراته، جودو و…اولین فدراسیون‌هایی بودند که آن‌ها را تشکیل دادیم و سرمایه‌گذاری بسیار خوبی از نظر مشارکت اجتماعی و ایجاد ظرفیت‌ها برای ورزش کردن جوانان مدنظر قرار گرفت و پایه‌ریزی برای عمومی کردن این ورزش ها شکل گرفت.

آن زمان ورزش حرفه‌ای به معنای امروزه وجود نداشت و عمومی کردن ورزش‌ها با بنای مردمی در دستور کار سازمان تربیت بدنی قرار گرفت، ‌ متاسفانه آن روزها، نگاه به ورزش تفریحی بود و در شرایط جنگ هم اعتقادی وجود نداشت که باید به ورزش به صورت خاص توجه شود. با این وجود بسیاری از فدراسیون‌های ورزشی را همان زمان تشکیل دادیم؛ به طور مثال فدراسیون بوکس یکی از فدراسیون‌هایی بود که خیلی علاقمند به تشکیل آن نبودند و عنوان می‌کردند رشته ورزشی خشن و آسیب‌زایی است اما خوشبختانه تعداد زیادی از فدراسیون‌ها را تشکیل دادیم و افراد توانمندی را برای تصدی ریاست این فدراسیون‌ها انتخاب کردیم.

چه سالی از سازمان تربیت بدنی جدا شدید؟ علت این جدایی چه بود؟

از سال ۶۲ تا ۶۴ در سازمان تربیت بدنی فعالیت کردم و علت جدا شدن از این سازمان نیز به مداخله‌های بیرونی باز می‌گشت. ورزش حرکت رو به جلویی داشت و بیشتر مورد توجه قرار گرفت و به همین دلیل نیز میزان مداخلات افراد افزایش یافت و در امور فدراسیون‌ها دخالت صورت می‌گرفت و همین مسئله موجب می‌شد فعالیت‌ها به نحو مطلوب و برنامه‌ریزی شده پیش نرود. متاسفانه با فضای به وجود آمده خیلی همسو و همدل نبودم و احساس می‌کردم که موانعی در رابطه با توسعه ورزش در کشور که آن را در مسیر مشخصی آغاز کرده بودیم، وجود دارد.از سال ۶۲ تا ۶۴ در سازمان تربیت بدنی فعالیت کردم و علت جدا شدن از این سازمان نیز به مداخله‌های بیرونی باز می‌گشت.

رابطه‌تان با فدراسیون فوتبال چگونه بود؟

رابطه خوبی بین سازمان تربیت بدنی و فدراسیون فوتبال وجود داشت و رییس فدراسیون فوتبال آن زمان بهروز صحابه از دوستان ما بود که بنده وی را انتخاب کرده بودم.

خاطره ای از دوران فعالیت خود در سازمان تربیت بدنی برای بازگو کردن دارید؟

برگزاری دیدار تیم های فوتبال استقلال و پرسپولیس با حدود ۱۲۰ هزار تماشاگر در زمان فعالیت بنده در سازمان تربیت بدنی انجام شد و جمعیت بی‌سابقه‌ای به ورزشگاه آزادی آمده بودند. این مسئله نشان می‌داد چه استقبال بی‌نظیری نسبت به ورزش در کشور وجود دارد و با توجه به محدودیت‌های به وجود آمده، جذابیت‌های فوتبال بیشتر هم شده بود و خوشبختانه این دیدار بدون هیچ تنش و درگیری برگزار شد.

شما پس از سال ۶۴ از ورزش به صورت همیشگی منفک شدید؟

بله، پس از سال ۶۴ به عنوان سردبیر کیهان ورزشی انتخاب شدم و مدتی نیز سردبیر کیهان انگلیسی بودم.

پس از سال ۶۴، پیشنهاد قبول مسئولیت در ورزش ایران به شما ارائه نشد؟

چندین مرتبه دعوت به همکاری شدم؛ سال ۷۱ از بنده دعوت به عمل آمد که به عنوان رییس سازمان تربیت‌بدنی فعالیت کنم اما به دلیل اینکه در حال خروج از کشور به منظور تحصیل در مقطع دکتری در رشته اقتصاد در کشور انگلیس بودم، نپذیرفتم. پس از بازگشت به ایران نیز چند مرتبه برای فعالیت در سمت ریاست فدراسیون فوتبال به بنده پیشنهاد شد که قبول نکردم. جدی‌ترین پیشنهاد نیز از سوی مهرعلیزاده به عنوان رییس وقت سازمان تربیت‌بدنی در اوایل دهه ۸۰ مطرح شد تا به عنوان رییس فدراسیون فوتبال فعالیت کنم.

به چه دلیل نپذیرفتید؟

افرادی که در حوزه ورزش فعالیت می‌کنند حمایت سیاسی نداشته و ندارند و همیشه این مسئله وجود داشته است. حتی اگر رییس سازمان تربیت بدنی می‌شدید یا وزیر ورزش باشید، پشتوانه سیاسی ندارید و از سوی رییس جمهور مورد حمایت قرار نمی‌گیرید.فضای ورزش آن سال‌ها خیلی تغییر کرده بود و دیگر خیلی فضای ورزش را نمی‌پذیرفتم. افرادی که در حوزه ورزش فعالیت می‌کنند حمایت سیاسی نداشته و ندارند و همیشه این مسئله وجود داشته است. حتی اگر رییس سازمان تربیت بدنی می‌شدید یا وزیر ورزش باشید، پشتوانه سیاسی نداشته و ندارید و از سوی رییس جمهور مورد حمایت قرار نمی‌گیرید.

اگر به گذشته بازگردید، انتخاب شما ورزش است یا اقتصاد؟

به شخصه فکر می‌کنم ورزش از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است اما به دلیل اینکه مسئولان کشور اهمیت و نقش ویژه ورزش را نمی‌دانند و متوجه نیستند تا چه حد ورزش می‌تواند در تنظیم مسائل جامعه نقش داشته باشد و صرفا نگاه تفننی و تفریحی به ورزش دارند درحالی که ورزش نقش‌های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و روانشناختی بسیاری دارد، ‌ بنابراین کار کردن در چنین فضایی بسیار سخت است. همواره تاسف می‌خورم که ظرفیت‌های بزرگ در ورزش ایران محقق نمی‌شود.

سیاست بسیار تعیین کننده و روی ورزش و اقتصاد اثرگذار است. نقش و اهمیت اقتصاد در زندگی بر کسی پوشیده نیست و در حالی که به ورزش بسیار علاقمند هستم اما انتخاب نهایی بنده، اقتصاد است.

به چه دلیل اقتصاد ورزش در ایران تا این حد آشفته است؟ چرا هیچ نظارت و پاسخگویی وجود ندارد و طی سال‌های گذشته،  میلیون‌ها دلار در ورزش ایران از بین رفته است؟

اول باید به سراغ اقتصاد برویم و بگوییم به چه دلیل اقتصاد ایران این‌گونه است؟ اقتصاد ایران، اقتصاد غارتی است و صرفا مسئله ورزش نیست. در اقتصاد مقیاس‌های فساد بزرگ‌تر است و در ورزش این مقیاس‌ها کوچکتر اما همچنان قابل توجه و بسیار مخرب است. علت اصلی این است؛ افرادی که در حوزه ورزش حضور دارند و مرتکب فساد می‌شوند به کانون‌های قدرت وصل هستند اما با این تفاوت که در ورزش عموما فسادها شخصی است در حالی که در حوزه اقتصاد فسادها ساختاری و شخصی است. علت اینکه برخوردی با این افراد عملا صورت نمی گیرد این است که افراد مذکور به جریانات قدرت متصل هستند و مادامی که از مصونیت سیاسی برخوردار باشند، مشکلات جدی همچنان ادامه خواهد داشت.

نظرتان در رابطه با منابع مالی که از بیت‌المال به ورزش ایران تزریق وگاها حیف و میل می‌شود، چیست؟

پولی که بودجه عمومی کشور است باید صرف توسعه ورزش عمومی شود و قطعا باید در حوزه ورزش دانش‌آموزی، ورزش سالمندی، ورزش زنان و…صرف شود تا مردم بتوانند به صورت ارزان ورزش کنند. سلامت جسمی مردم موجب می شود که شهروندان خیلی بهتری داشته باشیم، ضمن اینکه ورزش تاثیرات بسیاری روی محیط زیست و کیفیت زندگی دارد.

یکی از دلایلی که فساد در ورزش وجود دارد این است که تمام منابع مختص به ورزش جایی رفته که نباید! متاسفانه باشگاه‌های مختلف دولتی و شبه‌دولتی هستند و از منابع عمومی برای آن‌ها هزینه می‌شود. چیزی به عنوان ورزش خصوصی در کشور ما وجود ندارد و همین مسئله موجبات سوءاستفاده اقتصادی و سیاسی را برای گروه‌هایی در کشور فراهم کرده است و هرچند راهکارهایی برای خروج از وضع موجود وجود دارد اما مادامی که نهادهای قدرت در کشور وجود دارند و نسبت به وضع موجود ورزش تعیین کننده هستند و در صف بندی‌ها و یارکشی‌های ورزش به صورت پررنگ ایفای نقش می‌کنند و به دنبال دوختن کلاه برای شخص، گروه و حزب متبوع خود هستند، مشکلات مالی ورزش در ایران کماکان ادامه خواهد داشت؛ این رویه نقش افراد صاحب قدرت را نشان می‌دهد، افرادی که در عین حال صاحب ثروت‌های گسترده نیز شده‌اند و از ورزش برای موقعیت‌های اجتماعی خود بهره می‌برند.

به عنوان سوال پایانی، شما به شخصه موافق خصوصی‌سازی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس هستید؟

فوتبال در دنیا یک ورزش مردمی و سیاسی است اما خصوصی‌سازی به این معنا، فساد دیگری است؛ خصوصی‌سازی باید واقعی باشد و باشگاه‌ها به صورت سهامداری اداره شوند و سهامداران نیز طرفداران باشگاه‌ها باشند. خصوصی‌سازی باید همانند آن چیزی باشد که در دنیای مدرن مدنظر قرار می‌گیرد و این باشگاه‌ها توسط افرادی اداره شوند که دارای اهلیت هستند، در عین حال دولت نباید این باشگاه‌ها را کاملا به حال خود رها کند بلکه نظارت بر سلامت فعالیت‌ها مسئله بسیار مهمی است که باید مدنظر قرار گیرد.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۲۰۶۰۳۶۳۵

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

یک فدراسیون و چند رئیس

تغییر و تحولات اخیر در فدراسیون فوتبال و وجود جریان‌های مختلف برای گرفتن عنان اختیار این مجموعه، می‌تواند تیم ملی فوتبال ایران را در سال منتهی به جام جهانی از مسیر درست خود خارج کند و تبعات غیرقابل جبرانی را هم به دنبال داشته باشد.

 تیم ملی فوتبال ایران در یکی از حساس‌ترین برهه‌های تاریخی قبل از حضور در جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، با شرایط نه چندان مساعد مدیریتی در فدراسیون فوتبال رو به رو است؛ به نحوی که در این روزها که تیم ملی ایران نیازمند سازماندهی و تعیین و تکلیف اردوها و دیدارهای تدارکاتی است، هر کسی ساز خود را در این فدراسیون می‌زند و نقل و قول‌های مختلفی از ارکان فدراسیون خارج می‌شود. فدراسیونی که به نظر نفرین شده است، چراکه این فدراسیون نتوانسته در بیش از یک دهه گذشته روی آرامش به خود ببیند.

میرشاد ماجدی که به شکلی عجیب و غیرمنتظره در اواخر بهمن ماه سال ۱۴۰۰ و در پی عزل موقت شهاب‌الدین عزیزی خادم به سرپرستی این فدراسیون رسید، از آن زمان تاکنون و در شرایطی که انتظار می‌رفت با استراتژی قوی و ورزشی و نگاه فوتبالی خود پای به عرصه مدیریت فدراسیون بگذارد و در این دوره گذار فوتبال ایران را از دره‌ی عمیق مشکلات عبور دهد، اما به نظر می‌رسد او نیز راه مدیران پرحاشیه گذشته فوتبال را در پیش گرفته است و به جای تمرکز بر مشکلات فوتبال، حضور در برخی محافل بی‌اهمیت ورزشی و در عوض دوری از رسانه‌ها و مردم را در دستور کار قرار داده است.

تعیین استراتژی برای درآمدزایی، اجرای برنامه‌های تیم‌ملی در سال منتهی به جام جهانی، جلوگیری از بحران‌های جدید از طریق تعامل با دولت، کاهش اختلافات درونی در فدراسیون و یک پارچه کردن مدیران برای اجرای برنامه‌های مدنظر می‌توانست از جمله اقدامات انجام شده از سوی ماجدی و تیم همکار او در این فدراسیون باشد اما در عوض متاسفانه در فدراسیون فوتبال شاهد سوءمدیریت و جنگ قدرت و لابی‌های متضادی هستیم که تنها هدف آن منافع فردی است.

سکوت ماجدی در ماجراهای بازی ایران و لبنان، قدرت گرفتن برخی از اعضای مجمع و جریان‌سازی برای اتفاقات ناخوشایند در ماه‌های آینده و نقل قول‌های متناقض در ارتباط با بازی‌های تیم ملی از مسائلی است که در این مدت‌ بارها خودنمایی کرده است.

جالب‌ترین این موضوع جایی است میرشاد ماجدی بعنوان سرپرست فدراسیون فوتبال از اظهارات دبیرکل در ارتباط با انجام بازی تیم ملی با برزیل یا آرژانتین اظهار بی‌اطلاعی می‌کند، دبیرکلی که باید زیر نظر او فعالیت کند!

به نظر می‌رسد این‌روزها عمده فعالیت ماجدی به دیدار با برخی دوستان! می‌گذرد. سرپرستی که از رسانه‌ها گریزان است و با چراغ خاموش و بدون هیچ بازخورد اجرایی سکاندار فوتبال ایران شده است.

در دومین ماه از مدیریت ماجدی در این فدراسیون، روند مدیریتی به سمت و سویی رفته که به نظر می‌رسد فدراسیون فوتبال چندین و چند آقا بالا سر دارد و ماجدی هم برخلاف روسای قبلی، برای عبور از این برهه، ظاهرا هیچ اعتراضی نسبت به مدیریت‌های چندگانه ندارد تا شاید کسی دلگیر! نشود و برنامه‌های احتمالی چیده شده نیز خدشه‌دار نشود.

حال و روز کنونی فدراسیون فوتبال بی‌شباهت به حکومت‌های قاجاری نیست که در پی ضعف شاهان زمانه، افراد مختلف داخلی و خارجی، امور مملکت را در اختیار می‌گرفتند و در نهایت شاهد تجزیه کشور و زوال روز افزون دولت‌های مختل بودیم. قطعا ادامه چنین وضعیتی در فدراسیون فوتبال به خصوص در مقطع کنونی که ایران باید با قدرت برای جام جهانی آماده شود، می‌تواند فجایع غیرقابل پیش‌بینی را، آن هم در آستانه جام جهانی ۲۰۲۲ خلق کند.

امید است که وزارت ورزش و دلسوزان منافع ملی برای فدراسیون فوتبال و آینده آن هوشیار عمل کنند تا فدراسیونی که مدیریت آن کمتر از یک وزارتخانه نیست بعد از سال‌ها تشنج و درگیری در ۱۰ خرداد ۱۴۰۱ به آرامش برسد.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۲۸۱۶۳۶۸

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

صدور روادید متقاضیان سفر به ایران در جریان جام جهانی ۲۰۲۲ رایگان شد

سخنگوی دولت گفت: با مصوبه امروز دولت صدور روادید متقاضیان سفر به ایران در جریان رویداد ‎جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، رایگان شد. علی بهادری جهرمی در حساب کاربری خود در توییتر نوشت: «‏یکی دیگر از توافقات سفر قطر رئیس‌جمهور،اجرایی شد. با مصوبه امروز دولت(۱۴۰۱/۰۱/۲۴) صدور روادید متقاضیان سفر به ایران در جریان رویداد ‎جام جهانی ۲۰۲۲ قطر، رایگان شد. این مصوبه می‌تواند در جذب و تشویق سفر گردشگران جام‌جهانی به ایران و رونق صنعت گردشگری در کشور نقش مؤثری داشته باشد.»

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۲۴۱۴۰۱۴

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

تلاش فرصت‌طلبان به بهانه کمک به فوتبال خوزستان اما برای پرکردن جیب‌هایشان!

مدیر عامل سابق باشگاه استقلال خوزستان گفت: زمانی که پول‌های هنگفت وارد فوتبال و بی‌حساب و کتاب ریخت و پاش شد، در آن موقع فرصت‌طلبان نه برای خدمت به فوتبال خوزستان، بلکه برای پرکردن جیب‌هایشان گام برمی‌داشتند.

صفرعلی جمالپور با با بیان این‌که خوزستان از سالیان گذشته با ارائه فوتبال هجومی با تکنیک و در خور توجه، طرفداران بیشماری را به خود جلب کرده است، اظهارکرد: هم اکنون نیز شور و علاقه به فوتبال این خطه کم و بیش احساس می‌شود. خوزستانی‌ها در ادوار مختلف در تشکیل تیم‌های ملی، حضوری پر قدرت و پرتعداد داشته‌اند اما این حضور (همیشگی و درخشان) سال به سال به حرکت حلزونی‌وار مبدل شد تا آن‌جا که برای حضور در تیم‌ملی از فوتبال با سابقه تنها نام یکی- دو بازیکن در جمع مردان ملی‌پوش به چشم می‌خورد.

حضور این تعداد اندک بازیکن در تیم‌ملی نشانگر کدام واقعیت‌ است و چه پیامدهایی برای این خطه فوتبال‌خیز خواهد داشت؟ این سوال در حالی مطرح می‌شود که سابقه دیرینه فوتبال در این استان باعث شده که خوزستان را به منبعی سرشار از استعدادها و تکنیک تبدیل کرده و به دلیل موفقیت و شرایط طبیعی این خطه، ورزش پرطرفدار فوتبال، جزیی از زندگی جوانان را به خود اختصاص داده اتست.

این کارشناس فوتبال افزود: در آن دوران که فوتبال ایران از تشکیلات وسیع و … برخوردار نبود، بازیکنانی خوزستانی از نظر تکنیک و خلاقیت‌های فردی سرآمد فوتبالیست‌های سایر استان‌ها بودند و همین امر پس از فراگیرشدن فوتبال در ایران و داغ شدن تنور مسابقات لیگ منطقه‌ای و باشگاهی کشور، باعث شذ که فوتبالیست‌های جوان آن زمان که فوتبالی باکلاس به نمایش می‌گذارشتند و هر تماشاگری را مجذوب فوتبال استثنایی خوزستان می‌کردند در تیم‌های خارجی بازی کنند اما اکنون از استانی که ۳ نماینده در لیگ برتر دارد، چند بازیکن در تیم‌ملی حضور دارد؟ خوزستان با این همه نیروی عظیم بازیکن چه بلایی بر سر خود آورده است؟ مگر بازیکنان مستعد خوزستانی کجا رفته‌اند که هیچ کس آن‌ها را به چشم نمی‌بیند.

زمانی نه چندان دور باشگاه‌های متمول پایتخت با سرمایه‌گذاری نسبتا کم، بهترین استعدادهای فوتبال خوزستان را گلچین کرده و برای هرچه قدرتمندتر شدن تیم‌های خود آن‌ها را به خدمت می‌گرفتند اما امروز خوزستان به عنوان واردکننده بزرگ فوتبال ایران به حساب می‌آید، به راستی چرا؟ در همه سال‌هایی که فوتبال خوزستان با افت و خیز دست به گریبان بود، هیچگاه روند انتقال بازیکنان این استان به تیم‌های تهرانی، اصفهانی و … متوقف نشد و همچنان نیز بازیکن صادر می‌کند؛ اما در چند سال اخیر دروازه‌های ورودی فوتبال استان یک‌باره گشوده شد و تیم‌های لیگ استان (از لیگ برتر گرفته تا لیگ۳) تعداد زیادی بازیکن غیربومی را به خدمت گرفتند.

جمالپور بیان کرد: در جام تخت جمشید همه تیم‌ها بازیکنان آبادانی داشتند اما امروز نماینده این شهر در هر فصل دست به دامن بازیکنان غیربومی سایر شهرها و حتی خارجی‌ها می‌شود. آیا برخی از تیم‌های استان، بازیکن‌سازی را با بازیکن سالاری اشتباه گرفته‌اند؟ آیا واقعا متولیان فوتبال خوزستان نظارت قوی و تیزبینانه‌ای اعمال می‌کنند؟ آیا آن‌ها به معنای واقعی برای افتخارآفرینی و سربلندی خوزستان تمام سعی و تلاش و امکانات لازم را به کار می‌گیرند؟ البته اگر این طور می‌شد که نمایندگان استان در لیگ به رتبه‌های قابل قبولی دست پیدا می‌کردند. باشگاه‌های بازیکن‌ساز خوزستان کجا هستند و چرا ورود بازیکن و … را بر استعدادهای نهفته خوزستانی ارجح‌تر می‌دانند.

از دوران طلایی قبل از انقلاب و لیگ تخت جمشید که بگذریم، به دوران ابتدایی ابتدای انقلاب و برگزاری مسابقات به شکلی جدید می‌رسیم که بهترین‌های استان‌های کشور در قالب تیم منتخب به میدان می‌رفتند  و مسابقات لیگ قدس را برگزار می‌کردند و در آن‌جا نیز بازیکنان خوزستانی یک پای تیم‌ملی بودند. آن زمان تما م توان و  پتانسیل انسانی و فوتبالی ما نیز درگیر لیگ قدس بود و این خود یک جنب و جوشی در سراسر کشور ایجاد می‌کرد اما اکنون با حرفه‌ای شدن فوتبال، استعدادها دیده نمی‌شوند چرا که یک تعداد و یک عده خاص همواره در لیگ برتر و لیگ دسته اول مربیگری و بازی می‌کنند و بقیه استعداد های شهرستانی هم تحت هیچ شرایطی دیده نمی‌شوند. یک عده دلال در فوتبال شهرستان‌ها جولان می‌دهند و اگر یک استعداد در یک گوشه از این کشور دیده شود، چنان او را در تحت فشار قرار می‌دهند که بازیکن هنوز به لیگ دسته اول نرسیده تمام شده است.

متاسفانه در این چند سال شعار داده ‌شده که ما در حال برنامه‌ریزی برای زیرسازی فوتبال هستیم. هرسالی که بگذرد از بچه‌های خوزستانی کمتر در تیم‌های ملی دیده می‌شود ولی اگر زیرساخت فوتبال خوبی داشتیم و شعار نمی‌دادیم و عمل می‌کردیم، این وضعیت به وجود نمی‌آمد و خوزستان بیش از هر استانی بازیکن غیربومی جذب نمی‌کرد اما کسانی هستند که دوست ندارند فوتبال خوزستان و باشگاه‌های آن به موفقیت برسد. زمانی که پول‌های هنگفت وارد فوتبال و بی‌حساب و کتاب ریخت و پاش شد، در آن موقع فرصت طلبان نه برای خدمت به فوتبال خوزستان بلکه برای پرکردن جیب‌هایشان گام برمی‌داشتند.

این نکته ضروری به نظر می‌رسد که متولیان فوتبال باید با آینده‌نگری اصولی و ارائه راهکارها و سیاست‌های برنامه‌ریزی شده خود علاوه بر استفاده از بازیکنان غیربومی به عنوان مکمل، زمینه رشد و شکوفایی نسل جوان فوتبال استان را نیز فراهم کنند و برای به فعلیت رساندن استعدادهای بالقوه فوتبال استان از هیچ کوششی دریغ نکنند. امیدوارم بازهم ببینیم در ترکیب ۱۱نفره تیم‌ملی دراگان اسکوچیچ جهت اعزام به مسابقات جام جهانی قطر نفراتی از خوزستان نیز باشند.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۲۲۱۲۰۱۶

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

حقوق_ورزشی

حواشی مصاف پرسپولیس و هوادار و کارشناسی داوری

مصاف پرسپولیس و هوادار با حواشی مختلفی همراه بود. در جریان هفته بیست‌وچهارم لیگ برتر فوتبال ایران تیم فوتبال پرسپولیس عصر امروز (دوشنبه) از ساعت ۲۰:۴۵ در ورزشگاه دستگردی میهمان هوادار بود که این دیدار با تساوی بدون گل به پایان رسید.

پیش از آغاز بازی و پس از رسیدن کاروان پرسپولیس به ورزشگاه، یحیی گل‌محمدی به کنار زمین آمد و به بررسی شرایط زمین پرداخت. او در ادامه پیگیر این موضوع بود که به دلیل محرومیت باید از کجا بازی را دنبال کند که ناظر بازی به او گفت می‌تواند از روی صندلی‌های زیر جایگاه CIP بازی را تماشا کند.

گل‌محمدی زمانی که قصد داشت به سکو برود، دیداری هم با اسکوچیچ داشت. زمانی که بازیکنان پرسپولیس در حال گرم کردن بودند، میلاد سرلک که در لیست ذخیره‌های این تیم بود، در رختکن حضور داشت که حمید مطهری از ماساژور تیم خواست سرلک را از رختکن فرا بخواند تا همراه سایرین گرم کند.

سیامک نعمتی که با مصدومیت روبه‌رو است، از روی سکوها نظاره‌گر کار هم‌تیمی‌هایش بود. سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس که از روی سکوها بازی را دنبال می‌کرد از طریق آنالیزورهای تیمش سعی می‌کرد نکاتی را به روی نیمکت انتقال دهد. با وجود اینکه اعلام شده بود بازی بدون تماشاگر برگزار می‌شود اما حدود ۲۰۰ تماشاگر بازی را از نزدیک تماشا کردند. محمد محمدی مدیر تیم ملی امید به همراه رضا درویش و سعید راد از جایگاه ویژه بازی را تماشا کرد. تعدادی از تماشاگران هوادار با استفاده از یک طبل تیم محبوب خود را تشویق می‌کردند که این موضوع باعث اعتراض ناظر بازی بود چون او اعتقاد داشت وقتی بازی بدون تماشاگر است، مهمانان دو تیم هم نباید تیمی را تشویق کنند. روی برخی از تصمیمات داور، رضا عنایتی به شدت به داور چهارم اعتراض کرد.

در دقیقه ۷۲ پس از اعلام خطای علی نعمتی روی بازیکن هوادار، نیمکت نشینان پرسپولیس به شدت به تصمیم داور اعتراض کردند که همین امر موجب شد داور به آن‌ها تذکر بدهد. در اواخر بازی زمانی که نیمکت نشینان پرسپولیس روی یک صحنه به داور اعتراض کردند، سعید آقایی به تصمیم داور معترض بود که کریم باقری با هل دادن او را به سمت نیمکت هدایت کرد.

پس از سوت پایان دیدار پرسپولیس برابر هوادار، یکی از اعضای کادرفنی پرسپولیس با یکی از بازیکنان هوادار و رضا عنایتی دچار درگیری شد که در ادامه کریم باقری سعی کرد اوضاع را آرام کند.

هواداران خشمگین پرسپولیس هم به شدت به داور بازی اعتراض کردند ‌و علیه بازیکنان هوادار شعار سر دادند. روح‌الله باقری بازیکن هوادار هم هنگام خروج از زمین پیراهن آبی رنگ خود را بوسید که همین امر موجب شد هواداران پرسپولیس علیه او شعار بدهند.

کارشناسی داوری دیدار پرسپولیس و هوادار

دو کارشناس داوری درباره قضاوت مصاف پرسپولیس و هوادار صحبت کردند.

نوید مظفری، کارشناس داوری در خصوص داوری دیدار پرسپولیس و هوادار اظهار کرد: مسابقه هوادار و پرسپولیس توسط حمید حاج ملک قضاوت شد. مسابقه‌ای پرتنش و پرخطا که حتی کمک داور اول در کنترل مسابقه و تذکر به بازیکنان کمک حال داور شد که به نظر می‌رسید ۳۰ دقیقه اول بازی را خیلی جدی نگرفته بود.

وی ادامه داد: اخطار به رامین رضاییان صحیح بود ولی لحن و برخورد داور با بازیکنان به صورت پرخاشگرانه بود که مشخص نیست این طرز رفتار در کدام کلاس به بعضی از داوران ما توصیه شده است. اخطار به بازیکن هوادار در دقیقه ۵۸ و در دقیقه ۶۰ به بازیکن پرسپولیس، تصمیمات درستی بود که داور گرفت. در ادامه باز هم شاهد برخورد نامناسب داور این بار با سرمربی تیم هوادار بودیم.

مظفری اضافه کرد: در این بازی هم طبق ۸۰ درصد مسابقات لیگ برتر، داور چهارم مسابقه قادر به اداره و کنترل کردن منطقه فنی و کادر فنی تیم‌ها نبود و مجبور به فراخواندن داور برای کاهش اعتراضات بود. این فرایندی است که به چیدمان اشتباه تیم‌های داوری برمی‌گردد. تعداد کارت‌های زرد و رفتار بازیکنان دو تیم که در هر صحنه ممکن به طرف هم می‌رفتند و با هم درگیر می‌شدند، نتیجه اشتباه داور در نوع قضاوت و نداشتن تاکتیک مناسب برای این بازی است. درکل تیم داوری اشتباه تاثیرگذاری در این بازی نداشت. با این حال نمی‌توان از قضاوت مطلوب داور یاد کرد.

همچنین تورج حق‌وردی هم در این خصوص بیان کرد: داوری صحنه خاصی نداشت اما داور در بسیاری از خطاهای میانه میدان اشتباه می‌کرد و با فریادهای بسیار، بازی را متشنج کرد. او قضاوت بدی داشت و شانس آورد که صحنه خاصی پیش نیامد.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۱۵۰۷۴۱۵

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

کمیسیون امور داخلی اتفاقات پیرامون بازی ایران و لبنان را بررسی می‌کند

یک عضو کمیسیون امورداخلی کشور و شوراها در مجلس شورای اسلامی گفت: این کمیسیون در هفته جاری حوادث رخ داده پیرامون بازی ایران و لبنان در مشهد را با حضور وزیر کشور و مسئولان متولی بررسی خواهد کرد.

علی حدادی، با اشاره به ماموریت رئیس مجلس به کمیسیون امور داخلی کشور و شوراها به منظور پیگیری اتفاقات رخ داده پیرامون بازی ایران و لبنان در مشهد، بیان کرد: کمیسیون امورداخلی کشور و شوراها به عنوان یک اولویت این موضوع را دنبال می کند چراکه رسانه های غربی از این موضوع علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی استفاده کردند، قطعا این اتفاق باید مورد بررسی تخصصی قرار گیرد و کوتاهی ها مشخص شود.

وی در ادامه اظهار کرد: با حضور وزیر کشور و دستگاه های متولی این موضوع در نشست هفته جاری کمیسیون مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نباید در سایه سوءمدیریت حوادثی رقم زده شود که برای نظام هزینه ایجاد کند. باید پیشگیری و پیگیری لازم صورت گرفته و با مسببین این اتفاق برخورد شود. رسیدگی به این موضوع اولویت اول ما است و در این هفته این موضوع مورد بررسی همه جانبه در جلسه کمیسیون قرار خواهد گرفت.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۱۴۰۶۰۶۷

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

درگیری و فحاشی در در فوتبال

گفتند خون فوتبالیست‌های شاهد را بریزید و کسی سالم بیرون نرود!

یاسر ستوفی زاده ، در خصوص حواشی این بازی که ۱۶ اسفندماه در رامشیر برگزار شد، اظهارکرد: در ابتدای ورود بازیکنان و کادر فنی شاهد بهبهان به مجموعه تختی رامشیر تعدادی از بازیکنان و کادرفنی رامشیر به سمت بازیکنان شاهد حمله ور شدند و اقدام به فحاشی کردند که با وساطت کادر تیم های شاهد و مرصاد، بازیکنان مرصاد توسط مربی تنبیه و به خوابگاه برگردانده شدند که این موضوع به صورت تصنعی و بازی کردن نقش بین مربی و بازیکنان بود تا باعث ایجاد رعب و وحشت در تیم ما شود.

وی بیان کرد: بعد از آن نیز در زمان گرم کردن دو تیم یکی از اعضای کادر فنی مرصاد رامشیر با فحاشی به ناظر بازی و این که تو هم قوم من هستی و چرا می خواهی من روی نیمکت نباشم و ۹ جلسه محرومیت من از امروز تمام شده است، مجددا شروع به جوسازی در زمین کردند و بازیکن شماره ۹ رامشیر بارها به سمت بازیکنان شاهد آمد و فحاشی می کرد. این بازیکن بعد به سمت تماشاگر ها می رفت و از آن ها می‌خواست تا ضمن فحاشی و تهدید از مواد محترقه استفاده کنند و جو بازی را به هم بزنند.

سرپرست تیم فوتبال شاهد بهبهان ادامه داد: متاسفانه آنقدر جو را ملتهب کرده بودند که ناظر و همچنین داور بازی با پرخاشگری بازیکنان شاهد را خطاب قرار می دادند. در این بین نیز مربی رامشیر به هواداران اشاره کرد و باز هم فحاشی و استفاده از مواد محترقه شروع شد. ضمن این که نیروی انتظامی با ۳۵ دقیقه تاخیر وارد ورزشگاه و بازی با تاخیر شروع شد و حتی ما نسبت به این موضوع گله مند شدیم زیرا می خواستند با چنین کارهایی ما را وارد حاشیه کنند.

وی بیان کرد: ۴۵ دقیقه اول با ۳ اشتباه داور که بازی را متشنج می دید و جرات سوت صحیح زدن نداشت، به پایان رسید و در بین دو نیمه نیز باز هم تماشاگران به سمت بازیکنان تیم ما حمله ور شدند که با وساطت نیروی انتظامی بازیکنان توانستند به رختکن بروند. در نیمه دوم هم در دقایق ابتدایی خطایی توسط بازیکن شاهد شکل گرفت که همه به سمت وی حمله ور شدند و ناگهان دروازه بان مرصاد رامشیر دروازه را رها کرد و در وسط زمین جلوی همه حاضرین با لگد به شکم بازیکن شماره ۳ تیم ما زد. داورها هم علی رغم این که کار وی را دیدند، جرات دادن کارت قرمز را به او نداشتند و دروازه‌بان را با کارت زرد جریمه شد و بازی ادامه پیدا کرد.

مستوفی زاده گفت: گذشته از اشتباهات داوری و تصمیمات متناقص کوبل داوری و ناظر بازی، کادرفنی مرصاد رامشیر باعث گستاخی های مکرر دروازه‌بان شماره ۹ و بازیکنام شماره ۱۱ و شماره ۲۶ رامشیر شدند. در پایان مسابقه نیز با توجه به این که تیم رامشیر برنده بازی شده بود، دروازه بان و بازیکنان شماره ۹، شماره ۱۱ و شماره ۲۶ آن ها به سمت نیمکت تیم ما آمدند و شروع به فحاشی و ملتهب کردن جو کردند که بازهم با وساطت کادرفنی تیم شاهد جو آرام شد و تیم مرصاد به سمت درب خروجی ورزشگاه رفت که بعد از خوشحالی و پایکوبی، ناگهان آقای حمیدی مدیرعامل باشگاه مرصاد و کادر همراه او به سمت تیم شاهد حمله ور شدند و آقای حمیدی به بازیکنانش گفت خون بچه های شاهد را بریزید و کسی سالم بیرون نرود.

وی ادامه داد: خود آقای حمیدی به بازیکنان شاهد حمله ور شد و با توجه به این که کادر فنی شاهد چندین بار درخواست کرد که آقای حمیدی تیم شما صعود کرده و کار غیر ورزشی انجام ندهید، او کادر را به کنار زد و به سمت بازیکنان تیم ما حمله ور شد. بعد از حدود ۲۰ دقیقه درگیری از بازیکنان تیم مرصاد نیز خواست تا هر چیزی از تیم شاهد هست با خود ببرند. در این بین نیز دو گوشی موبایل، ۸ جفت کفش استوک، ۱۵ عدد ساک ورزشی و لباس های راحتی و همچنین کفش های بیرونی بازیکنان تیم ما دزدیده شد.

سرپرست تیم فوتبال شاهد بهبان عنوان کرد: با دخالت یگان ویژه و نیروی انتظامی و حمایت کامل نیروی انتظامی، تیم شاهد به کلانتری مرکزی رامشیر رفت تا امنیت این تیم برقرار شود. در این بین نیز مصدومان تیم ما به بیمارستان برده شدند که آقای حمیدی به بیمارستان آمد و چهار ماشین سواری به همراه وی، در حالی که صورت شان را با پوشانده و مسلح بودند، به بیمارستان آمدند که جناب سروان نیروی انتظامی این موارد را دید و سریع یگان حفاظت و بازرسی منطقه را در جریان گذاشت. ضمن این که آقای حمیدی به بیمارستان آمد و کادر و بازیکنان تیم ما را تهدید کرد که اجازه نمی‌دهم از رامشیر خارج شوید و نباید شکایت کنید که ما حتی نیروی انتظامی را در جریان گذاشتیم و در نهایت نیز با حمایت کامل نیروی انتظامی و حفاظت رامشیر و امیدیه، اتوبوس و همراهان تیم شاهد تا آغاجری اسکورت شدند و حتی تمامی مستندات از جمله فیلم حمله بازیکنان و کادر رامشیر به سمت تیم ما، فیلم حفاظتی نیروی انتظامی و عکس های مصدومان، موجود است. همچنین باید از نیروی انتظامی برای محافظت از کاروان تیم ما که تهدید به مرگ شده بودیم، تشکر کنم.

وی گفت: همچنین آقای حمیدی در مصاحبه ای که درباره این بازی داشت، عنوان کرده که “تیم شاهد بهبهان اگر در دیدار مقابل ما شکست می‌خورد، سقوط می‌کرد” که در این خصوص باید بگویم که جدول مسابقات گویای همه چیز هست و شاهد بهبهان با دو بازی کمتر با شش امتیاز در رده چهارم جدول قرار دارد که اگر از دو بازی باقیمانده شش امتیاز بگیریم، ۱۲ امتیازی می شویم و احتمال صعود به عنوان تیم اول یا دوم وجود دارد و نمی دانم آقای حمیدی چطور در مصاحبه اش گفته ما سقوط می کنیم. او حتی گفته است که پیش از بازی یک شماره ناشناس به او پیام داده و خواسته است که تیم شان مقابل تیم شاهد محکم بای کند که باید این حرف را با سند عنوان کند.

مستوفی زاده بیان کرد: متاسفانه تیم مرصاد از همان ابتدای بازی شروع به جنجال کرد و تخلف دیگری که داشت این بود که تماشاگران خود را به استادیوم آورده بود، در حالی که در شرایط فعلی از بابت کرونا، تماشاگران حق ورود به ورزشگاه ها را ندارند. ضمن این که ما حتی به انتخاب کوبل داوری از شادگان که در همسایگی شهر رامشیر بود نیز معترض هستیم و آیا این خیانت در حق تیم بهبهان نیست؟ حتی بین کوبل داوری هماهنگی وجود نداشت و این موضوع با اعتراض و گله مندی بازیکنان ما همراه بود.

وی گفت: همچنین مدیرعامل باشگاه مرصاد در مصاحبه خود گفته است که بازیکن شماره ۳ تیم شاهد به دلیل اهانت هایی که به داور داشت از زمین اخراج شد، در حالی که ما بازیکن مان را تعویض کردیم. به نظر من در مجموع مدیرعامل باشگاه مرصاد تحریک کننده بازیکنان شان برای ایجاد درگیری بود و فیلم درگیری نیز موجود است.

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۲۱۹۱۴۹۸۴

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

ستاره ۶۰ میلیون یورویی، مربی ۶۰۰ هزار یورویی

دستمزدی که اسکوچیچ می‌گیرد یک‌صدم قیمتی است که پورتو روی طارمی گذاشته است.

«یک سایت ورزشی بین‌المللی جدولی از ارزش مربیان حاضر در جام‌ جهانی ۲۰۲۲ قطر منتشر کرده که حاوی نکات جالبی است. تاکنون ۱۸ تیم حضورشان در جام‌ جهانی را قطعی کرده‌اند و سایت مورد نظر، سرمربیان آنها را از نظر دستمزد دریافتی رده‌بندی کرده است. بنا بر ادعای این رسانه، هانسی فلیک، سرمربی تیم ملی آلمان با سالانه هفت ‌میلیون یورو دستمزد دریافتی در صدر جدول قرار دارد و دراگان اسکوچیچ، سرمربی کروات تیم ملی ایران با ۶۸۰ هزار دلار حقوق در سال در رده هجدهم قرار گرفته است. این یعنی او فعلا ارزان‌ترین سرمربی حاضر در قطر خواهد بود؛ مگر این که بین ۱۴تیم بعدی صعودکننده، یک مربی ارزان‌تر وجود داشته باشد که احتمالش زیاد نیست.

این عدد از کجا آمده؟

مدیران قبلی و فعلی فدراسیون فوتبال، مصرّ هستند که قرارداد دراگان اسکوچیچ به‌ صورت ریالی بسته شده است؛ هر چند در مورد عدد آن هرگز اطلاع‌رسانی خاصی صورت نگرفته است. در نتیجه مشخص نیست این عدد ۶۸۰ هزار دلار مقابل نام دراگان اسکوچیچ از کجا آمده است! در نگاه اول احتمال دادیم عدد مورد نظر مربوط به ارزش این مربی در ترانسفرمارکت باشد اما نکته اینجاست که در این سایت هم هیچ رقمی مقابل نام سرمربی تیم ملی ایران درج نشده است. بنابراین احتمالا سایت «توتال‌اسپورتال» رقم قرارداد اسکوچیچ را گمانه‌زنی کرده و از دل شایعات بیرون کشیده است. در مجموع بعید به‌نظر می‌رسد دستمزد اسکو بیش از اینها باشد.

۱۲ برابر کمتر از ویلموتس

در مورد ارزش قرارداد دراگان اسکوچیچ زیاد حرف زده شده و این موضوع چیز جدیدی نیست. با این حال اگر خبر منتشرشده اخیر را مبنا قرار دهیم، به نتیجه جالبی می‌رسیم. این که دستمزد سالانه اسکوچیچ تقریبا ۱۲ برابر کمتر از پولی است که مارک ویلموتس برای چند هفته کار در ایران و کسب آن نتایج فاجعه‌بار دریافت کرد. مربی بلژیکی دو میلیون یورو پول نقد گرفت و علاوه بر آن فدراسیون فوتبال ایران را محکوم به پرداخت غرامت شش میلیون یورویی کرده است؛ هر چند فدراسیون در این زمینه به دادگاه عالی ورزش شکایت کرده و احتمال گرفتن تخفیف وجود دارد. اگر این اتفاق رخ ندهد، حضور فاجعه‌بار ویلموتس در ایران برای فوتبال ما هشت میلیون یورو آب خورده است. اسکوچیچ اما با دریافت سالانه ۱۲ برابر کمتر از این عدد، توانست سریع‌ترین صعود تاریخ تیم ملی ایران به جام‌ جهانی را رقم بزند. هر چند تکرار می‌کنیم مبنای خبر دستمزد ۶۸۰ هزار دلاری اسکو مشخص نیست و حتی احتمال دارد او کمتر از این عدد پول بگیرد.

یک‌صدم ارزش طارمی

از ابتدای حضور دراگان اسکوچیچ روی نیمکت تیم ملی، این بحث وجود داشت که او به‌ خاطر رزومه لاغر و قیمت اندکش با این نسل از ستاره‌های فوتبال ایران اختلاف سطح دارد و شاید این مسئله مشکل‌ساز شود. شایعات غیررسمی حکایت از آن دارد که باشگاه پورتو برای فروش مهدی طارمی روی این بازیکن ۶۰ میلیون یورو قیمت گذاشته است. این یعنی ستاره اصلی تیم ملی ایران صد برابر بیشتر از دستمزد سرمربی این تیم ارزش دارد. این موضوع ممکن است در مورد سردار آزمون و چند بازیکن دیگر هم صدق کند. به هر حال این اعداد، غلط‌انداز هستند و به همین دلیل کار اسکوچیچ برای کنترل رختکن تیم ملی دشوار است. چه‌بسا شورش بی‌‎دلیل چند ماه قبل طارمی هم چنین ریشه‌هایی داشت. واقعیت اما آن است که اسکوچیچ حتی با همین دستمزد و کارنامه، عالی نتیجه گرفته و به‌ احتمال فراوان در جام‌ جهانی هم سرمربی تیم ملی ایران خواهد بود. بنابراین لازم است بازیکنان تیم ملی، حتی ستاره‌های موفق و گران‌قیمت تیم، خودشان را به‌ طور کامل در اختیار کادر فنی قرار بدهند. کل این تیم، مسافران یک کشتی هستند و موفقیت اسکوچیچ در تیم ملی قطعا موقعیت بازیکنان را هم در ادامه دوران حرفه‌ایشان بهبود خواهد بخشید.»

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۲۱۹۱۴۹۸۲

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

سرنوشت متفاوت دو ایرانی در اروپا

مقایسه علیرضا بیرانوند و مهدی طارمی از این جهت مورد توجه است که اوج فوتبال هر دو در پرسپولیس بوده و با وجود پست‌های مختلف، هر کدام در زمره بهترین‌ها در تیم ملی بوده‌اند ولی چه شده که علیرضا بیرانوند در سراشیبی است و مهدی طارمی در راه رسیدن به قله؟

 «مهدی طارمی و علیرضا بیرانوند از لژیونرهای فوتبال ایران هستند که با وجود اشتراکات زیاد، مسیرهای متفاوتی را در پیش گرفته‌اند. این دو که کم‌وبیش در زمره محبوب‌ترین بازیکنان پرسپولیس، موفق‌ترین بازیکنان تیم ملی و لژیونرهای سرشناس فوتبال ایران هستند، اکنون حال و روز متفاوتی دارند؛ یکی رو به افول رفته و دیگری چنان درخشیده که تیم کنونی‌اش با وجود بزرگی، برایش کوچک به نظر می‌آید. مقایسه علیرضا بیرانوند و مهدی طارمی از این جهت مورد توجه است که اوج فوتبال هر دو در پرسپولیس بوده و با وجود پست‌های مختلف، هر کدام در زمره بهترین‌ها در تیم ملی بوده‌اند ولی چه شده که علیرضا بیرانوند در سراشیبی است و مهدی طارمی در راه رسیدن به قله؟

کار سخت دروازه‌بانی که می‌خواست اروپا را فتح کند

علیرضا بیرانوند یکی از بهترین دروازه‌بان‌های کنونی ایران است. او مصداق بارز سختکوشی است. زندگی بیرانوند آن‌ قدر سناریوهای مختلف دارد که ساختن تنها یک فیلم از آن نمی‌تواند بیانگر تمامی واقعیات باشد. با وجود این، زندگی حرفه‌ای او قطعا به قبل و بعد از حضورش در پرسپولیس خلاصه می‌شود. «بیرو» در پرسپولیس شناخته‌شده‌تر شد، در آسیا درخشید و تبدیل به دروازه‌بان شماره یک تیم ملی شد. از بیرانوندی که در ترکیب پرسپولیس بازی می‌کرد به‌ عنوان یکی از دو دروازه‌بان برتر وقت آسیا نام برده می‌شود. علیرضا برای داشتن زندگی حرفه‌ای بهتر تصمیم گرفت مثل بسیاری دیگر راهی فوتبال اروپا شود تا شگفتی‌های زندگی‌اش را کامل کند. او برای شروع دوران جدید، آنتورپ در لیگ بلژیک را برگزید. با وجود هشدارهایی که به او برای این انتخاب داده شده بود، علیرضا می‌گفت فقط شش ماه در این تیم می‌ماند و بعد به یکی از تیم‌های مطرح اروپایی می‌رود. روحیه بیرانوند ستودنی بود ولی فکرش را هم نمی‌کرد شش ماه روی نیمکت بنشیند تا تازه فرصت بازی‌کردن به دست بیاورد. حضور در بلژیک همان‌ طور که انتظارش می‌رفت برای بیرانوند خوب نبود. او در این لیگ ۱۰ بار بازی کرد، ۱۱ بار گل خورد و چهار نوبت هم موفق به ثبت کلین‌شیت شد. نیمکت‌نشینی و سکونشینی‌های متوالی باعث شد این دروازه‌بان تصمیم به جدایی بگیرد. شاید انتخاب تیم جدید ولو به‌ عنوان بازیکن قرضی، دومین اشتباه بیرانوند در اروپا بود. او توسط آنتورپ به تیمی ضعیف‌تر در فوتبال اروپا و این بار در لیگ پرتغال یعنی بواویشتا رفت؛ به این امید که احیا شود.

«بیرو» این بار از همان هفته‌های نخست به تمرین رسید، بیمار نبود، مصدومیت نداشت و مشکل ویزا هم تهدیدش نمی‌کرد. انتظار می‌رفت در این تیم ضعیف پرتغالی که دروازه‌بان اصلی‌اش ۴۰‌ساله بود، بیرانوند خیلی سریع تبدیل به ستاره شود ولی او حتی در همین تیم هم هفت هفته نیمکت‌نشین شد تا این که بالاخره از هفته هفتم تا چهاردهم و قبل از آن که مصدوم شود، فرصت بازی برای بواویشتا را به دست آورد. آمارش در این مدت هم چندان درخشان نیست. هشت بازی، ۶۷۵ دقیقه حضور، ۱۵ گل خورده و تنها دو کلین‌شیت. از این دو کلین‌شیت هم فقط یکی مربوط به ۹۰ دقیقه حضور کاملش در زمین مسابقه است. بدتر آن که از همان ۴۵ دقیقه بازی در هفته چهاردهم لیگ پرتغال تا همین حالا که بیست‌وپنج هفته از این لیگ سپری شده، دیگر بازی به علیرضا بیرانوند نرسیده است! او قریب به سه ماهی می‌شود روی نیمکت می‌نشیند! غروب او به حدی است که حالا جایگاهش در تیم ملی را هم از دست داده و پشت سد دروازه‌بان سر حالی به اسم امیر عابدزاده گیر کرده است. بیرانوندی که رفته بود شش‌ماهه اروپا را تسخیر کند، دو فصلی است از روی نیمکت این تیم به نیمکت تیم دیگری منتقل شده است. ستاره آینده‌دار فوتبال ایران که استعدادیاب تورینو روزگاری درباره‌اش گفته بود می‌تواند سری A را شگفت‌زده کند، حالا حتی در ترکیب تیم ناتوانی همچون بواویشتا هم بازی نمی‌کند. بیرو که با مهار پنالتی رونالدو در جام جهانی و کلافه‌کردن ژاوی در لیگ قهرمانان آسیا روزهای نابی را در فوتبال ایران سپری می‌کرد، حالا دو راه بیشتر ندارد؛ ماندن در اروپا بدون تضمین بازی یا بازگشتن به ایران با تضمین صد درصدی بازی.

پورتو برای مهدی کوچک شده است

اگر سرنوشت ستاره‌ای که از پرسپولیس به دروازه‌های تیمی در پرتغال رسیده چندان خوب از آب درنیامده، در عوض سرنوشت مهاجم سابق این تیم که حالا با القاب مختلفی از او یاد می‌شود، کاملا درخشان شده است. مهدی طارمی، هیولای سه‌چشم پورتو این روزها اگر بهترین بازیکن لیگ این کشور نباشد، قطعا یکی از بهترین‌هاست. او هم مثل علیرضا بیرانوند فوتبالش را به قبل و بعد از حضور در پرسپولیس گره زده است ولی احتمالا بر خلاف علیرضا در انتخاب تیم‌هایش برای مسیر دوران حرفه‌ای مشورت و دقت بیشتری داشته است. طارمی بعد از پرسپولیس به الغرافه قطر رفت و با وجود شایعات زیاد مبنی بر این که قرار است به ایران برگردد، سر از لیگ پرتغال و تیم گمنام ریوآوه درآورد. در آنجا باشکوه ظاهر شد؛ ۳۷ بار بازی کرد، ۲۱ گل زد و پنج پاس گل هم داد. کار به جایی کشید که دو تیم سرشناس پرتغال یعنی پورتو و بنفیکا برای در اختیار گرفتن او سر و دست شکستند. سرانجام بخت با پورتو همراه شد تا ستاره خط حمله تیم ملی ایران را در اختیار داشته باشد. طارمی در اولین فصل حضورش در پورتو، هفت هفته روی نیمکت نشست ولی درست از همان اولین دیداری که فرصت بازی‌کردن به دست آورد، نشان داد مربی پورتو درباره‌اش اشتباه کرده است.

از همان زمان تا به الان که دومین فصل حضورش در جمع بهترین تیم پرتغال را سپری می‌کند، لحظه‌ای دست از غافلگیری برنداشته است. طارمی تا به الان مجموعا ۸۴ بازی کرده که ۴۰ گل زده و ۳۴ پاس گل هم به هم‌تیمی‌هایش داده است! آمار او در همین فصل هم دیوانه‌کننده است. ستاره سابق پرسپولیس که در مقطعی از فصل جدید در امر گل‌زنی ناکام مانده بود، حالا مدت‌هاست موتورش روشن شده و با گل یا پاس گل‌هایش، فوتبال اروپا و به‌ویژه فوتبال پرتغال را حیرت‌زده کرده است. در این فصل بعد از ۲۴ بازی، طارمی ۱۳ گل زده دارد و ۱۲ بار هم به هم‌تیمی‌هایش پاس گل داده است. این آمار نشان می‌دهد مهدی طارمی به‌تنهایی روی ۴۰ درصد گل‌هایی که تیمش زده تأثیرگذار است. او که با همین تعداد گل این روزها در رده چهارم برترین گل‌زنان لیگ پرتغال ایستاده، بدشانس است که با توجه به سن‌وسالش دیر به فوتبال اروپا معرفی شده است. این دیر معرفی‌شدن البته مشکلی برای طارمی به وجود نیاورده؛ چون همین حالا تیم‌های سرشناسی از پنج لیگ معتبر اروپایی دندان تیز کرده‌اند تا مهاجم ۲۹‌ساله تیم ملی ایران را به خدمت بگیرند. بسیاری می‌گویند سقف تیم پورتو برای مهدی کوتاه شده و او برخلاف علیرضا بیرانوند که ظاهرا چاره‌ای برای بازگشت به فوتبال ایران ندارد، توانایی درخشیدن در ترکیب تیم‌های بزرگ انگلیسی و اسپانیایی را دارد؛ این به شرطی است که پورتو رضایت بدهد با رقمی معقول، مهاجم ایرانی‌اش را بفروشد. شاید پورتویی‌ها زودتر از بقیه می‌دانستند که طارمی چه مهره ارزشمندی است که خیلی سریع بند ۶۰‌ میلیون‌ یورویی به او چسباندند تا کمتر تیمی برای خریدنش هوایی شود.»

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۲۱۸۱۴۳۴۸

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید