بایگانی برچسب برای: امید_نوید

حقوق_ورزشی

واکنش فغانی به حاشیه‌های دیدار مصر و تونس و اعتراض کی‌روش

داور برجسته و بین‌المللی فوتبال ایران تاکید کرد تا زمان ورود VAR به کشور، باید برخورد انضباطی جدی و محرومیت اثرگذار در رابطه با معترضان به داوری در ایران مدنظر قرار گیرد تا بتوان شرایط موجود را مدیریت کرد.

علیرضا فغانی در رابطه با قضاوت در اولین دوره مسابقات جام عرب ۲۰۲۱ (FIFA Arab Cup)، اظهار کرد: مسابقات کشورهای عربی هر ساله برگزار می‌شد و از حساسیت بسیار بالایی برای کشورهای شرکت کننده برخوردار بود و کشورهایی نظیر یمن و بحرین که از نظر فوتبالی در سطح بالایی قرار ندارند و نمی‌توانند عملکردی نظیر تیم‌های تراز اول در مسابقات جام ملت‌های آسیا یا مقدماتی جام جهانی داشته باشند، شرکت در این مسابقات برای آن‌ها حتی از مسابقات معتبر جهانی نیز، حساس‌تر است.

چرا تیم داوری ایران به جام عرب ۲۰۲۱ رفت؟

وی ادامه داد: سال قبل از جام جهانی است و فیفا مسابقات کنفدراسیون‌ها را نیز با توجه به محدودیت‌های کرونایی برگزار نکرد و در نهایت جام عرب ۲۰۲۱ در قالب تیم‌های عربی آسیا و آفریقا برگزار شد و تیم‌ها در چهار گروه چهار تیمی به مصاف یکدیگر رفتند و به نوعی آزمایش قطر با توجه به امکانات موجود در راستای برگزاری جام جهانی ۲۰۲۲ بود و به همین دلیل نیز برای فدراسیون جهانی فوتبال از اهمیت بالایی برخوردار بود.

داور بین المللی فوتبال ایران با اشاره به اینکه طبق پروتکل فیفا، از جام جهانی تا جام جهانی بعدی، نامزدهای داوری هر قاره مشخص می‌شوند و در تورنمنت‌های مختلف مورد ارزیابی قرار می‌گیرند، بیان کرد: با توجه به اینکه طی این چند سال صرفا المپیک و جام عرب برگزار شد و جام جهانی باشگاه‌ها نیز تا ماه آینده در ابوظبی برگزار می‌شود، داوران کشورهای مختلف برای قضاوت در این سه دسته از مسابقات ابلاغیه می‌گیرد و تیم داوری ایران نیز به همراه داوری ژاپن در جام عرب قضاوت کردند.

۲ کمک داور ایرانی در جام عرب، کرونا گرفتند!

فغانی با اشاره به اینکه تیم داوری ایران متشکل از بنده به عنوان داور و محمدرضا ابوالفضلی و محمدرضا منصوری بود، اظهار کرد: دو مسابقه مربوط به مرحله مقدماتی و یک مسابقه در مرحله نیمه نهایی مدنظر قرار گرفت؛ در دیدار اول با تیم کامل داوری ایران، مسابقه را قضاوت کردیم اما تست کرونای  منصوری در دیدار دوم مثبت و از هتل محل استقرار به هتل قرنطینه منتقل شد و تا روز آخر مسابقات متاسفانه در قرنطینه بود و به این ترتیب برای دومین مسابقه یک کمک داور از لهستان در کنار بنده و ابوالفضلی حضور داشت.

وی ادامه داد: پیش از قضاوت در مسابقه سوم نیز که مربوط به مرحله نیمه نهایی بود، تست PCR ابوالفضلی مثبت شد و به قرنطینه رفت و در بازی سوم نیز دو کمک داور از آلمان در کنار بنده مسابقه را قضاوت کردند.

این داور برجسته ایرانی با اشاره به اینکه از دو ماه قبل برای قضاوت در مسابقات لیگ قهرمانان آسیا به مدت ۱۰ روز به کره جنوبی و پس از آن برای قضاوت در مسابقات زیر ۲۳ سال آسیا به امارات رفتم، گفت: یک هفته نیز سمینار جام جهانی در قطر بود و در مدت زمان بین این سمینار تا جام عرب نیز حدود ۱۶ روز فاصله وجود داشت که به همین دلیل به ایران بازگشتم تا آمادگی خود را جهت قضاوت حفظ کنم.

فغانی افزود: در حال حاضر نیز به استرالیا بازگشته‌ام و آماده برای قضاوت در مسابقات لیگ استرالیا هستم، چند ماه دیگر نیز سمیناری توسط فیفا برای داوران جام جهانی برگزار خواهد شد که در این سمینار شرکت می‌کنیم.

واکنش فغانی به حاشیه دیدار مصر و تونس/ بازبینی صحنه با موبایل، خارج از پروتکل فیفا است!

هر اتفاق می‌افتد همه می‌گویند جان مادرتان VAR بیاورید!

وی در ادامه در رابطه با وضعیت ملتهب این روزهای داوری ایران و شرایطی که به دلیل نبود VAR پیش آمده است، عنوان کرد: در حوزه آموزش خیلی قوی عمل نکرده‌ایم و در بخش برنامه ریزی و آماده کردن داوران نیز شرایط به همین منوال است و در عین حال خود تیم‌ها نیز با مشکلات عدیده‌ای در رابطه با مباحث مرتبط با داوری مواجه است.

فغانی اضافه کرد: مسئله‌ای که در حال حاضر با آن مواجهیم، این است که تا اتفاقی از نظر داوری درون زمین می‌افتد، همه می‌گویند جان مادرتان VAR بیاورید؛ ورود VAR به ایران به دلیل مشکلات تحریمی و برنامه ریزی‌های صورت گرفته تا کنون پیشرفت آنچنانی نداشته است و متاسفانه هنوز در کشور آغاز به کار نکرده و باید بدانیم در حال حاضر شرایط این چنین است و باید با وضع موجود خود را وفق دهیم و فشار را از روی جامعه داوری برداریم.

فشار به داوری در ایران به قبل از مسابقات کشیده شده است

وی با اشاره به اینکه شاید در یک مسابقه تیمی با وارد کردن فشار به داور نفع ببرد اما فردا این اتفاق در مورد تیم دیگری رخ می‌دهد و این رویه درست نیست چرا که عدم آرامش تمرکز را از داوران می‌گیرد و نمی‌توانند به خوبی قضاوت کنند و به طور حتم با حضور افشاریان در کمیته داوران، سخندان در دپارتمان داوری و کامرانی‌فر به عنوان دبیرکل فدراسیون فوتبال که هر سه داوران بین المللی بوده و با سابقه هستند، شرایط بهتری برای داوران ایران در آینده رقم می‌خورد.

داور بین المللی فوتبال ایران با اشاره به اینکه تشکیلات جدید داوری همانند تیم های فوتبال نیازمند زمان هستند تا تیم‌هایشان یکپارچه و منسجم شود، گفت: تشکیلات جدید داوری مدت زیادی نیست که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند و اینکه چنین مورد هجمه واقع شوند درست نیست و باید به آن‌ها زمان داد.

فغانی با بیان اینکه درست است بعضی تیم‌ها از برخی قضاوت‌ها متضرر می‌شوند، عنوان کرد: واقعا چاره‌ای وجود ندارد و امکانات فوتبال ایران همین قدر است و باید به بهترین شکل از آن‌ها استفاده کرد.

وی افزود: در لیگ ستارگان قطر مدتی طولانی از داوران خارجی استفاده می‌کردند اما در حال حاضر از داوران ۱۸، ۱۹ ساله استفاده می‌کنند که بسیار جوان هستند و به تیم‌ها، داوران و مربیان اجازه داده نمی‌شود که داوران مورد هجمه قرار گرفته و در جریان بازی چنین فشاری را تحمل کنند.

داور برجسته فوتبال ایران با تاکید بر اینکه باید چنین شرایطی را برای داوران ایرانی نیز فراهم کنند تا امکان قضاوت با آرامش برای آن‌ها فراهم شود، اظهار کرد: متاسفانه در طول مسابقه، بعد از مسابقه و در بسیاری موارد حتی قبل از مسابقه نیز از سوی تیم‌ها به داوران فشار رسانه‌ای فشار وارد می‌شود و مسئولان و مربیان آن‌ها در مورد داوران صحبت می‌کنند.

اتفاقات خارج از پروتکل داوری فیفا در لیگ ایران!

فغانی با تاکید بر اینکه باید با تیم‌ها از نظر انضباطی به دلیل نحوه رفتار و گفتار با داوران، محرومیت‌ها و برخوردهای جدی‌تر صورت گیرد تا شرایط برای داوران بهتر شود، بیان کرد: متاسفانه خارج از پروتکل در لیگ ایران اتفاقاتی رخ می‌دهد و تلفن همراه در کنار زمین توسط مسئولان تیم‌ها استفاده می‌شود؛ این قانون وجود دارد که فیفا در مسابقات IPAD می‌دهد که تیم‌ها می‌توانند گزارشات بدنی و تاکتیکی خود را دنبال کنند اما اینکه موبایل به دست راه بیوفتند و نشان دهند، به هیچ وجه چنین نیست!

وی با بیان اینکه متاسفانه شرایط لیگ ایران به گونه‌ای است که مربیان از نظر جایگاه خیلی ثبات ندارند و با چند باخت ممکن است جایگاه خود را از دست دهند، خاطرنشان کرد: وقتی با رویه این چنینی مواجه هستیم، هضم کردن اشتباهات داوری سخت می‌شود.

چرا نمی‌گویند کدام تیم‌ها از اشتباهات داوری سود برده‌اند؟

این داور بین المللی فوتبال ایران با بیان اینکه در طول یک فصل مدیران و هوادران باید در نظر داشته باشند که بر اثر اشتباهات داوری یک تیم در حال سود بردن است و تیم دیگری ضرر می کند، گفت: برخی دوستان فقط زمانی که متضرر می‌شوند اشتباهات داوری را به یاد دارند و همواره طلبکارند. آن‌ها باید توجه داشته باشند که در خیلی از موارد اشتباهات داوری به نفع آن‌ها است.

فغانی افزود: همه از داوری انتقاد می‌کنند و پرسش این است؛ پس کدام تیم‌ها در قبال ضرر تیم دیگر از اشتباهات داوری سود برده است؟

وی با ابراز امیدواری نسبت به اینکه با یکپارچگی بحث آموزش و یکنواختی مسائل داوری در زمین، شرایط داوری ایران بهبود پیدا می‌کند، اظهار کرد: پتانسیل این مسئله در داوری ایران وجود دارد که توانایی‌های خود را اثبات کنند.

اینگونه نیست که با یک تلویزیون کنار زمین صحنه‌ها بازبینی شود!

این داور برجسته ایرانی با اشاره به اینکه فرایند ورود VAR به ایران اینگونه نیست که یک مسئول در گذشته گفته بود تلویزیونی را کنار زمین می‌گذاریم و صحنه‌ها را بازبینی می کنیم، بیان کرد: سد بزرگی پیش روی مسئولان کشور در حوزه ورود VAR وجود دارد تا همکاری با شرکت‌هایی که برای FIFA  و AFC فعالیت می‌کنند، صورت گیرد؛ مسئله اصلی بحث تحریم‌ها است و اینکه یک عده دنبال استفاده از سیستم VAR داخلی هستند، خیلی زمان بر است و فیفا به سختی در این رابطه تاییدیه می‌دهد.

در صحنه جنجالی مصر و تونس چه گذشت؟

فغانی در رابطه با مسائل پیش آمده در جام ملت‌های عرب ۲۰۲۱ که در قضاوت دیدار تیم های مصر و تونس به وجود آمد و اعتراض کی‌روش را نیز به همراه داشت، تصریح کرد: حواشی خاصی نبود و VAR برای رسیدن حق به حق دار است و در خیلی از مسابقات جام عرب بازبینی صحنه‌ها به وسیله VAR اتفاق افتاد.

وی افزود: در دیدار مرحله نیمه نهایی نیز صحنه‌ای رخ داد که منجر به بازبینی صحنه شد؛ در ابتدا از نظر بنده به عنوان تصمیم گیر صحنه پنالتی بود اما کمک داور ویدیویی این شانس را به من داد که صحنه را مورد بازبینی قرار دهم و پس از دیدن صحنه متوجه شدم این برخورد برای گرفتن پنالتی کفایت نمی‌کند و تصمیم خود را تغییر دادم.

این داور برجسته فوتبال ایران با اشاره به اینکه “اعتراضات و هوچی‌گری‌ها در سطح بالای مسابقات نیز وجود دارد”، بیان کرد: قوانین و جرایم به عنوان مسائل انضباطی در طول و بعد از مسابقه مدنظر قرار گرفت و خوشبختانه مشکل خاصی نبود و از نظر بدنی و داوری مسابقات خوبی را پشت سر گذاشتیم.

منبع: ایسنا

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

سیاسی‌شدن حضور زنان در ورزشگاه

به محل کار سعید فائقی واقع در بخارست تهران رفتیم تا از وی در مورد وضعیت ورزش ایران در سال‌های فعالیتش به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های سازمان تربیت‌بدنی بپرسیم. او از همکاری با مصطفی هاشمی‌طبا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، مرکز توسعه صادرات و در نهایت سازمان تربیت‌بدنی گفت و به وضعیت ورزش ایران در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی اشاره کرد. فائقی از سال‌های ۷۳ تا ۸۰ در سازمان تربیت‌بدنی مشغول به کار و راوی اتفاقات مهم، تلخ و شیرین بسیاری در سطح اول ورزش ایران طی این هفت سال بود  و پس از آن به شرکت پست رفت تا به عنوان مدیرعامل کار خود را در حوزه اقتصاد دنبال کند.

در رابطه با سال‌های ابتدایی زندگی خود توضیح دهید و بگویید که چگونه سرنوشت‌تان به ورزش گره خورد؟

بنده در سال ۱۳۳۴ در روستایی اطراف میانه به نام قره‌بلاغ به دنیا آمدم، جمعا پنج برادر و دو خواهر من همگی در میانه به دنیا آمدند و تنها من بودم که در روستا متولد شدم چرا که در سال ۱۳۳۲ پدرم به دلیل فعالیت سیاسی و گرایش به مرحوم دکتر مصدق به روستا تبعید شده بود و در نتیجه من نیز در روستا به دنیا آمدم.

خوشبختانه تنها سالن ورزشی شهر میانه در ابتدای کوچه ما قرار داشت و برای تماشای مسابقات به آنجا می‌رفتیم و زمانی نیز که سالن خلوت بود این امکان را داشتیم که برای ورزش و به ویژه بازی پینگ‌پنگ برویم، بنابراین علاقه من به ورزش از همان دوران دبستان آغاز شد و چند بار نیز در مسابقات آموزشگاهی و در رشته کشتی، دوومیدانی و بسکتبال شرکت کردم اما موقعیت درسی من این اجازه را نداد که همزمان ورزش را نیز دنبال کنم به این دلیل که شرایط تحصیلی مطلوبی داشتم و در تمام دوران تحصیلی خود دانش‌آموز ممتازی بودم به همین دلیل درس خواندن را انتخاب کردم.

عموم افرادی که به زنجیره مدیریتی ورزش کشور متصل شده‌اند در سال‌های دوران دانشجویی آن‌ها اتفاق مرتبطی با ورزش رخ داده است؛ برای من نیز تغییرات زندگی از همان زمان دانشجویی رقم خورد و با توجه به وضع موجود که با حضور در اعتراضات و تظاهرات همراه بود، مسیر زندگی‌ام در آینده تغییر کرد. شما زمانی که در یک محیط کوچک زندگی می‌کنید بیشتر در چشم هستید و زمانی که به محیط بزرگ‌تری می‌روید به قول معروف گم می‌شوید چرا که با افراد شاخص‌تر و با قابلیت‌های بیشتری در ارتباط خواهید بود.

یک شب تا صبح کتابی از مرحوم شریعتی تحت عنوان قاسطین، مارقین، ناکثین را مطالعه کردم و به خودم گفتم اگر قرار باشد یکی از این سه مورد نباشم باید آن را در زندگی نشان دهم و حضور در تظاهرات، حاصل خواندن همان کتاب بود و بعد از آن دیده شدن را درک کردم. زمان نیز که گذشت، متوجه پچ پچ‌ها شدم و می‌فهمیدم که در رابطه با من صحبت می‌کنند هرچند یکی از دوستانم به من گفت خیلی خودخواه نباش و از غرورت کم کن، آن زمان متوجه نشدم چه منظوری دارد و سال‌ها بعد معنای صحبت‌های او را درک کردم. حرف‌های او به این معنا بود که خودنمایی را کنار بگذارم و این نکته‌ای بود که من در سال‌های بعدتر زندگی متوجه شدم.

 

در رابطه با ماجرای زندانی شدن خود توضیح دهید و بگویید به چه علت دستگیر شدید؟

وقتی که دستگیر شدم برادرم زندانی سیاسی بود و به نظر می‌رسید خانواده ما تحت نظر قرار گرفته بود. سال ۵۵ بود که با ۲۲ سال سن بازداشت شدم و علت بازداشتم نیز تک‌نویسی بود به این معنی که وقتی برخی افراد دستگیر می‌شدند در اعترافات خود اعلام می‌کردند که چه فرد یا افرادی را در تظاهرات دیده‌اند، من نیز به دلیل تک‌نویسی دستگیر شدم و آن زمان گرایشم به نهضت آزادی بود و از طریق انجمن اسلامی مهندسان فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌دادیم. پس از ورود به زندان به بند عمومی رفتم و حضور من در آنجا مصادف شده بود با بازداشت شدگان مدرسه عالی ورزش که آن‌ها نیز به بند عمومی منتقل شده بودند و به طور مثال یکی از آن‌ها معتمدی بود که بعدها وزیر شد.

حدود چند ماه در زندان بودم، خدا پدر کارتر را بیامرزد (با خنده) که باعث آزادی ما شد! نمایندگان سازمان عفو بین‌الملل برای بازدید از زندان‌ها به ایران آمده بودند و در مراسم “سپاس” بسیاری از زندانیان آزاد شدند، بنابراین با توجه به این‌که دلیل چندان قانع کننده‌ای برای زندانی شدن ما وجود نداشت قبل از حضور نمایندگان این سازمان آزاد شدیم.

مصادف شدن حضور شما در زندان با بازدداشت‌شدگان مدرسه عالی ورزش به این معناست که سال‌های بعد، همین افراد عامل حضور شما در ورزش ایران شدند؟

بله دقیقا. یکی از معروف‌ترین افرادی که با آن‌ها در زندان آزاد شدم “تقی جهانی” بود و به نظر من حق وی در ورزش ایران پایمال شد. او ارتباطات خوبی با برخی افراد در بدنه ورزش داشت، بنابراین عامل اصلی آشنایی من با فعالان ورزش کشور تیم ورزشی سازمان تربیت بدنی زمان میرحسین موسوی بود، چرا که آن‌ها جزو افراد بازدداشت شده در زندان تحت عنوان بازداشتی‌های موسسه عالی ورزش بودند. علاوه بر این معتمدی هم بازداشت شده بود و من در زندان با او آشنا شدم و گاها برای هواخوری که به بیرون از بندهای زندان می‌رفتیم و فوتبال بازی می‌کردیم او نیز به فوتبال علاقه‌مند بود و تقی جهانی همه را دورهم جمع کرده بود. بند یک زندان اوین شامل بزرگانی بود که گرایشات مذهبی و مارکسیستی داشتند، جالب این‌که مرحوم طالقانی، منتظری و هاشمی رفسنجانی نیز در بند یک زندان اوین بودند. ورزش باعث شده بود بسیاری افراد با گرایش‌های مختلف سیاسی با یکدیگر در ارتباط باشند، ورزش و بازی کنند و برای بسیاری جای تعجب داشت چگونه یک فرد با گرایش مذهبی با فرد دیگری با گرایش مارکسیستی پینگ‌پنگ بازی می‌کند.

به بعد از انقلاب برسید و درباره شرایط آن زمان توضیح دهید.

بالاخره انقلاب رخ داد و شرایط تغییر کرد. خدارا شکر می‌کنم که ورود من به ورزش و اقتصاد رانتی نبود، در ابتدا یک معلم ساده در هنرستان بودم و در زمان انقلاب فرهنگی و پس از باز شدن دانشگاه‌ها به دلیل ادامه تحصیل همسرم به تهران آمدیم. ما در سال ۵۹ که ۲۶ ساله بودم با یکدیگر ازدواج کردیم و سال ۶۲ همزمان با بازشدن دانشگاه‌ها به تهران آمدیم.

چند فرزند دارید؟

پسرم متولد ۶۴ و دخترم متولد ۷۳ است که هر دوی آن‌ها ازدواج کرده‌اند اما هنوز نوه‌دار نشده‌ام. فرزند اولم نیز در سال ۶۱ پس از آنکه چند روزی متولد شده بود از دنیا رفت.

پس از آمدن‌تان به تهران شرایط چگونه پیش رفت؟

همان سال بنده به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران آمدم و در ابتدا مدیرعامل یک کارخانه تابع این سازمان بودم. هاشمی طبا ابتدا وزیر صنایع بود و بعد از حضور در این وزارتخانه به عنوان رییس هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران مشغول به کار شد. یک روز اعلام کردند که وی برای بازدید از کارخانه ما خواهد آمد و جالب آنکه ما تا آن روز همدیگر از نزدیک ندیده بودیم.

حوالی سال ۱۳۶۳ بود و وضع کارخانه اصلا مناسب نبود، مشغول تعمیر یک پمپ بودم و به دلیل کار در هنرستان خوشبختانه از فعالیت‌های فنی سردر می‌آوردم. هاشمی طبا به کارخانه آمده بود و من از پرسنل درخواست کردم که ایشان را راهنمایی کنند تا پس از آن من به جمع آن‌ها اضافه شوم. دقایق پایانی بود که با سر و وضع روغنی به جمع اضافه شدم و بچه‌ها بنده را به عنوان مدیرعامل کارخانه معرفی کردند. هاشمی طبا به بنده نگاهی کرد و چیزی نگفت اما پس از آن اعلام کرد که با وی برای بازدید از یک کارخانه دیگر بروم و او را همراهی کنم. تحصیلات من مهندسی مکانیک ماشین‌آلات از دانشگاه علم و صنعت ایران بود که آن زمان تحت عنوان دانشکده فعالیت می‌کرد.

چند ماهی گذشت و از سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با من تماس گرفتند و گفتند قرار است در هانوفر آلمان نمایشگاهی برگزار شود و رییس سازمان گفته‌اند بنده همراه آن‌ها بروم اما من گفتم وضع کارخانه مناسب نیست و حتی پول نداریم حقوق کارگران را پرداخت کنیم مگر آنکه هزینه از سوی سازمان گسترش پرداخت شود که در نهایت اعلام کردند به دستور رییس سازمان هزینه سفر را تقبل می‌کنند. بالاخره به آلمان رفتیم و این اولین سفر خارجی من بود و دلهره خاصی داشتم چرا که مدیرعامل شرکت‌های بزرگ و غول پیکری در این نمایشگاه حضور داشتند و ما یک کارخانه زوار در رفته بودیم که حتی اداره کردنش بسیار سخت بود.

 

رابطه شما و هاشمی‌طبا چگونه صمیمی شد؟

یکی از شب‌های حضورمان در هانوفر قرار بود هاشمی‌طبا شب به مکان دیگری برود و فردا مجددا برگردد، به وی گفتم نزد ما بماند و این همه راه نرود. می‌خواهم در مورد سرنوشت صحبت کنم؛ اتفاقاتی در این سفر رخ داد که تعامل ما براساس آن دچار تغییراتی شد.

در یکی از این اتفاقات تلویزیون روشن بود و به یکباره تصاویر نامناسبی پخش شد، یکی از دوستان تلویزیون را خاموش کرد اما بنده تلویزیون را روشن کردم و پرسیدم چرا تلویزیون را خاموش کردی؟ اشاره‌ای به هاشمی‌طبا کرد که در قسمتی از سالن حضور دارد اما من گفتم اینجا ایران نیست و اگر کسی نمی‌خواهد نگاه نکند روی خود را برگرداند و دلیلی برای چنین برخوردهایی وجود ندارد. دیگر اتفاقی که رخ داد این بود صبح بیدار شدیم و قرار بود به محل دیگری برویم من به خودم و هاشمی طبا ادکلن زدم و وی به یکباره گفت: فائقی چه می‌کنی؟ با خنده گفتم ادکلن بزنیم و برویم بهتر است. سومین اتفاق نیز به ماجرای سوار شدنمان در وسیله نقلیه عمومی مربوط می‌شد. (با خنده) من در وسیله نقلیه را گرفته بودم تا بسته نشود وگفتم آقای هاشمی طبا بیا! وی قطعا پیش خودش گفت این فائقی دیگر کیست؟

بچه‌ها گفتند با این کارهایی که تو انجام داده‌ای قطعا کارت تمام است، اما این پایان کار نبود و یک اتفاق دیگر هم رخ داد. بنده در گروه ریخته‌گری بودم و معاون رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بورسیه شده و به خارج از کشور رفته بود و عملا سازمان معاون نداشت. هاشمی طبا از بنده پرسید از گروه ریخته‌گری چه خبر؟ گفتم گروه ریخته‌گری به گروه” بهم ریخته‌گری” تبدیل شده است. بچه‌ها گفتند تو تلویحا اینگونه عنوان کرده‌ای که از زمان آمدن هاشمی‌طبا اوضاع بهم ریخته است! در نهایت سفر تمام شد و به ایران بازگشتیم. از دفتر رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع با دفتر کارخانه تماس گرفتند. تصور کردم که لابد هاشمی طبا قصد دارد من را اخراج کند، بنابراین جواب تلفن را ندادم و تصمیم گرفتم کارهایم را انجام دهم تا زمان کاری در آن روز به پایان برسد. در نهایت اواخر ساعت کاری بود که با دفتر وی تماس گرفتم. تلفن را وصل کردند و به یکباره هاشمی طبا به من گفت: فائقی گروه ریخته‌گری به گروه بهم‌ریخته‌گری تبدیل شده است؟ گفتم من تازه پیش دوستان آبروداری کردم و این مدلی حرف زدم، اصلا گندش درآمده است! گفت به سازمان بیا و بلافاصله آن‌جا رفتم. حکمم را به من داد و گفت برو بهم‌ریخته‌گری را درست کن و از آن زمان به عنوان معاونش مشغول فعالیت شدم و این چرخه همکاری در سال‌های بعد ادامه پیدا کرد و پس از آن به مرکز توسعه صادرات رفتیم و در نهایت نیز نوبت به سازمان تربیت بدنی رسید.

چه زمانی فعالیت خود را در سازمان تربیت بدنی به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های ورزشی آغاز کردید؟

اردیبهشت سال ۷۳ بود که هاشمی‌طبا با من تماس گرفت و گفت به سازمان تربیت بدنی بیا، بهمن‌ماه همان سال بود که به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های این سازمان کار خود را آغاز کردم. آن زمان سازمان تربیت بدنی دارای چهار معاونت فنی، فرهنگی، مالی و بانوان بود. معاونت فنی و امور فدراسیون‌های ورزشی به نوعی همین معاونت ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان است اما به طور حتم آن زمان حیطه اختیارات آن بیشتر بود و در حال حاضر با برخی محدودیت‌ها مواجه شده است و بنده از سال ۷۳ تا ۸۰ در این سمت فعالیت خود را دنبال کردم.

 

آیا پیش از حضور در سازمان تربیت بدنی سمت اجرایی دیگری در حوزه ورزش داشتید؟

بنده پیش از حضور در سازمان تربیت بدنی از سال ۷۳ تا ۸۰، طی سال‌های ۶۴ تا ۶۸ به عنوان رییس فدراسیون وزنه‌برداری فعالیت کردم. حدود سال ۶۴ بود که وفاییان به عنوان یکی از مربیان موثر در میانه به من گفت: همشهریان شما همچون وزیری، شیخی و…در شرایط مناسبی قرار ندارند و باید برای آن‌ها کاری کرد. من نیز موضوع را منتقل کردم و قرار شد با امیرحسینی به عنوان مدیریت وقت تربیت بدنی آموزش و پرورش موضوع را دنبال کنیم و در نهایت به درگاهی، رییس وقت سازمان تربیت بدنی وصل شدم. وی به من گفت آیا وقت دارید در رشته وزنه‌برداری کمک کنید؟ من نیز قبول کردم و پس از آن حکمم به عنوان رییس فدراسیون وزنه‌داری صادر شد.

 وزنه‌برداری ایران طی سال‌های ریاست شما چه وضعیتی داشت؟

آن زمان سالن وزنه‌برداری آزادی مخروبه‌ای بیش نبود و ورزشکاران این رشته در مجموعه دیگری تمرین می‌کردند، اوضاع اسفناک بود و از طریق دوستان خود در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا امکانات رشته وزنه‌برداری را به‌روز و ساختار فیزیکی را بازسازی کنیم، خوشبختانه موفق بودیم و در نهایت کار تا جایی پیش رفت که توانستیم مسابقات قهرمانی آسیا را در تهران برگزار کنیم. با رفتن درگاهی از سازمان تربیت بدنی و شروع دوره ریاست غفوری‌فرد وی اعتقاد داشت هاشمی طبا باید از کمیته ملی المپیک برکنار شود. آن زمان مجمع کمیته شامل رشته‌های ورزشی المپیکی بودند و یکی از این رشته‌ها وزنه‌برداری بود و بنده با توجه به نزدیکی فکری به هاشمی‌طبا از مدافعان او بودم، همین مساله موجب شد تا در نهایت غفوری‌فرد من را از ریاست فدراسیون وزنه‌برداری برکنار کند و تا زمانی که او در راس ورزش بود ما به عنوان مخالفان بیرون از گود قرار داشتیم.

مهم‌ترین چالش شما در هفت سال حضور به عنوان معاون فنی سازمان تربیت بدنی چه بود؟

مهم‌ترین چالش این بود تا آن زمان (تا سال ۷۳) ورزش جدی گرفته نمی‌شد و به مرور زمان توانست خود را تحمیل کند و جایش در میان سایر حوزه‌ها باز شد؛ به طور مثال زمانی که برای دریافت بودجه اقدام می‌کردیم ما را تحویل نمی‌گرفتند و هر مساله دیگر را نیز پیگیری می‌کردیم با سختی‌هایی روبه‌رو می‌شدیم و اساسا ظرف ورزش در ایران کوچک بود. متاسفانه ورزش در همه شاخص‌های دولت کمتر از سطح میانگین قرار داشت و پس از دوران جنگ تحمیلی با ویرانی‌های مختلفی در بخش تجهیزات روبرو بودیم و بسیاری از اماکن ورزشی در اختیار نیروهای نظامی بود

مهم‌ترین چالش این بود تا آن زمان (تا سال ۷۳) ورزش جدی گرفته نمی‌شد و به مرور زمان توانست خود را تحمیل کند و جایش در میان سایر حوزه‌ها باز شد؛ به طور مثال زمانی که برای دریافت بودجه اقدام می‌کردیم ما را تحویل نمی‌گرفتند و هر مساله دیگر را نیز پیگیری می‌کردیم با سختی‌هایی روبه‌رو می‌شدیم و اساسا ظرف ورزش در ایران کوچک بود. متاسفانه ورزش در همه شاخص‌های دولت کمتر از سطح میانگین قرار داشت و پس از دوران جنگ تحمیلی با ویرانی‌های مختلفی در بخش تجهیزات روبرو بودیم و بسیاری از اماکن ورزشی در اختیار نیروهای نظامی بود. در عین حال قصد داشتیم تغییرات را کلید بزنیم اما با کمبود اعتبار مواجه بودیم. همه این‌ها یک طرف قضیه بود اما بنده چون به هاشمی طبا اعتقاد داشتم و مطمئن بودم امکان اصلاحات وجود دارد کار را پیش بردیم هرچند وی نیز در ابتدا خیلی به حضور در ورزش ایران علاقه‌مند نبود.

علت این کمبود علاقه را چه می‌دانید؟

هاشمی طبا عصاره کلامش این بود که ورزش در ایران را خیلی قبول ندارند و در شرایطی به سراغ وی آمده‌اند که انتقادات زیاد شده است و به طور حتم اگر به ضرورت ورزش اعتقاد داشتند با رغبت قبول می‌کرد.

در نهایت شرایط پس از قبول حضور در سازمان تربیت بدنی چگونه گذشت؟

در ابتدا توجه دولت به ورزش چندان زیاد نبود و هاشمی‌طبا تصمیم گرفت با طرح مطالبه بسیار جدی، ورزش ایران را در فاز جدیدی قرار دهد؛ تصمیم بر این شد تا شورای سازمان تربیت بدنی تشکیل شود که رییس جمهوری نیز عضوی از این شورا بود و با حضور او به طور حتم توجهات به ورزش معطوف می‌شد و می‌توانستیم اقدامات موثری را انجام دهیم چرا که ورزش قهرمانی در ایران این پتانسیل را داشته و دارد که صدا ایجاد و نگاه‌ها را به خود معطوف کند. در نهایت جلسات شورای سازمان تربیت بدنی با حضور رئیس جمهوری، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی کلید خورد و علاوه بر آن چند وزیر در این شورا حضور داشتند و به تدریج مسائل را پیش بردیم و تصمیمات مصوبه شده و با دستور رییس‌جمهوری همراه می‌شدند و این اتفاق کار را تسهیل می‌کرد.

یکی از مهم‌ترین مسائلی که موجب تحول جدی در بخش مالی ورزش ایران شد مصوبه تخصیص یک ریال از فروش هر نخ سیگار به ورزش بود و به یکباره موجب شد تا کل اعتبارات عمرانی سازمان تربیت بدنی از یک به ۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد. هرچند این امکان وجود داشت که این رقم به بیشتر از ۲۵ میلیارد تومان برسد اما چون سقف در نظر گرفته شده طی مصوبه ۲۵ میلیارد تومان بود باید به همین عدد اکتفا می‌کردیم.

دومین مصوبه که بسیار مهم اما اختیاری بود به اختصاص یک درصد از سود سالانه سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی به ورزش مربوط می‌شد و جان کلام این مصوبه ایجاد حساسیت و توجه مجموعه‌های دولتی به ورزش بود، هرچند الزامی به پرداخت وجود نداشت. از دیگر تحولات جدی در حوزه ورزش طی آن سال‌ها فراهم شدن فضا برای ادامه تحصیل ورزشکاران و قهرمانان بود و علاوه بر این فعالیت‌های ورزشی در دستگاه‌های مختلف دولتی از همان زمان کلید خورد و به جرات می‌توان ادعا کرد که جهش در ورزش ایران با تشکیل شورای سازمان تربیت‌بدنی آغاز شد.به جرات می‌توان ادعا کرد که جهش در ورزش ایران از آن زمان و با تشکیل شورای سازمان تربیت‌بدنی آغاز شد. همچنین سال ۷۷ بود که هاشمی طبا اعلام کرد به مناسبت ۲۰ سالگی انقلاب باید ۱۳۷۷ سالن ورزشی ساخته شود که این تصمیم تحول بسیار بزرگی در حوزه زیرساختی ورزش کشور تلقی می‌شد.

خاطره‌ای از مرحوم هاشمی رفسنجانی دارید؟

یکی از مهم‌ترین مواردی که به خاطر دارم به تشکیل صندوق حمایت از قهرمانان مربوط می‌شود. آن زمان پیش بینی کردیم که معادل یک درصد از اعتبارات سازمان را به منظور تشکیل این صندوق اختصاص دهیم و این مساله را در شورای سازمان تربیت بدنی مطرح کردیم اما رییس جمهوری اعلام کرد این طرح به ثمر نمی‌نشیند. وی گفت مگر اعتبارات سازمان تربیت بدنی چقدر است که یک درصد آن چقدر باشد؟ بروید و طرحی بیاورید که قهرمانان و ورزشکاران این مرز و بوم از نظر معیشتی و مالی بی‌نیاز شوند. هرچند تا ما رفتیم طرح را اصلاح کنیم دوره ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی به اتمام رسید اما ایشان بسیار بزرگ فکر می‌کردند. ورزش ایران در پایان دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسید و موفقیت‌های بسیار بزرگی کسب کرد و در نهایت موجب شد تا نگاه‌ها را به خود معطوف کند.

 

به دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی برسید و از آن دوره بگویید.

زمان فعالیت خاتمی به عنوان رییس جمهوری، فوتبال ایران در اوج قرار داشت و در روزهای انتخابات بودیم، قرار بود وی در سالن افراسیابی برای جوانان سخنرانی انتخاباتی انجام دهند و سالن مملو از جمعیت شده بود اما به دلایلی خاتمی هنوز به محل سخنرانی نرسیده بود و یکی از نزدیکان وی از من درخواست کرد تا فردی را برای سخنرانی در سالن پیدا کنم تا خاتمی برسد، به یکباره مصطفوی که آن زمان رییس فدراسیون فوتبال بود در مقابلم ظاهر شد و از وی درخواست کردم چند دقیقه‌ای برای جوانان صحبت کند. فوتبال آن روزها در اوج و با نتیجه‌های بسیار خوبی عربستان سعودی و کره جنوبی را شکست داده بود، به هرحال سخنرانی‌ها به پایان رسید و پس از آن خاتمی به مصطفوی گفت که من رییس جمهور نمی‌شوم حداقل بیایید تا با یکدیگر عکس یادگاری بگیریم. این روزها را به خاطر داشته باشید و بدانید چند سال بعد شرایطی رقم خورد که رییس جمهوری از فدراسیون ورزش ایران ناراضی بود و قصد داشت مصطفوی را تغییر دهد، ماجرایی که به سال ۷۶ بازمی‌گردد.

علت نارضایتی خاتمی از مصطفوی و فدراسیون فوتبال چه بود؟

نارضایتی پس از بازگشت تیم ملی از دیدار با استرالیا در ملبورن به وجود آمد، زمانی که قرار شد مهدی پاشازاده به منظور حضور در قرعه‌کشی جام جهانی، رییس فدراسیون فوتبال را همراهی کند، این مساله بازیکنان تیم ملی را ناراحت کرده بود ۱۱ آذر ۷۶ بود که اعلام کردند تیم ملی فوتبال نزد رییس جمهوری برود، بنده مخالف بودم و در ابتدا اجازه ندادم اما هاشمی‌طبا گفت: اگر مخالف هستی می‌توانی خودت حضور پیدا نکنی اما کاری به تیم ملی نداشته باش. بنده می‌دانستم چون مصطفوی تهران نیست، بازیکنان در حضور رییس جمهوری علیه رییس فدراسیون فوتبال صحبت خواهند کرد و این مساله چالش‌آفرین خواهد بود. در نهایت نیز خاتمی به تاج‌زاده دستور رسیدگی داد، هرچند از قبل از آن هم مخالفت‌هایی در رابطه با فعالیت‌های مصطفوی در فدراسیون فوتبال وجود داشت اما در نهایت این موضوع باعث برکناری وی شد.

نارضایتی پس از بازگشت تیم ملی از دیدار با استرالیا در ملبورن به وجود آمد، زمانی که قرار شد مهدی پاشازاده به منظور حضور در قرعه‌کشی جام جهانی، رییس فدراسیون فوتبال را همراهی کند، این مساله بازیکنان تیم ملی را ناراحت کرده بود و آن‌ها معتقد بودند باید بزرگان تیم مانند علی دایی در این مراسم حضور پیدا می‌کردند. ۱۱ آذر ۷۶ بود که اعلام کردند تیم ملی فوتبال نزد رییس جمهوری برود، بنده مخالف بودم و در ابتدا اجازه ندادم اما هاشمی‌طبا گفت ” اگر مخالف هستی می‌توانی خودت حضور پیدا نکنی اما کاری به تیم ملی نداشته باش. ” بنده می‌دانستم چون مصطفوی تهران نیست، بازیکنان در حضور رییس جمهوری علیه رییس فدراسیون فوتبال صحبت خواهند کرد و این مساله چالش‌آفرین خواهد بود. در نهایت نیز خاتمی به تاج‌زاده دستور رسیدگی داد، هرچند قبل از آن هم مخالفت‌هایی در رابطه با فعالیت‌های مصطفوی در فدراسیون فوتبال وجود داشت اما در نهایت این موضوع باعث برکناری او شد.

شما از این مسائل گلایه و ناراحتی نداشتید؟

ناراحتی من به این دلیل بود که کار از دست سازمان تربیت بدنی خارج شده بود و رییس جمهوری به معاون سیاسی وزارت امور کشور دستور بررسی داد و این رویه نادیده گرفتن سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی اصلی ورزش ایران بود.

نظر هاشمی طبا چه بود؟

وی معتقد بود ابتدای کار رییس جمهوری است و ما نباید برای وی دغدغه خاطر ایجاد کنیم و اگر اتفاقی رخ داده که در ابتدای فعالیت رئیس جمهور مسائل ورزش به دغدغه تبدیل شده است سازمان تربیت بدنی باید این دغدغه را برای رئیس جمهوری حل کند.

خاتمی نظر خاصی در مورد فدراسیون‌های ورزشی داشت؟

خاتمی به هاشمی طبا گفته بود در انتخاب ریاست دو فدراسیون با وی مشورت شود؛ فدراسیون‌های فوتبال و کشتی.وی به هاشمی طبا گفته بود در انتخاب ریاست دو فدراسیون با وی مشورت شود؛ فدراسیون‌های فوتبال و کشتی.

خاتمی نگاه خاصی به فعالیت مسئولان سازمان تربیت بدنی در آن دوره داشت؟

نظر من این بود رییس جمهوری آن زمان در ذهن خود نسبت به نحوه مدیریت سازمان تربیت بدنی نقد داشت و نمونه آن اتفاقی بود که منجر به توبیخ بنده از سوی وی شد.

توبیخ، به چه علت؟

به یک برنامه زنده تلویزیونی رفته بودم، آن زمان خاتمی گفته بود ورزش ایران بیمار است. در رابطه با مقطع زمانی صحبت می‌کنم که مصطفوی برکنار و صفایی فراهانی به عنوان رییس فوتبال ایران انتخاب شده و من از این مساله ناراحت بودم. در رابطه با جمله رییس جمهوری از بنده سوال پرسیدند، گفتم دکتر نیستم تا بتوانم این مساله را تشخیص دهم اما هر زمانی که رییس‌جمهوری قیمت دلار را به هفت تومان قبل از انقلاب بازگرداند، بنده نیز می‌توانم ورزش ایران را درست کنم. همچنین در آن برنامه تلویزیونی عنوان کردم که فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود و سازمان تربیت بدنی در حوزه فوتبال مشابه آمریکاست که هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!

به یک برنامه زنده تلویزیونی رفته بودم، آن زمان خاتمی گفته بود ورزش ایران بیمار است. در رابطه با مقطع زمانی صحبت می‌کنم که مصطفوی برکنار و صفایی فراهانی به عنوان رییس فوتبال ایران انتخاب شده و من از این مساله ناراحت بودم. در رابطه با جمله رییس جمهوری از بنده سوال پرسیدند، گفتم دکتر نیستم تا بتوانم این مساله را تشخیص دهم اما هر زمانی که رییس‌جمهوری قیمت دلار را به هفت تومان قبل از انقلاب بازگرداند، بنده نیز می‌توانم ورزش ایران را درست کنم. همچنین در آن برنامه تلویزیونی عنوان کردم که فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود و سازمان تربیت بدنی در حوزه فوتبال مشابه آمریکاست که در مقابل ایران هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

پس از این اتفاق مدیر شبکه سه سیما با من تماس گرفت و  گفت از دفتر رییس جمهوری آمده و مصاحبه شما را گرفته‌اند. در عین حال صفایی فراهانی به خاتمی نامه نوشته بود و خاتمی به هاشمی طبا رونوشت زده بود که معاون شما در تلویزیون چنین مباحثی را مطرح کرده است و باید توبیخ شود! هاشمی طبا مساله را به من منتقل کرد و من نیز گفتم شما وظیفه‌تان را انجام دهید و توبیخم کنید.

بنده معتقد بودم حرف درستی زدم و فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود. شما روند کار را ببینید؛ زمانی که رییس فدراسیون فوتبال به رییس جمهوری نامه می‌زند و رونوشت نامه از سوی خاتمی به هاشمی‌طبا ارسال شده و اعلام می‌شود معاون خود را توبیخ کنید، این یعنی حرف بنده درست است و فوتبال فراسازمانی اداره می‌شود. قصد داشتم این مساله را به صورت جوابیه به رییس جمهوری منتقل کنم اما هاشمی‌طبا نامه را ارسال نکرد و گفت ماجرا بیخ پیدا می‌کند و بهتر است همینجا خاتمه یابد.

با این حال بنده ماجرا را رها نکردم و با هماهنگی از طریق تیم حفاظت ریاست جمهوری یک روز که در حال خروج از خانه بودند اجازه گرفتم و نامه را به خاتمی دادم. او معتقد بود که دموکرات است و من نیز معتقدم که نباید در فضای دموکراسی چنین مسائلی پیش آید! بیشترین دغدغه بنده اصلاحات بود و باید طبق آن رفتار می‌شد. در نهایت نیز سرتیم حفاظت رییس‌جمهوری به من تاکید کرد که دیگر مساله را ادامه ندهم چرا که خاتمی پس از خواندن نامه‌ای که به او دادم عنوان کرده عجب گافی دادند و چرا روی نامه رییس فدراسیون فوتبال به رییس سازمان تربیت بدنی رونوشت زده‌اند! در عین حال به هاشمی طبا اعلام شده بود که بنده را توبیخ و برکنار کند اما وی در این رابطه مقاومت کرد.

صفایی فراهانی را رییس‌جمهوری انتخاب کرد؟

خاتمی به هاشمی‌طبا گفته بود که شش نفر را برای ریاست فدراسیون فوتبال پیشنهاد دهد. هاشمی طبا پنج نفر را مشخص کرده بود و من نیز گفتم که صفایی فراهانی را به عنوان ششمین نفر به فهرست اضافه کند. وی علت این پیشنهاد را از بنده جویا شد، گفتم صفایی فراهانی در هیات رییسه فدراسیون فوتبال است و در عین حال علاقه‌مند، اما تنها ایرادش این است که حرف ما را گوش نمی‌دهد، هرچند این تبعیت نکردن برای سازمان تربیت بدنی بسیار خوب است و بنده علاقه دارم فوتبال از روی دوش این سازمان برداشته شود چرا که عارضه فوتبال همواره به سازمان تربیت بدنی بازگشته و بهتر است در نهایت این اتفاق رخ دهد که هاشمی طبا نیز از این استدلال، استقبال کرد. بنده مطمئن بودم صفایی فراهانی مورد استقبال رئیس جمهور قرار می‌گیرد چرا که دبیر ستاد انتخاباتی او در تهران هم بود و هنوز به مقامی نرسیده بود. در عین حال به شخصه به مدیریت صفایی فراهانی اعتقاد داشتم و با آمدن وی بار مسئولیت فوتبال کاملا از روی دوش سازمان تربیت بدنی برداشته می‌شد و دیگر برد و باخت‌های تیم ملی را به پای این سازمان نمی‌نوشتند.

سرنوشت شورای سازمان تربیت بدنی در دوران خاتمی به کجا رسید؟

به تدریج فعالیت شورای سازمان تربیت بدنی کمرنگ شده بود و خاتمی به جای خودش مسئولیت را به محمدرضا عارف محول کرده بود و این مساله موجب شد تا ضریب نفوذ شورای تربیت بدنی کاهش یابد و روند کار دیگر شبیه دوران هاشمی رفسنجانی نبود.

 

خاطره مستقیمی از خاتمی دارید؟

المپیک آتن بود که دیگر در سازمان تربیت بدنی نبوده و به عنوان مدیرعامل پست فعالیت می‌کردم. در جلسه شورای اقتصاد خاتمی را دیدم و شب قبل آن شاهین نصیری‌نیا در المپیک وزنه زد و چهارم شد. در جلسه شورای اقتصاد خاتمی به بنده گفت دیشب زمان وزنه‌زدن نصیری‌نیا به یادت بودم و به خودم گفتم اگر فائقی حضور داشت حتما وزنه بردار ایران طلا می‌گرفت.

تفاوت نگاه هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی را در حوزه ورزش چه می‌دانید؟

هاشمی رفسنجانی به این باور رسیده بود که ورزش برای جامعه امری ضروری است و علاقه‌مند به حل مسائل معیشتی و رفاهی ورزشکاران بود. او اعتقاد داشت ورزش یکی از عوامل اصلی توسعه جامعه است. خاتمی اما در دوره اول ریاست جمهوری که عنوانش توسعه سیاسی بود به ورزش نگاه سیاسی داشت و بنده معتقدم این رویه برای ورزش مفید نیست و نگاه توسعه‌گرایانه به شمار نمی‌رود. در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی نیز انتخاب مناسبی برای ورزش صورت نگرفت و تغییر هاشمی طبا سیاسی بود. اگر وی کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شد احتمالا تغییر پیدا نمی‌کرد. تکامل نگاه اصلاحاتی ایجاب می‌کرد که تغییرات رو به جلو باشد و حتی صفایی فراهانی نیز با ناراحتی از فوتبال رفت در حالی که به اصلاحات اعتقاد داشت و چنین اتفاقاتی برای ورزش ایران مفید نبود.هاشمی رفسنجانی به این باور رسیده بود که ورزش برای جامعه امری ضروری است و علاقه‌مند به حل مسائل معیشتی و رفاهی ورزشکاران بود. او اعتقاد داشت ورزش یکی از عوامل اصلی توسعه جامعه است. خاتمی اما در دوره اول ریاست جمهوری که عنوانش توسعه سیاسی بود به ورزش نگاه سیاسی داشت و بنده معتقدم این رویه برای ورزش مفید نیست و نگاه توسعه‌گرایانه به شمار نمی‌رود. در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی نیز انتخاب مناسبی برای ورزش صورت نگرفت و تغییر هاشمی طبا سیاسی بود. اگر وی کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شد احتمالا تغییر پیدا نمی‌کرد. تکامل نگاه اصلاحاتی ایجاب می‌کرد که تغییرات رو به جلو باشد و حتی صفایی فراهانی نیز با ناراحتی از فوتبال رفت در حالی که به اصلاحات اعتقاد داشت و چنین اتفاقاتی برای ورزش ایران مفید نبود.

در رابطه با ورزش بانوان نیز توضیح دهید و بگویید که نگاه‌ها به فعالیت ورزشی بانوان و حضور آن‌ها در ورزشگاه‌ها چه بود؟

رشد ورزش بانوان به دوره اول فعالیت ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی باز می‌گردد و با حضور فائزه هاشمی به عنوان نایب رییس کمیته ملی المپیک، فدراسیون اسلامی ورزش زنان شکل گرفت و در دوره دوم ریاست جمهوری وی، معاونت ورزش بانوان در سازمان تربیت بدنی ایجاد شد. در این دوره به شدت به دنبال توسعه ورزش بانوان بودند و به نوعی تربیت بدنی بانوان شکل گرفت و تمامی رشته‌های ورزشی را پوشش می‌داد و فضاها و سالن‌های مختص به آن‌ها ایجاد شد و در تمامی رشته‌های قهرمانی نیز ورود کردند.

در مورد ورود زنان به ورزشگاه‌ها شرایط چگونه بود؟

در مورد ورود زنان به ورزشگاه‌ها در ابتدا حساسیتی  وجود نداشت، هرچند که شرایط متفاوتی را نیز تجربه ‌می‌کردیم؛ به طور مثال مسابقات قهرمانی والیبال نوجوانان آسیا به میزبانی ایران برگزار شد و حضور زنان در این مسابقات به منظور تماشای رقابت‌ها آزاد بود و ۵۰ درصد ظرفیت سکوها به مردان و۵۰ درصد به زنان اختصاص پیدا کرد. خوشبختانه حضور زنان باعث شده بود تا مردان نیز ترغیب شوند و به ورزشگاه بیایند و برای تماشای مسابقات سالن مملو از جمعیت شده بود چرا که بسیاری از افراد به صورت خانوادگی به ورزشگاه آمدند. روز اول شرایط به خوبی پیش رفت اما روز دوم اعتراضات آغاز شد و پس از فشارهای وارد شده در جلسه‌ای با مسئولان سازمان صداوسیما به آن‌ها تاکید کردیم که لنز دوربین‌ها سمت زنان نرود و صدای آن‌ها از تلویزیون پخش نشود که به این ترتیب زنان در حالی در ورزشگاه حضور داشتند اما اثری از آن‌ها در تصاویر نبود.

یک مورد دیگر به بازگشت تیم ملی از ملبورن باز می‌گردد که قرار شد مراسم استقبالی در ورزشگاه آزادی مدنظر قرار گیرد و خوشبختانه فضای جامعه به گونه‌ای بود که هیچ‌گونه ممانعتی برای حضور زنان در ورزشگاه ایجاد نشد. قبل از دو مورد فوق اما رقابت‌های مقدماتی نوجوانان آسیا را نیز در تهران میزبانی کرده بودیم و این مسابقات با حضور خانواده‌ها در ورزشگاه شیرودی برگزار شد. آن زمان حضور زنان در ورزشگاه‌ها به مساله سیاسی تبدیل نشده بود اما در ادامه به مطالبه‌ای سیاسی تبدیل شد و کار گره خورد. یکی از مواردی که در رابطه با حضور زنان در ورزشگاه باید به آن اشاره کنم به تدارک شرایط بهداشتی ورزشگاه‌ها باز می‌گردد و متاسفانه هنوز در ایران زیرساخت‌های مناسبی در این رابطه وجود ندارد. ما در ورزشگاه شیرودی یا سالن والیبال چه در مسابقات مقدماتی فوتبال نوجوانان آسیا و چه در مسابقات والیبال نوجوانان آسیا شرایط بهداشتی را برای زنان فراهم کردیم ولی به شخصه بنده معتقدم که حتی هم‌اکنون ورزشگاه آزادی شرایط بهداشتی برای حضور زنان ندارد.

آن زمان حضور زنان در ورزشگاه‌ها به مساله سیاسی تبدیل نشده بود اما در ادامه این مسئله به مطالبه‌ای سیاسی تبدیل شد و کار گره خورد.تلخ‌ترین خاطره شما از ورزش چیست؟

این مساله به تیم ملی فوتبال ایران و زمانی که به قطر رفت مربوط می‌شود که در نهایت با شکست همراه شد. سال ۷۶ بود و هنوز مصطفوی به عنوان رییس فدراسیون فوتبال فعالیت می‌کرد و محمد مایلی کهن سرمربی تیم ملی بود. ما برای بدرقه تیم ملی به فرودگاه رفتیم متاسفانه مایلی کهن با مصطفوی برخورد درستی نداشت و روی خود را از او برگرداند. آهسته به وی گفتم کار خوبی نکردید! به یکباره وی شاکی شد و اعلام کرد که دیگر نمی‌خواهد فعالیت کند و دست از سر او برداریم. قهر کرد و اصرار می‌کرد که دیگر نمی‌خواهد به قطر برود. بنده به شخصه خیلی خواهش کردم و زجر کشیدم تا مایلی کهن راضی شود با تیم ملی به قطر برود. زمانی که راضی شد با چشم گریان به نادر فریاد شیران گفتم مایلی کهن دست خالی از قطر برمی‌گردد چرا که ما اکنون اخلاق را باختیم و در نهایت تیم ملی به قطر رفت و شکست خورده بازگشت. هرچند که مخالف برکناری او پس از این شکست بودیم اما مصطفوی او را کنار گذاشت و مدعی شد که رییس دفتر خاتمی با او تماس گرفته و تاکید کرده که سرمربی تیم ملی برکنار شود.

 

یک بار دیگر نیز فوتبال اشک من را در آورد هرچند که این بار در نهایت خیر اتفاق افتاد. تیم ملی قرار بود به جام جهانی فرانسه برود و جلال طالبی در حالی که یقه لباسش باز و یک گردنبند طلا آویخته بود و در تصاویر خوشحالی می‌کرد و بنده بعد از دیدن این تصاویر خیلی ناراحت شدم. سوالی که برایم پیش آمد این‌ بود که چرا اجازه استفاده از افرادی نظیر مهاجرانی، پروین، حجازی و بهزادی را نداشتیم، ‌اما از سوی دیگر فضا برای سایر افراد فراهم بود و یک نفر مانند طالبی می‌توانست راحت رفتار کند. در حال گریه کردن بودم و به یکباره مسئول شاخه ورزش وزارت اطلاعات به سمت من آمد و پرسید چرا گریه می‌کنی؟ گفتم به من حق دهید، شما کاری کرده‌اید فردی نظیر همایون بهزادی در بدترین شرایط قرار داشته باشد و من به عنوان معاون سازمان تربیت بدنی نتوانم برای وی کاری انجام دهم، چرا که او را رد صلاحیت کرده‌اید و من باید این ظلم را به کجا ببرم؟

دو روز گذشت و همان فرد آمد و گفت سعید امامی به عنوان معاون ارشد وزارت اطلاعات عنوان کرده نامه‌ای از طرف سازمان تربیت بدنی نوشته و اعلام شود که قصد استفاده از افرادی نظیر حشمت مهاجرانی، ناصر حجازی، علی پروین و همایون بهزادی را به عنوان مشاور دارید. در نهایت نامه را نوشتیم و مساله حل شد. اگر آن زمان چنین مجوزی ارائه نمی‌شد نمی‌توانستیم از علی پروین به عنوان سرپرست باشگاه استفاده و تمام اختیارات را به او واگذار کنیم. در عین حال موضوع بازنشستگی همایون بهزادی را حل کردیم؛ آن زمان وی از وزارت اطلاعات حقوق می‌گرفت و پس از انقلاب حقوقش را قطع کرده بودند. بنده اعلام کردم که او کارمند وزارت اطلاعات است و باید حقوقش پرداخت و مساعدت لازم انجام شود که در نهایت بعد از سال‌ها، مساله بازنشستگی بهزادی نیز حل شد.

علت استعفای شما چه بود؟

برای خرید کتاب به کتابفروشی یکی از دوستانم رفته بودم. یکی از آشنایان او نیز حضور داشت و بنده را معرفی کرد اما به یکباره آشنای این کتابفروش گفت فائقی را می‌شناسم، او فقط بلد است مردم را رنگ کند و هر اتفاقی می‌افتد در رسانه می‌گوید اشتباه کردیم. آن‌جا بود که با خودم فکر کردم و فهمیدم داریم پس می‌زنیم و باید به فکر چاره باشم. این ماجرا با باخت ایران مقابل بحرین همزمان شد و از تلویزیون با بنده تماس گرفتند تا مصاحبه کنند. به آن‌ها گفتم ماجرا سرریز کرده و از این به بعد دیگر نمی‌توانیم اثرگذار باشیم و باید به فعالیت خود پایان دهم. هاشمی‌طبا نیز استعفا را قبول اما تاکید کرد تا زمان حضور وی در سازمان تربیت بدنی فعالیتم را ادامه دهم.

از نحوه مدیرعاملی خود در شرکت پست هم بگویید؟

معتمدی که در زندان با او آشنا شده بودم به عنوان وزیر پست، تلگراف و تلفن انتخاب شده و روزی برای تماشای بازی‌های تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی به ورزشگاه آمده بود. آن زمان تصمیم بر این بود هاشمی‌طبا از سازمان تربیت بدنی برود و مهرعلیزاده جایگزین او شود. در حال تماشای مسابقه بودیم که معتمدی به من گفت تکلیف شما چه می‌شود؟ گفتم زودتر استفعا داده‌ام و اگر هاشمی طبا برود بنده نیز از سازمان تربیت بدنی خواهم رفت و در حال حاضر نیز استعفای خود را ارائه کرده‌ام و هاشمی طبا به من اعلام کرد تا زمان حضورش در سازمان تربیت بدنی فعالیتم را ادامه دهم. این روند باعث شد به پست بروم.

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۰۰۷۰۴۳۷۹

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

ریاست بازنشستگان در هیات‌های ورزشی مشروط شد + ابلاغیه

بر اساس ابلاغیه وزارت ورزش و جوانان، به‌کارگیری بازنشستگان و افراد بازخرید شده به عنوان رییس و اعضای هیات رییسه هیات‌های استانی و شهرستانی ممنوع است مگر این که در زمان ثبت نام از نامزد بازنشسته و قبل از انتخاب در مجمع به عنوان رییس هیات، تعهدنامه محضری گرفته شود که هیات به هیچ نحوی از بودجه عمومی کل کشور یا دریافت کمک‌های دولتی یا منابع عمومی، استفاده نمی‌کند.

در ابلاغیه‌ای که از سوی علیرضا خسروی، مدیرکل دفتر امور مشترک فدراسیون‌ها به رییسان فدراسیون‌های ورزشی و نیز مدیران کل ورزش و جوانان استان‌های سراسر کشور ارسال شده آمده است با عنایت به نامه شماره ۵۲.۱۹۸۱۵. د مورخ ۱۴۰۰/۰۹/۰۷ اداره کل حقوقی و املاک در خصوص نحوه به‌کارگیری بازنشستگان و افراد بازخرید شده به عنوان رییس و اعضای هیات رییسه هیات‌های استانی و شهرستانی به آگاهی می‌رساند: به‌کارگیری افراد در همه دستگاه‌هایی که به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کشور استفاده می‌کنند ممنوع است و از آن جا که به استناد بنده (۱–۱) ماده (۲۳) آیین‌نامه نحوه فعالیت هیات‌های استانی و شهرستانی کمک‌های مالی دولت از منابع هیات‌های تعیین شده است، هیات‌های استانی مشمول این ممنوعیت می‌شوند، مگر آن که در زمان ثبت نام از نامزد بازنشسته و قبل از انتخاب در مجمع به عنوان رییس هیات، تعهدنامه محضری از نامزد مورد نظر مبنی بر استفاده نکردن هیات، به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کل کشور یا دریافت کمک‌های دولتی یا منابع عمومی اخذ شود.

ریاست بازنشستگان در هیات‌های ورزشی مشروط شد + ابلاغیه

در پیوست یک این نامه نیز که از سوی مرتضی فلاح، مدیرکل حقوقی و املاک وزارت ورزش و جوانان به علیرضا خسروی، مدیرکل دفتر امور مشترک فدراسیون‌ها آمده است: احتراما، عطف به نامه شماره ۱۷۶۲/۳۰/۲۱۷/۱۴۰۰ مورخ ۱۴۰۰/۰۹/۲ در خصوص ارائه طریق حقوقی در پاسخ به استعلام اداره کل ورزش و جوانان استان کرمانشاه پیرامون تعیین تکلیف افراد بازنشسته جهت ثبت نام به عنوان نامزد ریاست هیات استان یا شهرستان، مراتب ذیل را در تبیین قوانین و مقررات مربوطه به استحضار می‌رساند:

نظر به این‌که به استناد ماده (۳۴) اساسنامه فدراسیون‌های ورزشی آماتوری موضوع تصویب‌نامه شماره ۴۲۰۱۳. ت ۵۵۱۰۲ ه مورخ ۱۴۰۰/۰۴/۱۹ هیات وزیران که به موجب نامه شماره ۱۰۲.۲۶۶۸۷ مورخ ۱۴۰۰/۰۴/۱۲ شورای نگهبان تایید شده، هیات‌های ورزشی استان‌های کشور به عنوان موسسه غیردولتی تعیین شده‌اند که عهده‌دار اداره رشته/‌ رشته‌های ورزشی در استان بوده تا با رعایت قوانین و مقررات مربوطه فعالیت کنند. بنابراین از این حیث، نهاد عمومی غیردولتی مشمول تعریف دستگاه اجرایی موضوع ماده (۵) قانون مدیریت خدمات کشور به مصوب ۸۶، مذکور در فراز ابتدایی صدر ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان نمی‌شود، لیکن الزام هیات‌ها به فعالیت با رعایت قوانین و مقررات مربوطه ایجاب می‌کند که مفاد قسمت اخیر صدر ماده واحده نیز رعایت شود که به موجب آن، به کارگیری افرادی که در اجرای قوانین و مقررات مربوطه بازنشسته یا بازخرید شده یا بشوند در تمامی دستگاه‌هایی که به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کل کشور استفاده می‌کنند، ممنوع اعلام شده است و از آن‌جا که به استناد بند (۱_۱) ماده (۲۳) آیین‌نامه هیات‌های ورزشی کمک‌های مالی دولت از منابع درآمدهای هیات تعیین شده است، هیات‌های استانی مشمول این ممنوعیت می‌شوند، مگر آن که در زمان ثبت نام، از نامزد بازنشسته و قبل از انتخاب در مجمع به عنوان رییس هیات، تعهدنامه محضری از نامزد مورد نظر مبنی بر استفاده نکردن هیات، به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کل کشور یا دریافت کمک‌های دولتی یا منابع عمومی اخذ شود.

ریاست بازنشستگان در هیات‌های ورزشی مشروط شد + ابلاغیه

در پیوست ۲ این نامه نیز که از سوی علیرضا خسروی، مدیرکل دفتر امور مشترک فدراسیون‌ها به مرتضی فلاح، مدیرکل حقوقی و املاک وزارت ورزش و جوانان نگاشته شده، آمده است: با عنایت به ابلاغ اساسنامه جدید فدراسیون‌های ورزشی مورخ ۱۴۰۰/۰۵/۱۲ و لزوم شفافیت در برخی از مفاد اساسنامه مذکور، خواهشمند است دستور فرمایید به استناد دو ماده قانونی ذیل، در خصوص نحوه حضور بازنشستگان و افراد بازخرید شده به عنوان هیات رئیسه موظف (رییس، دبیر و خزانه‌دار) هیات‌های ورزشی استانی و شهرستانی اظهارنظر حقوقی معمول و به این اداره کل اعلام کنید.

۱_ طبق ماده(۳۴) اساسنامه مذکور هیات‌های ورزشی استان‌های کشور، موسسه غیردولتی و با مدت فعالیت نامحدود به عنوان بالاترین مرجع ذیصلاح عهده‌دار اداره رشته/رشته‌های ورزشی در استان هستند و از سوی فدراسیون به رسمیت شناخته شده یا می‌شوند تا با رعایت قوانین و مقررات مربوط فعالیت کنند.

۲_ به استناد ماده واحده قانون ممنوعیت به کارگیری بازنشستگان به شماره ۱۳۴۲۷/۵۹۶ مورخ ۱۳۹۵/۰۳/۰۴ به‌کارگیری افرادی که در اجرای قوانین و مقررات مربوطه بازنشسته یا بازخرید شده یا بشوند، در دستگاه‌های اجرایی موضوع ماده (۵) قانون خدمات کشوری مصوب ۱۳۸۶/۰۷/۰۸ و تمامی دستگاه‌هایی که به نحوی از انحاء از بودجه عمومی کل کشور استفاده می‌کنند، ممنوع است.

ریاست بازنشستگان در هیات‌های ورزشی مشروط شد + ابلاغیه

منبع خبر: ایسنا ۱۴۰۰۱۰۰۶۰۳۹۱۳

امید نوید ضمن احترام به نظر و اندیشه مدیران حقوقی وزارت ورزش و جوانان اعلام کرد بنظر می رسد این شرط فاقد مبناء، خارج موضوع و روایتی از قانون گریزی می باشد و امیدواریم مقدمات صیانت از حقوق ورزشکاران و جامعه ورزشی بیش از بیش فراهم گردد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

معاونت ورزش قهرمانی در کُـما!

با گذشت بیش از چهار ماه از شروع به کار وزارت جدید ورزش و جوانان با هدف ساماندهی ورزش ایران، اکنون تصمیم‌گیری‌ها و تعلل در برخی تصمیمات، پرسش‌های قابل تاملی را مطرح کرده است. روندی که اگر سرعت بیش‌تری نگیرد، می‌تواند مشکلات اجرایی برای ورزش کشور ایجاد کند.

 سوم شهریور سال جاری بود که ‌نمایندگان مجلس شورای اسلامی با انتخاب سیدحمید سجادی به عنوان وزیر ورزش و جوانان موافقت کردند و از آن زمان تاکنون حدود چهار ماه می‌گذرد و در این فاصله زمانی جابه‌جایی‌ها و تعلل‌ها در رابطه با انتخاب معاونان مرتبط با حوزه ورزش این وزارتخانه، قابل تامل و سوال‌برانگیز است.

چه تغییراتی در وزارت ورزش صورت گرفته؟

۱۷ مهرماه بود که در ششمین جلسه شورای معاونان، حمید سجادی طی حکمی سینا کلهر را به عنوان سرپرست معاونت فرهنگی و توسعه ورزش همگانی وزارت ورزش و جوانان منصوب کرد. وی عضو هیات علمی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی است و دکتری دارای جامعه‌شناسی است.

۲۴ مهرماه نیز با حکم حمید سجادی وزیر ورزش و جوانان، مریم کاظمی‌پور به عنوان سرپرست معاونت توسعه ورزش زنان این وزارتخانه منصوب شد. او سابقه نایب رییسی زنان فدراسیون تیروکمان، مدیر ورزش بانوان ستاد کل نیروهای مسلح و مدیر بانوان سازمان بسیج ورزشکاران را داشته است.

کاظمی‌پور در رشته علوم ورزشی و تربیت‌بدنی گرایش حرکات اصلاحی تحصیل کرده و پژوهشگر مرکز تحقیقات فیزیولوژی ورزشی دانشگاه علوم پزشکی بقیه ا…(عج) است.

این درحالی است که هنوز در رابطه با معاون توسعه مدیریت و منابع وزارت ورزش و جوانان تصمیمی اتخاذ نشده است و ژاله فرامزیان با وجود بازنشسته شدن کماکان به فعالیت خود در این سمت ادامه می‌دهد.

معاونت قهرمانی هم‌چنان بلاتکلیف!

اما مهم‌ترین بخش ماجرا به معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان باز می‌گردد؛ معاونتی که پاشنه آشیل ورزش کشور تلقی شده و به طور حتم تعلل وزارت ورزش در این حوزه می‌تواند چالش‌ها و مشکلات ورزش کشور را در سطح قهرمانی بیش از پیش افزایش دهد.

۲۰ آذر بود که مهدی علی‌نژاد، معاون وقت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان به صورت رسمی و مکتوب استعفای خود را به وزیر ارائه کرد و یک روز بعد حمید سجادی با استعفای موافقت کرد و اکنون بیش از ۲ هفته است که این وزارتخانه بدون معاون توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای اداره می‌شود و مشخص نیست به چه علت با گذشت حدود چهار ماه از حضور سجادی به عنوان وزیر ورزش، در رابطه با تعیین معاون قهرمانی این وزارتخانه جمع‌بندی صورت نگرفته است؟

سوال این‌جاست که آیا سجادی در طول این چهار ماه فردی را که برای تصدی معاونت توسعه ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان مناسب و درخور باشد پیدا نکرده است؟ آیا بنای وزیر ورزش به ادامه همکاری با علی‌نژاد بوده یا خیر؟ و اگر پاسخ منفی است آیا واقعا ورزش ایران دچار قحط‌ الرجال است که نمی‌توان با گذشت بیش از چهار ماه برای معاونت قهرمانی، مدیری ورزشی منصوب کرد؟

آیا اعتماد به جامعه ورزش کشور و انتصاب افرادی ورزشی و تحصیل‌کرده تا این حد دشوار است که امکان اعتماد به آن‌ها وجود ندارد؟ مگر نه این که وزیر خود برای اولین‌بار به عنوان یک مدیر ورزشکار در چنین سطحی انتخاب و به وی اعتماد شده است، ‌حال علت این بی‌اعتمادی و تعلل در انتخاب مدیرانی ورزشکار و تحصیل‌کرده به منظور فعالیت در معاونت قهرمانی وزارت ورزش و جوانان چیست؟

اکنون نگرانی این است که آیا در پست معاونت قهرمانی نیز ممکن است فردی غیرمرتبط با ورزش منصوب شود.

این اولین بار است که فردی از بدنه ورزش کشور در سطح وزیر ورزش و جوان منصوب می‌شود و بسیاری از کارشناسان معتقد بودند که عملکرد مطلوب سجادی می‌تواند چراغ راهی برای دولتمردان باشد تا از این به بعد ورزش کشور را به دست قهرمانان و ورزشکاران این مرز و بوم بسپارند و قطعا عملکرد ضعیف وزارت ورزش یک قهرمان ورزشی موجب خواهد شد تا باز هم شاهد بازگشت مدیران سیاسی در سطح این وزارتخانه باشیم.

سجادی در جلسه رای اعتماد خود اظهارات مختلفی و نوید بخشی را مطرح کرد، او در مجلس شورای اسلامی گفت: درد ورزش را درک می‌کنم و با درمان آن آشنا هستم، اجازه نمی‌دهم ورزشکاران در میادین بین‌المللی غریب باشند. وزارت ورزش می‌تواند و باید پرچمدار تحول به عنوان یکی از دروازه‌های دولت مردمی باشد. می‌کوشیم که به استعدادها نگاه کنیم که در چند سال گذشته ورزش و جوانان به حاشیه رفته است. می‌دانم ورزشکاران چه مشکلی دارند، ثابت نگه داشتن وزن و کم کردن آن را برای ورزشکاران درک می کنم، می‌دانم فشار اردوهای ورزشی به چه معناست و چگونه ورزشکاران در نبود امکانات در رقابت های جهانی حضور پیدا می کنند. با مشکلات ورزشکاران آشنا هستم؛ خودم این مشکلات را تجربه کرده‌ام و درد کشیده هستم و می‌خواهم در خدمت ورزش کشورم باشد.

وزیر ورزش وارد انتخابات کمیته ملی المپیک می‌شود؟

با وجود تمام مواردی که به آن اشاره شد، شائبه‌های مختلفی در مورد تعویق انتخابات‌ فدراسیون‌های ورزشی و احتمال حضور وزیر ورزش و جوانان در انتخابات کمیته ملی المپیک مطرح می‌شود و از سوی هیچ مرجع رسمی در تایید و تکذیب این موارد نقل قولی مطرح نمی‌شود. حال سوال این‌جاست که آیا وزیر ورزش و جوانان قصد حضور در کمیته ملی المپیک را دارد؟ اگر پاسخ خیر است پس چرا هیچ موضع‌گیری جدی در این خصوص از سوی وزارت ورزش و شخص وزیر صورت نمی‌گیرد؟

آیا شائبه‌های مطرح شده در رابطه با تعویق انتخابات ۱۰ فدراسیون‌ ورزشی صحیح است و اگر پاسخ منفی است به چه علت با وجود برنامه‌ریزی از پیش تعیین شده و برگزاری مجامع فوق‌العاده و عجولانه این فدراسیون‌ها به منظور تصویب دستورالعمل شرایط اختصاصی نامزدهای دارای وثاقت و امانت، نحوه ثبت نام و رای گیری برای داوطلبان پست‌های هیات رییسه فدراسیون های ورزشی، حال صحبت از تعویق انتخابات فدراسیون‌هایی است که برگزار نشدن آن‌ها ممکن است به تعویق انتخابات کمیته ملی المپیک منجر شود؟

ورزش ایران در معرض آسیب جدی!

بلاتکلیفی بدترین معضلی است که وزارت ورزش و جوانان با وجود چالش‌های فراوان در بخش‌های مختلف اعم از حوزه قهرمانی، همگانی، بانوان، ‌ منابع انسانی با آن روبه‌رو است و تعلل‌ها و بی‌تفاوتی‌های صورت گرفته در کنار انتخاب افرادی که از کارنامه قابل دفاعی برای مدیریت ورزش ایران برخوردار نیستند موجب خواهد شد تا نتوان چندان به آینده امیدوار بود. امید است که وزارت ورزش به تصمیم‌گیری‌های خود شتاب بیش‌تری بدهد تا ورزش قهرمانی و مدیریت معطل مانده برخی فدراسیون‌های ورزشی کشور دچار وقفه تصمیم‌گیری و تصمیم‌سازی نشود.

منبع خبر: ایسنا ۱۴۰۰۱۰۰۶۰۳۸۰۰

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

قهرمان دوچرخه‌سواری پیست جهان به کما رفت

قهرمان دوچرخه سواری پیست زنان جهان بعد از یک حادثه به کما رفت. امی پیترز قهرمان هلندی دوچرخه سواری جهان در کمای مصنوعی به سر می برد. او روز جمعه تحت عمل جراحی قرار گرفت. این ورزشکار ۳۰ ساله پس از یک عمل جراحی در کمای مصنوعی قرار گرفت. پیترز بعدازظهر پنجشنبه در تصادف در آلیکانته اسپانیا از ناحیه سر مجروح شد. تیم پزشکی اعلام کرده تنها پس از فرآیند بیدار شدن می توان اطلاعات بیشتری در مورد وضعیت سلامتی او ارائه کرد. این حادثه در جریان تمرین جاده ای رخ داده است. در چند سال گذشته، پیترز و کرستن وایلد سه بار عنوان قهرمانی جهان را در دوچرخه سواری تیمی دو نفره به دست آورده اند که آخرین آن دو ماه پیش در روبایکس فرانسه بود. در بازی‌های المپیک توکیو، هر دوی آن‌ها از کسب مدال بازماندند و در رده چهارم قرار گرفتند.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

عناوین_مجرمانه, حقوق_ورزشی

گسترش عناوین مجرمانه هیچ دردی را دوا نمی‌کند

یک کارشناس مسائل حقوقی گفت: گسترش عناوین مجرمانه که از قدیم الایام مورد اعتراض حقوقدانان بوده هیچ دردی را دوا نمی کند و باید سعی شود که هر چه بیشتر عناوین مجرمانه ای که در قانون وجود دارد حذف شود و کاهش جرایم با جرم شمردن و جرم انگاری رفتار شهروندان هیچ تناسبی ندارد.

عبدالصمد خرمشاهی درباره سخنان رییس قوه قضاییه مبنی بر ضرورت کاهش عناوین مجرمانه گفت: کاهش عناوین مجرمانه یعنی ضرورت کاهش ورودی پرونده ها که مساله بسیار مهمی است و  از سال های قبل در کشور ما مطرح بوده است و در دنیا این موضوع  مورد بررسی جرم شناسان قرار گرفته است. متاسفانه کشور ما برای برخورد با این موضوعات و بررسی این قضیه برنامه ریزی درستی نداشته است  و در دی ماه سال گذشته کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس طرحی را تحت عنوان کاهش عناوین مجرمانه ارایه داد که  معلوم نشد  سرنوشت این طرح به کجا رسید.

وی افزود: موافقین این طرح معتقدند که بسیاری از رفتار شهروندان یا اعمال آنان می تواند وصف کیفری نداشته باشد؛ در حالی که قانون به آنها وصف کیفری داده است. مسایلی مانند طلاق توافقی، دعاوی کارگر و کارفرما و تصادفات رانندگی و  بسیاری از این مسایل می تواند جرم زدایی شود و به طرق دیگری حل و فصل شود؛ اما متاسفانه قانونگذاران ما ظاهرا به این موضوع توجه چندانی نکرده اند و  آنها به تصور اینکه با جرم شمردن بسیاری  از اعمال شهروندان می توانند جلوی آسیب های اجتماعی یا  رشد جرایم را بگیرند، برای هر عملی  جرم انگاری کردند.

این حقوقدان ادامه داد: یکی از مسئولین زندان ها گفته بود که نگهداری روزانه هر فرد زندانی ۱۵۰ هزار تومان برای دولت هزینه دارد و این رقم بسیار بالایی است؛ در حالی که با حذف بسیاری از عناوین کیفری می توان تا ۴۰ درصد میزان آمار زندانیان را کاهش داد.

این وکیل دادگستری تصریح کرد: در بسیاری از این موارد این سوال مطرح هست که چرا قانونگذار در پاره ای از مواقع اعمال و رفتاری را که آنچنان مهم نیست؛ قابلیت جرم انگاری می داند و جرم تلقی کرده است؛ در حالی که آن عمل و رفتاری که از منظر اجتماعی و مردم آنقدر خطرناک نیست که بار کیفری داشته باشد را می توان جرم انگاری نکرد  زیرا جرم انگاری آنها مشکلی را حل نمی کند بلکه مشکلی را بر مشکلات دیگر اضافه می کند. البته مطالبی را که گفتم  نفی مجازات نیست و قبول داریم که تعیین عناوین مجرمانه برای رفتار شهروندان در بسیاری از موارد یکی از مهمترین بخش های نظام کیفری است اما در این زمینه باید جرم انگاری اعمال شهروندان حالت اعتدال داشته باشد و استفاده بیش از یک حد  یک فرد در جرایم متعدد، اهداف مجازات‌ها را زیر سوال می برد و قطعا تعزیری آنها را کمرنگ می کند.

خرمشاهی افزود: مساله مطرح در نظام های کیفری دنیا تحت عنوان تورم زدایی کیفری، مورد نظر قانونگذاران و جرم شناسان بوده است؛ لذا سخنان رییس قوه قضاییه مبنی بر ضرورت کاهش عناوین مجرمانه نکته بسیار مهمی است که  به خاطر مشکلات زیادی که در جامعه ایجاد می کند از دیرباز حقوقدان  به آن اشاره کردند.  مثلا طرح جرم انگاری ماهواره یک قانون ناپخته ای  بود که مشکلات عدیده ای برای شهروندان ایجاد کرد و بار بسیار مهم مالی را  بر دوش دولت گذاشت و بسیاری از شهروندان اعتنایی به این قانون نکردند و جز اینکه احترام به قانون از بین رفت، چیز دیگری عاید جامعه نشد.

وی در پایان تاکید کرد: قوانین باید نوعی وضع شوند که مقبولیت عامه را داشته باشد. در کشوری مثل ژاپن قانونی که وضع می شود برای مردم مقدس است و نادیدن آنها برای مردم این کشور احساس گناه همراه دارد؛ بنابراین گسترش عناوین مجرمانه که از قدیم الایام مورد اعتراض حقوقدانان بوده هیچ دردی را دوا نمی کند و باید سعی شود که هر چه بیشتر عناوین مجرمانه ای که در قانون وجود دارد حذف شود و کاهش جرایم با جرم شمردن و جرم انگاری رفتار شهروندان هیچ تناسبی ندارد؛ بلکه کاهش جرایم ساز و کارهای خاص خودش را دارد که مهمترین آن رفع فقر و مشکلات و معیشت مالی مردم است.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

مقاله کامل مواد، داروها و روش‌های دوپینگ در سال ۲۰۲۲

فهرست کامل مواد، داروها و روش‌های ممنوعه در سال ۲۰۲۲ میلادی که مصداق بارز دوپینگ به شمار می‌رود، اعلام شد. ز ابتدای ژانویه ۲۰۲۲ (۱۱ دی ۱۴۰۰) ورزشکاران سراسر جهان باید بر اساس جدیدترین فهرست مواد و داروهای ممنوعه، نسبت به عدم استفاده از این مواد یا روش‌های ممنوعه اقدام کنند و در غیر این صورت، مصداق ورزشکار دوپینگی به شمار می‌روند.

فهرست ممنوعه بخشی اجباری از استانداردهای بین المللی برنامه جهانی مبارزه با دوپینگ است و فهرست مواد و روش های ممنوعه هر سال توسط گروه کارشناسان وادا (سازمان جهانی مبارزه با دوپینگ) در کشورهای مختلف بازنگری شده و این امر به منظور ارایه آموزش مناسب به ورزشکاران، مربیان و نیروهای پشتیبان و شرح تغییرات به ورزش کشورها، مدنظر قرار می گیرد و در نهایت فهرست مواد و روش های ممنوعه جدید از ابتدای ژانویه ۲۰۲۲ (۱۱ دی ۱۴۰۰) اجرایی خواهد بود.

برای مشاهده متن کامل ترجمه فهرست مواد، داروها و روش های ممنوعه سال ۲۰۲۲ میلادی بر اساس آیین نامه آژانس جهانی مبارزه با دوپینگ که از ۱۱ دی ماه ۱۴۰۰ در سراسر دنیا، لازم الاجرا و معتبر خواهد بود و به صورت اختصاصی در اختیا ایسنا قرار گرفته است،لیست_مواد_و_روش_های_ممنوعه_دوپینگ_۲۰۲۲ را با کلیک دانلود و مطالعه نمائید.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

پرسپولیس و ۱۳ فدراسیون‌ در لیست حقوق‌های پنهان

وضعیت ثبت اطلاعات حقوق و مزایای کارکنان دستگاه‌های اجرایی نشان داد در لیست دستگاه‌ها و سازمان‌هایی که درج اطلاعات آنها صفر یا حداقل است، حدود ۲۲ سازمان ورزشی قرار دارند که یا اصلا اطلاعاتی وارد نکرده‌اند یا در معدود مواردی حداکثر ۱۱ درصد ثبت اطلاعات انجام داده‌اند. با وجود گذشت چهار سال از راه‌اندازی سامانه ثبت حقوق و مزایا و الزام قانون برنامه ششم توسعه و تکلیف قوانین بودجه برای ورود اطلاعات کارکنان به سامانه، اکنون در سال پایانی برنامه همچنان آمار ورود دستگاه‌ها تامل برانگیز است.

این در حالی است که حتی مشروط شدن پرداخت حقوق به گزارش‌های سامانه ثبت حقوق و مزایا هم نتوانسته موجب ورود دستگاه‌های زیادی شود و آخرین گزارشی که اخیر از سوی سازمان اداری و استخدامی به سازمان برنامه و بودجه و وزارت اقتصاد اعلام شد نشان از آمار عجیبی داشت؛ به طوری که حدود ۱۳۰۰ دستگاه حداقل در سال جاری اصلا ورود اطلاعات نداشته‌اند.

در بین سازمان‌هایی که درصد ورود آنها به سامانه ثبت حقوق و مزایا صفر است می‌توان به زیر مجموعه‌های وزارت ورزش اشاره کرد که چندی پیش هم لطیفی-رئیس سازمان اداری و استخدامی-به این وزارتخانه و نبود اطلاعات شفاف از زیرمجموعه‌هایش اشاره کرده بود.

بر اساس این گزارش، ۱۷ سازمان ورزشی درصد ورود اطلاعات حقوق و دستمزدشان صفر است که از جمله آنها می‌توان به شرکت ورزشی فرهنگی پرسپولیس، ‌اداره کل ورزش و جوانان استان آذربایجان غربی، اداره کل ورزش و جوانان استان زنجان و اداره کل ورزش و جوانان استان گیلان اشاره کرد.

۱۳ فدراسیون هم در رابطه با حقوق‌های خود در سامانه شفاف سازی نکرده‌اند که عبارتند از فدراسیون‌های کشتی، بوکس، تنیس، تیراندازی، جودو و کوراش، چوگان، دو و میدانی، دوچرخه سواری، ژیمناستیک، وزنه برداری، ‌کوهنوردی،  فدراسیون بین المللی ورزش‌های زورخانه‌ای و فدراسیون ورزش مدارس.

اما از زیر مجموعه‌های وزارت ورزش چند مورد فقط  تا ۱۱ درصد ورود اطلاعات داشته‌اند که شامل کمیته ملی المپیک ایران و همچنین فدراسیون‌های بدنسازی و پرورش اندام، موتورسواری و اتومبیلرانی، ورزش همگانی و ورزش‌های رزمی است.

مقاومت دستگاه‌های اجرایی در ورود اطلاعات در سامانه حقوق و مزایا در حالی ادامه دارد که مقرر شده بود اگر حداکثر تا ۱۵ آذرماه  اطلاعات در سامانه وارد یا تکمیل نشده باشد ، پرداخت حقوق برای مسئولان مربوطه یعنی بالاترین مقام دستگاه اجرایی به همراه معاونان مالی و اداری یا معاون توسعه منابع انسانی و همچنین ذی‌حساب انجام نشود.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

تغییر پرچم، تغییر تابعیت، مهاجرت و پناهندگی از مهم‌ترین واژه‌های این روز‌های ورزش ایران است که البته در سال‌های اخیر به نسبت گذشته بیشتر به گوش می‌رسد.

در سال‌های اخیر تعداد ورزشکاران مهاجر البته در میان نخبگان افزایش یافته و همین نگرانی‌هایی را ایجاد کرده است. با این حال افراد کمی هستند که بعد از کوچ شرایط رو به رشدی را پشت سرمی‌گذارند و بسیاری هم هستند که حتی در بعد ورزش قهرمانی هم فعالیت نمی‌کنند.

تغییر پرچم، تغییر تابعیت، مهاجرت و پناهندگی از مهم‌ترین واژه‌های این روز‌های ورزش ایران است که البته در سال‌های اخیر به نسبت گذشته بیشتر به گوش می‌رسد.

از نظر جامعه شناسی هرکدام از این واژگان معنای متفاوت و عوامل گسترده‌ای دارند، اما اگر جامعه امروز ایران را مدنظر قرار بدهیم یکی از مهم‌ترین علل انتخاب این راه‌ها مشکلات اقتصادی و عدم توجه به نیاز ورزشکاران است که سبب می‌شود با توجه به موقعیت‌هایی که نسبت به دیگر افراد جامعه در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرند، از کشور خود مهاجرت کنند.

مهاجرت به خصوص در میان نخبگان نه فقط در ایران بلکه در کشور‌های توسعه یافته نیز وجود دارد، اما قطعا از نظر اهداف و علل شرایط متفاوتی نسبت به ایران را تجربه می‌کنند. کمتر کشور توسعه یافته‌ای پیدا می‌شود که پرستار و پزشکانش در مهم‌ترین شرایط تاریخ کاری خود راهی کشور دیگری شوند موضوعی که به گفته مسئولان بهداشت ایران این اتفاق در کشور رخ داده است. در واقع مهاجرت‌هایی که از سوی ورزشکاران در کشورهایی، چون فرانسه، آلمان، آمریکا و … صورت می‌گیرد کمتر جنبه اقتصادی دارد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

علاقه به مهاجرت از کجا شکل می‌گیرد؟

نخبگان کشور‌هایی کمتر توسعه یافته همیشه جزو اهداف حکومت‌های توسعه یافته بوده اند چرا که با جذب آن‌ها نه تنها خودشان به یک استعداد آماده و تربیت شده با منابع مالی خارجی می‌رسند بلکه مانع توسعه آن کشور هم می‌شوند چرا که سرمایه انسانی مهم‌ترین عامل رشد و توسعه یک کشور است.

شاید برای ایران که کمتر به ورزشکاران نخبه خود اهمیت می‌دهد مهاجرت یک ورزشکار آینده دار مورد توجه دولت و حتی مردم نباشد و بیشتر به کوچ نخبگان علمی اهمیت داده شود، اما با توجه به جایگاه ورزش در کشور‌های اروپایی و توسعه یافته باید گفت که امروز ورزش از حالت سرگرمی خارج شده و حتی نشانه توسعه کشورهاست.

عوامل دافعه داخلی و جاذبه خارجی نقش مهمی در ترغیب ورزشکاران به مهاجرت ایفا می‌کند. حتی ممکن است که یک ورزشکار از طبقه پایین جامعه نباشد، اما برای رسیدن به یک شرایط آرمانی تصمیم به مهاجرت بگیرد. در ادامه این گزارش به وضعیت ورزشکارانی که در سال‌های اخیر به دلایل مختلف از ایران خارج شدند پرداخته ایم.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

شطرنج و حسرت کوچ یک نابغه جهانی

شاید بتوان گفت مهم‌ترین مهاجرت سال‌های اخیر ورزش ایران در شطرنج رخ داده؛ جایی که علیرضا فیروزجا که امروز نفر دوم رنکینگ جهانی است به دلیل بی اهمیتی مسئولان ورزش تغییر پرچم داد و بعد از مدت‌ها مسابقه با پرچم فیده حالا با نام فرانسه در رقابت‌ها شرکت می‌کند. نخبه‌ای که حالا تیتر اصلی تمام رسانه‌های شطرنجی دنیاست و حتی قهرمان ۵ دوره رقابت‌های جهانی یعنی مگنوس کارلسن هم می‌داند کسی جز علیرضا وارث تاج و تخت او نیست. این موضوع نه در یکی دوسال گذشته بلکه از سال‌ها قبل توسط کارشناسان خبره شطرنج دنیا اعلام شده بود، اما مسئولان ورزش ایران به آسانی اجازه مهاجرت او را دادند. البته فیروزجا تغییر پرچم داده؛ اتفاقی که در دنیای شطرنج عادی است و هیچ ارتباطی به مباحث سیاسی و پناهندگی ندارد. کما اینکه چندی پیش هم لوون آرونیان سوپراستاد بزرگ ارمنی پرچمش را به آمریکا تغییر داد. با وجود اینکه تصمیم او در رسانه‌ها سروصدای زیادی داشت و همه از رفتن این استعداد ابراز ناراحتی کردند، اما فیروزجا هیچ حاشیه‌ای بعد از مهاجرت نداشت و هیچ گاه درباره علت تصمیم خود صحبتی نکرد. علیرضا فیروزجا که چند هفته پیش قهرمان گرند سوئیس شد توانست سهمیه مسابقات کاندیدا‌های جهان را هم کسب کند تا با قهرمانی احتمالی در این رقابت‌ها در دوره بعدی قهرمانی جهان رو در روی مگنوس کارلسن بنشیند؛ مردی که اعلام کرد که اگر فیروزجا حریف بعدی اش نشود احتمالا در مسابقه شرکت نمی‌کند چرا که انگیزه‌ای ندارد!

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

درسا درخشانی، میترا حجازی پور، غزل حکیمی فرد، الشن مرادی، آتوسا پورکاشیان (شطرنج باز) و شهره بیات (داور شطرنج) از دیگر مهاجران شطرنج در سال‌های اخیر بودند. حجازی پور در فرانسه، حکیمی فرد در سوئیس، مرادی، درخشانی و پورکاشیان در آمریکا و بیات در انگلیس به فعالیت شطرنجی خود ادامه می‌دهند. البته پیش از این افرادی، چون کامران شیرازی، مهرشاد شریف نیز بودند که به خاطر ممنوعیت شطرنج در ایران با پرچم کشور‌های آمریکا و فرانسه مسابقه دادند. با این حال فیروزجا را می‌توان مهم‌ترین و البته پرامیدترین مهاجر شطرنج ایران به حساب آورد.

فوتبال و کوچ نابغه داوری

علیرضا فغانی حدود دو سال ونیم پیش به خاطر مسائل خانوادگی تصمیم به مهاجرت به استرالیا گرفت، ولی در همین فصل لیگ برتر هم پیش آمده که بازی‌هایی را در ایران قضاوت کرده است. او در تورنمنت‌ها به نام ایران قضاوت می‌کند، اما خارج نشین است. او از جمله داوران مطرح آسیایی محسوب می‌شود که رده بندی جام جهانی ۲۰۱۸ و فینال المپیک ۲۰۱۶ را سوت زد.

علی قربانی و حجت حق وردی در تیم سومقاییت آذربایجان توپ می‌زنند و به عضویت تیم ملی این کشور هم در آمدند. قربانی ۸ و حق وردی ۹ بازی ملی برای آذربایجان انجام دادند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

مهاجران پارالمپیکی

پوریا جلالی پور تیروکمان که برای کسب سهمیه پارالمپیک توکیو به هلند اعزام شده بود در کامپوند تیمی به مدال طلا رسید، اما به یک باره سر از کانادا در آورد و اعلام کرد که منتظر ویزای آمریکاست، اما هیچ خبری از او در ورزش نیست!

حقوق_ورزشی

شهراد نساج پور پرتابگر دیسک پارادوومیدانی در سال ۲۰۱۵ از ایران خارج شد و یک سال بعد شانس حضور در پارالمپیک را آن هم به عنوان پرچمدار پیدا کرد. او در پارالمپیک توکیو نیز حاضر بود. او در ریو یازدهم و در توکیو هشتم شد.

حقوق_ورزشی

سامان بلاغی بسکتبالیست با ویلچر ایران که با تیم ملی به رقابت‌های جهانی آلمان رفته بود در همان کشور پناهنده شد و به ایران برنگشت.

حقوق_ورزشی

محسن کائیدی پارادوومیدانی کاری که در پارالمپیک لندن و ریو ۴ مدال برای ایران کسب کرده بود دو سال پیش راهی ترکیه شد و در آن جا به ورزش ادامه داد و در قهرمانی اروپا مدال برنز را کسب کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

محمد خالوندی دیگر پارادوومیدانی کار موفق ایران بود که راهی ترکیه شد. خالوندی در قهرمانی اروپا به مدال طلا رسید و حالا رکورددار پرتاب نیزه کلاس F۵۷ این قاره است. او درباره علت تصمیمش برای رفتن به کشور دیگر گفت: به آینده‌ام فکر می‌کنم و به اینکه بعد از پایان ورزشم مورد حمایت چندانی قرار نمی‌گیرم، برای همین هم خودم و هم خانواده‌ام این تصمیم بسیار سخت را گرفتیم. نه قرار است غیرقانونی بروم و نه اینکه فرار کنم، به کشور ترکیه می‌روم تا علاوه بر بازی برای این کشور، تجربه چندین سال حضورم در رشته پرتاب نیزه را در اختیار آن‌ها قرار دهم.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

حامد حیدری که در پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ بعد از خالوندی به مدال نقره رسیده بود در پارالمپیک توکیو با کنار زدن یک ایرانی به نام آذربایجان مدال طلا گرفت. او در قهرمانی اروپا نیز برای این کشور مدال نقره را تصاحب کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

خالوندی، حیدری و کائیدی جزو دو تابعیتی‌ها محسوب می‌شوند.

جودوکاران پرسروصدا

پرحاشیه‌ترین جودوکار و مهاجر سعید ملایی بود که بعد از رقابت‌های جهانی ۲۰۱۹ از ژاپن راهی آلمان شد. صحبت‌های او علیه فدراسیون ایران منجر به تعلیق فدراسیون شده است. او بعد از پناهندگی در آلمان در گرنداسلم اوساکا به جایی نرسید و حذف شد. اواخر ۲۰۱۹ رئیس جمهور مغولستان او را به این کشور دعوت کرد و او پاسپورت مغولستان را گرفت. او در گرنداسلم مجارستان برای اولین بار برای مغولستان مدال (برنز) گرفت. او در گرند اسلم تل آویو که به میزبانی رژیم اشغالگر قدس برگزار شد به نایب قهرمانی رسید. ملایی در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز با شکست مقابل جودوکار ژاپنی به مدال نقره رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

وحید سرلک حدود ۱۰ سال پیش راهی آلمان شد و همان جا اعلام پناهندگی کرد، اما این جودوکار در ورزش به جایی نرسید و خداحافظی کرد! او مدتی سرمربی باشگاه مونشن گلادباخ بود.

حقوق_ورزشی

مهاجرت_ورزشکاران

محمد رشنونژاد یکی از مهاجران جودو، کسی بود که به خاطر مشکلاتش مجبور به حراج مدال هایش شد و چهارسال پیش همراه با تیم ملی به هلند رفت، اما بعد از خروج از هتل به قصد خرید دیگر نزد کاروان برنگشت. او حدود یک سال و نیم بعد در تورنمنت آزاد بلژیک به مدال برنز رسید.

حقوق_ورزشی

جواد محجوب سهمیه المپیک ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ ریو را کسب کرد و بعد از بازی‌های برزیل به خاطر بی اهمیتی مسئولان نسبت به این ورزش راهی کانادا شد. او صحبت‌هایی در خصوص حضور در MMA داشت.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

احسان رجبی در سال ۸۸ به مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا رسید، اما چند ماه بعد دوپینگ او مثبت اعلام شد، اما رجبی فدراسیون را مقصر دانست. او در سال ۸۹ به آمریکا مهاجرت کرد و در رقابت‌های بی جی جی پرو کالیفرنیا دو طلا گرفت و در رقابت‌های جهانی جوجیتسو هم قهرمان شد. رجبی در گرنداسلم آمریکا هم نایب قهرمان شد.

حقوق_ورزشی

 

کشتی و مهاجرت به آذربایجان

نوید زنگنه ملی پوش ۷۴ کیلوگرم کشتی ایران سال ۹۸ به کانادا رفت و ااعلام شد که از دو سال بعد برای این کشور کشتی می‌گیرد، اما هنوز هیچ خبری از او در مسابقات مهم نیست. او در سال ۲۱۸ د مسابقات زیر ۲۳ سال جهان برنز گرفت و در قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ میز به مدال نقره رسید.

حقوق_ورزشی

سامان طهماسبی ۱۱ سال پیش تصمیم به مهاجرت به کشور آذربایجان گرفت و کشتی را در این کشور ادامه داد. او از جمله ورزشکارانی بود که سیستم پاداش‌های پرزرق و برق این کشور چشمش را گرفت و ترک دیار کرد. او در المپیک ۲۰۱۲ لندن و ۲۰۱۶ ریو با دوبنده آذربایجان روی تشک رفت. او در ریو در همان مسابقه نخست باخت و در شانس مجدد هم مبارزه را به حبیب الله اخلاقی واگذار کرد. دو نقره و یک برنز قهرمانی جهان سه افتخار او با آذربایجان بود. طهماسبی بعد از ریو از کشتی خداحافظی کرد و به ایران برگشت.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

محمدرضا آذرشکیب نیز در سال ۹۷ راهی آذربایجان شد تا برای این کشور کشتی بگیرد. او یک بار پیشنهاد این کشور را رد کرده بود.

حقوق_ورزشی

صباح شریعتی از ۷ سال پیش برای آذربایجانی‌ها کشتی می‌گیرد و در المپیک ریو نیز به مدال برنز رسید. او در بازی‌های اروپایی نیز دو مدال گرفت. او در اولین مسابقه‌ای که برای آذربایجان کشتی گرفت توانست مدال طلای مسابقات جام جایزه بزرگ باکو سال ۲۰۱۳ را کسب کند. این کشور در سنگین وزن کشتی فرنگی مدالی نداشت و این اولین عنوان آن‌ها بود.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

تکواندو و مهاجران پرشمار

کیمیا علیزاده قطعا از جمله نام‌های تاریخ ماندگار ایران است کسی که اولین و تنها مدال المپیک ایران را در المپیک کسب کرده است. او دو سال و نیم پیش راه هلند شد و بعد در آلمان اقامت گرفت. علیزاده که بعد از مهاجرت با مصدومیت دست و پنجه نرم می‌کرد در قهرمانی اروپا به مدال نرسید. هیات اجرایی کمیته بین المللی المپیک به خاطر حمایت از او با حضور علیزاده در بازی‌های المپیک توکیو موافقت کرد. مبارزه او با ناهید کیانی در توکیو یکی از تلخ‌ترین مبارزه‌های تاریخ ورزش ایران بود. در نهایت علیزاده که جید جونز تکواندوکار نامدار بریتانیایی را از پیش رو برداشته بود از کسب مدال برنز المپیک بازماند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

دینا پوریونس به خاطر شرایط تکواندو ایران و بی اهمیتی فدراسیون راهی هلند شد. او در قهرمانی اروپا ۲۰۱۸ برای این کشور مدال نقره گرفت و در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز در قالب کاروان پناهندگان حاضر بود و در یک هشتم نهایی به رقیب چینی باخت.

حقوق_ورزشی

راحله آسمانی نیز در تیم ملی بلژیک عضویت داشت گفته می‌شود فعالیت اصلی اش در این کشور در زمینه پُست است، اما او در مسابقات آزاد به نام بلژیک شرکت کرد. آسمانی به خاطر خلف وعده مسئولان در اهدای پاداش مدال نقره بازی‌های آسیایی گوانگژو تصمیم به مهاجرت گرفت. او در المپیک ۲۰۱۶ ریو نیز مسابقه داد و در رقابت‌های قهرمانی اروپا به مدال برنز رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

میلاد بیگی که بعد از کنار گذاشته شدن رضا مهماندوست راهی آذربایجان شد عملکرد موفقی زیر پرچم این کشور داشت. او مهم‌ترین عنوان خود را در ریو به دست آورد. جایی که توانست مهدی خدابخشی تکواندوکار پرامید ایران را از پیش رو بردارد و در نهایت به مدال برنز بازی‌های المپیک برسد. البته مهماندوست علت شکست بیگی در نیمه نهایی را شرایط روحی بد به خاطر مبارزه با دوستش خدابخشی عنوان کرد. او در سال ۲۰۱۵ نیز در بازی‌های اروپایی قهرمان شده بود.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

 

رضا مهماندوست مربی موفق تکواندو که هیچ گاه به خاطر عناوین شاگردانش در ایران از سوی مسئولان مورد توجه قرار نگرفت، از جمله مهاجران ورزش ایران است.

حقوق_ورزشی

 

مهدی خدابخشی نیز که با تانیا ملی پوش صربستانی ازدواج کرد به خاطر او تغییر تابعیت داد و راهی این کشور شد. او در قهرمانی اروپا ۲۰۲۱ برای صربستان مدال نقره را به دست آورد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

فرزاد ذوالقدری را باید آخرین مهاجر تکواندو دانست که از سال ۲۰۲۰ تصمیم گرفت با پرچم بلغارستان در مسابقات شرکت کند. فرزاد پسر محمد حسین ذوالقدر سرمربی اسبق تیم ملی است.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

کسری مهدی پورنژاد و همسرش پریسا فرشیدی نیز در کشور آلمان فعالیت دارند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

قایقرانان بی سروصدا

سعید فضل اولی بعد از بازی‌های آسیا ۲۰۱۴ اینچئون تصمیم به مهاجرت به آلمان گرفت. مهم‌ترین عنوان او با ایران مدال نقره بازی‌های آسیایی بود. او در سال ۲۰۱۶ به عنوان ۵ ورزشکار برتر شهر کارلسروهه معرفی شد. او در المپیک ۲۰۲۰ در تیم پناهندگان حاضر بود و در یک چهارم نهایی (گروه سوم) به رده چهام رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

آرزو معتمدی اولین زن ایرانی بود که توانست سهمیه کایاک بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن را کسب کند، اما برگزاری مسابقه انتخابی بین او و آرزو حکیمی سبب ناراحتی این قایقران شد. او در سال ۹۱ راهی دانشگاه اوکلاهاما آمریکا شد. او نتایج خوبی در رقابت‌های داخلی آمریکا و آلمان گرفت، اما در میادین مهم جهانی و المپیک به عنوانی نرسید اگر چه هدف او از ترک ایران تحصیل بود.

مینا علیزاده که در تیم ملی دراگان بوت زنان ایران فعالیت می‌کرد در سال ۸۸ همراه با تیم به مسابقات چک رفت، اما به کمک برادرش راهی آلمان شد و پناهندگی این کشور را گرفت. او مهم‌ترین دلیل پناهندگی خود را عدم توجه مسئولان به ورزش زنان و عملکرد ضعیف فدراسیون در تامین امکانات عنوان کرد.

شروین پاکدل ۱۷ ساله که از او به عنوان استعداد در قایقرانی نام برده می‌شد در حاشیه اعزام به رقابت‌های جهانی زیر ۲۳ سال در سال ۹۵ در فرودگاه گم شد. در حالی که همه از این اتفاق شوکه بودند مشخص شد او به پرتغال در خواست پناهندگی داده است. نکته جالب توجه اینکه پدر او از این موضوع خبر نداشت و بعد‌ها اعلام شد که خانواده مادری او اصلی‌ترین مشوق پاکدل برای ماندن در پرتغال بوده اند. مربی تیم ملی به خاطر این اتفاق اخراج شد!

کیمیا مرادی از رشته کاناپولو نیز در سال ۹۶ راهی نروژ شد.

سایر رشته‌ها

مهر سال ۹۳ بود که خبری در خصوص پناهندگی پوریا پورابراهیم (نجات غریق) و محمود زاویه (نجات غریق) در مون پولیه فرانسه منتشر شد و آن‌ها در حاشیه اعزام تیم به رقابت‌های جهانی تصمیم به جدایی گرفتند.

صدف خادم اولین زن ایرانی بوکسور البته در بخش آماتور است که فدراسیون ایران هیچ مسئولیتی برفعالیت‌های او ندارد و این بوکسور به صورت مستقل در مسابقات شرکت می‌کند. او همسر مهیا منشی پور است.

محمد حسین ابراهیمی شمشیرباز اسلحه فلوره در سال ۲۰۱۰ و در اعزام برای آماده سازی بازی‌های گوانگژو در فرانسه از اردوی تیم ملی جدا شد و پناهندگی آلمان را گرفت.

ایمان جمالی اولین لژیونر هندبال ایران است که راهی لیگ مجارستان شد. او بعد از مدتی پاسپورت این کشور را گرفت. او مهم‌ترین دلیل تغییر تابعیت خود را اوضاع بد رشته هندبال عنوان کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

احسان خدادادی ملی پوش ژیمناستیک نیز که سال ۹۴ به ترکیه رفت درباره علت خداحافظی‌اش از تیم ملی ایران گفت: ۱۰ سال عضو تیم ملی ژیمناستیک بودم و دو سال کاپیتانی تیم ملی را بر عهده داشتم، اما متاسفانه سرمربی تیم ملی ژیمناستیک با زدن انگ بی‌اخلاقی و اینکه مشکل اخلاقی دارم و در اردوی اوکراین به جای حضور در تمرینات و گوش دادن به حرف مربیان دنبال کار‌های شخصی خود بودم، به راحتی با آبروی من بازی کرد.

مهتاب یادگاری، مژگان تاجیک، امین ارباب، رضا فرخیان، سارا خسروی و محمد رمضان پور در کشورهایی، چون آمریکا و اتریش، دانمارک به عنوان مربی و ورزشکار در ژیمناستیک فعالیت می‌کنند.

هامون درفشی پور که به کانادا مهاجرت کرده بود با سمیرا ملکی پور که خودش هم ملی پوش و مربی تیم زنان بود ازدواج کرد و در این کشور ماندگار شد. در تیم پناهجویان المپیک ۲۰۲۰ و در کومیته مسابقه داد. درفشی پور ابتدا مقابل حیفی از لتونی پیروز شد، اما بعد به رقیب اردنی باخت.

شقایق باپیری ملی پوش هندبال نیز چند روز پیش قبل از بازگشت تیم ملی به ایران از رقابت‌های جهانی اسپانیا از کاروان جدا شد و با انتشار ویدیوی اعلام کرد که نه به دلایل سیاسی بلکه برای داشتن آینده‌ای بهتر تقاضای پناهندگی دارد.

مهاجران ناموفق

کم پیش می‌آید که ورزشکاری، چون علیرضا فیروزجا از کشور خارج شود و جدی‌تر به مسیر خود ادامه دهد و به عناوین مهم جهانی هم برسد. بسیاری از آن‌ها حتی بعد از مدتی ورزش را کنار گذاشته و تلاش کردند در حیطه دیگری فعالیت کنند چرا که هدفشان از مهاجرت موضوعی فراتر از موفقیت در ورزش بوده است. در واقع حضور در یک تورنمنت ورزشی یا اردوی برون مرزی مسیری برای دستیابی افراد به اهدافشان بوده که در بسیاری اوقات رنگ و بوی ورزش ندارد.

یکی از مهم‌ترین اعتراض‌های مردم نسبت به ورزشکارانی که تصمیم به خروج از کشور دارند نیز در همین مبحث است. در واقع بسیاری رفتن نخبگان به خارج از کشور با هزینه آن فرد را یک تصمیم شخصی می‌دانند، اما آنان که با پول فدراسیون که از بیت الملی پرداخت شده به اردو یا مسابقه می‌روند و بعد از جدایی از تیم تقاضای پناهندگی می‌کنند مورد انتقاد هستند. در واقع ورزشکار نه با هزینه خودش بلکه با پول مردم به یک سفر می‌رود؛ سفری که پیش از آن برنامه ریزی برای بلیت یک طرفه اش را گرفته است!

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

صالحی امیری و لحن آرام با مهاجرت کنندگان

رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک از جمله مسئولانی است که در تمام صحبت‌های خود در خصوص مهاجران حتی پناهندگان سیاسی موضع پدرانه‌ای داشته و بار‌ها اعلام کرد که این مسائل باید آسیب شناسی شود. او تاکید کرد که باید به بحث مهاجرت ورزشکاران به لحاظ مفهومی پرداخته شود و بین مهاجرت و فرار نخبگان تمایز قائل شویم.

او حتی در موضوع مهاجرت کیمیا علیزاده و واکنش‌های او بعد از این اتفاق موضع تندی نداشت و با ادبیاتی درخور جایگاه خود نسبت به این موضوع اظهار نظر کرد.

رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک درباره مهاجرت ورزشکاران و تاکید بر عوامل رانشی در این مهاجرت‌ها گفت: ما یک سلسه عوامل کششی و رانشی داریم. عوامل رانشی عواملی است که بستری ایجاد می‌کند که یک قهرمان به خارج از کشور برود و با نارضایتی و رنجی که در او ایجاد می‌شود از کشور فاصله می‌گیرد و خارج از کشور مطالبه ایجاد می‌کند. بحث مقدس یا نامقدس و ارزش و غیرارزش کردن این موضوع اشتباه است.

او در ادامه صحبت‌های خود در خصوص شرایط ورزشکاران گفت: وقتی یک قهرمان المپیک زیر پنج میلیون تومان درآمد دارد و به او پیشنهاد بین ۵ تا ۱۰ هزار یورو داده می‌شود این یک عامل رانشی خواهد بود. ورزشکار می‌گوید من احساس نیاز می‌کنم که مدتی به خارج از کشور بروم و بازی کنم. ماباید عوامل کششی را افزایش بدهیم و این افراد را به عنوان سرمایه ملی به رسمیت بشناسیم. ما هنوز نتوانستیم مسئله اشتغال قهرمانان را حل کنیم. در دولت مصوبه داریم و براساس آن قهرمانان باید در وزارت خانه‌ها جذب شوند، اما دستگاه‌ها این کار را نمی‌کنند. یکی از بحث‌های جدی جامعه نخبگی ایران، منزلت خواهی و لزوما معیشت خواهی نیست. یعنی تکریم، دیده شدن و هویت بخشی برای آن‌ها مهم است.

صالحی امیری در مصاحبه‌ای که دو سال پیش انجام داد اعلام کرد که بعضی از ورزشکاران پناهنده در تماس‌هایی درخواست بازگشت به کشور را داشتند چرا که متوجه شدند آن اهدافی که از کوچ داشتند دست نیافتنی است.

و در آخر نیز شقایق باپیری ملی پوش هندبال و آخرین جزئیات

حقوق_ورزشی, حقوق_ورزشکاران

شقایق در شرایطی روز سه‌شنبه اردوی تیم ملی هندبال زنان ایران در اسپانیا را ترک کرده بود که می‌شد حدس زد او در پی ارائه درخواست پناهندگی به کشوری دیگر است. چون دقیقا مسیری را طی کرده بود که پیش از این ملی‌پوش ایرانی، چهار هندبالیست کامرونی در همین رقابت‌ها رفته بودند. بااین‌حال، شقایق باپیری در ویدئوی کوتاهی که از خودش منتشر کرد، موضوع پناهندگی‌اش را تأیید کرد.

باپیری که شش سالی می‌شود عضو تیم ملی هندبال ایران است، ابتدا در آن ویدئوی کوتاه خبر داد حالش خوب است و خطری تهدیدش نمی‌کند.

او همان‌جا دلیل درخواست پناهندگی‌اش را این‌طور شرح داد:‌ «‌دلیلم برای پناهندگی داشتن آینده بهتر در ورزش و پیشرفت ورزشی بوده است. کل زندگی‌ام به دنبال ورزش بوده‌ام و هیچ‌وقت به دنبال سیاست نبودم. من ورزشکار هستم و نه چیز دیگری». باپیری البته شایعه‌ای را که عنوان شده در ایران یکی از اعضای خانواده او بازداشت شده هم تکذیب کرد و گفت‌ خانواده‌اش اصلا تحت فشار نیستند و نباید به این شایعات توجه کرد. بااین‌حال، شقایق باپیری، اندکی بعدتر در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های آن‌طرف آبی، درباره دلیل جدایی‌اش از اردوی تیم ملی زنان ایران در اسپانیا توضیحات بیشتری داد و البته دلایل متعددی را برای آن برشمرد. دلایلی که در زیر و به‌طور مختصر عنوان شده است.

یکی از دلایلی که باعث شده این ورزشکار ایرانی درخواست پناهندگی کند، احساس رفتار نامناسب از سوی فدراسیون فوتبال هندبال ایران است. ماجرا آن‌طورکه از سوی این ورزشکار روایت شده، عجیب و بحث‌برانگیز است. موضوع از این قرار است که او پست یکی از شبکه‌های مجازی را که در آن از خط‌خوردن دو بازیکن دیگر تیم ملی زنان ایران انتقاد و ادعا شده عده‌ای به‌عنوان توریست راهی رقابت‌های جهانی اسپانیا می‌شوند، لایک کرده است. باپیری مدعی است مسئولان فدراسیون هندبال او را به کمیته انضباطی کشانده و رفتار بدی داشته‌اند. او همچنین از رفتار نامناسب اعضای بلندپایه فدراسیون در حاشیه تمرین تیم ملی زنان گفته‌ که تهدید کرده‌اند این بازیکن را خط می‌زنند و به خانه می‌فرستند. او مدعی است فدراسیونی که نتواند یک انتقاد ساده را قبول کند و علیه ورزشکارش جبهه بگیرد، آینده روشنی ندارد. اشاره او به رفتار نایب‌رئیس فدراسیون هندبال است. از آنجا که مسئولان فدراسیون هندبال تا زمان نگارش این مطلب هنوز توضیحی در این مورد نداده‌اند، نمی‌شود درستی آن را تأیید کرد ولی به‌هرروی، این موضوع یکی از دلایل دلخوری شقایق باپیری در اردوی تیم ملی زنان عنوان شده است. نکته دیگری که او به آن اشاره کرده بحث افتادن مقنعه‌اش در حین رقابت است. او می‌گوید مقنعه من کشیده شد و کمی عقب رفت که این مورد با واکنش بسیار تند سرپرست تیم همراه شده و رفتار بدی کرد. البته باپیری به این نکته اشاره کرده که در سایر موارد مشابه، سرپرست به سایر بازیکنان تذکر ملایمی داده و فقط با او رفتار تند داشته است.

باپیری در ادامه صحبت‌هایش با فاصله‌گرفتن از اتفاقات ورزشی از تبعیض اعمال‌شده در حق زنان ایرانی حرف می‌زند و می‌گوید: «در ایران به‌عنوان یک ورزشکار زن محدودیت‌های زیادی داریم. این محدودیت‌ها آن‌قدر زیاد است که نمی‌توانم به‌خوبی بیانش کنم. علاوه بر این، جامعه ایران تفاوت زیادی بین زن و مرد قائل می‌شود، به‌طوری‌که پیش خودم فکر کردم و دیدم نمی‌توانم بیش از این چنین محدودیت‌هایی را قبول کنم». او در ادامه از سختی کار ورزشکاران زن ایرانی و سایر هم‌تیمی‌هایش در تیم ملی هندبال هم حرف زده و نکته بحث‌برانگیزی را مطرح کرده است: «فکر می‌کنم اگر فدراسیون وثیقه یک‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی نمی‌گرفت، کل اعضای تیم به ایران برنمی گشتند». البته این ادعایی است که شقایق باپیری کرده ولی اگر حتی چند نفر از اعضای تیم ملی هندبال هم تصوری مشابه با این ورزشکار داشته باشند، موضوعی چالش‌برانگیز است که به نظر می‌رسد مسئولان ورزش ایران باید فکری جدی‌تر برای رفع دغدغه‌های مالی و روحی این دسته از ورزشکاران زن ایرانی کنند.

رفتن شقایق باپیری از ایران، تازه‌ترین نمونه مهاجرت ورزشکاران ایرانی است. افرادی که غالبا به دلیل دیده‌نشدن، کم‌دیده‌شدن، مشکلات مالی و البته پشت سد دیگر ورزشکاران مطرح ماندن، تصمیم به خروج از ایران گرفته‌اند.

درست است که این رویه مربوط به این روزها نبوده و احتمالا شقایق هم آخرین ورزشکار ایرانی نخواهد بود که برای داشتن روزهای بهتر در رشته ورزش موردعلاقه‌اش از ایران مهاجرت می‌کند ولی مشخصا خط مشی مسئولان ورزش ایران در این زمینه نیاز به تصحیح بیشتری دارد. درست است که خروج باپیری شاید از لحاظ قهرمانی لطمه زیادی به ورزش ایران نزند ولی مسئولان امر پیش‌تر نشان داده‌اند برای خروج قهرمان‌های مدال‌آور هم برنامه مشفقانه چندانی ندارند و گهگاه با زبان تند تلاش شده این‌گونه القا شود کسی که می‌رود ضرر کرده و ورزش ایران با قدرت به کار خودش ادامه می‌دهد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

حقوق_ورزشی

شورش علیه بنا

پس از تغییر تابعیت علی ارسلان، چهره‌های شاخص کشتی فرنگی با حمله به محمد بنا، راه و رسم وی در انتخاب ملی‌پوشان را عامل بی‌عدالتی در کشتی فرنگی ایران و مهاجرت کشتی‌گیران دانستند.

 چرخه انتخابی محمد بنا سرمربی تیم ملی کشتی فرنگی با انتقادات زیادی مواجه شد و بسیاری آن را بر خلاف شعارهای فدراسیون کشتی مبنی بر اجرای روشی شفاف و عادلانه در انتخاب ملی‌پوشان دانستند.

هر بار انتقادات علیه سرمربی تیم ملی بالا گرفت، فدراسیون کشتی بلافاصله از تصمیمات محمد بنا دفاع کرد تا نشان دهد تمام قد پای تصمیمات سرمربی تیم ملی ایستاده است.

اما خبر روز گذشته مبنی بر تغییر تابعیت علی ارسلان چهره با آتیه کشتی فرنگی ایران، هجمه‌ای به مراتب بیشتر از گذشته را علیه محمد بنا و تصمیمات او به راه انداخت؛ امید نوروزی و قاسم رضایی دو شاگرد شاخص محمد بنا به همراه سعید عبدولی، انتقادات تندی را علیه بنا بکار بردند و از اعمال تصمیمات سلیقه‌ای بنا در انتخاب ملی‌پوشان شدیدا انتقاد و اقدامات او را سبب کوچ کشتی گیرانی مثل علی ارسلان دانستند.

فدراسیون کشتی اینبار نیز به دفاع از سرمربی تیم ملی برخاست و بدون توجه به درستی یا نادرستی انتقادات، بلافاصله مصاحبه‌ رسول جزینی مربی تیم ملی در دفاع از بنا را بر روی سایت خود قرار دا.

جزینی مثل همیشه شدیدا به منتقدان بنا تاخت و گفت: “این رسم مردانگی نیست کسانی که خود روزی شاگرد، محمد بنا بوده اند و با زحمات وی در اردوهای تیم ملی به مدال جهانی و المپیک رسیده اند، حال به همه چیز پشت کنند و سال های گذشته را به فراموشی بسپارند.”

سعید عبدولی نیز در پاسخ به جزینی در صفحه شخصی خود نوشت: بعضی از مربیان(ثابت)مسافرت های خارجی تیم ملی کشتی فرنگی میان میگن بنای کشتی ایران را ویران نکنیم. آره استاد شما راستشو میگی با این گرونی و بی پولی اگر من هم هر روز پای ثابت مسافرت و مسابقه بودم از همه تمجید و تشکر می‌کردم.

امید نوروزی دیگر طلایی المپیک لندن نیز درباره انتقادها از نحوه انتخاب تیم ملی کشتی فرنگی برای رقابت‌های جهانی و بازی‌های آسیایی ۲۰۲۲، اظهار کرد: این چرخه پر از ایراد و فرمالیته است و نمی‌تواند عدالت را در انتخاب ملی پوشان اجرا کند. احساس می‌کنم ارائه این چرخه فقط برای راضی کردن اهالی کشتی و مردم است، در حالیکه این چرخه اصلا انتخابی نیست

در این میان هر چند حمید سوریان دیگر طلایی المپیک لندن نیز نقش پررنگی در دفاع از تصمیمات محمد بنا دارد و از جایگاه ویژه‌ای در فدراسیون کشتی و تیم ملی کشتی فرنگی هم برخوردار است، انتقادی از او صورت نگرفت و حتی قاسم رضایی پیشنهاد داده وی به جای بنا هدایت تیم ملی را بر عهده بگیرد!

در شرایطی که شنیده می شود تغییر تابعیت علی ارسلان با برخی هماهنگی‌ها صورت گرفته، باید منتظر ماند و دید سرانجام دعوای لفظی میان شاگردان سابق محمد بنا با او به کجا خواهد رسید؟ ضمن اینکه ترکش ها به حمید سوریان رسیده است …

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید