بایگانی برچسب برای: پرسپولیس

حقوق_ورزشی

واکنش معاون حقوقی پیشین پرسپولیس به برخی تصمیمات قضایی فدراسیون فوتبال

معاون حقوقی پیشین باشگاه پرسپولیس می‌گوید تصمیمات کمیته‌های قضایی فدراسیون فوتبال یک بام‌ و دو هواست.

ایمان حسین‌پور شرفشاد، معاون حقوقی پیشین باشگاه پرسپولیس درباره برخی آرای کمیته‌های قضایی فدراسیون فوتبال و انتقاداتی که به این آرا مطرح می‌شود، اظهار کرد: فوتبال و فوتبالیست‌های ایرانی تا حدی به سطح یک فوتبال جهان نزدیک شده‌اند اما مدیریت فوتبال کشور، آنچنان رشدی نداشته است و این موضوع در تصمیمات فوتبالی یک بام و دو هوای فوتبال ایران مشهود است. نبود پاسخگویی نیز دقیقاً نشان دهنده حرفه‌ای نبودن یا آماتور بودن فدراسیون فوتبال است که لطمات بسیاری را به فوتبال ایران وارد کرده است.

شفافیت و پاسخگویی، از جمله ابتدایی‌ترین انتظارات جامعه از مسئولانش است و حتی مستقل بودن برخی ارکان فدراسیون از جمله ارکان قضایی، نمی‌تواند به اصل پاسخگویی خللی وارد کند.

مدیران فوتبال فراموش نکنند که نماینده جامعه فوتبال هستند و لازم است با شفافیت در خصوص یک بام و دو هوایی برخی تصمیمات که ضربات مهلکی را به فوتبال وارد کرده، پاسخگو باشند.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۲۰۸۰۴۸۷۴

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

گفت‌وگو با مردی که مانع انحلال استقلال شد/ ناشنیده‌ها از بازی‌های آسیایی تهران

عنایت آتشی یکی از ۷ عضو کمیته برگزاری بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ تهران بود و در تاریخ ورزش ایران نیز از جمله افراد تاثیرگذار به شمار می‌رود که در آخرین صحبت‌های خود، حقایق باور نکردنی را از برگزاری این رویداد بین‌المللی و بزرگ در تهران فاش کرد.

 بدون شک یکی از تاثیرگذارترین افراد در ورزش ایران خصوصا رشته بسکتبال، عنایت آتشی است. کسی که در همه رده‌های بسکتبال فعال بوده و از عضویت در تیم ملی شروع کرده و به جایگاه سرمربیگری نیز رسید. البته افتخارات آتشی به همین‌جا ختم نشد و او موفق شد در بازی‌های آسیایی تهران عضو کمیته ۷ نفره برگزاری مسابقات شود؛ بازی‌هایی که جایگاه ورزش ایران را به جهانیان اثبات کرد. ضمن اینکه باید او را متولی اصلی ایجاد باشگاه استقلال تهران بعد از انقلاب از دل تاج قدیم نیز دانست که مانع از نابودی این باشگاه پر طرفدار پایتخت شد.

آتشی که در عرصه مدیریت نیز تخصص و تجربه بسیاری دارد، سال‌ها به عنوان معاون مجموعه ورزشی آزادی و دبیر فدراسیون بسکتبال مشغول بود تا در بحث مدیریت نیز کارنامه قابل توجهی داشته باشد. البته کارنامه کاری او با حضور در عرصه گزارشگری بسکتبال نیز در بعد رسانه هم جایگاه ویژه‌ای پیدا کرد تا همگان او را تاریخ شفاهی این رشته دانشگاهی در ایران بنامند. به بهانه اتمام یک قرن خورشیدی، برای بررسی تاریخ بسکتبال در ایران به سراغ این کارشناس و پیشکسوت متخصص رفته‌ایم که در ادامه،می‌خوانید:

 بچه کجا هستید و چگونه با بسکتبال درآمیخته شدید؟

من بچه جهرم از استان فارس هستم و در تاریخ ۱۵ مرداد ۱۳۲۴ در یک خانواده بسیار معمولی و تقریبا پر جمعیت متولد شده‌ام. آن موقع ورزش آن‌چنان که امروز در بین خانوادها رونق دارد مورد توجه نبود. ورزش را در آن زمان فقط زورخانه می‌دانستند. ورزش‌های توپی و مدرن اینگونه رواج نداشت. من در مدرسه فردوسی و در شهر خودم زیر نظر آقای ایرج ایزدی که استادم بود بسکتبال را فرا گرفتم. از آنجا برای تیم جهرم انتخاب شدم. در مسابقات استانی و قهرمانی کشور شرکت کردم و بعد از آن برای سربازی به مرکز استان یعنی شیراز رفتم.

یادم است در اردو به ما گفتند خودتان هتل بگیرید و سه وعده غذا بخورید، در حمام روبروی امجدید حمام بروید و ۵ تومان هم به ما می‌دادند که خرج کنیم.در آنجا وقتی سرباز شدیم فرمانده سوم ارتش سر زمین بسکتبال به ما گفت که شما باید در مسابقات قهرمانی ارتش‌های ایران به میزبانی ارومیه شرکت کنید. یا اول می‌شوید یا اگر اول نشدید خودتان را باید به زندان معرفی کنید. سال ۱۳۴۵ بود که این حرف را به ما زد و واقعا هم در حرف خود اصلا شوخی نمی‌کرد. خوشبختانه در آن مسابقات اول شدیم و به زندان نرفتیم (باخنده). تیمسار میرباشیان بودند که این حرف را زدند. من قبل از سربازی در خانواده‌ای بودم که سه برادر داشتم و ۵ خواهر، خانواده پر جمعیتی بودیم و پدر من علاقه زیادی به ورزش نداشت اما وقتی ورزش گروهی را در دبیرستان خواجه نصیر جهرم دید علاقه‌مند شد و من را تشویق می‌کرد. فرد مورد علاقه او مردی به نام “خاک‌سبز” بود که همسایه ما بود و کشتی کار می‌کرد.

چه زمانی وارد تیم ملی شدید؟

همانطور که مشخص است و می‌دانید، بسکتبال و کشتی تفاوت زیادی دارند. سال ۱۳۴۷ بود که مربی آمریکایی تیم ملی آقای “دان لین هان” بنده را انتخاب کرد و وارد ۱۲ نفر تیم ملی شدم. در تهران حاضر شدم و آن زمان باید در ورزشگاه امجدیه که دو زمین آسفالت بسکتبال داشت با تیم ملی کار می‌کردم. کل فعالیت فدراسیون در آن زمان داخل یک اتاق بود در همین پارک شهر فعلی که کاخ ورزش قرار داشت.

البته نمی‌دانم بعد از برخورد موشک همچنان هست یا نه. اتاق رئیس فدراسیون اتاق ۲ در  ۲ بود که دکتر نخعی رئیس فدارسیون بود. یک میز، یک دبیر و یک مستخدم داشت. کل بودجه ایشان برای طول سال ۸۰ هزار تومان بود.

ایشان طبق دستور اجرایی باید تیم ملی پسران و دختران را انتخاب می‌کرد و مسابقات باشگاه‌های تهران را انجام می‌داد. اتفاقات آن زمان همان‌ها بودند. یادم است که به ما هم گفتند خودتان هتل بگیرید و سه وعده غذا بخورید، در حمام روبروی امجدید حمام بروید و ۵ تومان هم به ما می‌دادند که خرج کنیم. در هر صورت علاقه‌مندی من به بسکتبال از همین جا بیشتر شد تا اینکه مرحوم غلام واعظی مربی باشگاه تاج بنده را خواست و من عضو باشگاه تاج شدم. با تیم ملی در همین استادیوم هفتم تیر با تیم “گلف اویل” آمریکا و یک تیم از روسیه بازی کردیم و در مسابقات باشگاه‌های تهران هم حضور داشتیم که اینگونه بنده وارد بسکتبال حرفه‌ای شدم.

 تیم ملی ایران دقیقا چه زمانی شکل گرفت؟

روند گذشته بسکتبال ایران، همین‌ روند کشورهای پیشرفته کنونی است که در آن زمان برای ما وجود داشت و متاسفانه الان نیست که عقب ماندیم.ورزش بسکتبال از سال ۱۳۰۲ در ایران آغاز به کار کرد، در اصفهان میان ارامنه در منطقه جلفا مسابقات داخلی مدارس را برگزار می‌کردند و مدال می‌دادند. سال ۱۳۰۸ در خراسان به آن توجه شد و مستشاران آمریکایی هم نقش زیادی در بحث توسعه داشتند، خصوصا در خرمشهر که زمین یک حلقه‌ای داشت و مستشاران در اوقات خالی خود شوت می‌زدند. در سال ۱۳۱۰ فردی به نام “فریدون شریف‌زاده” که یونانی – ایرانی بود، در مدرسه کالج البرز یک پایگاه تمرینی بسکتبال درست کرد. روند بسکتبال در ایران از همین جا شروع شد، البته با حمایت کلیه معلمین مدرسه‌ها در ایران نقش زیادی در توسعه بسکتبال داشتند. مضاف بر اینکه ما مثل کشورهای دنیا پیشرفت سریعی داشتیم. اطلاعات و ارتباطات کم بود، قانون و مقررات کم بود، ۱۴ استان داشتیم و آن موقع همه علاقه‌مند شدند و در شهرهای خود فعالیت می‌کردند.

والیبال و بسکتبال چه زمانی از هم جدا شدند؟

ابتدا باید بگویم که من، بسکتبال ایران و باشگاه تاج با هم، هم سن هستیم (باخنده). سال ۱۳۲۴ ما از والیبال جدا شدیم و بسکتبال سال ۱۳۲۶ رسما عضو فیبا یا همان فدراسیون جهانی شد. در المپیک ۴۸ لندن ما از بین ۲۳ تیم چهاردهم شدیم که اتفاق خوبی بود. سال ۱۳۳۰ به بازی‌های آسیایی رفتیم و مدال برنز گرفتیم که اولین مدال بسکتبال در بازی‌های آسیایی بود. به نظرم حدوداً سال ۱۹۵۱ میلادی بود. بسکتبال رونق خوبی در آموزش و پرورش، دانشگاه‌ و باشگاه‌ها پیدا کرد اما متاسفانه یک تعدادی به نام توده‌ای‌ها نظام کاری ورزش بسکتبال را در دانشگاه، مدارس و باشگاه‌ها مختل کردند، اما بسکتبال با توجه به آنکه ورزش مدرن بود، این دوران را پشت سر گذاشت.

البته بگذارید این را هم داخل پرانتز بگویم که بسکتبال سال ۱۸۹۱ در آمریکا شکل گرفت. البته این رشته قبل از آن در آمریکا، آمریکای شمالی و جنوبی، آرژانتین، مکزیک و کانادا ورزش سنتی بود که در اعیاد و روزهای خاص انجام می‌شد. در آمریکای مرکزی و جنوبی نام آن “پاک تا پاک” بود، در پرو “تلاچیتلی”، در مکزیک “آستک‌ها این ورزش را انجام می‌دادند”، در آرژانتین هم گّله دارها به نام “پاتو” آن را انجام می‌دادند و در کانادا هم به نام “لاکراس” بود. ابداع کننده بسکتبال آقای دکتر “نای اسمیت” در ایالت “ماساچوست” در مدرسه مسیحیان بود. بسکتبال از همین ورزش “لاکراس” شکل گرفت و آقای “اسمیت” طرحی داد که با طرح دیگر دانشجویان متفاوت و بهتر بود. هدف هم این بود که تیم فوتبال آمریکایی در سالن ورزشی در رشته‌ای شبیه به فوتبال آمریکایی بازی کند.

روند کار در آن زمان برای انتخاب ملی‌پوشان و تشکیل تیم ملی چگونه بود؟

در دانشگاه و مدارس تیم داری شکل گرفت و مسابقات درونی دانشگاهی راه افتاد. سپس مسابقات باشگاهی راه افتاد و اکثر بازیکنان تیم ملی هم از درون همین مدارس، دانشگاه و باشگاه‌ها انتخاب می‌شدند. روند کار بسیار خوب بود. آموزش و پرورش نیروی پایه داشت و آن‌ها را آموزش ابتدایی می‌داد، وقتی یک مقدار تجربه کسب می‌کردند آن‌ها وارد دانشگاه می‌شدند و ۳ الی ۴ سال در لیگ دانشگاهی بازی می‌کردند و سپس به باشگاه‌ها می‌رفتند و نهایتا از آنجا به تیم ملی می‌رسیدند. اینها اتفاقات خوبی بود که در بسکتبال رخ می‌داد. این روندی که اعلام شد همین روند کشورهای پیشرفته کنونی است که در آن زمان برای ما وجود داشت و متاسفانه الان نیست. این را هم داخل پرانتز بگویم که از سال ۱۳۲۶ تا به امروز که آقای داوری رئیس شدند، ۲۲ فدراسیون داشته‌ایم.

چرا بسکتبال در غرب نسبت به شرق بیشتر رشد کرد؟

وقتی به مدال رسیدیم پشت آن‌ خوابیدیم و فکر کردیم همین‌مدال‌هاتوسعه‌می‌دهند.– یک بعد کمونیست‌ها هستند که به ورزش‌های سنگین توجه می‌کردند و در مقابل غربی‌ها به ورزش‌های گروهی و بعضا سنگین توجه می‌کردند. بسکتبال تا سال ۱۳۳۲ در جهان با هندبال یکی بود اما ۸ کشور اروپایی در آن زمان از جمله سوئیس، ایتالیا، چکسلواکی، لتونی و دیگر کشورها آمدند و اتحادیه ایجاد کردند و فیبا را شکل دادند. بسکتبال از آمریکا به اروپا آمد، اواسط و بعد از جنگ جهانی دوم که توسط افسرهای ارتشی بازی می‌شد، هیچ قاره‌ای مثل قاره سبز در بسکتبال رشد نداشته است. علی رغم اینکه اسمیت کانادایی بود. یک مرتبه اروپا رونق پیدا کرد در آن زمان و ما هم به اروپا نزدیک بودیم. البته بعضی کشورهای اروپایی مثل لیتوانی، صربستان، لتونی، استونی و اوکراین استعداد فیزیکی دارند. بسکتبال ابتدا استعداد فیزیکی، بعد علم و بعد توسعه می‌خواهد. انگلیس بسکتبال چندانی ندارد اما از زمینه باشگاهی سعی در توسعه دارند. اسپانیا اما کشوری است که فوتبال را بیشتر مد نظر داشت. من اسپانیا رفته‌ام و سال ۵۵ مربی تیم ملی بودم که ما را به جزایر قناری دعوت کردند تا در یک سمینار مربیگری شرکت کنیم. مربیان بسیاری را دعوت کرده بودند و اسپانیا از آن روز پایه‌ریزی کرد. ۱۵۰۰ مربی بسکتبال را به کلاس‌ها آوردند تا از کارهای پایه استادان آمریکایی بهره ببرند. برنامه‌ریزی کرده و بهره بردند.

 آیا بعد استعداد در ایران وجود دارد؟

ما متاسفانه توجه نمی‌کنیم. به عنوان مثال، الان شهر کرد چیزی حدود ۵ – ۶ نفر را به تیم ملی داده است. من تحقیق کرده‌ام، در این بخش کشور به کشاورزی و دامداری مشغولند، اما ژنتیک افراد آنجا جوری است که تیرانداز خوبی هستند و همه بازیکنان سه امتیازی زن ما هم از آنجا هستند. جمشیدی، اللهیار و … از جمله این نفرات هستند که خوب شوت می‌زنند.  بازیکنانی که به المپیک رفتند ۳۰ درصد شهر کردی بودند. با این وجود شهرکرد الان لیگ ندارد و متاسفانه توجه نمی‌کنیم. پایگاه‌ها باید تقویت شوند. تبریز قبلا خوب بود، گرگان الان خوب است، مازندران در حال خوب شدن است. در دهه چهل همدان، گیلان و کرمانشاه هم استعدادهای خوبی داشتند.

 افراد تأثیرگذار بسکتبال از چه بخشی آمدند؟

در گذشته افراد برجسته از دانشگاه می‌آمدند و وقتی کسی از دانشگاه می‌آمد همه از او تبعیت می‌کردند، چون بسکتبال با علم همراه است. علم بسکتبال نیاز دارد تا ما تحصیلات عالیه داشته باشیم. در گذشته ما ارتباط خوبی با ترکیه، سریلانکا و پاکستان داشتیم. این را هم داخل پرانتز اعلام می‌کنم که بسکتبال از طریق پاکستان وارد ایران شد اما مستشاران نفتی نقش قوی در معرفی این ورزش داشتند و عنصر اصلی گسترش آن معلمین مدارس بودند که با عشق و علاقه کار کردند. در گذشته اتفاقات شیرینی رخ داد که ما آن‌ها را پیگیری نکردیم. وقتی به مدال رسیدیم پشت آن‌ها خوابیدیم و فکر کردیم همین مدال‌ها توسعه می‌دهند. مشکل سنجی نکردیم، استعدادیابی نداشتیم و فرهنگ رشته‌ها را هم با استفاده از نیروهای متخصص بالا نبردیم.

قبل از بازی‌های آسیایی تهران تیم ملی در چه رویدادهای معتبری شرکت می‌کرد؟

در آن زمان جام “سنتو” شرکت می‌کردیم که بعضی مواقع هم قهرمان شدیم، اما من آن موقع بازی نمی‌کردم. در تورنمنت‌های ترکیه هم شرکت می‌کردیم. دهه چهل باشگاه‌های خوبی مثل تاج‌، دارایی، عقاب، بوستان، دخانیات، پهلوی، هما و باشگاه‌های دیگری بودند که همگی در بسکتبال فعال بودند اما چون مثل الان ارتباطات زیاد نبود و اتفاقات بروز را دنبال نمی‌کردیم، بسکتبال ما درجا می‌زد. خود دانشکده نظامی و افسری سالن بسکتبال داشت و تیم داری می‌کردند، باشگاه‌های دیگری مثل تاج که بعدا توسط من استقلال شد هم  به بسکتبال توجه می‌کردند.

برسیم به بازی‌های آسیایی تهران که خود شما در برگزاری آن نقش پر رنگ و بسیار زیادی داشتید.

هدف این بود که المپیک در تهران برگزار شود. من جزو گروه هفت نفره برگزاری بازی‌ها بودم و آقای داود نصیری رئیس ما بود. آقای نعمتی در والیبال، گنجی در سالن ۱۲ هزار نفری، کیان‌فرد در استخر، علی‌اکبری در ۱۰۰ هزار نفری و بنده هم در بسکتبال بودم. هفت نفر بودیم، اما افراد شاخص رشته‌های مختلف مثل کشتی، شنا، دوومیدانی، وزنه برداری و دوچرخه سواری به ما کمک می‌کردند. سال ۱۳۴۸ بود که تیمسار خسروانی ریاست سازمان تربیت بدنی را بر عهده داشت، کلنگ بازی‌های آسیایی را در همین جایی که استادیوم آزادی هست زدند. از دانشگاه صنعتی تا ایران‌خودرو، از کَن تا اَرج بیابان بود و حتی یک آجر هم نبود. ما از حدود شش ماه قبل بازی‌ها مستقر بودیم؛ از ساعت هفت و نیم صبح که یک ماشین ما را به محل استادیوم می‌برد تا عصر که ما را برمی‌گرداند. چالش بسیار بزرگی بود که در سال ۱۹۷۴ بازی‌های آسیایی را برگزار کنیم.

با برگزاری بازی‌های آسیایی تهران بود که دنیا فهمید ایران چه استعدادی در برگزاری و اجرای هر کاری دارد. قبل از بازی‌های آسیایی تهران مسابقات به صورت تجمعی نبود. همه نیروهایی هم که به کار گرفته می‌شد ایرانی بودند و هیچ فرد، گروه یا سازمان خارجی دخالتی نداشت.تحول بسکتبال ایران از همین بازی‌های آسیایی بود که دختران شرکت کردند و بهتر از پسران نتیجه گرفتند. یادم است که تدارکات بسیار خوبی هم داشتیم و تیم ما دور خاورمیانه زد و مربی “هیرالیا” اهل مجارستان بود. در زمان ریاست تیمسار “صادقی” بود، اما متاسفانه تیم مردان نتیجه مطلوبی در بازی‌های آسیایی نگرفت و هفتم شدیم. البته چون کره حذف شد ما هفتم شدیم. خانم‌ها چهار بازی سنگین داشتند و پنجم شدند. توفیق خوبی بود که زنان در ورزش شرکت کردند. خصوصا در بخش شمشیر بازی.

تحول عظیم ورزش آسیا

بازی‌های آسیایی تهران تحول عظیمی در ورزش آسیا ایجاد کرد. همین کشور چین را اجازه نمی‌دادند آن موقع در میادین بین‌المللی شرکت کند، اما ایران پای آوردن چین ایستاد و این تیم را به بازی‌های آسیایی وارد کرد. خیلی از کشورها مثل اندونزی به همین واسطه نیامدند و می‌گفتند چین کمونیست است. عراق و عربستان هم نیامدند و باقی کشورها هم ورزش نداشتند. افغانستان فقط نماینده داشت. پاکستان اما در رشته‌های مختلف آمد. در عرض ۱۸ ماه استادیوم آزادی ساخته شد. از خاک برداری تا صد هزار نفری که روی کار آمد من آنجا بودم. یادم است که فرمان‌فرمائیان صد هزار نفری، استخر و ۱۲ هزار نفری را ساخت.

نقشه محوطه و خود پنج سالن را از المپیک مونیخ، پسر تیمسار حجت آورد که استفاده کردند. قرار بود بسکتبال در امجدیه باشد تا اینکه سالن آزادی فعلی آماده شد. صبح زود بود تیمسار حجت رییس دفتر وزیر نفت و رییس روابط عمومی نفت بود که گاهی کمک می‌کردند. در سالن بودم گفتند یکی از این سالن‌های امجدیه را باید به بدمینتون بدهیم که گفتند پس یکی از سالن‌های پنج سالن را برای بازی‌های آسیایی بگیرید که در آن زمان من اینجا (سالن آزادی) را ساختم. در آن زمان اسم سالن افراسیابی هم این نبود و سالن مهران بود که رئیس تربیت بدنی بود. وقتی خبرنگار افراسیابی شهید شد نام او را گذاشتند.

وقتی دنیا به توانایی ایرانی‌ها پی برد

با توجه به برگزاری بازی‌های آسیایی تهران بود که دنیا فهمید ایران چه استعدادی در برگزاری و اجرای هر کاری دارد. قبل از بازی‌های آسیایی تهران مسابقات به صورت تجمعی نبود، ورزشکاران را در آسایشگاه‌ها و خوابگاه‌ها اسکان می‌دادند اما بعد از بازی‌های تهران تحولی ایجاد شد که اصلا قابل درک نبود. البته حمایت مردم هم رخ داد و برای ما هم عجیب بود. هتل “کنتیناتال”، شرایتون و هیلتون برای سران کشورهای خارجی بود. به رسانه‌ها بسیار توجه می‌شد و یک مرکز سانترال برای خبرنگاران بود. در همین زمین هتل المپیک یک سالن بسیار بزرگ برای استراحت خبرنگاران و تغذیه آن‌ها بود. اولین تل فکس کامپیوتری آنجا رخ داد، تلفن بود اما نه مثل الان.

مرکز خوابگاه‌ها در دهکده المپیک بود که رنگ آجر ساختمان های آن هم قرمز است.از فرودگاه تا فرودگاه تیم‌ها را تحویل گرفته و تحویل می‌دادیم. همه چیز جای خودش بود. مثلا وقتی مسابقات بسکتبال که تمام می‌شد، گروه تشریفات همه کارهای اهدای مدال را خودش جداگانه انجام می‌داد.

آیا از افراد یا گروه‌های خارجی برای میزبانی مناسب استفاده شد؟

– خیر، همه ایرانی بودند و هیچ نیروی خارجی نبود. تنها نماینده فدراسیون‌ها نظارت می‌کردند. شخصی مثل داود نصیری استاد این کار بود چون بارها سفرهای خارجی رفته بود. آدم مدیری بود که بسیار جدی کار می‌کرد و خیلی کمک کننده بود. جعفریان ۲۸ سال مدیر کل خراسان بود و در انجام میزبانی کمک می‌کرد. یا به عنوان مثال از اصفهان آقای تاکی بود. مدیران بسیار لایق داشتیم که تمام رمز و رموز کار را ارائه می‌کردند.

برنامه‌ریزی و شایسته سالاری باشد ایرانی استعداد بسیار بالایی دارد. در بازی های آسیایی یکی مثل تیمور غیاثی قهرمان پرش ارتفاع شد و کسی فکر نمی‌کرد. ما برگزاری مراسم افتتاحیه و اختتامیه را در تربیت بدنی شهربانی انجام دادیم. توجه خاص مسئولان به برگزاری، اهم کار  آن روز بود. یادم می‌آید وقتی استادیوم ۱۰۰ هزار نفری که ساخته شد، دستور دادند تمام استادیوم را مملو از نیروی نظامی کنید. گارد نظامی آن زمان سوت می‌زد و میگفت همه یکباره به سمت‌ درها هجوم بیاورند تا تست کنند که اگر هواداران به سمت استادیوم هجوم بیاورند آیا مدیریت بحران خوبی صورت می‌گیرد یا خیر؟ دقیق یادم است که دور اول تایم گرفتند که زمان مدیریت بحران ۱۷ دقیقه شد، دور دوم ۱۴ دقیقه و دور سوم ۹ دقیقه. همه چیز طرح داشت و همه چیز منظم بود. حتی یک برگه کاغذ کم نمی‌آمد.

 از بغل در خروجی مجموعه آزادی یک تونل هست که از زیر استخر و سالن ۱۲ هزار نفری می‌گذرد و به استادیوم ۱۰۰ هزار نفری می‌رسد. این راه فقط برای این بود که اگر یک روزی جمعیت به استادیوم بیایند، مشکلی رخ دهد و جا نباشد که خودروی امدادی برسد، یک ماشین جیپ بتواند از این تونل حرکت کند که همین الان هم کار می‌کند.من بعدها ۱۰ – ۱۲ سال معاون استادیوم آزادی بودم ، همین الان از بغل در خروجی مجموعه آزادی یک تونل هست که از زیر استخر و سالن ۱۲ هزار نفری می‌گذرد و به استادیوم ۱۰۰ هزار نفری می‌رسد. این راه فقط برای این بود که اگر یک روزی جمعیت به استادیوم بیایند، مشکلی رخ دهد و جا نباشد که خودروی امدادی برسد، یک ماشین جیپ بتواند از این تونل حرکت کند که همین الان هم کار می‌کند.

 اینکه تونل مد نظر شما برای روزهای جنگ هسته‌ای ساخته شد، درست است؟

به هیچ عنوان، اصلا برای جنگ و چنین موضوعاتی نبود، اصلا بحث جنگ مطرح نبود. انتظامات اولیه دست ژاندارمری بود، سپس دست نیروهای دیگر بود. مگس نمی‌توانست روی استادیوم حرکت کند. شاید بگویند آن زمان امکانات کم بود، اما در چند میدان اتوبوس گذاشتند تا مردم راحت رفت و آمد کنند و اصلا مشکلی پیش نیامد. بوفه‌هایی داخل استادیوم بودند که همه چیز داشتند و هیچکس نیاز نداشت چیزی با خودش بیاورد. همه چیز فراهم بود و الان هم آثار این بوفه‌ها که خراب کردند وجود دارد. من بارها دیدم که جمعیت در استادیوم مالا مال بود.

حتی برای سالن‌ها که تماشاگر می‌آمد، آقای پهلبد رئیس فرهنگ و هنر به تازگی از نوشابه‌های کن وارد کرده بود و به هر استادیوم می‌دادند تا تماشاگران استفاده کنند. ما ۲ یخچال صندوقی داشتیم که هر روز صبح ۱۸۰۰ تا می‌گرفتیم. از صابون داخل دستشویی تا حوله و … ،  از خارج هم اجناس مختلف وارد می‌کردیم.الان در استادیوم آزادی زیر سقف جایی که استقلالی‌ها می‌نشینند انبار هست، آن‌جا می‌توان اندازه ۱۰۰تا ماشین ۱۰ تن اجناس گذاشت و ما آن‌جا را انبار کرده بودیم. سالن ۵۰۰ توپ تاچیکارا و دو دستگاه هیدرولیک بسکتبال داشت. ۱۰۰ هزار تومان هم بودجه داشتیم که باید کف سالن پارکت می‌شد و کارهای جزئی دیگر. انقدر این میزبانی انعکاس پیدا کرد که باورمان نمی‌شد. برای اولین بار عکس رنگی مخابره شد که البته کم بود در آن زمان.هاشمی‌طبا گفت برای مسابقات والیبال کف سال ۱۲ هزار نفری را بکنند و دوست من که مسئول آنجا بود گفت نمی‌شود چون شبکه برودت هست و خراب می شود. گوش نکردند و کف سالن را کندند که گاز بالا زد و خراب شد

– رادیو و تلویزیون هم خیلی کمک کردند. همه پخش زنده‌ها برای رشته‌های مختلف منظم صورت می‌گرفت، هم رادیو و هم تلویزیون. تلویزیون سانترال داشت. دقیق یادم است که آقای فرشید رمزی کارگردان تلویزیون بود و سالن‌ها پخش زنده بود. رادیو هم عطا بهمنش پای کار بود. مانی خدابخشیان، ایرج ادیب‌زاده، اینانلو و روشن‌زاده هم بودند.  همگی زحمت کشیدند. تلویزیون بسکتبال و والیبال را زنده پخش می‌کرد، اما الان برای یک پخش زنده ساده مکافات داریم. آن زمان تربیت بدنی برای پخش زنده تلاشی نمی‌کرد.

هویدا هر روز بازی‌های آسیایی در سالن بسکتبال بود. در فینال اسرائیل با ژاپن بازی داشت و ساعت ۱۰ صبح بود. ما ۳ هزار بلیت از حسابدار بازی‌ها گرفتیم که قیمت هر کدام پنج تومان بود. کمی گذشته بود که از گیشه به من زنگ زدند و گفتند بلیت‌ها تمام شد. وقتی پرسیدم چگونه این اتفاق رخ داده است،‌ گفتند یک نفر آمد پول همه ۳ هزار بلیت را نقدی داد و رفت. اصلا فکر نمی‌کردیم اینطور شود. گفتیم سه هزار بلیت دیگر بگیرد که یک دقیقه بعد باز هم گفتند همه بلیت‌ها را همان فرد خریده است. برای سه هزار تای سوم دستور دادیم درهای ورزشگاه را باز کنند تا هواداران رایگان وارد سالن شوند، چون نمی‌شد مسلمان‌ها را راه ندهیم. بعدا متوجه شدیم که باتمان قلیچ برای یهودی‌ها بلیت می‌گرفت.

چرا در سالن ۱۲ هزار نفری بسکتبال برگزار نمی‌شود؟

می‌شود برگزار کرد، فدراسیون‌ها توان پرداخت اجاره ندارند. در بازی‌های آسیایی ۱۹۷۴ برای یک زمین ۴۰ در ۴۰ از روسیه پرتابل خریدند. من این زمین را بعد از انقلاب برای بسکتبال قهرمانی کشور استفاده کردم. در آن زمان من معاون آزادی بودم. البته در این سالن باید اسکوربورد بسکتبال را به صورت پرتابل گذاشت تا استاندارد بین‌المللی شود. همچنین باید استیج و پله‌های کنار زمین را پر کند که در قدیم وجود داشت. بازی‌های آسیایی هم همینطور بود و حتی در سالن ۱۲ هزار نفری پاتیناژ برگزار می‌کردیم. همین الان هم امکانات پاتیناز هست. ۱۰ سانت کف سالن بتن آرمه است و زیر آن شبکه‌های برودت است. یکبار قرار بود والیبال برگزار شود و هاشمی‌طبا رئیس سازمان ورزش بود که ناظران گفتند باید میله والیبال درون زمین قرار بگیرد. هاشمی‌طبا گفت اینجا را بکنید و دوست من که مسئول ۱۲ هزار نفری بود گفت نمی‌شود چون شبکه برودت هست و خراب می شود. گوش نکردند و کف سالن را کندند که گاز بالا زد و خراب شد. مجبور شدند آن‌جا را بستند و راه حل دیگر پیدا کردند.

این سالن ۱۲ هزارنفری از نظر معماری و بهره برداری در دنیا نمونه بود. اینجا را پیست اسب سواری کردند، گلخانه کردند و حتی فروشگاه هم شد. کشتی و والیبال هم کردند. فیلیپین سالن ریزالت داشت، اما الان ۲۰ هزار نفری ساختند. آن‌ها ساختند و ما هنوز هم سالن جدیدی نساخته‌ایم. فضا داریم ولی نساختیم. در ضلع شرقی استادیوم صد هزار نفری پارکینگ لازم برای ۱۰۰۰ اتوبوس دو طبقه بود و پارکینگ سواری‌ها هم در ضلع غربی بود، اما الان پارکینگ‌ها را به فدراسیون‌ها دادند که کار غلطی بود. بیخودی پارکینگ نشده بود، الان ماشین‌ها در خیابان‌های اطراف پارک می‌کنند که اتفاق بدی است که در دوران مدیریت آقایان رخ داد. همانطور که گفتم از دانشگاه صنعتی تا ایرانخودرو و از کَن تا اَرج برای میزبانی المپیک ۸۸ بود که فرصت نشد. بازی‌های آسیایی تمرینی بود برای میزبانی المپیک. فقط زمین را در نظر داشتیم و برنامه‌ریزی‌ها هنوز صورت نگرفته بود. می‌خواستیم برنامه‌ریزی کنیم و توانایی اجرا هم داشتیم. در همان بازی‌های آسیایی از فرودگاه تیم‌ها را تحویل می‌گرفتیم و در فرودگاه تحویل می‌دادیم. اصلا چیز عجیب غریبی بود که کسی فکرش را هم نمی‌کرد.

بازی‌های آسیایی تهران نقطه عطفی برای همه رشته‌ها بود و بسکتبال هم همینطور. خانم‌ها برای اولین بار شرکت کردند. پس از انقلاب فعالیت بسکتبال از سال ۶۲ شروع شد. آقای شاه‌حسینی از طرف دولت رئیس تربیت بدنی شد و حسین فکری هم کنارشان بود که هر دو فوت کردند. بعد از انقلاب اولین مسابقاتی که قرار شد تیم ملی بسکتبال برود جام ریاست جمهوری ترکیه بود. در اردو بودیم و قرار شد دو سه روزه اعزام شویم که به یکباره مصطفی داودی رئیس تربیت بدنی گفت نباید بروید جنگ است، اما چون از چین به خوبی در بازی‌های آسیایی پذیرایی شد، ما اولین تیم بودیم که به چین رفتیم و من سرمربی بودم.

در چین دو سه بازی تدارکاتی داشتیم و از آنجا به هنگ‌کنگ اعزام شدیم. استقبال شایانی از ما شد. حتی وقتی به فرودگاه رسیدیم نفری یک پاکت به ما دادند که داخل آن‌ها ۷۵ یوان قرار داشت، چینی که در آن زمان یک سیستم مائویی سخت داشت. اصلا نمی‌شد آنجا یک خرید ساده هم کرد ولی به ما چنین امتیازی دادند. این پول را به ما دادند که اگر چیزی خواستیم بخریم، بدون اینکه از ما برگشتی بخواهند. در سه ایالت کانجو، شانگهای و پکن بودیم و سپس به کانتون رفتیم. در مهمانی‌هایی که برای ما برگزار می‌کردند، غذایی که چندین برابر یک تیم بود سرو می‌کردند اما ما نمی‌توانستیم بخوریم و مجبور بودیم چیزایی مثل نان لواش و کنسرو بخوریم که با خودمان برده بودیم.

ما در هنگ کنگ بازی‌های بسیار خوبی انجام دادیم، فقط به چین باختیم و برای اولین بار پنجم آسیا شدیم. دلیل پنجمی ما هم این بود که در گروه خودمان دوم شدیم. عرضی باید بازی می‌کردیم و همه تیم‌ها را بردیم، از جمله اردن. جای پیشرفت نداشتیم که بالا برویم، اگر جدول بازی‌ها جور دیگری بود شاید سوم هم می‌شدیم. تحول بزرگی رخ داد. بعد از انقلاب کم کم به ورزش‌ توجه شد و شرایط هم فرق کرد. تاسیساتی هم در استان‌ها ساخته شد، اما برای اینکه تیم ملی برابر قدرت‌های دنیا شرافتمندانه و پر قدرت بازی کند امکانات خوبی نداریم و به حد مناسب و ایده‌آل توجه نشد.

تیم‌هایی مثل ژاپن، عربستان، کره و چین که در بازی‌های آسیایی تهران شرکت کردند و بسیاری از کشورهای عربی مثل امارات، قطر و … که اصلا نبودند، تاسیساتشان مثل ما نبود و ما به رخشان می‌کشیدیم. اما الان آن‌ها پیشرفت کرده‌اند و ما در همان زمان هستیم و بدتر شده‌ایم. از سالن بسکتبال سال ۱۹۷۴ بازی‌های آسیایی استفاده‌ می‌کنیم. سالن آزادی آن زمان ۳ هزار نفر ظرفیت داشت و الان صندلی گذاری شد و ۱۵۰۰ نفر ظرفیت دارد. این امکانات استاندارد سطح سه جهان هم نیست. کشورها پیشرفت کردند و ما نه. هنگ کنگ الان سالن ۲۰ هزار نفری دارد و ما همان سالن ۵۰ سال قبل را داریم. ما در چند بعد کوتاهی کردیم. امکانات به اندازه علایق و طرفداران نیست، منابع انسانی خوبی داریم ولی برنامه کشف و شایسته سالاری نداریم. در همه رشته‌ها کسانی داریم که می‌توانند فدراسیون‌های جهانی و آسیایی را مدیریت کنند، اما کشورهایی هستند که با برش مالی نفرات خود را وارد می‌کنند.

لطمه‌ای که ورزش ایران در زمان مصطفی داودی خورد بی سابقه است. او یکسری معلمین‌ ورزشی مدارس را رئیس فدراسیون‌ها کرد و شخصیت فدراسیون‌ها را زیر سوال برد و کوچک کرد. غفوری‌فرد از وزیر و وکیلان استفاده کرد اما این‌ها هیچکدام نمی‌تواند آنطور که‌ مورد توجه جهان است باشد. باید شایسته سالاری شود و همه فدراسیون‌ها مستقل و خارج از نظر دولت کار کنند، صرفا زیر نظر فدراسیون‌های جهانی. قبل انقلاب نظامیان آمدند و شخصیت‌هایی هم بودند که مثل نظامیان بودند. یادم است که تربیت بدنی تیمسار امجد را بالای سر خود داشت و ایشان پرچم دار گارد جاویدان بود که فرد درشت اندامی بود، هشت ماه نشست و کاری نکرد. اعتراض کرد که ورزش کار من نیست (باخنده). حتی تیمسار راسخ را که رئیس پلیس تهران بود سرپرست امجدیه گذاشتند که لطمه زد. اما تیمسار مکری به فوتبال کمک کرد.

مدیریت منابع انسانی چه زمانی خوب بود؟

بعد از انقلاب ورزش‌ گسترش خوبی داشت، اما هیچوقت سرمایه گذاری به نسبت علاقه‌مندی‌ها نشد. در بسکتبال هم همینطور بود. در فوتبال فقط یک استادیوم خوب در تهران داریم، شنا همینطور، دوومیدانی هم فقط یک عدد زمین در مجموعه آفتاب است. اگر فردی بخواهد از اسلامشهر به مجموعه آفتاب برود کل انرژی، زمان و … او به هدر می‌رود و بیخیال ورزش می‌شود. پیشرفت داشتیم اما توسعه زیر ساخت نداشتیم.

 اصل “تربیت بدنی رایگان” در قانونی اساسی چقدر موثر بود؟

شعار بود و اتفاقی نیفتاد. آموزش و پرورش ما بزرگ‌ترین نیروی خلاق را برای ورزش‌ دارد، اما برای سیزده میلیون‌ جمعیت دانش آموز با این امکانات نمی‌توان کار خاصی کرد. هر کسی هم هست از روی علاقه‌مندی است. این شرایط کفاف ۸۵ میلیون جماعت نیست. اگر می‌خواهیم مثل جهان پیش برویم اول آموزش و پروش باید مورد توجه باشد، سپس دانشگاه‌ها و بعد باشگاه‌ها. همه دنیا لیگ دانشگاهی دارند. ما به این اتفاقات توجه نمی‌کنیم، اصلا زمین‌های ورزش نداریم در مدارس. باید ساختارها اصلاح شود و از کشورهای پیشرفته الگو برداری کنیم. ورزش حرفه‌ای از نظر اقتصادی به دولت هم کمک می‌کند، همین مسابقات NBA حدود ۳۰ تیم دارد که هر تیم قبل از بستن قرارداد مالیاتشان را به دولت می‌دهد، اما ما برعکس کل جهان از دولت برای ورزش پول می‌گیریم.

 شما نقش پررنگی در حفظ باشگاه استقلال داشته اید. با وجود پا فشاری حسین فکری برای منحل کردن باشگاه تاج، شما و مرحوم منصور پورحیدری نقش اساسی در حفظ این باشگاه داشتید. در این مورد نیز صحبت کنید.

در آن زمان آقای شاه‌حسینی رئیس سازمان تربیت بدنی شد و حسین فکری هم کنار او بود تا ورزش ایران را سازمان بدهند. آقای شاه‌حسینی فرد ورزشی بوده و با من آشنا بود چون او در گذشته ریاست باشگاه بوستان را نیز بر عهده داشت و به همین واسطه من را می‌شناخت. او از من دعوت کرد تا باشگاه تاج را اداره کنم و بنده هم قبول کردم. آقای فکری مخالف بود، ولی با من نیز رفاقتی داشت که گفت چون تو آنجا هستی من دیگر مسئله‌ای ندارم. به هر حال در آن زمان باشگاه تاج به دلیل شرایط خوبی که داشت با مخالفان زیادی دست و پنجه نرم می‌کرد. اکثر مخالفان نیز افرادی بودند که از گذشته می‌خواستند این باشگاه را نابود کنند و از بین ببرند. خدا خواست و با تلاش‌های من و افرادی چون پورحیدری این باشگاه بزرگ و ریشه‌دار در ورزش کشور حفظ شد.

طبق شنیده‌ها شما نقش پر رنگی در آشنایی و ازدواج خانم فریده شجاعی با مرحوم منصور پورحیدری داشته‌اید. در این مورد صحبت کنید.

من با منصور خیلی صمیمی بودم، رفت و آمد خانوادگی داشتیم و او شاگرد من بود. خود فریده شجاعی و خواهرش الهه شجاعی نیز در تیم بسکتبال تاج بودند که آن‌ها را می‌شناختم. منصور از من خواست تا این موضوع را با مادرش در میان بگذارم تا برای خواستگاری بروند. هم‌چنین بنده این موضوع را با فریده شجاعی در میان گذاشتم که او نیز از من خواست تا این مسئله را با خانواده‌اش در میان بگذارد. ۲۴ یا ۴۸ ساعت بعد بود که خانم فریده قبول کرد منصور و خانواده‌اش برای خواستگاری نزد آن‌ها بروند.

به هر حال هم فریده و هم منصور هر دو از ورزشکاران باشگاه تاج بودند و برای انجام تمرینات در باشگاه حضور پیدا می کردند. شرایطی وجود داشت که منصور و او همدیگر را دیده بودند.

پس از آن که باشگاه تاج حفظ شد، چگونه اسم استقلال را برای این باشگاه انتخاب کردید.

اسم استقلال را شخص خود من انتخاب کردم، چون استقلال وابستگی به هیچ ارگان دولتی و تشکیلاتی نداشت و الان هم اگر اجازه بدهند ندارد. استقلال هم امکانات خوبی داشت، هم زیر ساخت کافی داشت و دارای تاسیسات خوبی است که کاملا مستقل می‌تواند خودش را حفظ کند. ۲۱ فروردین ۱۳۵۸ بود که من این نام را به شاه‌حسینی رئیس وقت سازمان ورزش دادم. البته من نام‌های «آزادی» و «تختی» را هم انتخاب کرده بودم که گفتند نمی‌شود. آزادی نام استادیوم بود و تختی هم که برای ورزش‌های زورخانه‌ای بود. این نام را به هیات دولت بردند و در هیات دولت مصوب شد که نام باشگاه تاج از آن پس استقلال شود. دوچرخه سواران، تاج و استقلال هر سه یک باشگاه هستند.

برخی‌ می‌گویند باشگاه تاج کاملا جدا از استقلال فعلی است. این موضوع صحت دارد؟

همه این افراد اشتباه می‌کنند. باشگاه دوچرخه سواران از سال ۱۳۲۴ تاسیس شد و وقتی تیم فوتبال این باشگاه در مسابقات افغانستان اول شد، شاه به تیم فوتبالی که آنجا بود گفت شما که تیم فوتبال هستید، پس چرا نام تیم را دوچرخه سواران گذاشته‌اید. پس از آن تیمسار «خاتم» پیشنهاد می‌کند اسم این باشگاه را تاج بگذارند. پس از آن هم فعالیت باشگاه تاج ادامه داشت تا اینکه نام استقلال را روی آن گذاشتیم. دلیل انتخاب این نام، تاسیسات، امکانات و بی نیازی این باشگاه نسبت به هر ارگان دولتی بود. وقتی من این نام را مطرح کردم نفراتی چون بهرام صحت قائم مقام، پورحیدری، جلالی، پدر آقای روشن و … هم بودند که پیشنهاد کردیم هرکس به طریقی صحبت کند و نظر خود را اعلام کند. می‌خواستیم یک نام مورد علاقه همه باشد و کسی توهین نکند، مثل همین الان که استقلال همیشه در یاد مردم به عنوان یک نام زیبا است.

قبل از انقلاب باشگاه تشکیلات بسیار سازمان یافته و گسترده داشت. تاج شعبات مختلفی برای رشته‌های مختلف در هر دو بخش زنان و مردان داشت. در همه رشته‌ها نیز شاخص بود و نفرات با استعداد و توانمندی را به تیم‌های ملی مختلف معرفی کرد که در سطح جهانی و المپیک مدال آور و سرآمد شدند. موفقیت‌های تاج باعث زیاد شدن مخالفان شد. حتی پیش از انقلاب گروهی توده‌ای مخالف تاج بودند و عواملی این چنین باعث مخالفت بود و سعی داشتند این باشگاه بزرگ را از بین ببرند، چرا که رقیب باشگاه‌های دیگر بود. نظام بسیار قوی داشت و تعداد شعبات هم زیاد بود. تاج در کشورهایی چون ترکیه‌ و بحرین هم شعبه داشت. همین الان هم تاسیسات و امکانات استقلال از نظر مالی قیمت ندارد. اگر دارایی‌های باشگاه را به خودش برگردانند هیچ نیازی به دولت ندارد.

می‌توانید به چند مورد از این امکانات اشاره کنید؟

همه این مواردی که می‌گویم برای باشگاه است که از آن گرفته‌اند. اولین مورد ساختمان مرکزی باشگاه واقع در پارک امین‌الدوله است که امکانات خوبی دارد. مجله تاج بود که الان در اختیار یکی از ارگان‌ها است. فروشگاه‌های مختلف در استان تهران که الان دراختیار ندارد. باشگاه تنیس در ونک، باشگاه دیهیم، باشگاه افسریه، باشگاه نازی آباد و باشگاه‌ حجاب که مخصوص زنان بود. تاسیسات اردوگاهی در کرج که اول جاده چالوس است. زمین فوتبال قنبرآباد که پایین فرودگاه مهرآباد است و … همگی برای تاج بود. در چهار راه کالج چندین فروشگاه بود که الان در اختیار باشگاه نیستند و باید به آن برگردانده شوند. حتی پمپ بنزین تاج در خیابان تاج سابق که الان نام آن تغییر کرده است. باشگاه ۴۴ مورد امکانات زمین، باغ و تاسیسات دیگر داشت که همگی در اختیار باشگاه بود. شعبات مختلفی در شهرستان‌ها هم بودند که همه آن‌ها را از باشگاه گرفته‌اند و در حقیقت باید به باشگاه بازگردانند.

اگر بر اساس موقعیتی که نسل طلایی ایجاد کرد، فعالیت‌های ما هم بروز می‌شد باز هم موفق می‌شدیم. متاسفانه در بحث زیر ساخت، امکانات و … پیشرفت نداشتیم و پشت همان مدال‌ها خوابیدیم. بسکتبال جای خود را به والیبال داد و دلیل آن توجه یزدانی خرم به پایه‌ها و استعدادیابی در والیبال بود.

 تحول بسکتبال بعد از  دهه ۸۰ رقم خورد؟

یک نیرویی که بخواهد در بسکتبال از صفر به مرحله بازی برسد، ۷ سال طول می‌کشد. برخی می‌گویند اتفاقی بود و برخی می‌گویند دوران آقای غضنفری تحولات رخ داد. زمان آقای غضنفری تحولی در آموزش ایجاد شد و یکسری بازیکن رشد کردند. یک گروه توسط آقای فتحی و مهندس گرامیان برای برنامه ریزی بلند مدت، کوتاه مدت و میان مدت تحت نظر قرار گرفتند تا آنها بازیکنان را به صورت فراخوان استعدادیابی کنند. ما از مدارس این کار را نکردیم، ولی در برخی استان‌ها مثل تبریز، اصفهان و شیراز رخ داده بود. بیشتر به صورت فراخوان صورت گرفت. به عنوان مثال “بابک نیکو” داور بین‌المللی که در المپیک ۶۴ رم هم قضاوت کرده بود، در مدارس تهران این کار را کرد و پایگاه بسکتبال زده بود. ما استعداد داریم، ولی مسیر شکوفایی نداریم و باید ایجاد شود. اجازه بدهند ما در بسکتبال آسیا نفرات برجسته داریم که حتی در سطح جهانی هم موفق می‌شوند.

درباره نسل طلایی بسکتبال هم صحبت کنید.

نسل طلایی جزو پدیده‌های بسیار خوشایند برای بسکتبال بود. تا آن زمان فقط در بازی‌های آسیایی ۱۳۳۰ برنز گرفتیم، مدال جام سنتو و … هم داشتیم، اما در بازی‌های آسیایی ۲۰۰۶ قطر مدال برنز گرفتیم که اولین مدال بعد انقلاب بود. همین مسئله باعث شد ۲۰۰۷ اول آسیا شدیم و طلا گرفتیم. البته ما ۲۰۰۴ جوانان در بنگلور هند قهرمان آسیا شدیم که زنگ بسیار خوشایندی برای بسکتبال ایران بود. ما یکی دو نیروی خلاق در جوانان داشتیم. تیم امید ما هم در همان سال در سالن آزادی قهرمان آسیا شد. ۲۰۰۷ مردان قهرمان شدیم که خارج از تصور بود. هیچکس فکر نمی‌کرد در آسیا قهرمان شویم چون ما به کره، فیلیپین، ژاپن، چین و … می‌باختیم ولی همه را بردیم. همه چیز دست به دست هم داد تا قهرمان شویم. در زمان آقای محمود مشحون اتفاقات قشنگ رخ داد. او خرداد ۸۱ شروع کرد و چهار سال کار کرد. آغاز نسل طلایی جوانان بنگلور بود که قهرمان آسیا شدند. جوانانی هم که در کویت بودند دوم شدند و خوب بود. امید هم قهرمان شد. ۲۰۰۶، ۲۰۰۷ و ۲۰۱۳ قهرمان آسیا شدیم که اتفاقات خوبی بود و پشت این اتفاقات خوابیدیم. اگر بر اساس موقعیتی که نسل طلایی ایجاد کرد، فعالیت هم می‌شد ما باز هم موفق می‌شدیم. متاسفانه در بحث زیرساخت، امکانات و … پیشرفت نداشتیم و پشت همان مدال‌ها خوابیدیم. بسکتبال جای خود را به والیبال داد و دلیل آن توجه یزدانی‌خرم به پایه‌ها بود که تفکر خوبی بود.

او مربی روسی را با ۴۰۰ – ۵۰۰ دلار به ایران آورد که به مدارس می‌رفت و استعدادیابی می‌کرد. فقط نیروهای خلاق را پیدا کرد که کار قشنگی بود. در حقیقت درس بزرگی بود. بسکتبال قبل والیبال این کار را کرد، اما جدی نبود. ما در باد موفقیت‌ها خوابیدیم اما نباید یک بعد قضیه را در نظر گرفت. نیروهای تاثیرگذار، امکانات، مادیات و … همه با هم هستند. همین جواد داوری که رئیس فدراسیون شده جزو نسل طلایی است و جوان‌ترین رییس فدراسیون است که در همه عرصه‌ها فعال بوده است. بازیکن بوده و مدیریت هم کرده است. توقعات از او بخاطر کارنامه‌اش است. البته کشورهای صاحب نام برنامه‌ریزی دارند و احتیاج به کار سخت نیست. مثلا مدارس، دانشگاه، لیگ‌ها و اتحادیه‌های خود را فعال کرده‌اند، اما در ایران فعلا اینطور نیست و کار برای داوری بسیار سخت‌تر است. از طرف دیگر فدراسیون فقط ناظر است. فدراسیون ما باید کار پایه کند، تیمداری کند، آموزش را بهبود ببخشد، لیگ زن، مرد و … را سامان دهد که همگی باعث فشرده شدن کارها است. همگی نیاز به برنامه ریزی و شایسته سالاری دارد. باید در هر قسمت کار اساسی شود.

چرا برخی‌ها در اواخر دوران مدیریت مشحون، او را تخریب کردند؟

آقای مشحون و من همبازی بودیم. خانواده مشحون خانواده بسکتبالی بودند که هر سه برادر حدود نیم قرن در ورزش بسکتبال پیراهن به تن کردند. کمال مشحون در بازی‌های ۱۳۳۰ جزو تیم ایران بود که برنز گرفت و رئیس شد سال ۵۵ تا ۵۷ و محمود دبیرش بود. بعد از انقلاب محمود و من در شورایی که ایجاد شده بود با محمود مقدس‌زاده حضور داشتیم. آقای مشحون وقتی خواست رئیس شود ما ایشان را انتخاب کردیم و از شهریور ۵۸ رسما رئیس شد و ۱۴ سال بود، آن سال‌های اولیه خیلی پر بار بود و اتفاقات خوبی رخ داد. از قهرمانی جوانان، امید و بزرگسالان تا رفتن به المپیک. نقره بازی‌های آسیایی و حتی گرفتن لوح بهترین فدراسیون در حال رشد و توسعه که در ایتالیا گرفت. دو سال آخر ایشان کم کار شد و از نیروهای کمک کننده استفاده نکرد که این اتفاقات افتاد.

من فکر می‌کنم جواد داوری میتواند در کسب امتیازات آسیایی مشحون دوم بسکتبال باشد. البته در دنیا رسانه‌ها نیز برای پیشرفت هر رشته ورزشی تاثیر دارند.این دو سال رکود عجیبی در بسکتبال ایران ایجاد کرد. به نظر من هیچ رئیس فدراسیونی تا کنون شایسته‌تر از مشحون برای کسب افتخارات نبوده است. در سال‌های قبل افتخار بود که برابر فیلیپین و کره با ۱۰ و ۵ اختلاف ببازید. زمان مشحون در فیلیپین که ورزش اولش بسکتبال است در فینال آسیا با ۲۰ پوئن آن‌ها را شکست دادیم. آیدین نیکخواه‌بهرامی در بازی با قطر ۸ پرتاب سه امتیازی زد و باعث شد ما روحیه و شکل بگیریم. پس می‌شود در آسیا قدرتمند باشیم، فقط باید بهتر برنامه‌ریزی کنیم. در آن زمان ما لیگ خوبی هم داشتیم برخلاف این سال‌ها.

درباره باشگاه‌های وفادار بسکتبال نیز صحبت کنید.

ما باشگاه‌های خوبی مثل مهرام، کاله، شیمیدر و اکسون داریم که با سرمایه گذاری خود بسکتبال را رو به پیشرفت می‌برند. مهرام سرمایه گذاری خوبی در پایه‌ها می‌کند و کاله هم بی نظیر است. برای تیم‌های نوجوانان و جوانان همه هزینه‌ها را بر عهده می‌گیرند. در بابل سالن بسیار خوب ساخته و در آمل هم به این صورت است. الان مسئولان مهرام هم دست به کارهای خوبی زده‌اند. در خیلی از شهرهای اطراف تهران پایگاه بسکتبال می‌زنند. شیمیدر هم اتفاقات خوبی رقم زده است که جای تشکر دارد. البته این را در نظر بگیرید که همه هزینه باشگاه‌ها یکطرفه است و ما به آن‌ها توجه نمی‌کنیم که برای شخصیت باشگاه‌ها خوب نیست. وزارت ورزش باید توجه کند، امکانات و امتیازاتی به باشگاه‌های کمک کننده بدهد.  باید اتحادیه باشگاه‌ها را راه بیاندازیم و به عنوان مثال در راستای حمایت از آن‌ها زمین‌هایی طرح ورزشی را در اختیار این باشگاه‌ها بدهیم، یا اینکه وام‌های طولانی مدت با بهره کم به آن‌ها بدهیم تا برنامه‌های خود را توسعه دهند، اقدامی که دولت ترکیه کرد و می‌کند.

طباطبایی در دوران ریاست خود پیگیر حقوق باشگاه‌ها بود؟

من نمی‌دانم طباطبایی پیگیر بود یا نه چون در آن زمان از فدراسیون دور بودم، ولی بازوی قوی فدراسیون باشگاه‌ها هستند. الان آقای داوری از استان اصفهان آمده که سپاهان و ذوب‌آهن در آنجا سال‌ها قدرت بودند. او رئیس هیات استان اصفهان بود و همین الان از اصفهان دو تیم آورده است. من فکر میکنم داوری میتواند در کسب امتیازات آسیایی مشحون دوم بسکتبال باشد. البته در دنیا رسانه‌ها نیز برای پیشرفت هر رشته ورزشی تاثیر دارند. رسانه‌های نوشتاری، گفتاری، دیداری و … همگی نقش دارند و جایگاه خاص دارند. تاثیر یک مطلب پویای روزنامه و خبرگزاری اندازه تاثیر یک مربی است در یک تیم.

شما فعالیت رسانه‌ای هم داشته‌اید. درباره اولین تجربه گزارش خود بگویید.

من سال ۱۳۵۲ گزارشگر شدم‌ و فینال جام تخت جمشید را در استادیوم هفت تیر گزارش کردم. بازی بین تیم پهلوی تهران و پرسپولیس گرگان بود. ورزشگاه امجدیه از جمعیت پر بود و بازی نزدیک پیگیری می‌شد. مرحوم نوربخش که خیلی برای بسکتبال زحمت کشید داور مسابقه بود. یادم است که رضا نوری به روی محسن خلخالی (بهترین شوتزن ایران در دهه ۴۰) خطا کرد، زیر حلقه سمت در ورودی خواهر محسن خلخالی به همراه یکی از بازیگران زن آن زمان، آنجا نشسته بودند که وقتی خطا شد، نوربخش سوت زد و خلخالی عصبی شد. آن بازیگر زن هم فندک خود را به سمت زمین پرت کرد. رضا نوری هم هر دو پرتاب خود را گل‌ نکرد و تیم تهران اول شد. آن بازی اولین گزارش من بود.

من با ایرج ادیب‌زاده گزارش می‌کردیم. یک روز به من زنگ زدند که بیایید تا یک کاست پر کنیم. وقتی رسیدم دستگاه را کار گذاشتند و گفتند صحبت کنم که شروع کردم به توضیح دادن، همانجا دستم را گرفتند و ۴۵ سال مستمر گزارش کردم. نقش تلویزیون با پخش NBA هم بی‌نظیر بود. قبل از انقلاب بازی‌ها را به صورت تولیدی پخش می‌کردیم، بعد انقلاب هم زمان جواد متقی این کار صورت گرفت. در زمان آقای شیعه اتفاقی افتاد که لاریجانی هم نتوانست. NBA برای اولین بار پخش زنده شد، ساعت یک تا شش صبح.

درباره سختی این همه سال گزارشگری صحبت کنید.

از نظر من برای فعالیت در حرفه گزارشگری، باید به قوانین هر رشته تسلط داشت. گزارشگر نباید با نحوه گزارش و حرف‌های خود ببیننده را ناراحت و عصبی کند. گزارشگر باید توصیف کند نه اینکه قضاوت کند. من هیچگاه در این پنج دهه گزارش یکبار هم بدون مطالعه گزارش نکردم، همیشه مطالعه کرده‌ام و فقط به خودم متکی نبوده‌ام. یک گزارشگر باید علم گزارشکری داشته باشد و جامعه را تحت تاثیر قرار ندهد. گزارشگر نباید از بالا به تماشاگر نگاه کند، فنون را بشناسد و بیخودی در کار مربی دخالت نکند. ما دو کار داریم، یکی مفسر و یکی گزارشگر. مفسر حق تفسیر دارد، اما گزارشگر فقط راوی مسابقه است. گزارشگران ما دوره ندیده‌اند و متاسفانه من چند وقت پیش شنیدم یکی از گزارشگران ما وقتی شوت بازیکن به پشت حلقه رفت در کمال نا باوری گفت: فلانی شوت خود را به باقالی‌ها فرستاد! این یک اتفاق بد است. من همیشه به جوانان کمک کرده‌ام و اخیرا هم در فدراسیون طباطبایی یکسری گزارشگر خانم و آقا آوردند که توضیحاتی به آن‌ها دادم. گزارشگر برتر از بیننده نیست.

مانده‌گارترین گزارش شما کدام است از نظر خودتان؟

بازی ایران برابر آمریکا که خداحافظی کردم.

تاثیر جو رسانه‌ای بر شرایط بسکتبال ایران چگونه بوده است؟

طبیعتا رسانه نقش زیادی در گسترش بسکتبال دارد. بعضی‌ها به فنون بسکتبال نیز بسیار مسلط هستند. یک بعد پیشرفت، رسانه است و فرقی هم نمی‌کند نوشتاری باشد، دیداری باشد یا شنیداری. ما زمانی یک خبرنگار با نام حسین دستگاه داشتیم که دو سه سطر می‌نوشت، اما به قدری پیشرفت داشتیم که دیده می‌شد. باید با یک ساختار خوب پیش برویم تا این افراد مورد توجه باشند. امروز تنها مربی سهیم نیست و عوامل مختلف مثل رسانه تاثیر گذارند. افراد رسانه‌ها هم باید بدانند کجا هستند و مطلب آن‌ها چه تاثیری دارد. نباید مطالبی گفته شود که ذهنیت‌ها نسبت به بسکتبال خراب شود.

خودتان را شاگرد چه کسی می‌دانید؟

من مربی اولیه‌ام ایزدی بود، اما رشد من زیر نظر مربیان مختلف صورت گرفت. الگوی من نیز شخصی مثل محمود مشحون بود. با هم رفیق بودیم و از روی رفاقت هم دبیر او شدم. همچنین مهندس محمود عدل در والیبال و بسکتبال و بیژن قهرمانلو از انسان‌های با اخلاق هستند که با آن‌ها کار کرده‌ام. حسین اشتری هم مربی من است. در زمینه مربی خارجی هم “دان لین هان” و “واسیلیسکو” بودند.

شاگرد خلف شما چه کسی است؟

من همیشه رابطه دوستانه با شاگردانم داشته‌ام و همه رفیق من هستند. سال ۵۴ چهارده الی پانزده بازیکن ۸ تا ۱۴ ساله گرفتم و کار مینی بسکتبال کردم. از این گروه یکسری به تیم ملی رسیدند که از جمله آن‌ها حسن میرزاآقابیک، بهمن فرزانه و حسین رحمتی هستند.

اگر بخواهید یک قاب برای عمر حرفه‌ای خود انتخاب کنید چه بازه‌ای از تاریخ است؟

من دورانی که سرمربی بودم از سال ۶۱  بود تا ۷۲. به بازی‌های آسیایی و جام ملت‌ها رفتیم که بازیکنان خوبی مثل صادق‌زاده، کسایی‌پور، کمالیان، حاتمی، شاهین‌طبع، توفیق و هاشمی را معرفی کردیم و همه آن‌ها جزو افتخارات من هستند که الان در جایگاه بالایی هستند.

بازه‌ای بوده است که بخواهید آن را پاک کنید؟

با جرات و اعتماد کامل می‌گویم که من همیشه سعی کرده‌ام دیدگاهم موفقیت بسکتبال باشد نه موقعیت خودم. یک قران هم بابت مربیگری پول دریافت نمی‌کردیم قبلا چون بسکتبال حرفه‌ای نبود. بارها به فرزندان خودم هم گفتم اول عشق، مرام، دوستی و رفاقت را در نظر بگیرید چون وقتی به سن من می‌رسید قدر این حرف‌ها را می‌فهمید. من سرمایه مالی آنچنانی ندارم، اما اتفاقات زندگی من باعث یافتن رفقا و دوستان بامعرف شد. بعد از مربیگری همه به من زنگ می‌زنند و حالم را می‌پرسند که سرمایه بسیار ارزشمندی است.

همین آقای داوری بنده را کارشناس خبره معرفی کرده‌اند که من ابتدا نمی‌دانستم. همه به من زنگ زدند و تبریک گفتند که به شوخی گفتم مگر رئیس شده‌ام؟ (باخنده). گفتند داوری شما را با کیهانی، نوروزیان و ملک معرفی کرده‌اند که شما بیشترین رای را آوردید. خود جواد داوری به من گفت همه آن‌هایی که قبل از معرفی کردن اعضای هیات رئیسه توسط من از جلسه رفتند، به تو رای داده بودند. من به همه این افراد احترام گذاشته‌ام و ایشان هم به من رای داده و احترام گذاشته‌اند. باید بیشتر توجه کنم تا پاسخگوی محبت این عزیزان باشم.

 با این تجربه فوق‌العاده مدیریتی که دارید نصیحتی برای مسئولان دارید؟

باید نسبت به مردم عاشق باشند و افتخار کنند که با این مردم دوستی می‌کنند. فرهنگ بسکتبال مهم‌تر از نتیجه بسکتبال است. اگر می‌خواهیم در جامعه زندگی کنیم باید خصوصیات یک انسان را که می‌تواند دست هم نوع خودش را بگیرد را داشته باشیم. همه کسانی که مسئولیت می‌گیرند باید خدمتگزار باشند نه اینکه فکر کنند نسبت به دیگران برتری دارند. چیزی که مهم است خدمت کردن به هر نسل است. هر نسلی را سالم نگه دارید جامعه سالم می‌شود. اعتماد به نفس، پشتوانه و استواری جامعه را برقرار کنید.

الان روزهایتان چطور می‌گذرد؟

بنده تا الان  دو کتاب نوشته‌ام که یکی با نام “بسکتبال و من” است که ۴۶۱ صفحه دارد و تاریخ بسکتبال ایران است. همه چهره‌های تاثیرگذار و تیم‌های ملی در آن جمع آوری شده‌اند. یکی دیگر هم کتاب “بسکتبال پیشینه استان‌ها” است که برای ۳۰ استان شناسنامه درست کرده‌ام. اگر عمری باشد آن‌ها را راهی بازار خواهم کرد.

از کمک کمیته و وزارت برای نوشتن کتاب‌ها استفاده کرده‌اید؟

هیچ کمکی نکرده‌اند. هزینه سنگین کرده‌ام و شخصا بالای ۲۰۰ میلیون تومان برای چاپ کتاب پول دادم.

خاطره جالبی که دوست دارید را مطرح کنید.

در فینال بازیهای آسیایی تهران اسرائیل با ژاپن بازی داشت و ساعت ۱۰ صبح بود. ما ۳ هزار بلیت از حسابدار بازی‌ها گرفتیم که قیمت هر کدام پنج تومان بود. کمی گذشته بود که از گیشه به من زنگ زدند و گفتند بلیت‌ها تمام شد. وقتی پرسیدم چگونه این اتفاق رخ داده است،‌ گفتند یک نفر آمد پول همه ۳ هزار بلیت را نقدی داد و رفت. اصلا فکر نمی‌کردیم اینطور شود. گفتیم سه هزار بلیت دیگر بگیرد که یک دقیقه بعد باز هم گفتند همه بلیت‌ها را همان فرد خریده است. برای سه هزار تای سوم دستور دادیم درهای ورزشگاه را باز کنند تا هواداران رایگان وارد سالن شوند، چون نمی‌شد مسلمان‌ها راه ندهیم. بعدا متوجه شدیم که باتمان قلیچ برای یهودی‌ها بلیت می‌گرفت.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۲۰۱۰۷۴۸

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

رد پای انصاری‌فرد در بسته شدن حساب پرسپولیس

حساب باشگاه پرسپولیس به خاطر شکایت یکی از طلبکاران این باشگاه مسدود شده است. باشگاه پرسپولیس در دوره مدیرت محمد حسن‌انصاری‌فرد برای جذب آنتونی استوکس نیاز به منابع مالی داشت که در نهایت مبلغ ۱۵۰ هزار دلار از طریق فردی در دوبی به پرسپولیس قرض داده شد و قرار بر این شد تا این مبلغ دو ماه بعد پس داده شود.

با این حال با وجود اینکه مدیران پرسپولیس مبلغ فوق را عینا به عنوان پیش‌پرداخت به استوکس پرداخت کردند، نتوانستند در بازپرداخت پول موفق عمل کنند و به همین خاطر بعد از گذشت دو سال طلبکار پرسپولیس برای وصول مطالبات خود از این باشگاه شکایت کرد.

در همین رابطه بر اساس حکم دادگاه حساب‌ باشگاه پرسپولیس مسدود شده تا این باشگاه بدهی خود را به فرد مذکور پرداخت کند و به همین خاطر در هفته‌های اخیر پرسپولیس مجبور شده از کارگزار خود بخواهد مطالبات باشگاه را مستقیما به حساب بازیکنان واریز کند تا مشکلی از این بابت ایجاد نشود.

از آنجایی که باشگاه پرسپولیس شرکتی دولتی است، تمام پول‌ها  باید به حساب باشگاه واریز و در ادامه با امضای مدیرعامل و ذی‌حساب باشگاه پرداخت شود اما حالا که کارگزار مستقیما به حساب طرف‌های پرسپولیس از طرف این باشگاه پول پرداخت می‌کند، این موضوع می‌تواند در آینده برای مدیران باشگاه مشکلات حقوقی ایجاد کند.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۱۷۰۸۶۵۵

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

حواشی مصاف پرسپولیس و هوادار و کارشناسی داوری

مصاف پرسپولیس و هوادار با حواشی مختلفی همراه بود. در جریان هفته بیست‌وچهارم لیگ برتر فوتبال ایران تیم فوتبال پرسپولیس عصر امروز (دوشنبه) از ساعت ۲۰:۴۵ در ورزشگاه دستگردی میهمان هوادار بود که این دیدار با تساوی بدون گل به پایان رسید.

پیش از آغاز بازی و پس از رسیدن کاروان پرسپولیس به ورزشگاه، یحیی گل‌محمدی به کنار زمین آمد و به بررسی شرایط زمین پرداخت. او در ادامه پیگیر این موضوع بود که به دلیل محرومیت باید از کجا بازی را دنبال کند که ناظر بازی به او گفت می‌تواند از روی صندلی‌های زیر جایگاه CIP بازی را تماشا کند.

گل‌محمدی زمانی که قصد داشت به سکو برود، دیداری هم با اسکوچیچ داشت. زمانی که بازیکنان پرسپولیس در حال گرم کردن بودند، میلاد سرلک که در لیست ذخیره‌های این تیم بود، در رختکن حضور داشت که حمید مطهری از ماساژور تیم خواست سرلک را از رختکن فرا بخواند تا همراه سایرین گرم کند.

سیامک نعمتی که با مصدومیت روبه‌رو است، از روی سکوها نظاره‌گر کار هم‌تیمی‌هایش بود. سرمربی تیم فوتبال پرسپولیس که از روی سکوها بازی را دنبال می‌کرد از طریق آنالیزورهای تیمش سعی می‌کرد نکاتی را به روی نیمکت انتقال دهد. با وجود اینکه اعلام شده بود بازی بدون تماشاگر برگزار می‌شود اما حدود ۲۰۰ تماشاگر بازی را از نزدیک تماشا کردند. محمد محمدی مدیر تیم ملی امید به همراه رضا درویش و سعید راد از جایگاه ویژه بازی را تماشا کرد. تعدادی از تماشاگران هوادار با استفاده از یک طبل تیم محبوب خود را تشویق می‌کردند که این موضوع باعث اعتراض ناظر بازی بود چون او اعتقاد داشت وقتی بازی بدون تماشاگر است، مهمانان دو تیم هم نباید تیمی را تشویق کنند. روی برخی از تصمیمات داور، رضا عنایتی به شدت به داور چهارم اعتراض کرد.

در دقیقه ۷۲ پس از اعلام خطای علی نعمتی روی بازیکن هوادار، نیمکت نشینان پرسپولیس به شدت به تصمیم داور اعتراض کردند که همین امر موجب شد داور به آن‌ها تذکر بدهد. در اواخر بازی زمانی که نیمکت نشینان پرسپولیس روی یک صحنه به داور اعتراض کردند، سعید آقایی به تصمیم داور معترض بود که کریم باقری با هل دادن او را به سمت نیمکت هدایت کرد.

پس از سوت پایان دیدار پرسپولیس برابر هوادار، یکی از اعضای کادرفنی پرسپولیس با یکی از بازیکنان هوادار و رضا عنایتی دچار درگیری شد که در ادامه کریم باقری سعی کرد اوضاع را آرام کند.

هواداران خشمگین پرسپولیس هم به شدت به داور بازی اعتراض کردند ‌و علیه بازیکنان هوادار شعار سر دادند. روح‌الله باقری بازیکن هوادار هم هنگام خروج از زمین پیراهن آبی رنگ خود را بوسید که همین امر موجب شد هواداران پرسپولیس علیه او شعار بدهند.

کارشناسی داوری دیدار پرسپولیس و هوادار

دو کارشناس داوری درباره قضاوت مصاف پرسپولیس و هوادار صحبت کردند.

نوید مظفری، کارشناس داوری در خصوص داوری دیدار پرسپولیس و هوادار اظهار کرد: مسابقه هوادار و پرسپولیس توسط حمید حاج ملک قضاوت شد. مسابقه‌ای پرتنش و پرخطا که حتی کمک داور اول در کنترل مسابقه و تذکر به بازیکنان کمک حال داور شد که به نظر می‌رسید ۳۰ دقیقه اول بازی را خیلی جدی نگرفته بود.

وی ادامه داد: اخطار به رامین رضاییان صحیح بود ولی لحن و برخورد داور با بازیکنان به صورت پرخاشگرانه بود که مشخص نیست این طرز رفتار در کدام کلاس به بعضی از داوران ما توصیه شده است. اخطار به بازیکن هوادار در دقیقه ۵۸ و در دقیقه ۶۰ به بازیکن پرسپولیس، تصمیمات درستی بود که داور گرفت. در ادامه باز هم شاهد برخورد نامناسب داور این بار با سرمربی تیم هوادار بودیم.

مظفری اضافه کرد: در این بازی هم طبق ۸۰ درصد مسابقات لیگ برتر، داور چهارم مسابقه قادر به اداره و کنترل کردن منطقه فنی و کادر فنی تیم‌ها نبود و مجبور به فراخواندن داور برای کاهش اعتراضات بود. این فرایندی است که به چیدمان اشتباه تیم‌های داوری برمی‌گردد. تعداد کارت‌های زرد و رفتار بازیکنان دو تیم که در هر صحنه ممکن به طرف هم می‌رفتند و با هم درگیر می‌شدند، نتیجه اشتباه داور در نوع قضاوت و نداشتن تاکتیک مناسب برای این بازی است. درکل تیم داوری اشتباه تاثیرگذاری در این بازی نداشت. با این حال نمی‌توان از قضاوت مطلوب داور یاد کرد.

همچنین تورج حق‌وردی هم در این خصوص بیان کرد: داوری صحنه خاصی نداشت اما داور در بسیاری از خطاهای میانه میدان اشتباه می‌کرد و با فریادهای بسیار، بازی را متشنج کرد. او قضاوت بدی داشت و شانس آورد که صحنه خاصی پیش نیامد.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۱۱۵۰۷۴۱۵

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

اولیایی: این شکل واگذاری استقلال و پرسپولیس تخلف است

مدیرعامل سابق استقلال می‌گوید واگذاری دو تیم استقلال و پرسپولیس از طریق فرابورس تخلف است و با دفتر بازرسی نهاد ریاست جمهوری نامه نگاری کرده است.

کاظم اولیایی، درباره نامه او و مهدی رسول پناه به دولت برای توقف واگذاری دو تیم استقلال و پرسپولیس از طریق فرابورس و بازگشت به  سند تحول دولت مبنی بر واگذاری به شکل الگوی پیمان مدیریت گفت: ما نگران هستیم. وقتی یک کاری غلط است و روی احساس و عاطفه میلیون‌ها آدم سوار است، خطرناک است. رئیس جمهور هم گفتند در طرح تحول دولت مردمی،  وزراء مسئول اجرا و مردم مسئول نظارت هستند. حالا که دولتی بر سر کار آمده و با مطالعه زیاد، طرح تحول را ارائه کرده است. در این طرح تحول هم اتفاقا خصوصی سازی این دو تیم به ریز و با جزییات آمده است اما به یک باره سه وزاری دولت برخلاف طرح تحول در ورزش عمل کرده‌اند، آیا سکوت جایز است؟

وی ادامه داد: ورزش مقوله‌ای در اتاق شیشه‌ای است و وقتی واگذاری این دو تیم از سند تحول دولت منحرف می‌شود، این ذهنیت ایجاد می‌شود که می‌توان این سند را زیر پا گذاشت. به نظرم همین الان همین الان متوقف کنند و بگویند با چه مدلی می خواهند این واگذاری را انجام دهند؟

مدیرعامل سابق استقلال در واکنش به اینکه چندین مدل و طرح برای اداره تیم‌ها وجود دارد گفت: در قوانین ما پنج مدل وجود دارد. به دوستان گفتم در ابتدا بدهی‌ها را بدهد و سپس واگذاری را انجام دهیم. واگذاری به این شکل خیلی بد است. مدل ها مشخص و مطالعه شده است. همه این مدل ها در مدت زمان اخیر توسط شورای امنیت ملی هم بررسی شده است.

اولیایی با اشاره به واگذاری دو تیم از طریق پیمان مدیریت و برگزاری مزائده براساس سند تحول دولت مردمی گفت: می‌توان با الگوی «پیمان مدیریت» این دو تیم را به یک فرد مناسب واگذار کرد. این مسئله جزو قوانین واگذاری است و مرکز پژوهش ها و شورای عالی واگذاری طبق قوانین آن را تبیین کرده‌اند. آقایان در عوض شکل مار را عوض کرده‌اند و می‌گویند ببینید چقدر قشنگ است؟ مار که مار است.

مدیرعامل سابق استقلال در واکنش به اینکه آیا تاکنون گفت‌وگویی هم با مسئولان داشته است گفت: ما با خیلی‌ها صحبت کردیم. تا جایی که دستم می‌آید، پیام دادم. احساس خطر عمیق می‌شود. آقایان کاری می‌کنند که عجیب است. به جای هزینه‌کردن برای انجام تبلیغات و دعوت مردم به خریداری سهام این دو تیم، با همین پول بدهی‌های استقلال و پرسپولیس را می‌دادند. کلی برای تبلیغات تلویزیونی و محیطی هزینه شده است. برای داربی هم هزینه شده که مردم را برای خریداری سهام این دو تیم دعوت کنند.

او تاکید کرد: این طرح هم با شکست مواجه شد. در از جمعیت ۷۰ میلیون نفری، چند هزار نفر سهام این دو تیم را خریداری کردند؟ این طرح با شکست مواجه شده و مردم می فهمند که شکل مار را عوض کرده‌اند و قصدشان این است که پولی از مردم بگیرند.

اولیایی خاطرنشان کرد: رئیس جمهور  اجرای سند تحول دولت مردمی را برعهده وزارت‌خانه‌ها گذاشته و دفتر بازرسی رئیس جمهوری هم مسئولیت نظارت بر این طرح تحولی را دارد. ما هم به این دفتر بازرسی نامه زدیم و خواستار بررسی این مسئله شدیم.

مدیرعامل سابق استقلال در پایان گفت: آقایان گفتند چون اخذ مجوز حرفه‌ای از آسیا مشکل‌ساز شده، موانع را رفع کنیم اما با این واگذاری، حالا به طور قطع مشخص است که ۹۰ درصد سهام هر دو تیم متعلق به یک بخش کوچک در دولت است و مالکیت‌شان مشترک است. در گذشته باز بین دو وزارت خانه تقسیم می‌کردند اما الان مشخص است که بخش اعظم سهام دو تیم متعلق به سازمان خصوصی‌سازی است.

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۲۲۲۱۷۶۰۹

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

پذیره‌نویسی سرخابی‌ها 

شرکت فرابورس در دو اطلاعیه جداگانه شرایط پذیره‌نویسی سهام دو شرکت استقلال و پرسپولیس را اعلام کرد. دو باشگاه استقلال و پرسپولیس حدود دو هفته قبل نزد سازمان بورس ثبت و نهم اسفندماه در تابلوی نارنجی بازار پایه فرابورس ایران درج شدند. بر این اساس قرار است یک میلیارد و ۳۴ میلیون و ۸۴۰ هزار و ۵۶۷ سهم جدید پرسپولیس ناشی از سلب حق تقدم در نماد معاملاتی پرسپولیس از تاریخ ۱۵ اسفندماه به مدت ۳۰ روز پذیره نویسی (تا زمان اتمام پذیره نویسی) شود. قیمت هر سهم در پذیره نویسی ۳۳۸۷ ریال است. حداقل تعداد خرید یک برگ سهم و حداکثر آن نیز ۸۸۵ برگ سهم است. پس از اتمام پذیره نویسی فرایند افزایش سرمایه طی خواهد شد و پس از آن نماد مذکور بازگشایی می‌شود. همچنین یک میلیارد و ۲۳۶ میلیون و ۹۹ هزار و ۶۵۶ سهم جدید استقلال ناشی از سلب حق تقدم در نماد معاملاتی استقلالح از تاریخ ۱۵ اسفندماه به مدت ۳۰ روز (تا زمان اتمام پذیره نویسی) پذیره نویسی شود. قیمت هر سهم در پذیره نویسی ۲۹۱۰ ریال است. حداقل تعداد خرید یک برگ سهم و حداکثر آن ۱۰۳۰ برگ سهم است. شرایط بازگشایی این‌ نماد نیز همانند نماد پرسپولیس خواهد بود.

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی
مجوز بازی مهاجم ازبکستانی

مدیر روابط بین‌الملل باشگاه پرسپولیس می‌گوید این باشگاه موفق شده نامه فسخ قرارداد مهاجم ازبکستانی با پاختاکور را دریافت کند. امیرعلی حسینی، مدیر روابط بین‌الملل باشگاه پرسپولیس در حاشیه مراسم هم‌اندیشی پیشکسوتان این باشگاه اظهار کرد: بازیکن ازبکستانی از طریق مدیربرنامه‌ها به باشگاه معرفی شد و وقتی توسط باشگاه مورد بررسی قرار گرفت، تصمیم گرفته شد بازیکن به ایران بیاید و نامه علاقه‌مندی به باشگاه پاختاکور ارسال شد. یک سری مدارک مانند فسخ یا اتمام قرارداد قبلی را نیاز داریم که از طریق مدیر برنامه این بازیکن، این مدارک را تهیه کردیم اما به آن بسنده نکردیم و از باشگاه پاختاکور خواستیم تا از طریق ایمیل، رسما این موضوع را به باشگاه پرسپولیس اعلام کنند.  منتظر تست پزشکی و عقد قرارداد در سازمان لیگ هستیم تا این بازیکن به خدمت پرسپولیس در بیاید. ما به خاطر یک سری حواشی، از فدراسیون فوتبال ایران خواستیم تا از فدراسیون فوتبال ازبکستان استعلام بگیرند تا با خیال راحت این بازیکن را جذب کنیم. قرارداد این بازیکن تا ۱۰ فوریه یعنی ۲۱ فروردین بود که ما هم نامه فسخ قرارداد این بازیکن را داریم و هم مدرکی داریم که آخرین روز حضور این بازیکن ازبک در پاختاکور را نشان می‌دهد. ما مجوزی نگرفتیم. ما این نامه‌ها را از طریق مدیر برنامه‌های این بازیکن گرفتیم و چون همیشه سوال پیش می‌آید، من توضیح دادم که باشگاه پرسپولیس چه مدارکی گرفته است. درباره CAS در خصوص پرونده النصر قانون r 59 ورزشی استفاده می‌کنند و زمان صدور را به تعویق می‌اندازند؛

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

سرنوشت مغضوبان فرهاد با تعلیق و کمیته انضباطی

وریا غفوری هم به سیاهه بلندبالای مغضوبین مجیدی پیوست. به این بهانه بد نیست نگاهی بیندازیم به سرنوشت برخی بازیکنانی که فرهاد مجیدی در این سال‌ها بر آنان خشم گرفت.

«در طول ماه‌های گذشته شایعات زیادی درباره اختلاف نظر بین فرهاد مجیدی و وریا غفوری به گوش می‏‌رسید. این حرف و حدیث‏‌ها اما روز دوشنبه به نقطه اوج رسید؛ زمانی که سرمربی استقلال، کاپیتان این تیم را به دلیل بی‏‌انضباطی در تمرین در اختیار باشگاه قرار داد. از قرار معلوم غفوری که از ناحیه پا احساس درد داشته، بعد از تکل خشن یکی از همبازیانش عصبانی شده، بطری آب را به زمین کوبیده و راهی رختکن شده است. این رفتار کافی بود تا فرهاد مجیدی تا اطلاع ثانوی کاپیتان تیمش را از حضور در تمرینات منع کند. به این ترتیب غفوری هم به سیاهه بلندبالای مغضوبین مجیدی پیوست. به این بهانه بد نیست نگاهی بیندازیم به سرنوشت برخی بازیکنانی که فرهاد مجیدی در این سال‌ها بر آنان خشم گرفت.

گادوین منشا

داستان چه بود؟ مهاجم نیجریه‌‎ای نخستین مغضوب فرهاد مجیدی روی نیمکت استقلال بود. ماجرا به اواخر لیگ هجدهم مربوط می‌شود؛ زمانی که مجیدی به جای وینفرید شفر اخراج‌شده، به‌ طور موقت روی نیمکت استقلال نشست. آخرین تجربه شفر به عنوان سرمربی آبی‌ها، هدایت این تیم برابر شهرخودرو بود. مربی آلمانی در آن بازی گادوین منشا را در ترکیب اصلی قرار نداد. منشا هم اعتراض کرد و جو را به هم ریخت. استقلال بازی را نبرد، شفر اخراج شد و مجیدی حکم سرمربیگری گرفت. فرهاد اما در نخستین تصمیمش، منشا را به خاطر بی‌احترامی به مربی قبلی تعلیق کرد.

سرنوشتش چه شد؟ گادوین منشا کلا خرید موفقی برای استقلال نبود. او طی نیم‌فصل بازی برای این تیم، تنها موفق شد یک گل به ثمر برساند. بنابراین او به خودی خود در مسیر جدایی قرار داشت و این اتفاق انضباطی هم روند خروج مهاجم نیجریه‌ای را تسریع کرد.

محمد دانشگر

داستان چه بود؟ یکی از پرماجراترین بازیکنان سالیان اخیر استقلال، همین بازیکن است. تا به حال به دفعات گزارش‌هایی درباره بی‌انضباطی او منتشر شده و سرمربیان مختلف استقلال، از جمله خود فرهاد مجیدی با او برخورد کرده‌اند. اسفند سال گذشته دانشگر بعد از بازی حذفی با پیکان، با یکی از هواداران استقلال به مشاجره پرداخت و بعد هم در اینستاگرامش تهدید کرد که از این تیم جدا می‌شود. فرهاد مجیدی هم این موضوع را تاب نیاورد و آقای مدافع را در لیست مازاد قرار داد. این فقط یکی از موارد انضباطی دانشگر بود.

سرنوشتش چه شد؟ مجیدی درباره دانشگر گفته بود: «در تیم من بازیکن‌سالاری جایی ندارد. اینجا فقط استقلال سالار است و با بی‌انضباط‌ها برخورد می‌کنم.» با این اوصاف اما دانشگر به تیم برگشت و هنوز هم یکی از بازیکنان استقلال به شمار می‌رود.

طارق همام

داستان چه بود؟ حکایت طارق هم شبیه داستان گادوین منشا بود. به نظر می‌رسد مجیدی در روزهای آغازین کارش به عنوان سرمربی به دنبال اثبات اقتدار خود بود و در این مسیر دو بازیکن بی‌‎انضباط خارجی را در فاصله‌ای کوتاه تنبیه کرد. بهار ۹۸ آبی‌ها یک بازی آسیایی برابر الدحیل قطر داشتند و زمانی که طارق همام پی برد در ترکیب اصلی تیم برای این مسابقه قرار ندارد، اردوی استقلال را ترک کرد. فرهاد مجیدی هم به‌شدت از این موضوع برآشفت و او را در اختیار باشگاه قرار داد.

سرنوشتش چه شد؟ مجیدی با قاطعیتی غافلگیرکننده اعلام کرد تا زمانی که او سرمربی استقلال باشد، همام جایی در این تیم ندارد. او حتی گفت پیراهن استقلال برای چنین بازیکنانی گشاد است. در نتیجه طارق با پایان فصل قراردادش را فسخ کرد و رفت.

بابک مرادی

داستان چه بود؟ ماجرای برخورد با این بازیکن به نیم‌فصل اول لیگ امسال برمی‌گردد. بابک مرادی که از ماشین‌سازی به استقلال پیوسته بود، در این تیم موفق نشد جایگاه خودش را پیدا کند و خیلی کم به او بازی می‌رسید. این بازیکن اغلب اوقات از روی نیمکت تماشاگر نمایش‌های جعفر سلمانی بود. مرادی هم از این مساله شاکی بود و بدقلقی می‌کرد. او یک بار یکی از جلسات تمرینی استقلال را بی‌خبر ترک کرد و رفت. همین مساله باعث شد تا فرهاد مجیدی مرادی را در اختیار باشگاه قرار بدهد و مانع از حضور او در تمرینات آبی‌پوشان شود.

سرنوشتش چه شد؟ همه می‌دانستند که مرادی شانسی برای ادامه حضور در استقلال ندارد. با این اوصاف مجیدی او را بخشید تا به شکل تشریفاتی به تیم برگردد و با شرایط مناسب‌تری جدا شود. او ماه گذشته قراردادش را فسخ کرد و به هوادار پیوست.

فرشید باقری

داستان چه بود؟ نیم‌فصل دوم لیگ نوزدهم، در شرایطی که فرهاد مجیدی این‌ بار به جای استراماچونی سرمربی استقلال شده بود، فرشید باقری در اختیار کمیته انضباطی باشگاه قرار گرفت. چرا؟ چون در بازی با پیکان نیمکت‌نشین شده بود. باقری عقیده داشت خروج او از ترکیب اصلی زیر سر یکی از دستیاران مجیدی است؛ در نتیجه با دستیار مورد نظر درگیر شد و فرهاد هم بعد از اطلاع از موضوع، او را در اختیار باشگاه قرار داد. باقری از جمله بازیکنان باسابقه استقلال محسوب می‌شد اما مجیدی در بازگشت روی نیمکت آبی‌ها تصمیم گرفت میخش را محکم بکوبد.

سرنوشتش چه شد؟ فرشید پس از آن داستان از استقلال جدا نشد. او فصل را با آبی‌ها به پایان برد، اما در فصل جدید بار دیگر مرتکب بی‌انضباطی شد. این‌ بار محمود فکری او را کنار گذاشت. باقری هم بین دو نیم‌فصل با فسخ قراردادش به عضویت گل‌گهر سیرجان درآمد.

رشید مظاهری

داستان چه بود؟ رشید مظاهری دوران پرفراز و فرودی را در استقلال پشت سر گذاشت. در دوران کوتاه حضور او بین آبی‌ها، هم درگیری با کادر فنی محمود فکری دیده می‌شد و هم اصطکاک با فرهاد مجیدی. رشید پیش از شروع فصل جاری قراردادش را به‌ طور یک‌طرفه فسخ کرد. با این حال او در آن مقطع مشتری دیگری پیدا نکرد و دوباره با استقلال قرارداد بست. این‌ بار نوبت به مجیدی رسید که با او بدقلقی کند. فرهاد اسم مظاهری را در فهرست ۱۸ نفره رد نمی‌کرد و حتی یک بار او را در اختیار کمیته انضباطی باشگاه قرار داد.

سرنوشتش چه شد؟ بعد از یک نیم‌فصل سکونشینی پرهزینه و پرتشنج، در نهایت رشید مظاهری بین دو نیم‌فصل امسال رضایتنامه‌اش را از استقلال گرفت و به سپاهان پیوست. او پس از نخستین بازی‌اش برای طلایی‌پوشان، حسابی فرهاد مجیدی و استقلال را طعنه‌باران کرد.»

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۲۰۴۰۲۹۲۲

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

چالش اصلی عرضه اولیه سهام استقلال پرسپولیس در بورس

دراین مقاله کوتاه حقوق ورزشی، به برسی اجمالی سهام استقلال و پرسپولیس در بورس می پردازیم. وقوع انقلاب اسلامی در سال پنجاه‌و‌هفت بر کلیه جنبه‌های ساختاری جامعه ایران، و از جمله میدان ورزش، اثر گذاشت. در این یادداشت، تنها به گوشه‌ای از یک مورد از حکایت ورزش کشور که در ارتباط با تحولات میدان اقتصاد و سیاست قرار دارد، یعنی مدیریت دو باشگاه پرطرفدار کشور (استقلال و پرسپولیس) پرداخته می‌شود.

این مقوله به‌عنوان پدیده‌ای اقتصادی-اجتماعی، از چشم‌اندازی محدود و در چارچوب ساختار کلان جامعه  ایران مورد تحلیل قرار می‌گیرد. در هنگامه وقوع انقلاب و در پرتو رخدادهای پس از آن، اموال این دو باشگاه، با این مستمسک که صاحبان پیشین – خسروانی و عبده – از ایادی رژیم سابق بوده‌اند، مصادره شد.

در جریان فراز و فرودهای چند دهه پس از انقلاب، در نهایت مدیریت بخش ورزشی این دو باشگاه در اختیار دولت قرار گرفت. در سال‌های اخیر و به ویژه از سال‌های پایانی دهه  ۸۰، به استناد اصل ۴۴ قانون اساسی، همواره سخن از واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی می‌شود. پرسش، اما این است که چرا این وعده به رغم گذشت حدود یک دهه  از طرح آن، کماکان تحقق نیافته است.

ماکس وبر، جامعه‌شناس آلمانی در تحلیل دلایل شکل‌گیری/ عدم شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری نوین، با تکیه و استناد به نیروهای ذهنی و فرهنگی تحلیل درخشان و قابل تاملی ارائه داده است. او در باب دلایل عدم شکل‌گیری نظام سرمایه‌داری به مواردی اشاره می‌کند که به‌رغم نقدهای بسیار به آن، از بسیاری جنبه‌ها کماکان قابل تامل است و با برخی وجوه حاکم بر ساختار سیستم اجتماعی و اقتصادی ایران همخوانی دارد.

به تعبیر وبر، یکی از تمایزهای نظام‌های اجتماعی شرقی، خصیصه شخص‌انگارانه (Personalistic) آنها است. وجود این خصیصه سبب می‌شود مقامات بنا به میل مسوولان سیاسی عمل کنند و به جای وفاداری به منصب یا آرمان‌های حرفه‌ای دیوان سالارانه، همواره در تلاش برای ابراز وفاداری و ارادت خویش به مسوولان بالا‌دست خود باشند.

در چنین مدل‌هایی به شدت تلاش می‌شود تا از تمرکززدایی جلوگیری شود، چرا که تمرکززدایی به مثابه نوعی تهدید در جهت کاهش و از دست دادن کنترل به شمار می‌آید. به رغم گذشت حدود یک قرن از ورود جامعه ایرانی به دوران موسوم به مدرنیسم و اتخاذ شیوه‌های اقتصادی سرمایه دارانه در اداره امور اقتصادی و اجتماعی، دیوان‌سالاری ایرانی کماکان خصیصه  شخص‌انگارانه تاریخی خود را حفظ کرده و افراد در منصب‌های اداری، بیش از آنکه دغدغه  محقق ساختن شرح خدمات معین شده در سیستم اداری را داشته باشند، از یکسو در پی بهره‌مندی از مزایای پنهان و آشکار اتصال به منابع قدرت  و از دیگر سو به دنبال کسب رضایت صاحبان قدرت و حفظ موقعیت خود هستند.

این خصیصه، سبب شده در تاریخ سیاسی و اجتماعی ایران مفهومی به نام رانت شکل گیرد. سخن در مورد ساختار اقتصادی – اجتماعی مبتنی بر رانت در ایران، سخن تازه‌ای نیست. نگاهی به پیشینه  اعضای هیات‌مدیره و مدیران عامل دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، در میان بسیاری از مسائل، دو نکته را به خوبی نشان می‌دهد.

اول، عضویت در هیات‌مدیره یا قرار گرفتن در پست مدیرعاملی این دو باشگاه، در وهله  نخست امری سیاسی است و رانتی است که به برخی افراد هبه می‌شود. دوم، در بسیاری از موارد افرادی به‌عنوان هیات‌مدیره یا مدیرعامل این دو باشگاه انتخاب می‌شوند، که فاقد هر گونه تجربه و پیشینه ورزشی هستند و در مواردی هم که دارای این پیشینه هستند، بیش از تخصص ورزشی، نزدیکی به حلقه‌های قدرت سیاسی در انتخاب آنان نقش داشته است.

یکی دیگر از موانع مهم اجتماعی در فرآیند واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس به بخش خصوصی، سرمایه  اجتماعی این دو باشگاه است، سرمایه‌ای که معمولا به چشم و سخن نمی‌آید، اما در تصمیم‌گیری حُکمرانان و سیاست‌مداران نقش بسزایی دارد.

این دو باشگاه، به رغم قرار داشتن در محدوده اداری-سیاسی شهر تهران، اما در کلیه شهرهای ایران از طرفداران بسیار زیادی برخوردارند و همین امر سبب شده تا حیطه تاثیر آنها در چارچوب ملی قابل طرح و تامل باشد. در واقع، به تعبیر وبر در چنین وضعیتی دولت به دنبال جلوگیری از تمرکززدایی و از دست دادن مالکیت خود است.

بخش مهمی از دلیل مقاومت و خودداری دولت در واگذاری این دو باشگاه، نگرانی در مورد از دست دادن سرمایه  اجتماعی این دو باشگاه است. برخورداری از امکان مدیریت چنین سرمایه اجتماعی قابل‌توجهی، هر صاحب قدرتی را وسوسه می‌کند تا به سمت مالکیت آن خیز بردارد.

نگاهی اجمالی به وضعیت آمد و شد اعضای هیات‌مدیره و مدیران عامل این دو باشگاه در دهه‌های اخیر، به روشنی نشان می‌دهد که حضور در هیات‌مدیره این دو باشگاه، استمرار امتیازی است که دولت همواره در پی حفظ آن و هبه به افراد منتصب خود بوده است.

نتیجه مدیریت یا به تعبیر بهتر، سوءمدیریت این خواص، تحمیل هزینه‌های سرسام‌آور به ورزش و اقتصاد کشور، به چالش کشیدن سرمایه اجتماعی در سطح ملی و بین‌المللی و تن دادن به انعطاف‌های اجباری و پذیرفتن قواعد بازی گفتمان بین‌المللی ورزش با جبر و تحمل بیشترین هزینه بوده است.

تجربه‌های ملی در مورد خصوصی‌سازی از آغاز دهه ۱۳۷۰ به این سو نشان می‌دهد در بیشتر موارد خصوصی‌سازی بیشتر وجه صوری داشته است و در عمل کماکان سایه دولت، به‌صورت مستقیم و غیرمستقیم بر سر بنگاه‌ها، شرکت‌ها، سازمان‌ها و هر آنچه مُهر خصوصی  خورده، استمرار داشته است.

این نوع مدیریت که گاه از آن با عنوان «خصولتی» یاد می‌شود، با بهره‌مندی از برخی امتیازات بخش دولتی، پویایی اقتصاد ملی را گرفته و کمکی نیز به رشد و شکوفایی بخش خصوصی نمی‌کند. به نظر می‌رسد در مورد واگذاری این دو باشگاه به بخش خصوصی نیز نمی‌توان خوش بین بود و حتی اگر بعد از حدود یک دهه سخن فرسایی، واگذاری این دو باشگاه صورت عملی پیدا کند، با توجه به تجربه‌های پیشین انتظار فرجامی خوش، دست کم در کوتاه‌مدت، دور از ذهن است.

به قلم: محمد مهدی رحمتی

خصوصی‌سازی باشگاه‌ها به نفع  است

در سال‌هایی که در انگلستان مشغول تحصیل بودم، متوجه نکته‌ای شدم و آن‌هم این بود که مردم تمام محله‌های این کشور عاشق فوتبال بودند. در هر محله و شهری یک تیم فوتبال وجود داشت که هواداران سرسخت و پروپاقرصی داشت. و همین طرفداران سرسخت، عدم دخالت دولت و نگاه به فوتبال به‌عنوان یک صنعت برای سودآوری باعث شد که در کشوری مانند انگلستان باشگاه تاتنهام نخستین باشگاهی باشد که با عرضه سهام خود در سال ۱۹۸۳ بیش از ۳/ ۳ میلیون پوند درآمد به دست آورد، منچستریونایتد نیز در سال ۱۹۹۱ وارد بورس لندن شد و بین سال‌های ۱۹۹۵ تا ۱۹۹۷، تعداد ۱۶ باشگاه دیگر هم به بورس راه یافتند.

این در شرایطی است که درحال‌حاضر ۲۰ باشگاه مطرح انگلستان در بورس لندن قرار دارند، هزاران طرفدار فوتبال سهامدار این باشگاه‌ها هستند و از طریق دادوستد سهام خود علاوه بر کسب سود به باشگاه‌های خود نیز کمک مالی فراوانی می‌کنند. البته که زمانی هم در کشورمان شرایط باشگاه‌داری در حال گذار به سمت خصوصی‌سازی و مدرن‌شدن بود و این اتفاق زمانی افتاد که پرویز خسروانی، باشگاه استقلال (تاج ایران) را بنیان‌گذاری کرد.

در آن زمان من خوب به یاد دارم که چنان در عرصه ورزش و فوتبال در حال پیشرفت بودیم که تیم استقلال (تاج ایران) در آسیا قهرمان شد و آموزش‌های فوتبالی برای جوانان کشورمان رو به پیشرفت بود. اما با تغییر پارادایمی که پس از انقلاب ایجاد شد؛‌ خصوصی بودن چنین فعالیت‌هایی پسندیده تلقی نمی‌شد و همه‌چیز دولتی شد.

حالا بعد از گذشت سال‌ها از انقلاب سال ۱۳۵۷ همچنان در بین برخی از مدیران دولتی این نگاه وجود دارد که خصوصی‌سازی باعث آسیب دیدن مردم و منافع کشور می‌شود و سعی می‌کنند که همه‌چیز را دولتی نگه دارند و این نگاه باعث شده است که همچنان خصوصی‌سازی به معنای واقعی کلمه در کشورمان شکل نگرفته باشد.

و وصف حالمان مانند این ضرب‌المثل است؛ هفت شهر عشق را عطار گشت ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم. اما در مقطعی این نگاه بین دولتمردان به وجود آمد که خصوصی‌سازی می‌تواند باعث پیشرفت کشور شود و البته اوضاع اقتصادی نابسامان را هم سامان دهد. برای مثال یکی از اقداماتی که شد، ایجاد دانشگاه‌های آزاد در سراسر کشور بود.

درست است که این دانشگاه‌ها بعضا از حمایت‌های مالی دولت به‌صورت وام بهره‌مند می‌شدند یا زمین‌های ارزان به آنها واگذار می‌شد اما ایجاد این دانشگاه‌ها به تعلیم و تربیت، پیشرفت و آبادانی مناطق مختلف کشور و کسب درآمد برای دولت منجر شد.

برای مثال در گذشته اگر به رودهن می‌رفتید، شهری بود با خانه‌های گلی و تک‌وتوک مغازه‌های خالی و کوچک اما حالا به‌واسطه ایجاد دانشگاه آزاد در آن منطقه دیگر خبری از اوضاع‌واحوال گذشته نیست و با آپارتمان‌های مدرن، مغازه‌های متعدد و درکل شهری مدرن روبه‌رو هستیم. در پی این تغییر هم برای مردم آن منطقه اشتغال‌زایی صورت گرفته است، هم باعث توسعه و آبادانی آن منطقه شده و هم برای دولت درآمد کسب شده است.

این مثال را در عرصه فوتبال هم می‌توانیم داشته باشیم. وقتی تیمی به معنای واقعی کلمه خصوصی شود و دولت فقط نقش حمایتی را در تامین امنیت سرمایه‌گذار بر عهده داشته باشد؛ در نهایت باعث می‌شود که آن تیم نفع مالی ببرد. وقتی باشگاهی خصوصی اداره شود، برای آن درآمدزایی ایجاد می‌شود. اما درآمدزایی باشگاه‌ها فاکتورهایی می‌خواهد که باید آنها در باشگاه تامین شود.

این فاکتورها شامل ورزشگاه خصوصی، اسپانسر، تبلیغات، حق پخش تلویزیونی، مکان‌های تفریحی برای هواداران تیم مانند سینما، رستوران، استخر و… است که باشگاه به واسطه آنها برای پایداری و ماندگاری باید از همه‌ این منابع درآمد داشته باشد. با این امکانات نه‌تنها برای جوانان کشور یا هواداران آن تیم اشتغال‌زایی می‌شود، بلکه سطح سرگرمی و تفریح در کشورمان هم افزایش پیدا می‌کند و به اقتصاد کشور هم کمک می‌شود.

اگر این اتفاق در فوتبال کشورمان بیفتد و به‌طور واقعی عرصه فوتبال به بخش خصوصی داخلی یا خارجی واگذار شود، نگاه دنیا و مجامع اقتصادی کشورهای مختلف به ما تغییر می‌کند و راه برای ورود سرمایه‌گذاران مختلف برای سرمایه‌گذاری در حاشیه‌های تیم‌های فوتبال از قبیل تبلیغات، ایجاد مراکز تفریحی و… باز می‌شود و نکته مهم دیگر این است که قطعا فوتبال کشورمان و مخصوصا دو باشگاه پرطرفدار استقلال و پرسپولیس با گذشت چند سال جایگاهی بسیار مناسب و بالا در سطح آسیا پیدا خواهند کرد.

به قلم: مهدی تقوی

چه سناریو‌هایی را می‌توانیم برای واگذاری سهام دو باشگاه استقلال و پرسپولیس در نظر بگیریم؟

حالت اول این است که به‌صورت یکجا سهام باشگاه ورزشی به‌عنوان یک شرکت ورزشی و به‌صورت یکجا واگذار شود که این حالت از طریق بازار سوم فرابورس می‌تواند اتفاق بیفتد. یعنی خریداری بیاید و کل آن‌ سهم را خریداری کند. در نتیجه این اتفاق در یک فضای شفاف رخ می‌دهد. حالت دوم از این قرار است که باشگاه‌ها به‌عنوان شرکت در یکی از بازارهای بورس یا فرابورس پذیرفته شوند. اگر برای حالت دوم، فروش بخشی از سهام به مردم را در نظر بگیریم، بالطبع هر شرکتی برای اینکه در بورس پذیرش شود باید واجد یکسری شرایط و استانداردها باشد که حداقلش این است که صورت‌های مالی حسابرسی شده‌ای داشته باشد.

در این صورت می‌توان از درآمدهای آتی آن شرکت به سهامداران اطمینان داد. قاعدتا اگر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال، یا هر باشگاه ورزشی دیگری بخواهد در بازار سرمایه پذیرفته شود و سهام‌ آن به مردم واگذار شود، در مرحله اول باید اطلاعات مالی آن باشگاه را ببینیم و بعد درباره‌اش اظهارنظر کنیم اما این دو باشگاه فاقد ساختار شرکتی مناسب و ساختار مالی مناسبی هستند که قابلیت افشای اطلاعات و عرضه عمومی را داشته باشند. حالا مگر اینکه در این چند وقت و پروسه‌ای که در حال طی شدن است، این ساختار در حال شکل‌گیری باشد ولی در کل بنده از وضعیت فعلی ساختار این دو باشگاه اطلاعی ندارم.

ارزش برند باشگاه‌ها در فرآیند قیمت‌گذاری سهام در دنیا معمولا چگونه تعیین می‌شود؟

ارزش‌گذاری دارایی نامشهود، فرمول‌ها و معیارهایی دارد که بر اساس آن معیارها، متخصصان صاحب نظر آن را ارزش‌گذاری و درباره آن اظهارنظر می‌کنند. مساله‌ای که در کشور ما وجود دارد، بحث حقوق مالکیت معنوی این برندها است. یعنی اینکه باشگاه‌ها به لحاظ قانون مالکیت فکری، بتوانند صاحب آن برند باشند و ما هم بتوانیم هرگونه درآمدهای آتی که ناشی از آن برند است را برآورد کنیم.

با این اتفاق می‌توانیم یک مدل قیمت‌گذاری را برای آنها داشته باشیم. اما قبل‌تر از همه این‌ها، مساله‌ای که وجود دارد این است که اصلا قرار است با چه مدلی واگذار شوند. برای این کار هم ابتدا باید اطلاعات مالی آن دو باشگاه وجود داشته باشد. اگر قرار است برند این باشگاه‌ها واگذار شود، یک بحث است و اینکه به‌صورت شرکت پذیرفته شوند، بحث دیگری است.

چراکه این دو موضوع کاملا متفاوت است. زمانی هست که شما می‌گویید برند این باشگاه‌ها، به‌عنوان دارایی نامشهود در صورت‌های مالی آنها قرار بگیرد و بخشی از دارایی آن شرکتی باشد که قرار است واگذار شود که باز هم این یک موضوع جدا است و باید توسط کارشناسانی که متخصص ارزش‌گذاری دارایی نامشهود هستند ارزش‌گذاری شود و البته از این موضوع هم غافل نباید باشیم که این اتفاق هم مستلزم دسترسی‌های دیتایی به اطلاعات و آمار باشگاه‌ها است.

نکته دیگری که در این بخش مطرح می‌شود این است که در فضای عمومی ارقام غیرقابل اعتمادی از طرفدارهای این دو باشگاه مطرح می‌شود. یعنی هر دو باشگاه مدعی هستند که بالای چند ده میلیون نفر طرفدار دارند اما واقعیت این است که به لحاظ کلی تا به حال هیچ نهادی ارزیابی تخصصی و شفافی در این رابطه انجام نداده است.

ضمن اینکه هیچ‌کدام از این دو باشگاه کانون هواداری به معنی مدرن آن ندارند که بتوانیم به‌صورت واقعی و شفاف متوجه بشویم چند نفر طرفدار دارند و اصلا مکانیزم عضویت به چه شکل است. نکته بعدی هم از این قرار است که در کشورمان قانون مالکیت فکری جزو قوانین بحث‌برانگیز است. یعنی اگر صاحب یک کسب‌وکار از برند این دو تیم استفاده کند، آیا باشگاه‌ها می‌توانند با آن کسب‌وکار برخورد کنند یا خیر؛ که این نکته جای بحث دارد. پس در نتیجه معیارهای اولیه برای ارزش‌گذاری این دو تیم چندان در دسترس نیست.

با توجه به تمام نکاتی که گفتید اگر بخواهید به یک جمع‌بندی در این بحث برسید چه مواردی را مطرح می‌کنید؟

اول؛ ما باید اطلاعات مالی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس را به‌عنوان دو شخصیت حقوقی و دو شرکت ببینیم. بعد از این مرحله می‌توانیم راجع به آن اظهارنظر کنیم.

دوم؛ بحث برند هم مستلزم دسترسی به داده‌هایی است که در حال حاضر، داده‌های قابل اطمینان درباره این دو خیلی در دسترس نیست.

سوم؛ مساله‌ای که درباره این باشگاه‌ها و هر باشگاه ورزشی دیگری در کشور مطرح می‌شود، بحث پذیرش در بورس است.

بخشی از این بحث حفظ شرایط تداوم پذیرش در بورس‌ها است و تداوم پذیرش مستلزم این است که شرکت‌ها از یک درآمد پایداری برخوردار باشند. باشگاه استقلال و پرسپولیس تا جایی که ما می‌دانیم خیلی ساختار درآمدی پایداری برایشان وجود ندارد. چراکه در کشورمان، باشگاه‌های ورزشی فاقد چند مورد از درآمدهای مهمی که به باشگاه‌ها در دنیا تعلق می‌گیرد هستند از جمله حق پخش تلویزیونی،  که در نهایت به این نتیجه می‌رسیم که استانداردها در این حوزه رعایت نمی‌شود.

برای همین می‌گویم که این موارد باید در نظر گرفته شود و بر اساس آن این کار صورت بگیرد. در پایان تمام این موضوع‌ها اگر فقط قصد واگذاری وجود داشته باشد که گروهی یا یکسری اشخاص حقیقی و حقوقی بخواهند این باشگاه‌ها را با یکسری تاییدیه‌های اهلیت سنجی که از طریق نهادهای مسوول صادر می‌شوند، خریداری کنند، این بحث داستان متفاوتی دارد.

یعنی از دولت به یک گروه دیگری واگذار می‌شود که آن هم البته می‌تواند در مکانیزم بورس به‌صورت معامله یک‌جا باشد و هم بیرون از بورس با عرضه‌هایی که سازمان خصوصی‌سازی برگزار می‌کند، اتفاق بیفتد.

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

باشگاه‌های پرسپولیس و استقلال ارزش‌گذاری شدند

 رئیس سازمان خصوصی سازی از قیمت‌گذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس برای ورود به بازار سرمایه خبر داد. «حسین قربانزاده» رئیس سازمان خصوصی سازی پس از برگزاری جلسه به منظور واگذاری سرخآبی‌ها اظهار داشت: جلسه هیات واگذاری چهار دستور اصلی داشت. دستور اول، درباره واگذاری دو باشگاه استقلال و پرسپولیس بود که ارزش‌گذاری دو باشگاه در این جلسه به تصویب رسید.

ارزش نهایی باشگاه پرسپولیس ۳ هزار و ۲۱۰ میلیارد تومان و ارزش نهایی باشگاه استقلال ۲ هزار و ۷۸۰ میلیارد تومان است. این ارزش‌گذاری، از سوی کارشناسان رسمی دادگستری از دارایی‌های این دو باشگاه و به ویژه دارایی نامشروط که برند دو باشگاه بوده انجام شد و به تصویب اعضای هیئت واگذاری رسید. قرار شد در مجامع دو باشگاه، در رابطه با افزایش سرمایه از نحوه عرضه سهام با سلب حق تقدم دولت صورت بگیرد، مصوبه نهایی ارائه و سپس بار دیگر در هیئت واگذاری، مطرح شود. با فرآیندی که در سازمان بورس در جریان است، هواداران دو باشگاه در افزایش سرمایه باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس پس از ثبت در سازمان بورس و درج در بازار پایه فرابورس، می‌توانند در این افزایش سرمایه مشارکت داشته باشند.  تا پایان بهمن‌ یا نهایت اوایل اسفندماه، این اتفاق رخ خواهد داد و سپس تغییر در ترکیب سهامداری دو باشگاه مورد بررسی قرار خواهد گرفت. در ۶ ماه آینده و اواسط ۱۴۰۱ نیز بلوک‌های مدیریتی دو باشگاه نیز واگذار می‌شود تا هم حکمرانی بهتری در این دو باشگاه داشته باشیم و هم اینکه مشکل آنها در AFC و حذف از آسیا برطرف شود تا دو باشگاه بتوانند با قدرت در لیگ قهرمانان آسیا حضور پیدا کنند.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید