سرمربی ایرانی، دستیار خارجی؛ یکی از مدلهایی که منجر به موفقیت شده و همیشه این سوال مطرح بوده که آیا باید دستیار خارجی را به عنوان نفر اول در موفقیتهای تیم دانست یا آنها فقط یک مشاور خوب برای رسیدن به موفقیت مشابه آنچه امسال در استقلال شاهد بودیم، هستند.
استقلال بالاخره بعد از حدود یک دهه تاخیر، چهارمین قهرمانی خود را در تاریخ لیگ برتر جشن گرفت. این قهرمانی در حالی رقم خورد که آبیها در یک دهه اخیر با مربیان متفاوتی مانند قلعهنویی، منصوریان، شفر، استراماچونی و فکری و در مقاطع مختلف با خود فرهاد مجیدی در کسب قهرمانی ناکام بودند اما بالاخره این اتفاق رقم خورد و بعد از سالها، استقلال برای اولین بار با فردی غیر از امیر قلعهنویی جام را بالای سر برد.
اگر چه اعتبار این قهرمانی به پای فرهاد مجیدی نوشته شده اما هستند افراد مختلفی در میان کارشناسان، پیشکسوتان و هواداران فوتبال که گاربلیه پین، دستیار ایتالیایی سرشناس مجیدی را که سابقه حضور روی نیمکت فیورنتینا و ایتالیا را در کارنامه خود دارد و در واقع او را معمار اصلی خط دفاعی مستحکم آبیها و شکست ناپذیری این تیم در کسب چهارمین قهرمانی میدانند.
حتی برخی پا را فراتر گذاشته و معتقدند استقلال بدون این مربی ایتالیایی به مشکل خواهد خورد و گویا سهم او در موفقیت امروز آبیها بیش از فرهاد مجیدی است اما هدف از سخن، تعیین سهم پین و مجیدی در این موفقیت نیست چرا که این قبیل مباحث در ادوار گذشته هم مطرح بوده است.
به سالهای دور و نخستین روزهایی که ایرانیها از مربیان خارجی به عنوان دستیار کنار خود استفاده میکردند، به طور کلی در کنار موفقیتها، این مسئله وجود داشته که مربی خارجی تاثیرگذاری بیشتری نسبت به مربی ایرانی داشته است اما وجود نمونههای شکست خورده در چند دهه گذشته، روایتگر قصه دیگری است.
روی سخن این مطلب، نگاهی به حضور دستیاران خارجی و یا به اصطلاح نفر دومهای خارجی در کنار مربیان ایرانی است که برخی با وجود کارنامه موفق خود، راه به جایی نبردند و برخی در همان دوره کوتاه مدت حضورشان، تاثیرگذاری بالایی را در پیشرفت و موفقیت تیم خود ایفا کردند.
برخی از این خارجیها، پایهگذار یک سبک و سیستم جدید در ایران بودند وتعدادی در همان دوره کوتاه مدت حضورشان جام و قهرمانی را به کمک سرمربیان ایرانی به ارمغان آوردند. افرادی هم بودند که رفته رفته “ایرانیزه” شدند و در پنج، شش تیم هم مربیگری کردند اما چیزی از خود به جای نگذاشتند.
با این نگاه، به مرور کارکرد مربیان خارجی در سه دهه گذشته میپردازیم که این روزها تعدادشان هم به جهت تاثیرگذاری، بیشتر شده است.
حضور پر رنگ خارجیها در تیمهای موفق لیگ برتر
به طور مشخص سه تیم استقلال، سپاهان و فولاد از دستیاران خارجی در تیمهای خود بهره میبرند. سرآمد این سه تیم هم استقلال است که گاربیله پین، مربی ایتالیایی را روی نیمکت خود دارد که چندان اهل مصاحبه و گفتوگو هم نیست اما مشخص است که او نقش غیر قابل انکاری در امور فنی آبیها دارد و فرهاد مجیدی هم قصد ندارد دایره مسئولیتهای این مربی را کاهش دهد و هیچ ابایی از تاثیرگذاری دستیار خارجی خود ندارد.
این سخن را از این رو میگوییم که در گذشته ایرانیها درگیری بسیار بر سر این مسئله داشتند که اگر دستیار خارجی آنها خوب باشد، ممکن است جای آنها را بگیرد و در نتیجه در بیشتر موارد، تیمهای لیگ برتر ایران در اختیار یک گروه یا دسته از پیشکسوتان قرار میگیرد و با هر ناکامی، گروه دیگری از این پیشکسوتان که در پارهای از مواقع مدرک مربیگری هم ندارند، قرار میگیرد.
محرم نویدکیا که تیمش در رتبه دوم جدول قرار دارد، از یک مربی دروازهبانهای خارجی به نام تکسیرا استفاده میکند که با تونی اولیویرا به تراکتور آمد، بعد در این تیم دستیار امیر قلعهنویی شد و با او به سپاهان آمد اما در همین سپاهان هم ماندنی شد. همچنین نویدکیا در اواخر فصل و بعد از نتایج سینوسی تیمش در کورس بالای جدول، به سراغ لوئیس مارتینز، مربی سابق تاتنهام و زنیت روسیه رفت و از زمان حضور او، سپاهان هم به وضوح نتایج بهتری را کسب کرده است.
جواد نکونام، دیگر مربی ایرانی است که به دستیاران خارجی اعتقاد دارد. او در این فصل هم یوسو سسما، مربی اسپانیایی سابق اوساسونا را در کنار خود دارد که در گذشته هم در تیم خونه به خونه بابل، همکارش بود.
در همین مطلب باید به تیم ملی فوتبال امید هم اشاره کرد که مهدی مهدویکیا از زمان قبول هدایت تیم ملی فوتبال زیر ۲۳ سال، از سه دستیار خارجی بهره میبرد و بر این اعتقاد است که استفاده از این مربیان هلندی، آلمانی و یک مربی ایرانی – سوئدی کارایی بیشتری برای او خواهد داشت.
ردپای شماره ۲های خارجی از اوایل دهه هفتاد
شاید از اولین و بارزترین شماره دو خارجی در فوتبال ایران، بونژاک، دستیار مجارستانی منصور پورحیدری باشد. منصور پورحیدری طی مصاحبه ای عنوان کرده بود که بونژاک دستیار مجاری او در سال ۱۳۷۰ سیستم ۲-۵-۳ را به فوتبال ایران معرفی کرد. منصور پورحیدری بدون ترس از اینکه موفقیتهای استقلال آن روزها و قهرمان آسیا به پای دستیارش نوشته شود، در نهایت تواضع به تاثیرگذاری دستیار خود اعتراف کرد. باید گفت بونژاک مجاری بعد از جام جهانی ۱۹۹۰ و رایج شدن سیستم ۲-۵-۳ در فوتبال اروپا به ایران آمد و با آنالیز تیم فوتبال استقلال و مشاهده سرمایه ی انسانی آنها، این سیستم را برای تیم آبی پوش تجویز کرد. درآن زمان حضور امیر موسوی نیا و صادق ورمزیار در پست مدافع هافبک کناری، شاهین بیانی در دفاع پوششی به عنوان لیبروی اول و مهدی فنونیزاده در نقش هافبک دفاعی به عنوان لیبروی دوم، درحالی به تیم استقلال قدرت اجرای سیستم ۲-۵-۳ را اعطا کرده بود که به جز تیم گسترش در باشگاههای تهران به مربیگری بیژن ذوالفقارنسب، هیچ تیم دیگری این سیستم را به کار نمیبرد.
استقلال با مربیگری پورحیدری و کمک بونژاک قهرمانی آسیا را کسب کرد و اگر مصدومیت نامجومطلق و قلعه نویی و محرومیت شاهرخ بیانی در بازی نهایی نبود، چه بسا پسران آبی دو دورهی متوالی بر جام قهرمانی آسیا بوسه زده بودند و بونژاک مجاری نام نیکی از مربیان خارجی نقش دوم برجای نهاد.
دستیار خارجی که “ایرانیزه” شد
گده در میان مربیان آلمانی رکورددار بیشترین سالهای حضور در ایران است. او برای اولین بار در سال ۷۳ به ایران آمد و به کشاورز رفت. در همان سال و در فدراسیون امیر عابدینی، گده سرمربی تیم ملی امید شد. عابدینی با رفتن خود به پرسپولیس گده را هم به تیمش آورد، اما نتایج بسیار ضعیف او با پرسپولیس عابدینی را مجبور کرد که خیلی زود مربی آلمانی را از کار برکنار کند. البته پس از رفتن گده، استانکو پوکله پوویچ پرسپولیس را متحول کرد. چنان که به اعتقاد بسیاری بهترین مربی خارجی تاریخ پرسپولیس بود.
گده درباره دلایل اخراج خود از پرسپولیس در سال ۸۳ گفته بود: «برخی بازیکنان با عابدینی و پروین نزدیک بودند و آنها هرگز پشت من نبودند؛ که این بسیار بد است. علی پروین ۲۰ سال قبل ممکن بود مربی خوبی محسوب شود، اما حالا چه! او باید ذهن خود را عوض کند. من حتی حاضرم رو در رو با او بحث کنم. او یک بازیکن و مربی بزرگ است، اما هرگز حاضر به کمک کردن به من نشد.»
گده در در سال ۷۷ دستیار منصور پورحیدری شد و به همراه او قهرمانی بازیهای آسیایی شد و مدال طلای این رقابتها را به دست آورد که یکی از بزرگترین دستاوردهای او در فوتبال ایران محسوب میشود.
او در دوره پنجم لیگ برتر، سرمربی شهید قندی یزد شد ولی نتوانست تیم یزدی را در لیگ برتر نگه دارد و بار دیگر از ایران رفت تا رفت و آمدهای او همچنان ادامه داشته باشد.
گده بعد از ناکامی در عرصه مربیگری، در چندین تیم مربیگری کرد. گده در سال ۸۹ دستیار مظلومی شد و با استقلال به مقام نایب قهرمانی لیگ برتر دست یافت اما در حالی که مظلومی گفته بود او تمرین دهنده اصلی تیمش در دومین سال حضورش در استقلال خواهد بود، گده به ذوب آهن رفت و دستیار منصور ابراهیمزاده شد تا این تیم را در مسیر قهرمانی آسیا همراهی کند و با این تیم هم به نایب قهرمانی قاره دست یافت.
گده در آخرین سالهای حضورش در ایران مدتی دستیار عباس سرخاب در آلومینیوم اراک بود و با کنار رفتن سرخاب، در چند مسابقه سرمربی این تیم هم شد. عملکرد گده در سال ۹۲ با آلومینیوم در لیگ دسته یک خوب بود و قرارداد سرمربیگری هم عقد شد اما رفته رفته نتایج رو به وخامت گذاشت و پرونده مربیگری گده بسته شد.
گده در اظهارنظری جالب درباره بازیکنان ایرانی گفته بود: «به بازیکنان ایرانی اعتقاد دارم. اما واقعیت این است که آنها یک روز کاملا آماده و یک روز کاملا ناآماده هستند. در واقع احساس میکنم، ایرانیها فکر میکنند اگر ببازند چه خواهد شد و آزادانه بازی نمیکنند. ذهن بازیکنان ایران آزاد نیست.»
یار غار علی دایی
ژلکو میاچ، مربی فقید سابق پرسپولیس، راه آهن و صبای قم بود که با ایویچ در تیم ملی ایران هم مربیگری کرد و به جام جهانی راه یافت. او سال گذشته درگذشت و همین موضوع واکنش احساسی علی دایی را هم به دنبال داشت. بسیاری او را مغز متفکر علی دایی در موفقیتهای این مربی در عرصه مربیگری میدانستند.
پای میاچ برای اولین بار با مرحوم ایویچ، سرمربی سابق تیم ملی به ایران باز شد و پنج ماه مربی تیم ملی بود و توانست به جام جهانی ۱۹۹۸ فرانسه هم صعود کند اما با اخراج ایویچ، میاچ هم از ایران دور شد. او در سالهای بعد در تیمهای مختلفی سرمربی بود و بعد از وقفهای بیش از ۱۰ سال، برای اولین بار برای کمک به علی دایی به تهران بازگشت و مربی پرسپولیس شد.
او در اولین سال حضورش در پرسپولیس به همراه علی دایی در اخرین هفتههای لیگ برتر به مقام دوم دست یافت و جام قهرمانی از دست داد. میاچ در فصل دوم و به شکل عجیب از مربیگری این تیم به همراه دایی برکنار شد اما این پایان راه نبود.
او به همراه علی دایی، راهی راهآهن، صبای قم و نفت تهران هم شد و یار غار علی دایی بود و حتی قهرمانی جام حذفی فوتبال ایران را هم به دست آورد. او حتی در سانحه تصادف با علی دایی در سال ۱۳۹۰ هم حضور داشت و جان سالم به در برد.
مدرس آلمانی و پرآوازه در تیم ملی
سومین حضور “اریش روتهمولر”، مدرس آلمانی فدراسیون جهانی فوتبال در ایران بسیار خبرسازتر از دو حضور پیشین او به عنوان مدرس بود. رفتن “انگین فیرات” از تیم ملی به باشگاه سپاهان و خلاء مربی در نیمکت تیم ملی ایران و همینطور علاقهمندی مولر به “علی دایی” در کنار توجه سرمربی وقت تیم ملی ایران به این مدرس نام آشنای آلمانی و کارنامه پربار او همه و همه منجر به همکاری این دو نفر در تیم ملی شد.
روتهمولر که سابقه مربیگری در تیم ملی آلمان را داشت، در مسیر صعود به جام جهانی ۲۰۱۰، دستیار علی دایی بود و با اخراج دایی، روته مولر هم از تیم ملی جدا شد.
مولر درباره این اتفاق گفته بود: خاطرهی باخت خانگیمان مقابل عربستان سعودی تلخ بود. ما بازی را ۱ـ ۲ باختیم؛ به خاطر دو اشتباه ساده در ضربات ایستگاهی و قرارگیری اشتباه بازیکن. پس از آن من از واکنشهای مردم و مسئولان نیز شگفتزده و مأیوس شدم. من خیلی چیزها را به علت مشکلات زبانی نفهمیدم، اما واکنشها خیلی منفی بود و اخراج علی دایی و تمام این مسائل برای من دردناک بود.
اما سال بعد، او به کادرفنی استقلال پیوست و دستیار صمد مرفاوی شد و مسئولیت تمرین دادن به تیم را داشت. مولر چیزی کمتر از یک سال در این تیم بود و با فرا رسیدن نیمفصل، به علت درمان بیماری خود در آلمان، به همکاری خود با استقلال خاتمه داد. با رفتن مولر، روند منفی استقلال هم شروع شد و تیمی که با حضور بازیکنان بزرگ میتوانست مسیر تکرار قهرمانی را طی کند، در پایان فصل قهرمانی را به سپاهان واگذار کرد.
مولر درباره نقاط قوت و ضعف فوتبالیستهای ایرانی گفته بود: در مورد نقاط قوت باید بگویم که فوتبالیستهای ایرانی از نگاه تکنیکی و تاکتیکی تعلیمدیده هستند و تحت شرایط فوتبال سرعتی میتوانند خودشان را خوب نشان دهند. اما از دیدگاه روحی و روانی بعضی وقتها فوتبالیستهای ایرانی دچار مشکل میشوند و وقتی گل میخورند، نمیتوانند آن تمرکز فکری و آن نیروی روحیشان را به کار گیرند تا ورق را برگردانند.
پرتغالی محبوب برای مربیان ایرانی
میگوئل تکسیرا از سال ۲۰۱۶ به یک مربی قابل اعتماد برای ایرانیها تبدیل شده است. او به عنوان یک مربی تمرین دهنده و بدنساز در سال ۹۵ دستیار امیر قلعهنویی شد. تکسیرا در ادامه با قلعهنویی راهی ذوب آهن شد و با امیر قلعه نویی فصل موفقی را در این تیم داشت.
قلعه نویی با رفتن به سپاهان، تکسیرا را هم با خود به این تیم برد و این دو، به مدت دو فصل در سپاهان همکاری کردند. با جدایی قلعهنویی از سپاهان و روی کار آمدن نویدکیا، تکسیرا هم در این تیم ماند و مسیر او با قلعهنویی جدا شد و به محرم نویدکیا گره خورده و همچنان همکاری این دو نفر ادامه دارد.
یک آلمانی بزرگ و ناکامی دیگر
حدود ۱۰ سال پیش میشاییل هنکه، یکی از سرشناس ترین مربیان آلمانی به استقلال آمد تا در کنار دست پرویز مظلومی روی نیمکت بنشیند. مربی که سابقه کار در تیمهایی چون دورتموند، بایرن مونیخ، کایزرسلاترن را در کارنامه داشت، با قراردادی دو ساله به استقلال آمد اما پس از جدایی مظلومی در پایان فصل، او نیز تمایلی به ادامه کار در این تیم را نداشت. البته اواخر حضور هنکه در استقلال، وی با مظلومی هم به مشکلاتی خورد و در مصاحبهای گفته بود سرمربی تیم به حرف من گوش نمی دهد.
البته هنکه بعدها گفت لیگ ایران علاوه بر مشکلات فنی و تاکتیکی، از لحاظ اخلاقی نیز با مشکلاتی روبه رو است. به هر حال این دو تا پایان فصل با هم همکاری کردند و با جدایی مظلومی و آمدن قلعهنویی به استقلال وی نیز قراردادش را با استقلال فسخ کرد.
میک مک درموت از تیم ملی به استقلال
مربی بدنساز اهل ایرلند، نخستین بار در اولین سالهای مربیگری کیروش، به کادرفنی تیم ملی ملحق شد اما در ادامه به النصر عربستان رفت. مک درموت که پیش از این مدتی در تیم ملی با منصوریان همگار بود، به عنوان مربی بدنساز به استقلال پیوست اما نتایج استقلال چندان خوب نبود و در نهایت منصوریان در حوالی نیمفصل از این تیم جدا شد تا میک مک درموت در یک بازی هدایت این تیم را برعهده داشته باشد و مقابل سپیدرود هم به پیروزی دست یابد. با آمدن شفر، مک درموت از این تیم جدا و به تیم ملی پیوست.
او بعد از جام جهانی ۲۰۱۸ مجددا دستیار کیروش شد و بدنساز تیم ملی بود و در جام ملتهای آسیا هم تیم ملی را همراهی کرد که با حذف ایران در نیمهنهایی همراه بود. مک درموت در همین دوران با حمید استیلی هم دچار درگیری لفظی شد و به هواخواهی از کیروش، استیلی را مورد انتقاد خود قرارداد اما بعد از جام ملتهای آسیا کیروش از او ابراز نارضایتی کرد.
کارلوس کیروش بعد از برعهده گرفتن هدایت تیم ملی کلمبیا، از همکاری با مکدرموت خودداری کرد چرا که این مربی ایرلندی را مقصر اصلی حذف تیم ملی از جام ملتهای آسیا معرفی کرده بود چرا که از نظر کی روش، بدنسازی تیم ملی توسط مک درموت به شکل مطلوبی صورت نگرفته و همین مسئله موجب حذف ایران از جام ملتهای آسیا در امارات شده است.
این اظهارات و ادعاهای سرمربی پرتغالی در حالی صورت گرفته که میک مک درموت زمانی سابقهی حضور در استقلال به عنوان بدنساز را هم داشته و در آن تیم نیز عملکردش نارضایتی اعضای تیم و نتایج ضعیفی را برای آبی پوشان در پی داشت و حتی این انتقاد به کیروش وارد شد که بر چه اساس اقدام به استفاده از وی در تیم ملی نموده که حالا دهان به انتقاد گشوده و انگشت اتهام را به سمت وی نشانه گرفته است!
رومانیایی ناکام
ایلی استان، به عنوان دستیار سیروس پورموسوی به فولاد خوزستان پیوست و با اخراج پورموسوی، تا حوالی نیم فصل نخست هدایت فولاد را برعهده داشت اما از این فرصت بزرگ استفاده نکرد و در نهایت از سمت خود برکنار شد.
فولاد لیگ هجدهم با هدایت اکبر پورموسوی شروع کرد اما مدیران این تیم خیلی زود و در حالی که تیمشان نتیجه بدی را تا هفته ششم نگرفته بود، تصمیم گرفتند وی را از هدایت تیمشان برکنار و دستیارش ایلی استان (مربی رومانیایی) را به عنوان سرمربی جدید معرفی کنند. اما استان هم نتوانست رضایت هواداران و مدیران این تیم را برآورده کند و در ۶ دیداری که هدایت سرخ پوشان اهوازی را بر عهده داشت، بردی را در لیگ به دست نیاورد و با سه تساوی و سه شکست به کارش در این تیم پایان داد.
البته ایلی استان به جز دستیاری در فولاد در تیم های اماراتی الشباب و العین هم سابقه مربیگری داشته است اما از تیم فولاد خوزستان می توان به عنوان مطرح ترین تیمی که او در آن سرمربی بوده می توان نام برد.
تئو ده یونگ، مربی هلندی پرسپولیس و استقلال
پای این مربی هلندی اولین بار با آری هان به پرسپولیس باز شد. یونگ در سال ۸۶ دستیار آری هان در پرسپولیس بود. یونگ در دومین مقطع، به عنوان دستیار صمد مرفاوی به استقلال پیوست و تا مقطعی از فصل هم آبیپوشان پایتخت مدعی عنوان قهرمانی بودند که کار آنطور که باید خوب پیش نرفت.
یونگ از جمله مربیانی بود که قربانی ترس ایرانیها از نفوذ بالای این خارجیها به عنوان نفر دوم تیمشان شد. صمد مرفاوی، سرمربی استقلال دایره مسئولیتهای این مربی هلندی را کم کرده بود و اجازه نمیداد او مسئولیتی فراتر از تمرین دهنده داشته باشد.
در یکی از بازیهای استقلال در سال ۸۶، در حالی که یونگ مربی هلندی با توصیه های خود منصوریان را برای ورود به زمین آماده میکرد و مرفاوی با این تعویض مخالفت کرد؛ این اتفاق نمای کاملی از رابطه مربیان داخلی با دستیار خارجی خود را به تصویر میکشید.
بر همین اساس هم رابطه یونگ و مرفاوی آنطور که باید خوب پیش نرفت و از یک جایی به بعد، مرفاوی قافیه را به رقبا باخت تا این استقلال پرستاره نتواند جام قهرمانی دوم و متوالی خود را تضمین کند و تا رتبه چهارم جدول سقوط کرد.
یونگ در آن سالها بارها در جلسات با مدیران تیم تاکید کرده بود که مرفاوی تصمیمات اشتباهی اتخاذ میکند. در واقع او که با پیشنهاد امیر قلعهنویی، رئیس سازمان وقت تیم به استقلال پیوست و نقش خود را فراتر از یک دستیار میدانست و معتقد او یکی از اعضای کادرفنی است.
یونگ در پایان فصل و با ناکامی استقلال، از این تیم جدا شد.
امتحان پشت امتحان برای مربی ترکیهای – آلمانی
پای “انگین فیرات” برای اولین بار در سال ۸۵ به همراه لورانت به فوتبال ایران باز شد. این مرد آلمانیِ ترکتبار در سایپا به عنوان دستیار، کارش را شروع کرد اما با استعفای لورانت در هفته ششم لیگ، او هم مجبور شد خیلی زود بار سفر ببندد؛ اما جدایی فیرات این بار حدود دو ماه به طول انجامید تا علی دایی او را به عنوان دستیارش در تیم ملی انتخاب کرد. فیرات این بار هم با یک خداحافظی غیر اختیاری ایران را ترک کرد و برای اینکه در مرتبه سوم، سرنوشتش دست خودش باشد، به تنهایی هدایت یکی از تیمهای مدعی لیگ یعنی سپاهان را بر عهده گرفت که نتایجی خوبی نداشت و از این تیم هم جدا شد.
فیرات که در هر سه تجربه خود عملکرد موفقی نداشت، در آخر خط حضورش در ایران نقطه گذاشت و در سال ۹۲ به عنوان سرمربی سایپا انتخاب شد و در پایان فصل رتبه سیزدهم را از آن خود کرد که چندان خوب نبود.
بعد از این نتایج او از این تیم جدا شد و بعد از چند سال، در سال ۲۰۱۹ سرمربی تیم ملی مولداوی شد و اخیرا هم به عنوان سرمربی کنیا انتخاب شده است.
فیرات در یکی از مصاحبههای خود درباره قهرمانی سایپا با علی دایی گفته بود که دایی تیمی را تحویل گرفته بود که او و لورانت، ساخته بودند و دایی آن را قهرمان کرد.
مربی آلمانی کنار حمید استیلی
وقتی حمید استیلی با کلی سر و صدا و بعضا انتقاد پیشکسوتان و هواداران در سال ۹۰ عهدهدار پرسپولیس شد، از رالف سومدیک، مربی سرشناس سابق دورتموند و بوخوم به عنوان مشاور فنی استیلی به این تیم پیوست.
استیلی درباره سومدیک گفته بود: «ایشان مشاور عالی فنی تیم ما هستند و حضور فعال در تمرینات خواهد داشت. فکر میکنم نکات بسیار خوبی را به کادر فنی می گوید و در طراحی تمرینات ، به ما کمک می کند. خواهید دید که نقشی اساسی در تمرینات مان خواهد داشت.»
اما نتایج آنطور که باید پیش نرفت و استیلی از همان بازی اول مورد فحاشی قرار گرفت و در نهایت در حوالی بهمن از کارش برکنار شد. با رفتن او، پرسپولیسیها خواهان ادامه همکاری سومدیک به عنوان دستیار دنیزلی بودند اما او نپذیرفت و از پرسپولیس جدا شد.
سومدیک گفته بود که دنیزلی خواهان آن بوده که وی کماکان به عنوان مشاور کارش را در تهران دنبال کند. اما این با انتظارات او همخوان نبوده و همین امر به جدایی وی از پرسپولیس منجر شده است.
دوره هشت ماهه فعالیت رالف سومدیک در تهران را نوعی ماجراجویی نامیدهاند. او تجربه هشتماههاش از کار در ایران را چنین جمع بندی کرد: «از کار در ایران وحشتی نداشتم، اما با مشکلات بسیاری روبهرو بودم. باشگاههای فوتبال در ایران فاقد ساختار تعریف شدهای هستند و همه چیز از بالا دیکته میشود.»
دیگر دستیار استیلی در این فصل، سردان گامالوویچ بود که امور مربوط به بدنسازی تیم را برعهده داشت و او هم با رفتن استیلی، از جمع پرسپولیسیها جدا شد.
ناکامی مدیرفنی رئال مادرید در استقلال
وقتی فرهاد مجیدی در دومین دوره حضورش به استقلال پیوست، از یک دستیار سرشناس استفاده کرد. او که به جای جانشین استراماچونی به استقلال پیوسته بود، نبوشیا میلیسیچ لکیچ را به باشگاه معرفی کرد. مربی فوتبال اهل صربستان که از سال ۱۹۹۳ در سمتهای مختلف فنی از جمله سرپرست، دستیار سرمربی و مدیر فنی با باشگاههای مختلفی از جمله رئال مادرید، اتلتیکو مادرید و قایرات همکاری داشت، در نیم فصل دوم لیگ نوزدهم در استقلال حضور داشت اما به طور کلی استقلال در آن دوران کوتاه به علت شیوع ویروس کرونا، چندان خوب عمل نکرد و حتی لکیچ هم فرصتی برای بازسازی تیم باقی مانده از استراماچونی نداشت.
لکیچ زودتر از موعد و در همان دوران کرونا، به همکاری خود با این باشگاه خاتمه داد و حتی معلوم نشد که او میتواند کمکی به آبی ها کند یا خیر.
راکت انداز آلمانی و دستیار مرزبان
مرزبان به عنوان دستیار اکبر میثاقیان، پدیده را به لیگ برتر آورد و خودش سرمربی این تیم شد. با سرمربیگری در پدیده، او خواهان حضور توماس هسلر به عنوان دستیارش در این تیم شد. هسلر، بازیکن سابق تیم ملی آلمان، دورتموند و یوونتوس بود که با شوتهای سهمگینش در دوران بازیگری معروف شده بود. او در کارنامه خود قهرمانی در جام جهانی ۱۹۹۰ را هم یدک میکشید.
هسلر و مرزبان تا پایان فصل کارشان را ادامه دادند و پدیده در اولین سال حضورش در لیگ برتر، جایگاه خود را تضمین کرد اما در پایان فصل به علت مشکلات مالی، این دو هم از پدیده جدا شدند.
هسلر درباره کار در ایران گفته بود: کار در ایران تجربه خیلی خوبی برای من بود. یک مربی ایرانی – آلمانی در تیم بود که من میتوانستم با او خیلی کم آلمانی صحبت کنم. در ایران از تعهد بازیکنان به تیم تعجب کردم. آنها هر روز به تمرین میآمدند و این اتفاق اینجا رخ نمیدهد. ما فقط یک زمین تمرین داشتیم که نه رختکن داشت و نه حمام. بازیکنان عرق میکردند و مجبور بودند به خانه بروند و آنجا حمام کنند. من کلاهم را به افتخار این بازیکنان بر میدارم. اگر اینجا به بازیکنی بگویید که زمین تمرین شما حمام ندارد حاضر نیست فوتبال بازی کند.
هر چه فوتبال ایران رو به جلو گام برداشته، تعداد مربیان خارجی به عنوان نفر دوم نیمکتهای تیمهای لیگ برتری هم بیشتر شده است. در واقع تیمها به جای استفاده از سرمربی خارجی، روی به استفاده از مربی خارجی آوردهاند تا به این شکل، امور فنی خود را با تلفیق ایرانی و خارجی پیش ببرند اما مسائلی از جمله ترس مربیان ایرانی از افزایش دایره نفوذ مربیان خارجی، مانع از اثر گذاری این مربیان شده است.
نفراتی که به سابقه و اسامی آنها پرداخته شده، از جمله مربیان خارجی بارز در فوتبال ایران بودند و افراد بسیاری در این سالها در دورههای کوتاه مدت به نیمکت تیمهای ایرانی اضافه شدهاند که نمیتوان تاثیرات آنها را به همین علت بررسی کرد.
بازنشر: ایسنا ۱۴۰۱۰۳۱۱۰۸۶۲۰