بایگانی برچسب برای: مقاله

حقوق+ورزشی , تغذیه+ورزشی , حقوق+ورزشکاران , تغذیه+ورزشکاران , مقاله , امید+نوید , موسسه+حقوقی+امید_نوید , omid+navid , omidnavid

یافته‌های تازه محققان دانشگاه تهران درباره تغذیه ورزشکاران

پژوهش تازه محققان دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه تهران، به تأثیر مکمل‌های غذایی بر ورزشکاران کراس‌فیت می‌پردازد.

«کراس‌فیت شامل وزنه‌برداری، پاورلیفتینگ و ژیمناستیک در ترکیب‌های مختلف اضافه بار و تکرارها با دوره استراحتی محدود بین ست‌های تمرینی است. با توجه به تازگی ورزش کراس‌فیت، مطالعات کمی در مورد تأثیر استراتژی‌های تغذیه‌ای بر پاسخ حاد به این نوع فعالیت‌های ورزشی انجام شده است.»

این متخصص فیزیولوژی ورزشی درباره جزئیات این پژوهش، گفت: «در این مطالعه تأثیر مصرف کافئین و سدیم بی‌کربنات، به طور جداگانه و ترکیبی، بر عملکرد و میزان فشار درک‌شده در طول پروتکل تمرینی سیندی (Cindy) در شرکت‌کنندگان کراس‌فیت آزموده شده است. در جریان این آزمایش، محققان و اشخاص مورد آزمایش از محتوای کپسول‌های حاوی مکمل و دارونما مطلع نبودند. ۲۰ ورزشکار کراس‌فیت در پنج وضعیت شامل کنترل (بدون مداخله)، دارونما، کافئین، بی‌کربنات سدیم، و کافئینن+سدیم بی‌کربنات قرار گرفتند. بین هر جلسه اندازه‌گیری ۷ روز برای پاک‌سازی در نظر گرفته شد تا اثر مکمل مصرف شده توسط افراد در هر وضعیت کاملاً پاک شود. قبل از تکمیل پروتکل سیندی، کپسول‌های حاوی ۶ میلی‌گرم کافئین به ازای هر کیلوگرم وزن بدن، ۵۰ دقیقه قبل از تمرین سیندی مصرف شد، در حالی که ۰.۳ گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن سدیم بی‌کربنات به مدت سه روز و ۱۲۰، ۹۰ و ۶۰ دقیقه قبل از تمرین سیندی مصرف شد. عملکرد، میزان فشار درک‌شده، توان عضلانی، قدرت گرفتن دست و حداکثر ضربان قلب قبل و اندکی پس از اتمام پروتکل سیندی اندازه‌گیری شد.»

دانشیار دانشکده علوم ورزشی و تندرستی در توضیح فرآیند این پژوهش، گفت: «پس از انتخاب نمونه، یک جلسه توجیهی برای شرکت‌کنندگان در تحقیق برگزار شد و شرایط اجرا، تست‌گیری، نحوه مصرف مکمل‌ها و رعایت نکاتی درباره تغذیه، خواب و نکات بهداشتی در راستای جلوگیری از ابتلا به کرونا برای آنها توضیح داده شد. مکمل‌ها توسط یک داروساز مستقل تهیه و برای اطمینان از اطلاع نیافتن محققان و شرکت‌کنندگان در بسته‌بندی‌های مجزا با کد معرف هر آزمودنی قرار داده شد. شرکت‌کنندگان به طور تصادفی در وضعیت‌های آزمایش قرار داده شدند تا اثرات احتمالی متغیرهای تمرین در طول دوره مطالعه، کنترل شود. برای محاسبه تغییرات شبانه‌روزی، تمام ارزیابی‌ها به طور هم‌زمان (بین ساعت ۹ صبح تا ۱۲:۳۰ بعد از ظهر) و در یک روز یکسان از هفته، طی ۵ هفته انجام شد.»

عضو هیأت علمی دانشگاه تهران درباره نتایج این تحقیق، گفت: «عملکرد شرکت‌کنندگان کراس‌فیت در طول پروتکل سیندی، با مصرف کافئین، سدیم بی‌کربنات و کافئین+سدیم بی‌کربنات به طور قابل توجهی بهبود نیافت، اما میزان درک فشار در حین و در پایان اجرای پروتکل سیندی با مصرف کافئین+سدیم بی‌کربنات در مقایسه با دارونما و کنترل به طور قابل توجهی کاهش یافت. ارتفاع پرش عمودی و قدرت گیرش دست بین وضعیت‌ها تفاوت قابل‌توجهی نداشت. همچنین، ضربان قلب بیشینه به دنبال مصرف کافئین، سدیم بی‌کربنات و کافئین+سدیم بی‌کربنات نسبت به وضعیت کنترل به طور بارزی بیشتر بود. در نتیجه ورزشکاران کراس‌فیت می‌توانند از اثرات انرژی‌زای کافئین و سدیم بی‌کربنات به صورت جداگانه یا توأم بهره بگیرند.»

به نقل از روابط عمومی دانشگاه تهران، نتایح این پژوهش که با همکاری دکتر شب‌خیز، امیرحسین ضیائیان، دانش‌آموخته گروه فیزیولوژی ورزشی دانشکده علوم ورزشی و تندرستی دانشگاه تهران و مارتین هافماستر از مونیخ آلمان انجام گرفته، به تازگی در نشریه Journal of the International Society of Sports Nutrition منتشر شده و از طریق پیوند زیر دست‌یافتنی است:

Supplementation of caffeine and sodium bicarbonate together could not improve performance and performance-related factors in CrossFit participants: a randomized, double-blind, placebo-controlled study

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی , امید_نوید , موسسه_حقوقی_امید_نوید , #قطر2022, ریکاوری_عضلات , مقاله , روانشناسی_ورزشی, ورزش_زنانomid_navid

مربیان بدانند بهترین روش ریکاوری عضلات

برای سریع‌تر و قوی‌تر شدن باید بدن خود را بیشتر تحت فشار قرار دهید اما پس از آن شما نیز باید استراحت کنید. تمام تمرینات به ویژه تمرینات سخت، بدن را تحت فشار قرار می دهد و هنگام تمرین، عضلات مختلف را خسته می‌کند، این بدان معناست که آسیب ریز به سلول‌های عضلانی وارد می‌شود اما باید بدانید تغییراتی که شما ایجاد می‌کنید می‌تواند برای بدن مفید باشد که منجر به رشد عضلانی، از دست دادن چربی، بهبود حساسیت به انسولین، کاهش التهاب، سلامت قلب، عروق و به طور کلی بدن سالم‌تر می شود.

نکته بسیار مهم پس از وارد کردن فشار به بدن این است که باید به بدن خود زمان بدهید تا آن تغییرات خوب، اتفاق افتد چرا که استراحت و ریکاوری به عضلات شما اجازه می‌دهد التیام یافته و شما را قوی‌تر کند.

آسیبی که ورزش ایجاد می‌کند به سیستم ایمنی بدن تحریک می‌بخشد تا آن آسیب را ترمیم کند. هنگامی که بافت‌های بدن شما از عضلات و استخوان‌ها گرفته تا قلب و ریه‌ها  بهبود می‌یابند، نسبت به قبل کمی مناسب‌تر می‌شوند و به این ترتیب، دفعه بعد که همان تمرین را انجام دادید، آسیب زیادی متحمل نخواهید شد.

دکتر ریودنیرا می‌گوید باید به بدن خود آسیب وارد کنید تا سازگار شود.  این روند استرس و بهبودی چیزی است که منجر به بهبود سلامت و تناسب اندام می‌شود و ریکاوری عضلانی بعد از تمرین به شما کمک می‌کند تا بدن ایمن و بدون آسیبی داشته باشید.

به هیچ وجه نباید در بخش استراحت و ریکاوری کوتاهی کنید. استراحت به انرژی مجدد بدن کمک می‌کند و باید استقامت لازم برای به کار بردن همه چیز را در طول تمرین بعدی خود داشته باشید و نمی‌توانید فشار زیادی را تحمل کنید بدون اینکه به بدن خود زمان دهید تا در این حد فاصل جبران کند چراکه این نوع تمرین، بیش از حد است و تمرین بیش از حد می‌تواند منجر به فرسودگی و آسیب شود و آسیب‌های رایج تمرین بیش از حد شامل سندرم باند ایلیوتیبیال، شکستگی‌های استرسی، سندرم پاتلوفمورال (زانوی دونده) و کشیدگی‌های عضلانی می‌شود.

علاوه بر این، تحقیقات نشان می دهد که استراحت و ریکاوری ناکافی می‌تواند به عملکرد ضعیف سیستم ایمنی، تغییرات عصبی، اختلالات هورمونی و افسردگی منجر شود.

روش‌های زیادی برای ریکاوری عضلات شما وجود دارد؛ ریکاوری تمرینی فقط به معنای دراز کشیدن روی کاناپه نیست. بهترین ریکاوری بعد از تمرین به معنای استفاده از انواع استراتژی‌ها برای کمک به بهبود عضلات است که در ادامه به آن اشاره شده است.

ریکاوری غیرفعال

توقف کامل ورزش، ریکاوری غیرفعال مترادف با استراحت کامل است. (شما می توانید روی کاناپه دراز بکشید و برای این یکی پاهای خود را بالا بیاورید) به گفته کلبا، میزان ریکاوری غیرفعال بدن شما به عوامل متعددی بستگی دارد که از جمله آن می‌توان به سطح تناسب اندام فعلی و شدت تمرینات اشاره کرد.

ریکاوری فعال

ریکاوری فعال به معنای ورزش با شدت کم و عموما کم تاثیر است که جریان خون و ترمیم بافت را بدون فشار بیشتر به بدن، افزایش می‌دهد. اگر احساس خستگی از تمرینات قدرتی می‌کنید، دوچرخه‌سواری یا پیاده‌روی قلبی عروقی با شدت کمتر انجام دهید که بدن شما را قادر می سازد مواد زائد ناشی از فعالیت شدید را به گردش درآورد یا یک تمرین آرام یوگا را امتحان کنید تا عضلات خسته را استراحت دهید. در عین حال باید بدانید ریکاوری فعال یعنی هر کاری که می‌توانید بدون خستگی عضلات، انجام دهید.

تمرین متقاطع

تمرین متقاطع به شما امکان می‌دهد بیشترین سود را برای بدن خود داشته باشید. این به معنای تغییر فعالیتی است که از تمرین اصلی خود به تمرین دیگر انجام می‌دهید، بنابراین در طول تمرینات مختلف، عضلات مختلف را خسته می‌کنید. به عنوان مثال اگر به طور کلی تمرینات خود را به دویدن می‌گذرانید، تمرینات قدرتی یا بوکس (حتی اگر با شدت بالا انجام شوند) به روش‌های مختلف بدن شما را تحت فشار قرار می‌دهد. با اجازه دادن به برخی از گروه‌های عضلانی برای ترمیم در حالی که دیگر عضلات کار می‌کنند، تمرینات متقابل به ارتقای سلامت کلی عضلات کمک می‌کند و در عین حال میزان روزهای ریکاوری غیرفعال و فعال مورد نیاز را به حداقل می‌رساند.

رهاسازی میوفاشیال

رهاسازی (گاهی اوقات درمان بافت نرم نامیده می‌شود) شامل ماساژ و فوم رولینگ است. طبق تحقیقات، اگر این عمل بلافاصله قبل و بعد از ورزش انجام شود، ممکن است به کاهش احساس درد تاخیری عضلانی کمک و در عین حال ریکاوری عضلانی را تسریع کند.

ریکاوری تغذیه‌ای

غذاهایی که می‌خورید بلوک‌های ساختمانی مورد نیاز بدن برای ترمیم عضلات و بهبودی را فراهم می‌کند. یک رژیم غذایی مبتنی بر غذاهای کامل و غنی از آنتی اکسیدان‌ها، کربوهیدرات کامل و پروتئین بدون چربی می‌تواند به ایجاد تغییرات مناسب در بدن شما بین تمرینات، کمک کند، بنابراین سیستم شما در زمان تمرین بعدی در وضعیت بهتری قرار می گیرد.

خواب: «این بخش بزرگی از معادله بهبودی است. در طول خواب، بدن اکثر فاکتورهای رشد و هورمون های خود را تولید می‌کند که به ترمیم و ریکاوری روزانه ماهیچه‌ها کمک می‌کنند و دریافت ۷ تا ۹ ساعت خواب توصیه شده در شب به این عوامل رشد اجازه می‌دهد تا کار خود را انجام دهند.

بهترین راه برای کمک به ریکاوری عضلات چیست؟

هرکسی نیازهای ریکاوری تمرینی منحصر به فردی دارد. عواملی مانند سطح تناسب اندام فعلی و همچنین سابقه تمرین، دفعات تمرین، مدت زمان، شدت و نوع، همگی بر میزان و نوع استراحتی که یک فرد نیاز دارد، تأثیر می‌گذارند.

عوامل استرس‌زا غیر مرتبط با تناسب اندام مانند خواب ضعیف، مشکلات شخصی و اضافه کاری  می‌توانند بر میزان استراحت و نوع ریکاوری که فرد ممکن است پس از یک تمرین خاص نیاز داشته باشد، نیز تأثیر بگذارد. برای مثال، کودکان، نوجوانان و افراد مسن‌تر ممکن است در مقایسه با بزرگسالان جوان و میانسال به ریکاوری بعد از تمرین بیشتری، نیاز داشته باشند و ممکن است برای ترمیم عضلات و بازسازی ذخایر انرژی خود به ریکاوری بیشتر یا حتی ریکاوری غیرفعال نیازمند شوند.

با این حال، برخی از افراد حرفه ای ممکن است به بهبودی بیشتری نیاز داشته باشند زیرا به طور منظم با شدت بالاتر ورزش می‌کنند. برنامه ورزشکارانی که به طور متوسط ۴ یا ۵ روز در هفته ورزش می‌کنند ترکیبی از تمرینات با شدت بالا، روتین‌های متقابل تمرینی و روزهای ریکاوری فعال  و ۲ یا ۳ روز استفاده از مرخصی در زمان باقی مانده است که امکان ریکاوری مناسب را فراهم می‌کند.

افراد آماده ممکن است بتوانند از این استراتژی (تناوب بین تمرینات با شدت بالا، فعالیت‌های متنوع و ریکاوری فعال) ۶ یا ۷ روز در هفته بدون استراحت کامل استفاده کنند اما مسئله مهم اینکه بهبودی برای همه متفاوت به نظر می‌رسد.

برای یک ماراتن نخبه، دویدن ۴ یا ۵ مایل می‌تواند یک تمرین ریکاوری فعال باشد. برای افرادی که تازه دویدن را شروع کرده‌اند، یک جلسه دوچرخه سواری ۲۰ دقیقه‌ای برای ریکاوری مناسب‌تر است. در عین حال مهم نیست که سطح کلی تناسب اندام شما چقدر است، توجه به نیازهای فردی شما نیز مهم است، حتی آن دونده نخبه ماراتن که معمولا می‌تواند ۷ روز در هفته ورزش کند، احتمالا پس از مثلا دویدن در مسافتی طولانی‌تر از حد معمول، دویدن یک کورس مخصوصا تپه‌ای که به آن عادت ندارند یا تکمیل یک دوره به کمی ریکاوری بیشتری نیاز دارد.

به همین دلیل مهم است که هم به احساس خود و هم به نحوه واکنش بدن به تمرینات، توجه کنید. فلات‌های ورزش (زمانی که به نظر نمی‌رسد بیشتر به خود فشار بیاورید)، خستگی ذهنی، احساس فرسودگی و درد شدید عضلانی که بیش از سه یا چهار روز طول می‌کشد همه نشانه‌هایی هستند که نشان می‌دهند باید ریکاوری تمرینی خود را افزایش دهید و لازم است به بدن خود گوش دهید.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی , امید_نوید , موسسه_حقوقی_امید_نوید , احمد_گواری_آمادگی_جسمانی , آموزش_غیر_قانونی , رمان , مقاله , ورزش_زنانomid_navid

 سوءاستفاده با دوره‌های آموزشی غیر قانونی!

سرپرست جدید فدراسیون آمادگی جسمانی گفت: در حال حاضر هیچ‌ دوره آموزشی قانونی و رسمی از سوی فدراسیون در زمینه‌های مربیگری، داوری و دانش‌افزایی برگزار نمی‌شود و اگر هم دوره‌ای برگزار می‌شود، غیر قانونی است.

به نقل فدراسیون آمادگی جسمانی، احمد گواری در مورد آخرین وضعیت برگزاری و صدور دوره‌های مربیگری، داوری و دانش‌افزایی در رشته‌های فدراسیون آمادگی جسمانی، اظهار کرد: تعیین تکلیف دوره‌های ثبت نام شده در رشته‌های فدراسیون آمادگی جسمانی در حال انجام و اقدامات لازم در خصوص برگزاری و صدور دوره‌های مربیگری، داوری و دانش‌افزایی در رشته‌های فدراسیون آمادگی جسمانی در دستور کار قرار گرفته است.

وی ادامه داد: فعالیت‌های مربوطه در جهت ایجاد زیرساخت‌های لازم به منظور ثبت‌نام از طریق سامانه آموزش فدراسیون آمادگی جسمانی در حال انجام است و از تاریخ ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ در ابلاغیه‌ای که از سوی این فدراسیون اعلام شد، ثبت‌نام و برگزاری دوره‌های جدید تا اطلاع ثانوی که به صورت رسمی از سوی فدراسیون آمادگی جسمانی اعلام می‌شود، ‌ممنوع و غیرقانونی است.

سرپرست فدراسیون آمادگی با تاکید بر اینکه گزارش‌هایی از سوی علاقمندان رشته‌های فدراسیون آمادگی جسمانی مبنی بر برگزاری برخی دوره‌های آموزشی ارائه شده است، تصریح کرد: برگزاری تمامی این دوره‌ها فاقد اعتبار است و هیچگونه مجوزی در این راستا وجود ندارد و در صورت ارائه گزارش و کسب اطلاع فدراسیون آمادگی جسمانی از طریق مراجع ذی‌ربط با متخلفان برخورد می‌شود.

گواری با تاکید بر اینکه دوره‌های آموزشی مربوط به رشته‌های فدراسیون آمادگی جسمانی از طریق سامانه آموزش این فدراسیون برگزار خواهد شد، گفت: خارج از این مسیر، برگزاری هرگونه دوره آموزشی در حوزه آمادگی جسمانی از ۳۰ مرداد ۱۴۰۱ غیرقانونی است و زمان رسمی آغاز دوره‌های آموزشی به زودی از طریق فدراسیون آمادگی جسمانی ابلاغ و اطلاع‌رسانی، می‌شود.

گفتنی است از هفتم شهریور ۱۴۰۱ انجمن‌ها، ‌کمیته‌هاو گروه‌های فدراسیون آمادگی جسمانی در ابلاغیه وزارت ورزش و جوانان شامل انجمن آمادگی جسمانی و گروه کلنتیکس، انجمن پیلاتس، انجمن یوگا، انجمن کار با دستگاه‌های آمادگی جسمانی و گروه‌های بادی بیلد و وسایل ارتعاشی، کتل بل و جیمستیک، انجمن ایروبیک و گروه کانگوجامپ، انجمن ورزش‌های در آب، کمیته تمرینات ورزشی کاربردی، کمیته کراس فیت، کمیته کراس ترینیگ، کمیته کلیستنیکس، کمیته بادی بالانس، کمیته باراوسل، کمیته  فیوژن فیتنس، کمیته تمرینات معلق، کمیته دوچرخه ثابت و چرخ های سالنی، کمیته روش‌های تمرینی EMS، کمیته آمادگی جسمانی پارسی، کمیته جامپینگ فیتنس، ‌ کمیته ایروپامپ و کمیته حرکات اصلاحی است.

منبع: ایسنا ۱۴۰۱۰۸۱۱۰۷۶۲۱

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی , امید_نوید , موسسه_حقوقی_امید_نوید , #قطر2022, جمیله_سروری_المپیک_ژیمناست , مقاله , روانشناسی_ورزشی, ورزش_زنانomid_navid

خاطره دختر ژیمناست در المپیک توکیو

پای خاطرات تنها المپین ژیمناستیک زنان ایران نشستیم و او از خاطرات خوب و بد سال‌های حضورش در این رشته سخن گفت. با روی خوش به استقبال‌مان آمد و به همراه پسر بچه‌ای ۴ ساله‌ در ورودی خانه ظاهر شد. نوه‌اش را تنها دلخوشی این روزهایش معرفی کرد؛ روزهایی که به قول خودش زندانی شده و دیگر تاب و تحمل حضور در فدراسیون را ندارد. فدراسیونی که روزی خانه اش و او شروع کننده و راه‌گشای فعالیت زنان ایران در این عرصه بوده است.

جمیله سروری دختری ۱۲ ساله بود که بعد از اما و اگرهای فراوان مسافر المپیک ۱۹۶۴ توکیو شد. اولین قهرمان، اولین مربی، اولین داور و اولین مسئول زنان ژیمناستیک ایران مسئولیت‌های بعدی او در عرصه ورزش بود.

هر چند که در آخرین روزهای حضورش در فدراسیون به عنوان نایب رییس به او خیلی بی مهری شد اما او اخراجش را افتخاری می‌داند که به واسطه آن خانه نشینی را تجربه کرد و طعم زندگی بدون دغدغه را چشید. حالا دیگر تمام زندگی او شده نوه، خانواده، همسر و یک دنیا دوست خوب. حالا دیگر آخرین چیزی که او می‌خواهد این است که قبل از اینکه از دنیا برود بار دیگر ژیمناستیک را در اوج ببیند.

سروری با صبر و حوصله خاطرات ۷ دهه زندگی‌اش همچون نحوه ورودش به ژیمناستیک، حضور در المپیک، تماشای آخرین کشتی‌های مرحوم تختی و …. را برایمان زنده کرد. در ادامه گفت و گوی ۹۰ دقیقه‌ای ایسنا با جمیله سروری را می‌خوانید.

 

به خاطر علاقه پدرم ژیمناستیک را در خانه شروع کردم

ژیمناستیک ایران سابقه ۹۰ ساله دارد. البته قدمت ژیمناستیک مردان ۲۰ سال جلوتر از زنان بود. مردان سالن‌هایی برای تمرین داشتند. اولین سالن هم در پارک شهر تهران باز شده بود. یک چادر بادی بود که وسایل ژیمناستیک داشت. من به آن سالن رفته بودم. حتی مردان قبلتر از شروع ژیمناستیک زنان، سفر خارجی هم رفته بودند. پدرم در جوانی ژیمناستیک را دیده بود اما خبر نداشت همچین رشته‌ای در ایران در بخش زنان می‌تواند فعال باشد. از روی علاقه‌ای که داشت در خانه ژیمناستیک را با من شروع کرد. من عکسی دارم که در ۳ سالگی در بالکن خانه پا باز نشسته‌ام. پدرم در زمان خودش فراتر از دوران پیش می‌رفت. او ورزشی نبود ولی خیلی علاقه‌مند به ورزش بود. خودش برای خودش ورزش می‌کرد. حتی اهل کوه هم نبود. دیپلمات بود و در وزارت خارجه کار می‌کرد. علاقه وافری به ژیمناستیک داشت و حتما آن را جایی دیده بود. من فرزند اول خانواده بودم و پدرم دوست داشت تمام آرزوهایش را روی من پیاده کند. از این بابت خیلی اذیت شدم چون دوران کودکی نداشتم و تمام زندگی من در قالب ورزش سپری شد.

کاخ ورزش اولین سالن ژیمناستیک زنان ایران بود

۵ سالم بود و هنوز مدرسه نمی‌رفتم که پدرم آنقدر جست و جو کرد تا یک سالن در طبقه زیرین کاخ ورزش که مختص سازمان تربیت بدنی بود پیدا کرد. یک راهروی طولانی با عرض کم اما طول زیاد بود. آن طرفش هم سالن وزنه برداری بود که ورزشکارانی چون نصیری و برومند در آن وزنه می‌زدند. اولیه‌ترین وسایل ژیمناستیک را داشت. من از این سالن شروع کردم. در این سالن زن ۳۰ ساله هم بود، دختر بچه ۶ تا ۱۰ ساله هم بودند؛ چیزی که در ژیمناستیک غیر ممکن است. رده بندی سنی در این رشته خیلی مهم است. مرحوم احمد عسگری نیک مربی ما بود. آن اولین سالن ژیمناستیک زنان ایران بود اما بعد از ۶ ماه یا یک سال یک سالن هم در مشهد توسط آقای یزداد افتتاح شد. آقای اعظمی در شیراز نیز یک سالن برپا کرد. خلاصه مردان بانی شدند تا سالن‌های زنان راه اندازی شد.

 

بانی ژیمناستیک زنان ایران بودم

خلاصه در آن زمان با سن‌های مختلف در این سالن کار می‌کردیم. به همین دلیل است که می‌گویم ما بانی ژیمناستیک زنان ایران بودیم. این را با کمال صراحت و محکم می‌گویم که من و دو سه نفر دیگر بانی و شروع کننده ژیمناستیک زنان ایران بودیم. من اولین قهرمان، تنها المپیکی، اولین مسئول فدراسیون، اولین داور، اولین مربی و اولین نایب رییسی بودم که البته مرا از فدراسیون بیرون کردند (با خنده). راه را خودم باز کردم بنابراین همیشه در همه مراحل حضور داشتم.

به خاطر سختگیری‌های پدرم عصبی بودم

پدرم در ورزش خیلی جدی بود و اصلا شوخی نداشت. هیچ روزی نبود که من مثل بقیه دخترها آزاد باشم و سینما بروم. تا ۱۷ یا ۱۸ سالگی که ورزش می‌کردم شرایط همین بود. همیشه برنامه من مشخص بود. مدرسه، خانه، سالن و تمرین باله. باله ملزوم ژیمناستیک بود و باید می‌رفتیم. حتی اگر سفری به شمال می‌رفتیم باید روی ماسه تمرین می‌کردم. اگر در شهرستان بودیم کاه پهن می‌کرد و من روی آنها تمرین می‌کردم. من خیلی صدمه دیدم و از این بابت خیلی عصبی بودم. من هیچ خاطره‌ای از دوران کودکی و نوجوانی‌ام ندارم. اما بعد دیدم که پدرم چه خدمتی به من کرده است. من آن زمان اذیت شدم اما در آینده خیلی به من کمک شد و دیدم که پدرم چقدر به من لطف داشته است.

چند سالی در کاخ ورزش کار کردم تا اینکه سازمان تربیت بدنی تصمیم گرفت که زنان ایرانی را برای اولین بار راهی مسابقات المپیک کند. طبق قوانین اسلامی ورزشکار زیر ۱۶ سال اجازه حضور در مسابقات بین المللی را نداشت. از طرفی هم علاقه‌ای نداشتند که مرا به المپیک بفرستند. ویرا تمام هم و غم خود را روی من گذاشت که این کار انجام شود. در سه انتخابی اول شدم و مرا راهی المپیک کردند.سازمان تربیت بدنی تصمیم گرفت زنان را به المپیک ۱۹۶۴ توکیو بفرستد

۳ یا ۴ سالی در همان کاخ ورزش تمرین می‌کردم. سازمان تربیت بدنی هم دو مربی به نام خانم ویرا و آقای ژوزف را از چکسلواکی آورده بود. این زن و شوهر دو سال ایران بودند. خانم، مربی ما و همسرش مربی ژیمناست‌های آقا بود. ما در همین زیرزمین خانه ورزش و مردان هم در همان چادر پارک شهر تمرین می‌کردیم. نزدیک به مسابقات المپیک ۱۹۶۴ توکیو شدیم که سازمان تربیت بدنی تصمیم گرفت که زنان ایرانی را برای اولین بار راهی مسابقات المپیک کند. ۴ زن دوومیدانی کار را از شاخه‌های مختلف انتخاب کردند. قرار بود یک زن هم از ژیمناستیک اعزام ‌شود. نمی‌دانم چه شد که واقعا سازمان تربیت بدنی رشته نوپای ژیمناستیک را برای اعزام انتخاب کرد. در این رشته هم باید تیم اعزام می‌شد تا یک مقام یا جایگاهی بدست آید.

نمی‌خواستند من به المپیک بروم اما در سه انتخابی اول شدم

آن موقع سال ۱۳۴۲ بود و من ۱۲ ساله بودم. طبق قوانین آن زمان ورزشکار زیر ۱۶ سال اجازه حضور در مسابقات بین المللی را نداشت. از طرفی هم علاقه‌ای نداشتند که مرا به المپیک بفرستند. مسابقه انتخابی ‌می‌گذاشتند، من اول می‌شدم دوباره یک مسابقه دیگر! مد نظر برای اعزام فرد دیگری بود اما پدرم مثل شیر ایستاده بود. خودم هم که چندین بار اول شدم و دیگر نمی‌توانستند کاری کنند. روزنامه‌ها هم خیلی شلوغ کرده بودند و مدام تیتر می‌زدند که “سروری زیر سن قانونی است/ سازمان تربیت بدنی درصدد این است که ببیند چه باید کند که اگر نشود خانم X (بالای ۱۶ سال) برود”. برای حضور در مسابقات المپیک حد نصاب وجود داشت. هر ژیمناست باید در المپیک دو برنامه اجرا می‌کرد. برنامه روز اول را فدراسیون جهانی مشترک به همه می‌داد و برنامه دوم اختیاری و با ژیمناست بود. این برنامه باید سنگین‌تر از برنامه فدراسیون جهانی می‌بود. ویرا تمام هم و غم خود را روی من گذاشته بود که این کار انجام شود. بعد از اینکه سه انتخابی برگزار کردند و من اول شدم سازمان تربیت بدنی اعلام کرد که طبق دستوراتی که از بالا آمده سروری به المپیک اعزام می‌شود.

بهترین خیاط ایران برای ما کت و دامن دوخت

پنج زن بودیم که مقدمات سفر ما را به المپیک آماده کردند. من خیلی کوچک بودم. ۴ خانم دیگر در رده سنی ۱۸ تا ۲۰ ساله و دوومیدانی‌کار بودند. لباس آنچنانی برای ما تهیه شد. مالمارتین بهترین خیاط ایران بود که در میدان کاخ خیاطی می‌کرد. برای ما کت دامن و کلاه و لباسهای دیگر دوخت و آماده شدیم. خیلی محترمانه اعزام شدیم نه مثل الان که حتی گرمکن را هم خود ورزشکار می‌خرد. آن موقع من از همه کوچکتر بودم و به همین دلیل همه از من حمایت می‌کردند. خانم پیرنیا مسئول ورزش تربیت بدنی همراه ما بود. او از خانواده‌ای بسیار محترم و فرهیخته بود. همه چیز عالی پیش می‌رفت و خوب بود.

دولت ژاپن برایم مربی انتخاب کرده بود

در المپیک ۱۹۶۴ توکیو تنها و بچه‌ای ۱۲ ساله بودم. طبیعتا باید یک مربی مرا حمایت می‌کرد. ویرا که از چکسلواکی بود به همکارش نامه نوشت که “جمیله شاگرد من است او را در المپیک حمایت کنید، مراقبش باشید و در تمرینات او را همراهی کنید.” البته دولت ژاپن هم که می‌دانست از ایران یک ورزشکار تنها می‌آید یک مربی خانم برایم انتخاب کرده بود که مرا به تمرین ببرد. دو سه بار که با این مربی و با تیم ملی چکسلواکی تمرین کردم با مربی ژاپنی به سالنی رفتیم که مسابقات قرار بود در آن برگزار شود. سوار اتوبوس شدیم و به محل مسابقات رفتیم.

منِ ندید بدید تا عظمت سالن مسابقات المپیک را دیدم احساس کردم نمی‌توانم. نمی‌شود در این سالن بمانم. بدون اینکه بگویم سوار اتوبوس‌ها شدم و به دهکده برگشتم. به هتل که رسیدم تب کردم و در بیمارستان بستری شدم. بعد از دو سه روز حالم بهتر شد. لباس پوشیدم و به مسابقه رفتم. چیزی که بلد بودم را به نمایش گذاشتم. نمی دانستم آنقدر مورد توجه قرار می‌گیرم.عظمت سالن المپیک را که دیدم تب کردم

منِ ندید بدید که در یک سالن ۲ در ۱۵ متر، با تشک‌های غیر استاندارد، بدون تخته موازنه و با چوب‌هایی که دستی تراشیده بودند تمرین کرده بودم به آن سالن رفتم و تا عظمت سالن المپیک را دیدم احساس کردم نمی‌توانم. نمی‌شود در این سالن بمانم. این صحنه‌ها هیچ گاه بعد از ۶۰ سال از یادم نمی‌رود. مربی ژاپنی با زبان بی‌زبانی به من گفت برای تمرین لباسم را عوض کنم. من با هدف تعویض لباس به محوطه برگشتم و بدون اینکه بگویم سوار اتوبوس‌ شدم و به دهکده برگشتم. اتوبوس‌ها و سالن‌ها مشخص بود. بنده خدا منتظرم مانده بود، دنبالم گشته و دیده بود نیستم و به دهکده برگشته بود. من به هتل که رسیدم تب کردم. نمی‌دانم از ترسیدن بود یا چه اما مریض شدم. حالم بد بود و در بیمارستان بستری شدم.

در بیمارستان توکیو بستری شدم

دو روزی در بیمارستان بودم و مدام ورزشکاران ایرانی به سراغم می‌آمدند. من از همه کوچکتر بودم. افراد زیادی به دیدنم آمدند و خیلی صمیمی با من برخورد کردند. به من می‌گفتند نترس، چنین و چنان است، اصلا مهم نیست چندم شوی اما اگر مسابقه ندهی در ایران مواخذه خواهی شد چون برایت هزینه شده است. من هم ترسیدم و بعد از دو سه روز حالم بهتر شد. لباس پوشیدم و به مسابقه رفتم. چیزی که بلد بودم را به نمایش گذاشتم. نمی‌دانستم آنقدر مورد توجه قرار می‌گیرم.

در المپیک به خاطر سن کمم خیلی مورد توجه قرار گرفتم

سن قهرمانان دنیا اکنون به ۱۳ یا ۱۴ سال رسیده‌ اما آن زمان قهرمانان بالای ۱۸ سال سن داشتند. در همان المپیک ۱۹۶۴ “ویرا چاسلاوسکا” ۲۰ ساله بود که از تیم چکسلواکی قهرمان شد. من کوچک بودم و به همین دلیل خیلی مورد توجه قرار گرفتم. خیلی از پیرزن‌ها که برای دیدن مسابقات می‌آمدند از من خوششان می‌آمد. من را صدا می‌زدند، نوازش می‌کردند چیزهایی می‌گفتند که نمی‌فهمیدم. بعد هم از داخل روسریشان به من عروسک می‌دادند. رسمشان است که کادوهای خود را در روسری بپیچند. کلی از این هدایا گرفتم. مهندس والا رییس فدراسیون ژیمناستیک، عزیزآبادی از سازمان تربیت بدنی و عزت پیرنیا هم در سالن مسابقات بودند. مسابقه که تمام شد خبرنگاران زیادی برای مصاحبه آمده بودند ولی نمی‌فهمیدم آنها چه می‌گویند، یا خودم چه می‌گویم. من در حال و هوای این داستان‌ها نبودم. عظمت ماجرا را درک نمی‌کردم. نمی‌دانستم المپیک آخر ورزش است و هدف همه ورزشکاران این است که به این مرحله برسند. پدرم به این اتفاقات افتخار می‌کرد و همه در وزارت خارجه می‌دانستند که دختر سروری به المپیک رفته است. پدرم دوستی داشت که می‌گفت کتک هایی که جمیله خورده اگر من هم خورده بودم ۶ بار به المپیک رفته بودم. (با خنده)

 

آخرین کشتی تختی را در توکیو دیدم/ او از باختش ناراحت بود

آخرین مسابقات تختی در توکیو بود ما پنج دختر برای دیدن مبارزه او به سالن رفتیم. تختی هم باخت. او با آن عظمت و هیکل جلو آمد. چیزی نگفتیم. سرش پایین و از باختش ناراحت بود. تنها چیزی که در آن دوران کودکی یادم می‌آید این است که وقتی به ما دست داد دیدم چقدر دست‌هایش در مقابل دست‌های من بزرگ است. تختی عرق ملی داشت و خیلی بزرگ بود. او خیلی با حیا بود و بعد باختش روی دیدن مردم را نداشت. من خانواده او را می شناختم. بابای من با برادرش دوست بود و ما به کارخانه آنها رفته بودیم. برادرش در خانی آباد کارخانه داشت و مواد شوینده به نام قهرمان می‌ساخت. برادرش هم خیلی قوی و قد بلند بود. این حیا و بزرگواری در کل خانواده دیده می‌شد. من در برگشت از المپیک توکیو با تختی در یک هواپیما نبودم اما شنیدم استقبال زیادی از او شده بود. تختی خیلی بین مردم محبوب بود.

 

مردم توکیو ما را به خانه‌شان دعوت می‌کردند

بیست و خورده‌ای روز در المپیک بودم. چند روزی را با تیم چکسلواکی تمرین کردم، دو سه روز در بیمارستان بستری بودم و دو روز هم که مسابقه داشتم. خاطراتی در ذهن دارم که فرار از سالن یکی از آنها است (با خنده). مردم شهر استقبال خوبی از ما داشتند، مثلا یک روزی به صرف چای ما را دعوت می‌کردند. یادم می‌آید به یک خانه‌ای دعوت شدیم، از آن خانه‌های ژاپنی و اصیل با آن میزها و سیستمی که دارند. دختران دوومیدانی با هم می‌گفتند و می‌خندیدند. من را تحویل می‌گرفتند اما بین خودشان حرف‌هایی بود که من نمی‌فهمیدم. چای هم که آوردند خیلی بد بود. انگار پودر سدر را در آب بریزی و بخوری. بندگان خدا این را جلوی ما گذاشتند و این دوستان من از خنده غش کرده بودند. نه می‌توانستیم آن را بخوریم و نه می‌شد نخوریم، بد بود. در همان دهکده یک شب هم خانم پیرنیا به ما گفت نام شما به تاریخ ورزش ایران رفت اما جمیله هنوز زمان دارد باز هم در المپیک شرکت کند. تمام این‌ها برای من مانده و خاطره شده است. انگار من با این خاطرات خوش هستم و با آن‌ها زندگی می‌کنم.

هنوز با هم‌دوره‌هایم رفت و آمد دارم

آن زمان ارتباطات مستحکم‌تر، عمیق‌تر و عاطفی‌تر بود. من هنوز دوست دارم به دوستانم نزدیک‌تر باشم اما خب نمی‌شود. از زمانی که به سالن کاخ رفتم هم دوره‌های زیادی پیدا کردم همچون سیمیندخت طاهری که از من چند سالی بزرگتر بود و هنوز با هم در ارتباطیم. مینا و شهلا دخترخاله های پدریم که دوقلو هم بودند و هنوز هم با وجودی که در ایران نیستند با هم ارتباط داریم. ناهید دقیق، خانم نظمی و خیلی از دوستان دیگرم هستند که با هم دیدارهایی داریم. البته تعدادی هم بودند که مقطعی آمدند و رفتند.

 

دستور دادند مرا به شوروی بفرستند

بعد از المپیک شرایط خیلی خوب بود. تا سال ۴۷ که کماکان ژیمناستیک کار می‌کردم و جایگاهم مشخص بود. سال ۴۷ که ۱۷ سالم بود در مسابقه‌ قهرمانی کشور شرکت کردم که در ارومیه فعلی برگزار شد. البته آخرین مسابقه من شد. آنقدر مسابقات قهرمانی کشور مهم بود که مسئولان کشوری برای تماشای اختتامیه آمده بودند. مسابقات که تمام شد آقای پرنده که در نیروی زمینی کار می‌کرد به مسئولان گفته بود که سروری ژیمناست خوب و مستعدی است و می توان روی آن سرمایه گذاری کرد که دستور داده بودند من را به کشوری همچون شوروی بفرستند که ژیمناستیک قوی دارد. آن موقع ژیمناستیک شوروی و ژاپن روی بورس بود.

با رفتن به پاکستان از ژیمناستیک دور شدم

از مسابقات که به تهران برگشتم پدرم برای ماموریت ۴ ساله همراه خانواده راهی پاکستان شد اما من برای اعزام به شوروی در تهران ماندم. ۵ یا ۶ ماهی در خانه دخترخاله‌های پدریم ماندم. کم کم احساس کردم برای اعزام به شوروی امروز و فردا می‌کنند و کاسه‌ای زیر نیم کاسه است. با پدرم تماس گرفتم و گفتم خسته شدم. اینها هم هی امروز و فردا می‌کنند. گفت همه چیز را رها کنم و به پاکستان بروم. من هم دیگر ورزش را رها کردم چون متاسفانه در پاکستان اصلا اثری از ژیمناستیک نبود و اصلا نمی‌دانستند چه رشته‌ای است. باز هم در حیات سفارت برای خودم تمرین می کردم اما همین وقفه سبب شد که عقب بمانم. البته در همین شرایط با من در ارتباط بودند که به مسابقه‌ای که در شوروی بود اعزام شوم اما دیگر پدرم اجازه نداد.

در ۲۰ سالگی به عنوان داور و مربی به ورزش برگشتم

یک سالی از ماموریت پدرم مانده بود که من و خواهرم خسته شدیم و به ایران آمدیم. دیگر ۲۰ سالم شده بود و اینبار در قالب مربی و داور به سراغ ورزش رفتم. به دوره‌های مربیگری و داوری در خارج از کشور مثل فرانسه اعزام شدم. همچنین از فدراسیون جهانی داور بین‌المللی می‌آمد و دوره برگزار می‌شد. در همین ماجراها استخدام آموزش و پرورش شدم و ۱۱ سال خدمت کردم. در این فاصله ازدواج کردم، بچه دار شدم و مسئله جنگ پیش آمد. ما به اتفاق خانواده به سوئد رفتیم. سه سال ماندیم و در آنجا خیلی سراغ ورزش نرفتم. انگار دلزده شده بودم. دیگر سنم هم اجازه نمی‌داد از اول شروع کنم.

 

تا سال ۹۶ در فدراسیون فعال بودم

بعد از جنگ دوباره به ایران برگشتیم. کار و زندگی را از اول شروع کردیم. به سمت ژیمناستیک رفتم اما اینبار در سمت‌های مدیریتی فعال شدم. دیگر کار آموزشی هم کمتر می‌کردم. مسئول انجمن ژیمناستیک کشور و مسئول آموزشگاه‌های کشور بودم. در سال ۱۳۸۳ مسئله ادغام پیش آمد. پیش از آن زنان زیر نظر انجمن‌ها بودند و فدراسیون برای مردان بود. من هم تا سال ۱۳۹۶ در فدراسیون بودم و در همه زمینه حضور داشتم.

تا سال ۹۶ در فدراسیون خدمت کردم بعد که درگاهی رییس فدراسیون شد با یک لگد همه را بیرون انداخت. البته من قبلتر رفتم ولی بعد نامم در لیست اخراجی‌ها بود. من هم در خانه نشستم و دیدم چقدر خانه نشستن لذت بخش است. اکنون زندگی من شده خانواده، نوه و یک همسر بیمار اما با احساس خوب. باور نمی‌کنید که بخش قشنگ زندگی من داشتن یک دنیا دوست خوب استاشباع و خسته بودم؛ خانه نشین شدم

سال ۹۶ اینچه درگاهی رییس فدراسیون شد و با یک لگد همه را بیرون انداخت. البته من قبلتر رفتم اما نامم در لیست اخراجی‌ها بود. من هم در خانه نشستم و دیدم چقدر خانه نشستن لذت بخش است. برگزاری یک مسابقه کلی دردسر داشت، آمبولانس، دکتر، داور، تغذیه، سرداور. دیگر احساس کردم بس است. من اشباع و خسته بودم. اکنون زندگی من شده خانواده، نوه و یک همسر بیمار اما با احساس خوب. باور نمی‌کنید که بخش قشنگ زندگی من داشتن یک دنیا دوست خوب است. دوستان ورزشی ۴۰، ۵۰ یا ۶۰ ساله زن و مرد. نمی‌دانم آنها به من خیلی لطف دارند یا من آنها را خیلی دوست دارم اما قشنگترین بخش زندگی من آنها هستند.

ژیمناستیک در ایران خیلی قوی بود

ژیمناستیک ایران در آن ابتدای تاسیس خیلی قوی بود. بعد از سه سال دوری وقتی از پاکستان برگشتم دیدم چقدر ژیمناستیک رشد کرده است. ما در آن زمان مربی خانم نداشتیم و اغلب ژیمناستها با مربیان مرد کار می‌کردند. اعتماد به نفس ژیمناست‌ها بالا بود. اینها باعث تحول عظیمی در ژیمناستیک شد. آن زمان خانم ها مهوش خلیلی، مهین آذر، رویا و آذر دولو قاجار قهرمانان خیلی خوبی بودند. مازندران، شیراز، تهران و خیلی از استان‌ها در مسابقات تیم داشتند و این‌ها باعث رقابت شده بود. قهرمانی کشورها واقعی بود. از طرفی هم مسابقات همبستگی کشورهای اسلامی راه اندازی و مزید بر علت شده بود. کشورهای دیگر می‌آمدند و همه چیز مثل کادر، اسکان، مسابقات با بخش زنان بود. ۴ دوره فائزه هاشمی مسابقاتی را برپا کرد. یک دوره هم مسابقات همبستگی پایتخت‌های کشورهای اسلامی برگزار شد. یک دوره هم خود فدراسیون تحت عنوان جام همبستگی در مازندران مسابقاتی را برپا کرد. این ۶ دوره مسابقات بین المللی در ایران سبب شد ورزشکاران ما بی نهایت رشد کنند. ژیمناستیک هم در بخش مردان و هم در بخش زنان در اوج بود.

محتشمی واقعا به ژیمناستیک ایران خدمت کرد

بیشتر این اتفاقات خوب مربوط به زمان ریاست محتشمی بود. او واقعا خدمت کرد. کار دیگری که محتشمی کرد این بود که شاخه‌ها را فعال کرد. ژیمناستیک فقط هنری نیست، ریتمیک، ایروبیک، ترامپولین و آکروژیم شاخه‌های دیگر آن هستند. پسران ما اصلا نمی‌دانستند ایروبیک چیست. ما به بلغارستان رفتیم، کتاب و مقررات آن را آوردیم ترجمه کردیم و این رشته راه‌اندازی شد. برای ریتمیک زنان هم به آذربایجان رفتیم. با رییس فدراسیونش صحبت کردیم، مربی آوردیم و اتفاقات قشنگی افتاد. من همیشه از محتشمی به خوبی یاد می‌کنم. آدم ارزشی، آگاه و روشن بود. پنج یا ۶ شاخه را راه اندازی کرد.

در آن دوره مسابقات ریتمیک برگزار می‌کردیم و باید می‌دیدید شیرودی چه قدر شلوغ می‌شد. این انگیزه‌ای برای پدر و مادرها بود که هزینه می‌کردند. باید می توانستیم آنها را راضی نگه داریم و حداقل لذت مسابقات فرزندانشان را بچشند. از نظر روحی و روانی ارضا می‌شدند که فرزندشان را در کانال ورزش فرستاده‌اند. من تقریبا همه جا بودم. شاید مستقیم نه اما در راه‌اندازی‌ها با حمایت فدراسیون نقش داشتم. مرا برای مذاکره می‌فرستادند که همین‌ها ارزش و بها بود که به من می‌دادند. تمام این اتفاقات قشنگ یکباره سال ۹۶ متوقف شد.

انگار یک نفر با لگد همه چیز را متلاشی کند و آب از آب تکان نخورد. یک نفر هم او را بازخواست نکرد که چرا و به چه دلیل این اتفاقات افتاد. همه سکوت کردند.

 

درویش‌زاده فنی بود اما بودجه نداشت

نمی‌گویم بهترین ولی یکی از بهترین روسای فدراسیون محتشمی بود. درویش زاده هم مرد محترم و فهمیده‌ای بود که همراه فرامرز سنگینی کارهای خوبی انجام داد اما گاهی در مورد زنان می‌گفت “بودجه نداریم، اگر مسابقه ندهند چه می‌شود” اما به صراحت می‌گویم هیچ وقت از دهان محتشمی این ها را نشنیدم. در جلسات کمیته فنی در مورد زنان هر چه می‌گفتیم موافقت می‌کرد اما این وسط یک موضوعی بود. زمان محتمشی احمدی نژاد رییس جمهور و پول بسیار زیاد بود. فدراسیون به دلیل ارتباطات محتشمی بودجه زیادی داشت. او خیلی خوب پول می آورد و خوب هم خرج می‌کرد. مسابقات هم خوب برگزار می‌شد. درویش زاده بسیار فنی بود ولی بودجه اولیه را نداشت. گاهی ما مجبور می‌شدیم اسپانسر بگیریم. من به یاد دارم برای برگزاری مسابقات ریتمیک بودجه نداشتیم. آنقدر ضجه زدیم تا مادر یکی از ژیمناست‌ها ۵۰ میلیون آورد و اسپانسر شد. یکبار هم رییس بیمه اسپانسر شد تا  مسابقه را برگزار کردیم. آن زمان عشق، علاقه و صمیمیت بود و ما از این کارها زیاد می‌کردیم. با همه وجود کار می‌کردیم. حالا همه دنبال مادیات رفته‌اند. یک کار را یاد گرفته و مدرکش را می‌گیرند تا درآمدی داشته باشند. آنکه وضع بهتری دارد سالنی را اجاره می‌کند تا ثروتش بیشتر شود. همه چیز تغییر کرده است.

گله‌ام از مسئولان ورزش تایید نکردن لباس ایروبیک است

یک گله بزرگ از دنیای ورزش دارم. در زمان نایب رییسی به همراه ژاله تقوایی دوبار لباس پیشنهاد دادیم. فروشگاه‌ها را گشتیم، طراح گرفتیم تا بتوانیم برای ایروبیک تاییدیه لباس اسلامی بگیریم. برای ژیمناستیک هنری که نمی‌شد لباسی طراحی کرد. یکبار در زمان معاونت شهریان و یکبار هم در زمان محمدیان این پیشنهاد را دادیم. هر بار هیاتی نشستند، حتی ما یک ورزشکار بردیم که با آن لباس ایروبیک کند تا تاییدیه بگیریم اما نشد و ما منتظر ماندیم. در ایروبیک ورزشکار  سر و ته که نمی‌شود، تمام حرکات ایستاده و خم و راست است اما تایید نشد. بعد دیدم همه رشته‌ها تاییدیه گرفته‌اند. وقتی لباس دیگر رشته ها را می‌بینم از خودم می‌پرسم کجای لباس ما ایراد داشت که تایید نکردند. لباس سنگنوردی که بلوز و شلوار است یا بسکتبال، هندبال را تایید کردند ولی ایروبیک را نه! با خودم می گویم پس ورزشی نیستند، یا شاید مسائل دیگری دارند. برای ژیمناستیک هنری که لباس طراحی نکرده بودیم. من نباید غصه بخورم؟ هنوز هم دلم می‌سوزد. آنها آب پاکی را روی دستمان ریختند. من با شهریان، محمدیان، فرهادی زاد و طاهریان دوستان دوره‌ای هستم. هنوز با هم دوره داریم اما نشد.

ظهور درگاهی در ژیمناستیک؛ او یک ژیمناست معمولی بود

قرار نبود یک خانم وارد انتخابات فدراسیون شود. البته خیلی چیزها قرار نیست اما می‌شود. درگاهی از ۱۳ یا ۱۴ سالگی ژیمناست و شاگرد مهین مرادی بود. درگاهی چغر بود ولی ژیمناستیک را دوست داشت. در سالن نصر که برای تاج قدیم بود یک مسابقه برگزار شد که درگاهی هم در وسیله زمینی مسابقه داد. مربی‌اش خانم خلیلی با افتخار می‌گفت که او اولین خانم دکتر ژیمناست است. او مسابقه داد و واقعا یک ژیمناست خیلی معمولی بود. بعد از این مسابقه خانم دکتر سراغ تحصیل رفت و ما دیگر او را ندیدیم. چند سالی برای درس رفت ولی از جایی که آدم چغری بود با فدراسیون کانال زد تا به آن وارد شود. البته خیلی هم در بخش زنان محبوب نبود.

درگاهی با افرادی چون دکتر اسدی و رمضانیان پور کانال زد و خود را داخل فدراسیون کرد. ما هم می‌گفتیم ژیمناست است و پزشک چه بهتر از این. غافل از اینکه همه را پخت و آماده کرد تا موقع انتخابات شود. قبل از انتخابات درگاهی پزشک تیم زنان بود. آنقدر تحصیلات او طولانی شد که حتی دقیق نمی‌دانم تخصص او چیست. خلاصه ۳ یا ۴ سال قبل از ریاستش به عنوان پزشک تیم فعالیت می‌کرد و عضو کمیته فنی فدراسیون ژیمناستیک هم بود. نمی دانم چرا فدراسیون یک فرد فنی را برای این پست انتخاب نکرده بود. او زبان خوبی دارد و امکان ندارد کسی از پس او بر آید. من هم یک دور با او بحثم شده بود. تمرینات تیم ملی زنان در استادیوم آزادی بود. او شب ژیمناست‌ها را جمع می‌کرد و برای آنها فال می‌گرفت. در حقیقت او خواسته‌هایش را به اشکال مختلف به افراد منتقل می‌کرد که مثلا برخی از مربیان یا افراد را اینگونه ضایع کند. معجونی برای خودش بود. افراد زیادی هستند که از این مباحث اطلاع دارند.

قبل از نامه اخراج، از فدراسیون رفتم

خلاصه برای انتخابات ثبت نام کرد. قبل از ثبت نام در انتخابات برنامه‌ریزی کرده و در رمضانیان‌پور اثر خود را گذاشته بود. من روز انتخابات نایب رییس بودم و قاعدتا حق رای داشتم ولی حق رای مرا گرفتند. در میز بالا نشسته بودم اما بدون رای بودم. درگاهی از پله‌های سالن فارسی که بالا می‌آمد او را دیدم، پرسیدم اضطراب داری گفت نه اصلا. بعدها که به آن فکر کردم دیدم خیالش راحت بود. انگار شب قبل به تمام هیاتها گفته بودند که رای برای درگاهی است. وقتی رای‌گیری تمام شد همه حتی اسبقیان که سرپرست بود شوکه شدند، غیر از کسانی که می‌دانستند.

به فدراسیون که آمد ما کار خودمان را می‌کردیم. یک منشی هم داشت که او را از قبل می‌شناختم و چندین بار با آمدنش به خانه‌ام سیگنال‌هایی در مورد اخراج‌ها داده بود اما من نگرفته بودم تا اینکه یک روز منیژه پازوکیان با یک دسته گل به فدراسیون آمد و به دفتر درگاهی رفت. آنها در حالی که من داخل اتاقم نبودم به اتاقم رفتند. من که رسیدم درگاهی به من گفت “پرونده‌هایی را که لازم است تحویل منشی دهید”. شصتم خبردار شد که چه خبر است. به اتاقش رفتم و گفتم سنم، موقعیتم، شخصیتم دیگر اجازه نمی‌دهد اینجا بمانم و خداحافظی کردم. بعد از چند روز هم ۱۷ نفر را به این بهانه که قراردادشان تمام شده اخراج کرد. من هم در لیست بودم که البته جلوتر خودم رفته بودم. البته پازوکیان را هم بیرون کرد. بعد از این ماجراها به رمضانیانپور گفتم بدترین کار را در حق جامعه ژیمناستیک کرده که تنها در جوابم گفت شرمنده‌است، اما شرمندگی چه فایده ای دارد.

 

همه از درگاهی رودست خوردند

هر رییس فدراسیونی با فدراسیون‌های جهانی ارتباط دارد و نامه نگاری می‌کند. تقویم ورزشی را هر سال فدراسیون جهانی می‌فرستد و فدراسیونها هم اعلام می‌کنند که می‌خواهند شرکت کنند یا خیر. درگاهی مدام با فدراسیون جهانی کانال زد، ارتباط را قوی و سفر کرد، برنامه‌ریزی می‌کرد و خود را به آنها شناساند. ایمیلی که فدراسیون ایران با فدراسیون جهانی در ارتباط بود را خصوصی کرد و همه چیز را خرد خرد در مشت گرفت. در FIG نمی‌دانند اینجا چه خبر است. فکر می‌کنند اینجا هم مثل همه کشورها است. در ایران هم همه از درگاهی رو دست خوردند و الان مانده‌اند چه کنند. نه فدراسیون جهانی می‌تواند کاری کند نه وزارت ورزش. صالحی و سجادی گفتند که در توکیو صحبت می‌کنند اما نشد. بعد دوباره برای مذاکره به سوییس رفتند که بی نتیجه ماند. الان آخرین خبر این است که سلیمانی دبیر درگاهی به فدراسیون برگشته است. می‌گویند باید برای برگزاری انتخابات باشد چون در فدراسیون جهانی به عنوان دبیر شناخته شده است. البته بعید می‌دانم دیگر، افراد اتفاقات قبل را تکرار کنند. هرچند که هنوز چند نفری هستند که پای آنها ایستاده‌اند. دلم می‌خواهد بدانم چه کسی آنها را حمایت می‌کند و به کجا وصل هستند که می‌تازند.

چند سال است که ژیمناستیک زنان تعطیل است

در مورد ژیمناستیک زنان باید بگویم ما سال‌های سال است که مطلقا تیم ملی نداریم. یکی از گله‌های من به فدراسیون ژیمناستیک همیشه این موضوع بود که زمانی به یک تیم، ملی می‌گویند که ورزشکار از کشور خارج شود. دلمم می‌سوخت که این امکان برای زنان ما وجود نداشت. فریاد می‌زدم که اینها قهرمان کشور هستند نه ملی‌پوش. اینها با هم فرق می‌کند. بعضا افرادی فکر می‌کردند چون من به چند سفر اعزام شدم می‌خواهم فخر بفروشم اما این نبود. زمان بعد از من هم تیم ملی داشتیم و سفرهایی انجام می‌شد. خودم به عنوان داور با تیم‌ها اعزام می‌شدم. مسابقات دوجانبه، مسابقات شوروی و یا میزبانی مسابقات اسلامی را داشتیم. به آنها تیم ملی می‌گفتند. ولی عملا چند سال است که دیگر نه تیم ملی و نه مسابقاتی در بخش زنان داریم. زمانی مسابقات آموزشگاهی کشور هم در حد قهرمانی کشور برگزار می‌شد و عظمتی داشت. همه رشته‌ها مسابقه می‌دادند و از ۱۸ منطقه تهران ژیمناست می‌آمد. حالا مسابقات آموزشگاه‌ها با ۶ نفر برگزار می‌شود. اگر شرایط درست شود باید از اول و از صفر شروع کنیم. پایه ها را راه اندازی کنیم و مربی بسازیم. البته چند تا مربی خوب خانم داریم که در سالن‌های خصوصی کار می‌کنند و اگر اتفاقات مثبتی رخ دهد می توانند آغاز کننده باشند.

 

فاصله زیادی با ژیمناستیک ۴۰ سال قبل داریم

مطمئنم یک روزی درست می‌شود اما آن موقع فاصله فاحش و اختلاف زیادی با ۴۰ سال قبل پیش می‌آید. زمانی که تیم آنچنانی داشتیم، نخبه‌هایی بودند که دیگر شاید تکرار نشوند. اگر وزارت ورزش بخواهد می‌شود اما به نظر آنقدر درگیر مسایل دیگر است که نمی‌رسد.مطمئنم به طور قطع به این شکل نخواهد ماند. به هر حال آدم‌ها دیر یا زود می‌فهمند در اطرافشان چه خبر است. نابودی ژیمناستیک را می‌بینند. اگر کمی عرق داشتند اجازه نمی‌دادند که شرایط به اینجا برسد. مشکل هم فقط منافع شخصی است. هیچ کس به فکر مادری که با عشق دست فرزندش را می‌گیرد و در سرما و گرما او را به کلاس می‌برد نیست. به این‌ها اصلا فکر نمی‌شود. مطمئنم یک روزی درست می‌شود اما آن موقع فاصله فاحش و اختلاف زیادی با ۴۰ سال قبل پیش می‌آید. زمانی که تیم آنچنانی داشتیم، نخبه‌هایی بودند که دیگر شاید تکرار نشوند.

در ژیمناستیک به یک مدیر و مدبر نیاز داریم

واقعا در ژیمناستیک آدم نداریم، افراد زیاداند اما فردی که مدیر و مدبر باشد و محبوبیت داشته باشد نداریم. محبوبیت خیلی مهم است تا بقیه حرفت را قبول کنند. متاسفانه با کمبود آدم مواجهیم. من فکر می‌کنم ژیمناستیک فردی را می‌خواهد که مثل محتشمی برش داشته باشد. حبیب نوظهوری جوان و دستش باز است. می‌تواند پول بیاورد. اگر حمایتش کنند و آدم‌های اطرافش را درست انتخاب کند می‌تواند ژیمناستیک را درست کند. حبیب نیاز مالی ندارد، ۱۰ سالن ورزشی در دست دارد. شاید هم وزارت ورزش یک فرد ورزشی انتخاب کند که او هم باید چهار فرد فنی را دراختیار بگیرد تا اوضاع درست شود. به هر حال اگر وزارت ورزش بخواهد می‌شود اما به نظر آنقدر درگیر مسائل دیگر است که نمی‌رسد.

 

کلام آخر:

می‌خواهم قبل از اینکه از دنیا بروم ژیمناستیک را دوباره در اوج ببینم. آن روزهای اول که نمی فهمیدم ژیمناستیک چیست در این رشته بودم و به المپیک رفتم اکنون هم که در خانه هستم باز هم دلم می خواهد ژیمناستیک به آن دوران برسد.ممنونم از شما و افرادی مثل شما که یاد ما می‌کنند. این حرکت از نظر روحی و روانی به ما انرژی مضاعف می دهد. از افرادی که در این مسیر قلم می‌زنند سپاسگزارم. صمیمانه می‌گویم می‌خواهم قبل از اینکه از دنیا بروم ژیمناستیک را دوباره در اوج ببینم. آن روزهای اول که نمی‌فهمیدم ژیمناستیک چیست در این رشته بودم و به المپیک رفتم اکنون هم که در خانه هستم باز هم دلم می خواهد ژیمناستیک به آن دوران برسد. دوباره ببینم که مسابقات برگزار می‌شود و خانواده‌ها فرزندانشان را می‌آورند. اکنون دلم می‌گیرد به سالن‌ها بروم. حس می کنم زندانی شده‌ام. دیگر حتی دلم نمی‌خواهد به فدراسیون بروم و برخی آدم‌هارا ببینم. البته این حرف مختص همه نیست مخصوصا افرادی که وجدانا اقرار کردند اشتباه کرده‌اند.

به نظرم حالا باید آنهایی که لگد به ژیمناستیک زده‌اند فقط از ایران بروند. فکر نمی‌کنم برای ماندن برنامه‌ای هم داشته باشند. شرایط به جایی رسیده که بعید می‌دانم افراد دیگر پذیرش آنها را داشته باشند. بازنشر از ایسنا

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی , امید_نوید , موسسه_حقوقی_امید_نوید , استیون_راجر , فوتببال , رمان , مقاله , ورزش_زنانomid_navid

گل‌زن‌ترین مدافع فوتبال چگونه «مایۀ خنده» شد؟

فقط ۱۱۳ گلی که نام او را در فهرست گل‌زن‌ترین مدافعان تاریخ فوتبال جای داده نیست که استیو بروس را به شهرتی جهانی رسانده، او تاکنون رمان‌ها و کتاب‌های مختلفی نوشته که البته بابت برخی از آن‌ها ابراز شرمساری کرده است!

 استیون راجر بروس که حالا حدود ۶۲ سال دارد و به عنوان مربی فوتبال در انگلستان فعالیت می‌کند، به‌عنوان مدافع، مجموعاً برای تیم‌های جیلینگام، نوریچ سیتی، منچستریونایتد، بیرمنگام سیتی، و شفیلد یونایتد به میدان رفته و موفق به زدن ۱۱۳ گل شده است.

بروس در دوران جوانی‌اش به‌عنوان یک فوتبالیست خوش‌تیپ شناخته شده، با این حال اما توسط چندین باشگاه حرفه‌ای طرد شده است.

درست وقتی پیشنهاد بازی در تیم گیلینگام به او داده شد که تقریباً در حال جدایی از فوتبال بود. او پیش از آن‌که به نوریچ سیتی (در سال ۱۹۸۴) بپیوندد و جام لیگ را در سال ۱۹۸۵ به همراه تیمش در دست بگیرد، بیش از ۲۰۰ بازی برای آن باشگاه انجام داد.

پس از آن، در سال ۱۹۸۷ به منچستریونایتد رفت و ۱۲ جام را به همراه هم‌تیمی‌هایش بالای سر برد.

 

او نخستین بازیکن انگلیسی قرن بیستم بود که دبل کاپیتان شد، با این حال اما هرگز به‌عنوان بازیکن تیم ملی انگلیس انتخاب نشد. کارشناسان فوتبال بروس را یکی از بهترین بازیکنان انگلیسی دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ دانسته‌اند که البته هرگز برای کشورش در سطح بین‌المللی بازی نکرد.

 

استیو بروس دوران مربی‌گری خود را با شفیلد یونایتد آغاز کرد و مدت زمان کوتاهی را هم در هادرسفیلد تاون، ویگان اتلتیک و کریستال پالاس (قبل از پیوستن به بیرمنگام سیتی در سال ۲۰۰۱) گذراند. او در طول نزدیک به شش سال مربی‌گری خود در بیرمنگام، این تیم را دوبار تا صعود به لیگ برتر برد، اما در سال ۲۰۰۷ از آن جدا شد تا دومین دورۀ سرمربی‌گری خود را در ویگان آغاز کند.

در پایان فصل ۲۰۰۸–۲۰۰۹ به ساندرلند پیوست اما در نوامبر ۲۰۱۱ از این تیم برکنار شد.

بروس از فوریه ۲۰۲۲ نیز هدایت وست برومویچ آلبیون را برعهده گرفت اما مدتی پیش (در اکتبر) به دلیل شروع ضعیفش در فصل ۲۰۲۲-۲۰۲۳ کنار گذاشته شد.

 

بین سال‌های ۱۹۹۹ تا ۲۰۰۰، بروس متوجه توانایی نویسندگی خود شد و سه کتاب نوشت؛ «مهاجم»، «رفتگر» و «مدافع». رمان‌هایی که خودش آن‌ها را «مایۀ خنده» دانسته، نیمه‌اتوبیوگرافیک هستند و شخصیت اصلی آن‌ها استیو بارنز نام دارد. توطئه‌ها و حتی ادبیات به کار رفته در آثار بروس به‌گونه‌ای‌ست که موجب خندۀ خواننده می‌شود. با این حال، کمتر کتابی‌ پیدا می‌شود که مانند آثار بروس به نوعی تبدیل به آثار کلاسیکی شده‌ و حتی تا ۲۰۰ پوند در ای بی و آمازون به فروش رسیده باشند.

با این حال، بروس بعدها از انتشار این کتاب‌های پرطرفدار ابراز خجالت و شرمساری کرده است! او حتی قصد داشت در اواخر سال ۲۰۱۹ یک زندگینامه جدید منتشر کند، اما به دلیل از دست دادن والدینش و تمایل به تمرکز بر روی کارش در نیوکاسل، انتشار این کتاب را برای مدت نامعلومی به تعویق انداخت.

به‌نظر می‌رسد تا کنون هیچ یک از کتاب‌های بروس به فارسی ترجمه نشده است.

 

اولین رمان او، «مهاجم» که در ابتدا با قیمت ۱۲ پوند فروخته می‌شد و ۱۲۷ صفحه دارد، به‌صورت اول شخص نوشته شده و خواننده را مستقیماً وارد عملیات شخصیت «بارنز»، مدیر شهر ساختگی لدرسفورد با یک باشگاه کوچک و تاریخی (و با هدف ارتقای لیگ برتر) می‌کند.

یکی از منتقدان آمازون در مورد رمان «رفتگر» نوشته است: «نمی‌توان دربارۀ تأثیرگذاری و اثرگذاری سبک نوشتاری بروس به عدالت عمل کرد. او واقعاً یک آرتور کانن دویل امروزی است. وای!»

او گفته است که تصمیمات عجیب و غریب زیادی دربارۀ نگارش این کتاب‌ها گرفته، مانند نحوۀ ساخت جهان. برای همین، نام‌های جعلی برای مکان‌های واقعی در نظر گرفته، مانند لدرسفورد برای هادرسفیلد و مولکاستر برای منچستر.

«مثل خواندن یک کمیک بتمن است که او با قطار از گاتهام به نیویورک می رود.»

«به اطراف استادیوم نگاه کرد و آه کشید. فوتبال یک بیزنس دشوار است اما زمین سبز بازی، خوب و به‌راستی میدان رویاهاست.» – استیو بارنز، «رفتگر». بازنشر از ایسنا

منابع:

thesun.co.uk

chroniclelive.co.uk

eurosport.co.uk

thesetpieces.com

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی, امید_نوید, داور_زن, فدراسیون_فوتبال, داور_زن_به_سیاسی_بازی_احتیاج-ندارد ,موسسه_حقوقی_امید_نوید

پیش‌شرط‌های حضور ۲ داور زن ایرانی در جام‌جهانی

بی‌توجهی فدراسیون فوتبال به اتفاق تاریخی داوری زنان ایران! در حالی که دو داور زن ایران کاندیدای قضاوت در جام جهانی فوتبال زنان هستند،‌ VAR و قضاوت در مسابقات مردان دو شرط فیفا برای حضور در ارزیابی فدراسیون جهانی فوتبال برای حضور در جام جهانی است، اما فدراسیون فوتبال ایران که این روزها غرق در حواشی است به این موارد توجهی ندارد.

جام جهانی فوتبال زنان سال ۲۰۲۳ به میزبانی کشورهای استرالیا و نیوزلند برگزار می‌شود. دو داور زن از ایران شانس دارند که به عنوان اولین داوران زن ایرانی و هم‌چنین اولین داوران زن محجبه در این رقابت‌ها سوت بزنند. مهسا قربانی داور وسط و انسیه خباز مافی‌نژاد کمک داور در لیست ۱۵۶ نفره کاندیداهای قضاوت در جام جهانی هستند که از بین حدود ۸۰۰ داور در سراسر جهان انتخاب شده‌اند اما آشفتگی وضعیت فدراسیون فوتبال و بی‌توجهی مسئولان این فدراسیون باعث شده تا شانس انتخاب این داوران ایرانی کمرنگ شود و در صورت ادامه این روند به طور کامل از دست برود.

ماجرا از این قرار است که فیفا در سال ۲۰۲۰ و پس از تعیین لیست ۱۵۶ نفره داوران و کم داوران به فدراسیون‌های عضو نامه‌ای ارسال کرد که الزاماتی را در زمینه داوری زنان در نظر گرفت و از فدراسیون‌ها خواست تا آن را رعایت کنند. با توجه به اهمیت موضوع و برای اطمینان از آگاهی فدراسیون‌ها از مفاد نامه از اعضا خواسته می‌شود که نامه را پس از امضای دبیرکل دوباره برای فیفا ارسال کنند. این نامه به دست ابراهیم شکوری به عنوان دبیرکل وقت فدراسیون می‌رسد. علاوه بر این مسئول کمیته داوری فیفا با مسئول کمیته داوری فدراسیون‌های مختلف هم ارتباط برقرار می‌کند که در این راستا با سهرابی، مسئول وقت دپارتمان داوری فدراسیون ایران تلفنی صحبت می‌کند که این نشان از اهمیت موضوع داشت.

در نامه‌ای که فیفا برای فدراسیون‌ها ارسال کرده است چندین مورد مطرح شده که دو مورد آن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است و بی‌توجهی فدراسیون ایران به این دو مورد باعث کمرنگ شدن شانس داوران زن ایرانی شده است. مورد اول استفاده و کار کردن داوران با تکنولوژی VAR و دیگری قضاوت زنان در مسابقات فوتبال مردان است.

کلاف سردرگم VAR در ایران

حالا دیگر VAR به یکی از عادی‌ترین و رایج‌ترین امکانات جهان فوتبال تبدیل شده است و بیش‌تر لیگ‌های دنیا از کمک‌داور ویدئویی استفاده می‌کنند اما در ایران خبری از این داستان نیست و اصلا کسی هم نمی‌داند چه زمانی ممکن است صاحب VAR شویم. آخرین بار شهاب‌الدین عزیزی خادم در دوره ریاست خود تلاش کرد تا از طریق شرکتی خارجی این تکنولوژی را به فوتبال ایران وارد کند اما به دلیل اتهاماتی که به این شرکت زدند از چرخه VAR خارج شد و هنوز هم کسی سراغ آن نرفته است.

مهسا قربانی در سال ۲۰۲۱ در دوره‌های کنفدراسیون فوتبال آسیا شرکت کرد و همه مدارک لازم برای کارکردن با این تکنولوژی را به دست آورد اما این سیستم در ایران وجود ندارد که تجربه لازم را به دست بیاورد.

داوری زنان در فوتبال مردان

تا به حال هیچ داور زن ایرانی در مسابقات فوتبال مردان کشورمان قضاوت نکرده است و این موضوع در شرایط فعلی تا حدودی  دور از دسترس است اما آیا شرایط باید به همین شکل باقی بماند؟ فیفا در نامه خود به این موضوع هم تاکید کرده است و همین موضوع باعث شده تا بسیاری از کشورها قضاوت مسابقات مردان را به زنان بسپارند.

این موضوع در سال‌های اخیر در فوتبال هم به کرات دیده شده است؛ کاترین نسبیت، استفانی فراپارت،‌ ربکا ولچ،‌سالیما موکانسانگا، یوشیمی یاماشیتا، ماریا سوله کاپوتی تنها برخی از داورانی هستند که در برای اولین‌بار در مسابقات مهمی چون مقدماتی جام جهانی، لیگ دسته دو انگلیس، جام ملت‌های آفریقا، لیگ قهرمانان آسیا و سری آ ایتالیا قضاوت کرده یا قرار است قضاوت کنند.

جدا از این در فوتسال گلاره ناظمی و زری فتحی قضاوت در مسابقات مردان را هم تجربه کرده‌اند و افتخارآفرینی گلاره ناظمی انتشار وسیعی در سطح جامعه داشت. او به عنوان اولین داور ایرانی در کوبل داوری فینال جام جهانی فوتسال قرار گرفت که افتخار بزرگی بود.

با توجه به نگاهی که در زمینه ورود زنان به ورزشگاه‌های مردان و فوتبال مردان در ایران وجود دارد، شاید بتوان گفت که این موضوع از وار هم سخت‌تر و رسیدن به آن زمان طولانی‌تری بخواهد اما آیا فدراسیون می‌تواند برای داوران زن الیت ایران شرایطی را فراهم کند که در مسابقات مردان شرکت کنند؟

گزینه در دسترس قضاوت خارج از ایران

فدراسیون فوتبال ایران می‌تواند از طریق ارتباطات با سایر کشورها شرایطی را به وجود بیاورد که دو داور زن الیت خود را که کاندیدای قضاوت در جام جهانی هستند به خارج از کشور اعزام کند تا هم شانس کار کردن با VAR را داشته باشند و هم مسابقات مردان را سوت بزنند اما فدراسیون در این زمینه هیچ کاری انجام نداده است و به خود زحمت پیگیری نمی‌دهد. گویا اهمیتی ندارد که چنین افتخاری از فوتبال ایران گرفته شود و زنان ایرانی اصلی‌ترین شانس خود را از دست بدهند.

فیفا به فدراسیون‌ها اعلام کرده که طی دو سال باقی مانده تا جام جهانی داوران باید به تورنمنت‌های مختلف دعوت شدند تا بر اساس ارزیابی در آن رویدادها امتیازبندی شوند. از ۶ تورنمنت سال ۲۰۲۲ پنج تورنمنت برگزار شده است و داوران ایرانی دعوت نشده‌اند و دلیل آن بی‌تجربگی در کار کردن با وار و عدم قضاوت در مسابقات مردان است. تنها یک تورنمنت باقی مانده که پاییز ۱۴۰۱ برگزار می‌شود و مشخص نیست که قربانی و خباز مافی‌نژاد دعوت شوند یا خیر.

شانسی که هر روز کمرنگ‌تر می‌شود

اسامی نهایی داوران حاضر در جام جهانی چند ماه قبل از این رویداد اعلام می‌شود. بنابراین نماینده‌های ایران هنوز شانس دارند تا در لیست نهایی قرار بگیرند اما منوط به توجه و حمایت فدراسیون است. مسئولان فوتبال ایران یا باید شرایطی را فراهم کنند که امکان رشد و پیشرفت زنان ایرانی و حضورشان در تورنمنت‌های مهم به وجود بیاید و یا باید قید حضور آنها در میادین بین‌المللی را بزنند. بی‌توجهی فدراسیون نشان می‌دهد که آنها راه دوم را انتخاب کرده‌اند و توجهی به حذف زنان ندارند.

بی‌توجهی فدراسیون فوتبال به اتفاق تاریخی داوری زنان ایران!

بی‌توجهی فدراسیون فوتبال به اتفاق تاریخی داوری زنان ایران!

بی‌توجهی فدراسیون فوتبال به اتفاق تاریخی داوری زنان ایران!

مطلب فوق بازنشر از ایسنا می باشد

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

تغذیه مناسب برای افزایش عملکرد و صیانت از حقوق ورزشکاران

تغذیه هنگام مسابقه ویژگی‌هایی دارد که باید به صورت ویژه از سوی ورزشکاران مورد توجه قرار گیرد تا شاهد افزایش میزان عملکرد و بازدهی خود باشند. هنگام مسابقه بدن پیوسته از مصرف گلیکوژن عضلانی به سوی مصرف گلوکز خون تغییر مسیر می‌دهد و غذاهای کربوهیدراتی هنگام مسابقه کمک می‌کند تا از غلظت گلوکز خون در حد لازم تامین شود.

تأثیر تغذیه هنگام مسابقه به نوع فعالیت بستگی دارد؛ اگر فرض کنیم که وضعیت تغذیه پیش ‌از مسابقه ورزشکار خوب باشد، فعالیت‌های کوتاه‌ مدت چندان به وسیله عوامل وابسته به تغذیه حین رقابت تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند و در این نوع مسابقات (دوی ۱۰۰ متر) بر مصرف مایعات و کربوهیدرات دریافتی پیش از مسابقه تاکید می شود و در عین حال مایعات و کربوهیدرات دریافتی پیش ‌از مسابقه، هنگام و پس‌از آن بر رویدادهای طولانی‌تر همانند رقابت های استقامتی مؤثر هستند.  ورزشکاران باید توصیه‌های تغذیه پیش ‌از مسابقه را رعایت کنند تا از کافی بودن منابع گلیکوژن و آب‌رسانی پیش ‌از مسابقه اطمینان حاصل شود.

همچنین تغذیه هنگام مسابقه ویژگی‌هایی دارد؛ بدن پیوسته از مصرف گلیکوژن عضلانی به سوی مصرف گلوکز خون تغییر مسیر می‌دهد و غذاهای کربوهیدراتی هنگام مسابقه کمک می‌کند تا از غلظت گلوکز خون در حد لازم تامین شود.

در مورد رویدادهای خیلی شدید کوتاه‌ مدت مانند دوهای سریع، پرش‌ها و پرتاب‌ها اگر پیش‌ از مسابقه، ورزشکار ذخایر گلیکوژن کافی داشته باشد، هنگام مسابقه همه این ذخایر استفاده نخواهد شد. همچنین برای آن دسته از مسابقه‌هایی که بیشتر از ۴۵ دقیقه به درازا می‌انجامد، در کنار مصرف آب به ‌جبران املاح نیز باید توجه کرد و به دلیل آنکه ذخایر کربوهیدراتی (گلوکز خون و گلیکوژن) تهی می‌شود، احتمال زیاد خستگی رخ می‌دهد.

درباره مسابقه‌های استقامتی که بیشتر از ۹۰ دقیقه به طول می‌انجامند چنانچه کربوهیدرات به میزان ۴۰ تا ۷۰ گرم کربوهیدرات به ‌ازای هر ساعت فعالیت مصرف شود، چون مقادیر گلوکز خون با وجود کم شدن ذخایر گلیکوژن حفظ می‌شود، عملکرد افزایش می‌یابد و هر قدر میزان گلوکز خون بر اثر غذاهای کربوهیدراتی مصرفی افزایش یابد، عملکرد استقامتی نیز به همان اندازه افزایش می‌یابد.

مصرف منظم مایعات ۱۵۰ تا ۳۰۰ میلی‌لیتر هر ۱۵ تا ۲۰ دقیقه هنگام مسابقه، احتمالا مانع از دی هیدراسیون (کاهش آب بدن) می‌شود و زمانی ‌که مدت زمان فعالیت ورزشی از ۳ ساعت فراتر رود یا محیط خیلی گرم و مرطوب است، برای جایگزین ساختن الکترولیت‌های دفعی ناشی از تعریق، ممکن است مصرف الکترولیت‌ها ضرورت بیشتری پیدا کند. به قلم اکبر فاضل تبار.

به سادگی تمام فقط با کمی مطالعه و دریافت مشاوره نیاز های اساسی ناسایی خواهد شد و با بهترین برنامه موجبات ارتقاء جایگاه قهرمانی و اجتماعی را در بر خواهد داشت و می توان گفت یکی از بدیهی ترین راهکار صیانت از حقوق ورزشکاران تسلط و آگاهی از علم تغذیه و علم تمرین می باشد.

 

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

حقوق_ورزشی

مقاله فساد مالی در حوزه ورزش

امروزه مسئله مبارزه با فساد خواست جدی و عمومی مردم است و در این خصوص تمامی قوای کشور خصوصا قوه قضاییه موظف به ساز و کارهایی را برای پیشگیری و مبارزه با آن در نظر گیرند تا علاوه بر سلامت دستگاه قضایی رشد و پویایی جامعه نیز به دنبال داشته باشد.

فساد مالی میتواند فعالیت های سرمایه گذاری و اقتصادی را از شکل مولد آن به سوی راننده ها و فعالیت های زیرزمینی سوق دهد و همچنین موجب به وجود آمدن سازمان های وحشتناکی مانند مافیا شود. فساد گسترده و فراگیر یکی از نشانه های ضعف حاکمیت است و عملکرد ضعیف حاکمیت می تواند روند رشد و توسعه اقتصادی را رو به تحلیل ببرند.

هدف از مقاله حاضر شناسایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش ایران و کمک حقوق ورزشی به سلامت و عدالت آن می باشد.

این مقاله در صدد است تا مدلی کیفی جهت شناسایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش ایران ارائه کند به نحوی که ضمن تطابق با علم روز در حوزه فساد، با فضای بومی در فساد در ورزش ایران نیز همخوانی داشته باشد.

در واقع این مقاله می کوشد تا به چگونگی عامل های موثر بر فرایند بروز فساد در بستر واقعی آن بپردازد و با ساخت مدلی بر اساس ادبیات موجود، تجربیات و نگرش افراد صاحب نظر به تبیین عمیق و جامعی از این پدیده دست یابد.

مقاله حاضر از منظر پارادایم از نوع تحقیقات تفسیری می باشد. با استفاده از پارادایم تفسیری مسئله پژوهش را مورد ارزیابی قرار می دهیم و رویکرد کیفی را برای تحقیق خود بر می گزینیم. استراتژی مورد استفاده در این تحقیق استراتژی گرندد تئوری می باشد و تاکتیک مورد استفاده تحلیل محتوای پنهان می باشد.

لذا تحقیق حاضر در وهله اول از ماهیت اکتشافی برخوردار است و در وهله دوم و به لحاظ استفاده مخاطب از نوع تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. از آن جا که این تحقیق بیشتر گرایش به بررسی عمیق تعداد اندکی نمونه تحقیق دارند از نوع مطالعات میدانی است. فرمت داده ها به شکل متن و صوت بوده و محقق با استفاده از مصاحبه با خبرگان این حوزه نسبت به جمع آوری داده ها مبادرت می نماید.

جامعه و نمونه آماری این مقاله ۱۵ نفر از خبرگان حوزه مدیریت ورزشی و علوم قضایی و مدیران اجرایی از جمله اساتید عضو هیئت علمی دانشگاه های علوم قضایی، دادستان و مدیران حوزه قضا، مدیران اجرایی در فدراسیون های ورزشی و اعضاء متخصص و مجرب هیئت علمی در حوزه مدیریت ورزشی می باشند که از طریق مصاحبه عمیق با این افراد نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید یافته های مقاله نشان دهنده این است که کد(مقوله) محوری عامل مدیریتی دارای مقولات فرعی سوء مدیریت با ضریب اهمیت ۹، برنامه ریزی با ضریب اهمیت ۱۰، تصمیم گیری با ضریب اهمیت ۹ و مدیریت منابع با ضریب اهمیت ۲۴ که با اهمیت ترین شاخص در بخش مقوله عامل مدیریتی است استخراج گردید. همچنین در کد محوری عوامل حقوقی نیز سه مقوله فرعی تر ضعف قوانین، نظارت بر قوانین و شفافیت قوانین به ترتیب با ضرایب اهمیت ۷۴، ۳۲ و ۲۰ احصاء گردید. همچنین عامل ماهیت ورزش به عنوان مقوله اصلی دیگر با ضریب اهمیت ۲۰ جزو شرایط علی اثر گذار بر فساد در صنعت ورزش تلقی می گردد.

در مجموع عامل حقوقی با ضرایب اهمیت بیشتر نسبت دو عامل دیگر جزو عوامل والای اثر گذار در پیدایش فساد در صنعت ورزش محسوب می گردد. همچنین یافته ها در بخش شرایط مداخله گر موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش نشان داد، مقولات اصلی رانت، دلالی و لابیگری( با ضریب اهمیت (۱۹ متشکل از مقولات فرعی دلالی ها در ورزش(با ضریب اهمیت (۱۰، لابی های درون سازمانی با ضریب اهمیت ۴، و روابط و رانت سیاسی با ضری باهمیت ۹ و همچنین مقوله اصلی رسانه با ضریب اهمیت ۸ و در نهایت مقوله اصلی عوامل انگیزشی متشکل از انگیزه های مالی (با ضریب اهمیت (۱۴ و منافع سیاسی( با ضریب اهمیت (۸ احصاء و اکتشاف گردید. همچنین مدل نهایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش را نشان می دهد.

نتایج کیفی تحقیق حاکی از آن بود که شرایط مداخله گر موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش کشور متشکل از سه مقوله محوری رانت و دلالی و لابیگری، رسانه و عوامل انگیزشی می باشند که در این میان عوامل رانت دلالی و لابی گری با ضریب فراوانی ۴۲ و عوامل انگیزشی با ضریب اهمیت ۴۳ بیشترین فراوانی را در میان عوامل برخوردارهستند.

قسمتی از نتیجه به دست آمده با نتیجه تحقیقات گیوریان (۱۳۹۱)، زارع و همکاران (۱۳۹۵) و نوگاران (۲۰۰۹) ناهمسو بود. در تحقیقات یاد شده رسانه ها را به عنوان یکی از عوامل مبارزه با فساد دانسته اند در حالی که در تحقیق پیش رو، رسانه ها خود به عنوان یکی از عوامل مداخله گر در بروز فساد شناسایی شدند. دلیل این ناهمسویی می تواند در ماهیت متفاوت جوامع تحقیق و نیز ماهیت متفاوت نوع فساد مورد بررسی باشد چرا که در تحقیقات یاد شده فساد اداری در سازمان های دولتی مورد تحقیق بود در حالی که در تحقیق پیش رو فسادهای فرهنگی و مالی در سازمان های ورزشی کشور مورد تحقیق قرار گرفت.

همانند بحث فساد فرهنگی، در بحث فساد مالی در صنعت ورزش نیز علاوه بر عوامل زمینه ای ایجاد فساد و عوامل موثر بر گسترش آن، عوامل دیگری نیز وجود دارند که در این فرایند مداخله نموده و بروز و گسترش فساد مالی را تشدید می نمایند.

از جمله این عوامل می توان به رانت و دلالی و لابیگری اشاره کرد. متاسفانه در ورزش کشورمان به ویژه در فوتبال که از جذابیت مالی بیشتری نسبت به سایر رشته ها برخوردار است این موضوع بسیار ریشه ای و گسترده است؛ به طوری که حتی سیاسیون نیز در لابیگری برای انتخاب مربیان برخی تیم ها مشارکت دارند. در رابطه با بازیکنان نیز موضوع به همین منوال بوده و جذب و بستن قرار داد بازیکنان با باشگاه ها بیش از آنکه توسط سرمربیان تیم ها انجام گیرد، توسط دلالان و لابی های قوی صورت می پذیرد. مساله دلالی و رانت تنها به این موارد ختم نمی شود بلکه در مواردی همچون وجود روابط و توصیه ها و سفارشات در برخورد با مفسدان، انتخابات رابطه مند در انتخابات فدراسیون ها،دسترسی سیاسیون به رانت های غیر رسمی، افزایش دلالی در ورزش، مصالح افراد در بروز فساد، انتصابات غیر موثر در ارکان ورزش، رانت های موجود در صنعت ورزش، ارتباطات و لابیگری در منابع قدرت، عدم پرداخت حقوق باشگاه ها توسط افراد صاحب رانت و وجود بنگاه ههای دلالی و شرطبندی در ورزش های مختلف نیز قابل مشاهده است. با این تفاسیر بروز فساد مالی امری منطقی است چرا که منافع برخی افراد در همین فرایند و روال غیرقانونی نهفته است. از طرف دیگر، رسانه ها به جای انجام وظایف قانونی خود و اطلاع رسانی و فاش ساختن موارد فساد مالی صورت گرفته در صنعت ورزش کشور، به دلایل مختلف همچون اعمال نفوذ برخی افراد و یا حفظ مصالح کشور و برخی افراد، جانب مفسدان مالی را گرفته و با مشارکت در فرایند خرید و فروش بازیکنان، عدم پرداخت حق پخش به باشگاه ها از سوی صدا و سیما، تاثیر کاذب و حبابی فضای مجازی در قیمت بازیکنان و بستر سازی عدم درآمد کافی از کپی رایت و تی وی رایت برای باشگاه ها، خود نیز در گسترش فساد مالی در صنعت ورزش کشور به طور مستقیم دخالت دارند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته از نظر ورزشی که سازماندهی مناسبی در ورزش آنان صورت پذیرفته است، رسانه ها نمی توانند اینگونه عمل نموده و بر ورزش آن کشورها تاثیرات سوء داشته باشند بلکه به عنوان یکیاز ارکان اصلی درآمدزایی باشگاه ها و فدراسیون ها، نقش مثبتی در توسعه ورزش آنان ایفا می کنند. در نهایت، عوامل انگیزشی مختلفی برای افراد وجود دارد که علاوه بر موارد یاد شده می تواند در فساد مالی مداخله نموده و موجبات گسترش آن را فراهم نماید. در این راستا می توان به انگیزه هایی همچون جذب بازیکنان در تیم ها، رشد قیمتی ورزشکاران غیر رکوردی، فروش و خرید بازیکنان، افزایش قیمت ورزشکاران و فساد عاملان خرید و فروش، سوء استفاده از منابع، متوسل شدن ورزشی ها به سیاسیون جهت تامین منابع، منافع و اهداف کوتاه مدت سیاسیون، استفاده از رانت های دولتی به بهانه خصوصی سازی، دریافت رشوه از برخی از مربیان و بازیکنان جهت استخدام در تیم، پولشویی از طریق وارد کردن بازیکنان خارجی توسط ایجنتت ها، انگیزه کسب ثروت در افراد از راه های نامشروع، عدم پاسخگویی در قبال دریافت امکانات دولتی، کسب منفعت از پروژه های بیهوده و تطهیر پول های دریافتی و تسهیلات به وسیله ورود به فضای ورزش اشاره داشت که جملگی آن ها می تواند زمینه ساز کسب درآمدهای نامشروع برای افراد شود و از آنجایی که ثروت و پول همیشه موضوعی جذاب برای انسان بوده، لذا به شدت پتانسیل دخالت و توسعه فساد مالی در صنایع مختلف از جمله صنعت ورزش را دارا می باشد. با توجه به تمام موارد یاد شده، به منظور کاهش اثرات عوامل مداخله گر در گسترش فساد مالی در صنعت ورزش کشور پیشنهاد می شود که تمامی امور ورزشی همچون خرید و فروش بازیکنان و مربیان و …تحت قوانین موجود و با نظارت کامل صورت پذیرد و امور مالی افراد دخیل در آن ها زیر ذره بین قانون قرار گیرد تا بتوان از گسترش فساد مالی در ورزش که ماهیتی پاک و جوانمردانه دارد جلوگیری نمود. همچنین، ضروری است که قوانین بین المللی حق کپی رایت در کشور جاری شود تا از این طریق باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی منبع درآمدی مناسبی داشته باشند و لذا افراد شاغل در این سازمان ها کمتر متوسل به روش های غیرقانونی همچون دلالی و لابیگری برای کسب درآمدهای نامشروع شوند. این چکیده بازنشر می باشد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

 

حقوق_ورزشی

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

تغییر پرچم، تغییر تابعیت، مهاجرت و پناهندگی از مهم‌ترین واژه‌های این روز‌های ورزش ایران است که البته در سال‌های اخیر به نسبت گذشته بیشتر به گوش می‌رسد.

در سال‌های اخیر تعداد ورزشکاران مهاجر البته در میان نخبگان افزایش یافته و همین نگرانی‌هایی را ایجاد کرده است. با این حال افراد کمی هستند که بعد از کوچ شرایط رو به رشدی را پشت سرمی‌گذارند و بسیاری هم هستند که حتی در بعد ورزش قهرمانی هم فعالیت نمی‌کنند.

تغییر پرچم، تغییر تابعیت، مهاجرت و پناهندگی از مهم‌ترین واژه‌های این روز‌های ورزش ایران است که البته در سال‌های اخیر به نسبت گذشته بیشتر به گوش می‌رسد.

از نظر جامعه شناسی هرکدام از این واژگان معنای متفاوت و عوامل گسترده‌ای دارند، اما اگر جامعه امروز ایران را مدنظر قرار بدهیم یکی از مهم‌ترین علل انتخاب این راه‌ها مشکلات اقتصادی و عدم توجه به نیاز ورزشکاران است که سبب می‌شود با توجه به موقعیت‌هایی که نسبت به دیگر افراد جامعه در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرند، از کشور خود مهاجرت کنند.

مهاجرت به خصوص در میان نخبگان نه فقط در ایران بلکه در کشور‌های توسعه یافته نیز وجود دارد، اما قطعا از نظر اهداف و علل شرایط متفاوتی نسبت به ایران را تجربه می‌کنند. کمتر کشور توسعه یافته‌ای پیدا می‌شود که پرستار و پزشکانش در مهم‌ترین شرایط تاریخ کاری خود راهی کشور دیگری شوند موضوعی که به گفته مسئولان بهداشت ایران این اتفاق در کشور رخ داده است. در واقع مهاجرت‌هایی که از سوی ورزشکاران در کشورهایی، چون فرانسه، آلمان، آمریکا و … صورت می‌گیرد کمتر جنبه اقتصادی دارد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

علاقه به مهاجرت از کجا شکل می‌گیرد؟

نخبگان کشور‌هایی کمتر توسعه یافته همیشه جزو اهداف حکومت‌های توسعه یافته بوده اند چرا که با جذب آن‌ها نه تنها خودشان به یک استعداد آماده و تربیت شده با منابع مالی خارجی می‌رسند بلکه مانع توسعه آن کشور هم می‌شوند چرا که سرمایه انسانی مهم‌ترین عامل رشد و توسعه یک کشور است.

شاید برای ایران که کمتر به ورزشکاران نخبه خود اهمیت می‌دهد مهاجرت یک ورزشکار آینده دار مورد توجه دولت و حتی مردم نباشد و بیشتر به کوچ نخبگان علمی اهمیت داده شود، اما با توجه به جایگاه ورزش در کشور‌های اروپایی و توسعه یافته باید گفت که امروز ورزش از حالت سرگرمی خارج شده و حتی نشانه توسعه کشورهاست.

عوامل دافعه داخلی و جاذبه خارجی نقش مهمی در ترغیب ورزشکاران به مهاجرت ایفا می‌کند. حتی ممکن است که یک ورزشکار از طبقه پایین جامعه نباشد، اما برای رسیدن به یک شرایط آرمانی تصمیم به مهاجرت بگیرد. در ادامه این گزارش به وضعیت ورزشکارانی که در سال‌های اخیر به دلایل مختلف از ایران خارج شدند پرداخته ایم.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

شطرنج و حسرت کوچ یک نابغه جهانی

شاید بتوان گفت مهم‌ترین مهاجرت سال‌های اخیر ورزش ایران در شطرنج رخ داده؛ جایی که علیرضا فیروزجا که امروز نفر دوم رنکینگ جهانی است به دلیل بی اهمیتی مسئولان ورزش تغییر پرچم داد و بعد از مدت‌ها مسابقه با پرچم فیده حالا با نام فرانسه در رقابت‌ها شرکت می‌کند. نخبه‌ای که حالا تیتر اصلی تمام رسانه‌های شطرنجی دنیاست و حتی قهرمان ۵ دوره رقابت‌های جهانی یعنی مگنوس کارلسن هم می‌داند کسی جز علیرضا وارث تاج و تخت او نیست. این موضوع نه در یکی دوسال گذشته بلکه از سال‌ها قبل توسط کارشناسان خبره شطرنج دنیا اعلام شده بود، اما مسئولان ورزش ایران به آسانی اجازه مهاجرت او را دادند. البته فیروزجا تغییر پرچم داده؛ اتفاقی که در دنیای شطرنج عادی است و هیچ ارتباطی به مباحث سیاسی و پناهندگی ندارد. کما اینکه چندی پیش هم لوون آرونیان سوپراستاد بزرگ ارمنی پرچمش را به آمریکا تغییر داد. با وجود اینکه تصمیم او در رسانه‌ها سروصدای زیادی داشت و همه از رفتن این استعداد ابراز ناراحتی کردند، اما فیروزجا هیچ حاشیه‌ای بعد از مهاجرت نداشت و هیچ گاه درباره علت تصمیم خود صحبتی نکرد. علیرضا فیروزجا که چند هفته پیش قهرمان گرند سوئیس شد توانست سهمیه مسابقات کاندیدا‌های جهان را هم کسب کند تا با قهرمانی احتمالی در این رقابت‌ها در دوره بعدی قهرمانی جهان رو در روی مگنوس کارلسن بنشیند؛ مردی که اعلام کرد که اگر فیروزجا حریف بعدی اش نشود احتمالا در مسابقه شرکت نمی‌کند چرا که انگیزه‌ای ندارد!

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

درسا درخشانی، میترا حجازی پور، غزل حکیمی فرد، الشن مرادی، آتوسا پورکاشیان (شطرنج باز) و شهره بیات (داور شطرنج) از دیگر مهاجران شطرنج در سال‌های اخیر بودند. حجازی پور در فرانسه، حکیمی فرد در سوئیس، مرادی، درخشانی و پورکاشیان در آمریکا و بیات در انگلیس به فعالیت شطرنجی خود ادامه می‌دهند. البته پیش از این افرادی، چون کامران شیرازی، مهرشاد شریف نیز بودند که به خاطر ممنوعیت شطرنج در ایران با پرچم کشور‌های آمریکا و فرانسه مسابقه دادند. با این حال فیروزجا را می‌توان مهم‌ترین و البته پرامیدترین مهاجر شطرنج ایران به حساب آورد.

فوتبال و کوچ نابغه داوری

علیرضا فغانی حدود دو سال ونیم پیش به خاطر مسائل خانوادگی تصمیم به مهاجرت به استرالیا گرفت، ولی در همین فصل لیگ برتر هم پیش آمده که بازی‌هایی را در ایران قضاوت کرده است. او در تورنمنت‌ها به نام ایران قضاوت می‌کند، اما خارج نشین است. او از جمله داوران مطرح آسیایی محسوب می‌شود که رده بندی جام جهانی ۲۰۱۸ و فینال المپیک ۲۰۱۶ را سوت زد.

علی قربانی و حجت حق وردی در تیم سومقاییت آذربایجان توپ می‌زنند و به عضویت تیم ملی این کشور هم در آمدند. قربانی ۸ و حق وردی ۹ بازی ملی برای آذربایجان انجام دادند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

مهاجران پارالمپیکی

پوریا جلالی پور تیروکمان که برای کسب سهمیه پارالمپیک توکیو به هلند اعزام شده بود در کامپوند تیمی به مدال طلا رسید، اما به یک باره سر از کانادا در آورد و اعلام کرد که منتظر ویزای آمریکاست، اما هیچ خبری از او در ورزش نیست!

حقوق_ورزشی

شهراد نساج پور پرتابگر دیسک پارادوومیدانی در سال ۲۰۱۵ از ایران خارج شد و یک سال بعد شانس حضور در پارالمپیک را آن هم به عنوان پرچمدار پیدا کرد. او در پارالمپیک توکیو نیز حاضر بود. او در ریو یازدهم و در توکیو هشتم شد.

حقوق_ورزشی

سامان بلاغی بسکتبالیست با ویلچر ایران که با تیم ملی به رقابت‌های جهانی آلمان رفته بود در همان کشور پناهنده شد و به ایران برنگشت.

حقوق_ورزشی

محسن کائیدی پارادوومیدانی کاری که در پارالمپیک لندن و ریو ۴ مدال برای ایران کسب کرده بود دو سال پیش راهی ترکیه شد و در آن جا به ورزش ادامه داد و در قهرمانی اروپا مدال برنز را کسب کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

محمد خالوندی دیگر پارادوومیدانی کار موفق ایران بود که راهی ترکیه شد. خالوندی در قهرمانی اروپا به مدال طلا رسید و حالا رکورددار پرتاب نیزه کلاس F۵۷ این قاره است. او درباره علت تصمیمش برای رفتن به کشور دیگر گفت: به آینده‌ام فکر می‌کنم و به اینکه بعد از پایان ورزشم مورد حمایت چندانی قرار نمی‌گیرم، برای همین هم خودم و هم خانواده‌ام این تصمیم بسیار سخت را گرفتیم. نه قرار است غیرقانونی بروم و نه اینکه فرار کنم، به کشور ترکیه می‌روم تا علاوه بر بازی برای این کشور، تجربه چندین سال حضورم در رشته پرتاب نیزه را در اختیار آن‌ها قرار دهم.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

حامد حیدری که در پارالمپیک ریو ۲۰۱۶ بعد از خالوندی به مدال نقره رسیده بود در پارالمپیک توکیو با کنار زدن یک ایرانی به نام آذربایجان مدال طلا گرفت. او در قهرمانی اروپا نیز برای این کشور مدال نقره را تصاحب کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

خالوندی، حیدری و کائیدی جزو دو تابعیتی‌ها محسوب می‌شوند.

جودوکاران پرسروصدا

پرحاشیه‌ترین جودوکار و مهاجر سعید ملایی بود که بعد از رقابت‌های جهانی ۲۰۱۹ از ژاپن راهی آلمان شد. صحبت‌های او علیه فدراسیون ایران منجر به تعلیق فدراسیون شده است. او بعد از پناهندگی در آلمان در گرنداسلم اوساکا به جایی نرسید و حذف شد. اواخر ۲۰۱۹ رئیس جمهور مغولستان او را به این کشور دعوت کرد و او پاسپورت مغولستان را گرفت. او در گرنداسلم مجارستان برای اولین بار برای مغولستان مدال (برنز) گرفت. او در گرند اسلم تل آویو که به میزبانی رژیم اشغالگر قدس برگزار شد به نایب قهرمانی رسید. ملایی در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز با شکست مقابل جودوکار ژاپنی به مدال نقره رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

وحید سرلک حدود ۱۰ سال پیش راهی آلمان شد و همان جا اعلام پناهندگی کرد، اما این جودوکار در ورزش به جایی نرسید و خداحافظی کرد! او مدتی سرمربی باشگاه مونشن گلادباخ بود.

حقوق_ورزشی

مهاجرت_ورزشکاران

محمد رشنونژاد یکی از مهاجران جودو، کسی بود که به خاطر مشکلاتش مجبور به حراج مدال هایش شد و چهارسال پیش همراه با تیم ملی به هلند رفت، اما بعد از خروج از هتل به قصد خرید دیگر نزد کاروان برنگشت. او حدود یک سال و نیم بعد در تورنمنت آزاد بلژیک به مدال برنز رسید.

حقوق_ورزشی

جواد محجوب سهمیه المپیک ۲۰۱۲ و ۲۰۱۶ ریو را کسب کرد و بعد از بازی‌های برزیل به خاطر بی اهمیتی مسئولان نسبت به این ورزش راهی کانادا شد. او صحبت‌هایی در خصوص حضور در MMA داشت.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

احسان رجبی در سال ۸۸ به مدال برنز مسابقات قهرمانی آسیا رسید، اما چند ماه بعد دوپینگ او مثبت اعلام شد، اما رجبی فدراسیون را مقصر دانست. او در سال ۸۹ به آمریکا مهاجرت کرد و در رقابت‌های بی جی جی پرو کالیفرنیا دو طلا گرفت و در رقابت‌های جهانی جوجیتسو هم قهرمان شد. رجبی در گرنداسلم آمریکا هم نایب قهرمان شد.

حقوق_ورزشی

 

کشتی و مهاجرت به آذربایجان

نوید زنگنه ملی پوش ۷۴ کیلوگرم کشتی ایران سال ۹۸ به کانادا رفت و ااعلام شد که از دو سال بعد برای این کشور کشتی می‌گیرد، اما هنوز هیچ خبری از او در مسابقات مهم نیست. او در سال ۲۱۸ د مسابقات زیر ۲۳ سال جهان برنز گرفت و در قهرمانی آسیا ۲۰۱۹ میز به مدال نقره رسید.

حقوق_ورزشی

سامان طهماسبی ۱۱ سال پیش تصمیم به مهاجرت به کشور آذربایجان گرفت و کشتی را در این کشور ادامه داد. او از جمله ورزشکارانی بود که سیستم پاداش‌های پرزرق و برق این کشور چشمش را گرفت و ترک دیار کرد. او در المپیک ۲۰۱۲ لندن و ۲۰۱۶ ریو با دوبنده آذربایجان روی تشک رفت. او در ریو در همان مسابقه نخست باخت و در شانس مجدد هم مبارزه را به حبیب الله اخلاقی واگذار کرد. دو نقره و یک برنز قهرمانی جهان سه افتخار او با آذربایجان بود. طهماسبی بعد از ریو از کشتی خداحافظی کرد و به ایران برگشت.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

محمدرضا آذرشکیب نیز در سال ۹۷ راهی آذربایجان شد تا برای این کشور کشتی بگیرد. او یک بار پیشنهاد این کشور را رد کرده بود.

حقوق_ورزشی

صباح شریعتی از ۷ سال پیش برای آذربایجانی‌ها کشتی می‌گیرد و در المپیک ریو نیز به مدال برنز رسید. او در بازی‌های اروپایی نیز دو مدال گرفت. او در اولین مسابقه‌ای که برای آذربایجان کشتی گرفت توانست مدال طلای مسابقات جام جایزه بزرگ باکو سال ۲۰۱۳ را کسب کند. این کشور در سنگین وزن کشتی فرنگی مدالی نداشت و این اولین عنوان آن‌ها بود.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

تکواندو و مهاجران پرشمار

کیمیا علیزاده قطعا از جمله نام‌های تاریخ ماندگار ایران است کسی که اولین و تنها مدال المپیک ایران را در المپیک کسب کرده است. او دو سال و نیم پیش راه هلند شد و بعد در آلمان اقامت گرفت. علیزاده که بعد از مهاجرت با مصدومیت دست و پنجه نرم می‌کرد در قهرمانی اروپا به مدال نرسید. هیات اجرایی کمیته بین المللی المپیک به خاطر حمایت از او با حضور علیزاده در بازی‌های المپیک توکیو موافقت کرد. مبارزه او با ناهید کیانی در توکیو یکی از تلخ‌ترین مبارزه‌های تاریخ ورزش ایران بود. در نهایت علیزاده که جید جونز تکواندوکار نامدار بریتانیایی را از پیش رو برداشته بود از کسب مدال برنز المپیک بازماند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

دینا پوریونس به خاطر شرایط تکواندو ایران و بی اهمیتی فدراسیون راهی هلند شد. او در قهرمانی اروپا ۲۰۱۸ برای این کشور مدال نقره گرفت و در المپیک ۲۰۲۰ توکیو نیز در قالب کاروان پناهندگان حاضر بود و در یک هشتم نهایی به رقیب چینی باخت.

حقوق_ورزشی

راحله آسمانی نیز در تیم ملی بلژیک عضویت داشت گفته می‌شود فعالیت اصلی اش در این کشور در زمینه پُست است، اما او در مسابقات آزاد به نام بلژیک شرکت کرد. آسمانی به خاطر خلف وعده مسئولان در اهدای پاداش مدال نقره بازی‌های آسیایی گوانگژو تصمیم به مهاجرت گرفت. او در المپیک ۲۰۱۶ ریو نیز مسابقه داد و در رقابت‌های قهرمانی اروپا به مدال برنز رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

میلاد بیگی که بعد از کنار گذاشته شدن رضا مهماندوست راهی آذربایجان شد عملکرد موفقی زیر پرچم این کشور داشت. او مهم‌ترین عنوان خود را در ریو به دست آورد. جایی که توانست مهدی خدابخشی تکواندوکار پرامید ایران را از پیش رو بردارد و در نهایت به مدال برنز بازی‌های المپیک برسد. البته مهماندوست علت شکست بیگی در نیمه نهایی را شرایط روحی بد به خاطر مبارزه با دوستش خدابخشی عنوان کرد. او در سال ۲۰۱۵ نیز در بازی‌های اروپایی قهرمان شده بود.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

 

رضا مهماندوست مربی موفق تکواندو که هیچ گاه به خاطر عناوین شاگردانش در ایران از سوی مسئولان مورد توجه قرار نگرفت، از جمله مهاجران ورزش ایران است.

حقوق_ورزشی

 

مهدی خدابخشی نیز که با تانیا ملی پوش صربستانی ازدواج کرد به خاطر او تغییر تابعیت داد و راهی این کشور شد. او در قهرمانی اروپا ۲۰۲۱ برای صربستان مدال نقره را به دست آورد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

فرزاد ذوالقدری را باید آخرین مهاجر تکواندو دانست که از سال ۲۰۲۰ تصمیم گرفت با پرچم بلغارستان در مسابقات شرکت کند. فرزاد پسر محمد حسین ذوالقدر سرمربی اسبق تیم ملی است.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

کسری مهدی پورنژاد و همسرش پریسا فرشیدی نیز در کشور آلمان فعالیت دارند.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

 

قایقرانان بی سروصدا

سعید فضل اولی بعد از بازی‌های آسیا ۲۰۱۴ اینچئون تصمیم به مهاجرت به آلمان گرفت. مهم‌ترین عنوان او با ایران مدال نقره بازی‌های آسیایی بود. او در سال ۲۰۱۶ به عنوان ۵ ورزشکار برتر شهر کارلسروهه معرفی شد. او در المپیک ۲۰۲۰ در تیم پناهندگان حاضر بود و در یک چهارم نهایی (گروه سوم) به رده چهام رسید.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

آرزو معتمدی اولین زن ایرانی بود که توانست سهمیه کایاک بازی‌های المپیک ۲۰۱۲ لندن را کسب کند، اما برگزاری مسابقه انتخابی بین او و آرزو حکیمی سبب ناراحتی این قایقران شد. او در سال ۹۱ راهی دانشگاه اوکلاهاما آمریکا شد. او نتایج خوبی در رقابت‌های داخلی آمریکا و آلمان گرفت، اما در میادین مهم جهانی و المپیک به عنوانی نرسید اگر چه هدف او از ترک ایران تحصیل بود.

مینا علیزاده که در تیم ملی دراگان بوت زنان ایران فعالیت می‌کرد در سال ۸۸ همراه با تیم به مسابقات چک رفت، اما به کمک برادرش راهی آلمان شد و پناهندگی این کشور را گرفت. او مهم‌ترین دلیل پناهندگی خود را عدم توجه مسئولان به ورزش زنان و عملکرد ضعیف فدراسیون در تامین امکانات عنوان کرد.

شروین پاکدل ۱۷ ساله که از او به عنوان استعداد در قایقرانی نام برده می‌شد در حاشیه اعزام به رقابت‌های جهانی زیر ۲۳ سال در سال ۹۵ در فرودگاه گم شد. در حالی که همه از این اتفاق شوکه بودند مشخص شد او به پرتغال در خواست پناهندگی داده است. نکته جالب توجه اینکه پدر او از این موضوع خبر نداشت و بعد‌ها اعلام شد که خانواده مادری او اصلی‌ترین مشوق پاکدل برای ماندن در پرتغال بوده اند. مربی تیم ملی به خاطر این اتفاق اخراج شد!

کیمیا مرادی از رشته کاناپولو نیز در سال ۹۶ راهی نروژ شد.

سایر رشته‌ها

مهر سال ۹۳ بود که خبری در خصوص پناهندگی پوریا پورابراهیم (نجات غریق) و محمود زاویه (نجات غریق) در مون پولیه فرانسه منتشر شد و آن‌ها در حاشیه اعزام تیم به رقابت‌های جهانی تصمیم به جدایی گرفتند.

صدف خادم اولین زن ایرانی بوکسور البته در بخش آماتور است که فدراسیون ایران هیچ مسئولیتی برفعالیت‌های او ندارد و این بوکسور به صورت مستقل در مسابقات شرکت می‌کند. او همسر مهیا منشی پور است.

محمد حسین ابراهیمی شمشیرباز اسلحه فلوره در سال ۲۰۱۰ و در اعزام برای آماده سازی بازی‌های گوانگژو در فرانسه از اردوی تیم ملی جدا شد و پناهندگی آلمان را گرفت.

ایمان جمالی اولین لژیونر هندبال ایران است که راهی لیگ مجارستان شد. او بعد از مدتی پاسپورت این کشور را گرفت. او مهم‌ترین دلیل تغییر تابعیت خود را اوضاع بد رشته هندبال عنوان کرد.

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

احسان خدادادی ملی پوش ژیمناستیک نیز که سال ۹۴ به ترکیه رفت درباره علت خداحافظی‌اش از تیم ملی ایران گفت: ۱۰ سال عضو تیم ملی ژیمناستیک بودم و دو سال کاپیتانی تیم ملی را بر عهده داشتم، اما متاسفانه سرمربی تیم ملی ژیمناستیک با زدن انگ بی‌اخلاقی و اینکه مشکل اخلاقی دارم و در اردوی اوکراین به جای حضور در تمرینات و گوش دادن به حرف مربیان دنبال کار‌های شخصی خود بودم، به راحتی با آبروی من بازی کرد.

مهتاب یادگاری، مژگان تاجیک، امین ارباب، رضا فرخیان، سارا خسروی و محمد رمضان پور در کشورهایی، چون آمریکا و اتریش، دانمارک به عنوان مربی و ورزشکار در ژیمناستیک فعالیت می‌کنند.

هامون درفشی پور که به کانادا مهاجرت کرده بود با سمیرا ملکی پور که خودش هم ملی پوش و مربی تیم زنان بود ازدواج کرد و در این کشور ماندگار شد. در تیم پناهجویان المپیک ۲۰۲۰ و در کومیته مسابقه داد. درفشی پور ابتدا مقابل حیفی از لتونی پیروز شد، اما بعد به رقیب اردنی باخت.

شقایق باپیری ملی پوش هندبال نیز چند روز پیش قبل از بازگشت تیم ملی به ایران از رقابت‌های جهانی اسپانیا از کاروان جدا شد و با انتشار ویدیوی اعلام کرد که نه به دلایل سیاسی بلکه برای داشتن آینده‌ای بهتر تقاضای پناهندگی دارد.

مهاجران ناموفق

کم پیش می‌آید که ورزشکاری، چون علیرضا فیروزجا از کشور خارج شود و جدی‌تر به مسیر خود ادامه دهد و به عناوین مهم جهانی هم برسد. بسیاری از آن‌ها حتی بعد از مدتی ورزش را کنار گذاشته و تلاش کردند در حیطه دیگری فعالیت کنند چرا که هدفشان از مهاجرت موضوعی فراتر از موفقیت در ورزش بوده است. در واقع حضور در یک تورنمنت ورزشی یا اردوی برون مرزی مسیری برای دستیابی افراد به اهدافشان بوده که در بسیاری اوقات رنگ و بوی ورزش ندارد.

یکی از مهم‌ترین اعتراض‌های مردم نسبت به ورزشکارانی که تصمیم به خروج از کشور دارند نیز در همین مبحث است. در واقع بسیاری رفتن نخبگان به خارج از کشور با هزینه آن فرد را یک تصمیم شخصی می‌دانند، اما آنان که با پول فدراسیون که از بیت الملی پرداخت شده به اردو یا مسابقه می‌روند و بعد از جدایی از تیم تقاضای پناهندگی می‌کنند مورد انتقاد هستند. در واقع ورزشکار نه با هزینه خودش بلکه با پول مردم به یک سفر می‌رود؛ سفری که پیش از آن برنامه ریزی برای بلیت یک طرفه اش را گرفته است!

سرنوشت مهاجران ورزش ایران

صالحی امیری و لحن آرام با مهاجرت کنندگان

رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک از جمله مسئولانی است که در تمام صحبت‌های خود در خصوص مهاجران حتی پناهندگان سیاسی موضع پدرانه‌ای داشته و بار‌ها اعلام کرد که این مسائل باید آسیب شناسی شود. او تاکید کرد که باید به بحث مهاجرت ورزشکاران به لحاظ مفهومی پرداخته شود و بین مهاجرت و فرار نخبگان تمایز قائل شویم.

او حتی در موضوع مهاجرت کیمیا علیزاده و واکنش‌های او بعد از این اتفاق موضع تندی نداشت و با ادبیاتی درخور جایگاه خود نسبت به این موضوع اظهار نظر کرد.

رضا صالحی امیری رئیس کمیته ملی المپیک درباره مهاجرت ورزشکاران و تاکید بر عوامل رانشی در این مهاجرت‌ها گفت: ما یک سلسه عوامل کششی و رانشی داریم. عوامل رانشی عواملی است که بستری ایجاد می‌کند که یک قهرمان به خارج از کشور برود و با نارضایتی و رنجی که در او ایجاد می‌شود از کشور فاصله می‌گیرد و خارج از کشور مطالبه ایجاد می‌کند. بحث مقدس یا نامقدس و ارزش و غیرارزش کردن این موضوع اشتباه است.

او در ادامه صحبت‌های خود در خصوص شرایط ورزشکاران گفت: وقتی یک قهرمان المپیک زیر پنج میلیون تومان درآمد دارد و به او پیشنهاد بین ۵ تا ۱۰ هزار یورو داده می‌شود این یک عامل رانشی خواهد بود. ورزشکار می‌گوید من احساس نیاز می‌کنم که مدتی به خارج از کشور بروم و بازی کنم. ماباید عوامل کششی را افزایش بدهیم و این افراد را به عنوان سرمایه ملی به رسمیت بشناسیم. ما هنوز نتوانستیم مسئله اشتغال قهرمانان را حل کنیم. در دولت مصوبه داریم و براساس آن قهرمانان باید در وزارت خانه‌ها جذب شوند، اما دستگاه‌ها این کار را نمی‌کنند. یکی از بحث‌های جدی جامعه نخبگی ایران، منزلت خواهی و لزوما معیشت خواهی نیست. یعنی تکریم، دیده شدن و هویت بخشی برای آن‌ها مهم است.

صالحی امیری در مصاحبه‌ای که دو سال پیش انجام داد اعلام کرد که بعضی از ورزشکاران پناهنده در تماس‌هایی درخواست بازگشت به کشور را داشتند چرا که متوجه شدند آن اهدافی که از کوچ داشتند دست نیافتنی است.

و در آخر نیز شقایق باپیری ملی پوش هندبال و آخرین جزئیات

حقوق_ورزشی, حقوق_ورزشکاران

شقایق در شرایطی روز سه‌شنبه اردوی تیم ملی هندبال زنان ایران در اسپانیا را ترک کرده بود که می‌شد حدس زد او در پی ارائه درخواست پناهندگی به کشوری دیگر است. چون دقیقا مسیری را طی کرده بود که پیش از این ملی‌پوش ایرانی، چهار هندبالیست کامرونی در همین رقابت‌ها رفته بودند. بااین‌حال، شقایق باپیری در ویدئوی کوتاهی که از خودش منتشر کرد، موضوع پناهندگی‌اش را تأیید کرد.

باپیری که شش سالی می‌شود عضو تیم ملی هندبال ایران است، ابتدا در آن ویدئوی کوتاه خبر داد حالش خوب است و خطری تهدیدش نمی‌کند.

او همان‌جا دلیل درخواست پناهندگی‌اش را این‌طور شرح داد:‌ «‌دلیلم برای پناهندگی داشتن آینده بهتر در ورزش و پیشرفت ورزشی بوده است. کل زندگی‌ام به دنبال ورزش بوده‌ام و هیچ‌وقت به دنبال سیاست نبودم. من ورزشکار هستم و نه چیز دیگری». باپیری البته شایعه‌ای را که عنوان شده در ایران یکی از اعضای خانواده او بازداشت شده هم تکذیب کرد و گفت‌ خانواده‌اش اصلا تحت فشار نیستند و نباید به این شایعات توجه کرد. بااین‌حال، شقایق باپیری، اندکی بعدتر در گفت‌وگو با یکی از رسانه‌های آن‌طرف آبی، درباره دلیل جدایی‌اش از اردوی تیم ملی زنان ایران در اسپانیا توضیحات بیشتری داد و البته دلایل متعددی را برای آن برشمرد. دلایلی که در زیر و به‌طور مختصر عنوان شده است.

یکی از دلایلی که باعث شده این ورزشکار ایرانی درخواست پناهندگی کند، احساس رفتار نامناسب از سوی فدراسیون فوتبال هندبال ایران است. ماجرا آن‌طورکه از سوی این ورزشکار روایت شده، عجیب و بحث‌برانگیز است. موضوع از این قرار است که او پست یکی از شبکه‌های مجازی را که در آن از خط‌خوردن دو بازیکن دیگر تیم ملی زنان ایران انتقاد و ادعا شده عده‌ای به‌عنوان توریست راهی رقابت‌های جهانی اسپانیا می‌شوند، لایک کرده است. باپیری مدعی است مسئولان فدراسیون هندبال او را به کمیته انضباطی کشانده و رفتار بدی داشته‌اند. او همچنین از رفتار نامناسب اعضای بلندپایه فدراسیون در حاشیه تمرین تیم ملی زنان گفته‌ که تهدید کرده‌اند این بازیکن را خط می‌زنند و به خانه می‌فرستند. او مدعی است فدراسیونی که نتواند یک انتقاد ساده را قبول کند و علیه ورزشکارش جبهه بگیرد، آینده روشنی ندارد. اشاره او به رفتار نایب‌رئیس فدراسیون هندبال است. از آنجا که مسئولان فدراسیون هندبال تا زمان نگارش این مطلب هنوز توضیحی در این مورد نداده‌اند، نمی‌شود درستی آن را تأیید کرد ولی به‌هرروی، این موضوع یکی از دلایل دلخوری شقایق باپیری در اردوی تیم ملی زنان عنوان شده است. نکته دیگری که او به آن اشاره کرده بحث افتادن مقنعه‌اش در حین رقابت است. او می‌گوید مقنعه من کشیده شد و کمی عقب رفت که این مورد با واکنش بسیار تند سرپرست تیم همراه شده و رفتار بدی کرد. البته باپیری به این نکته اشاره کرده که در سایر موارد مشابه، سرپرست به سایر بازیکنان تذکر ملایمی داده و فقط با او رفتار تند داشته است.

باپیری در ادامه صحبت‌هایش با فاصله‌گرفتن از اتفاقات ورزشی از تبعیض اعمال‌شده در حق زنان ایرانی حرف می‌زند و می‌گوید: «در ایران به‌عنوان یک ورزشکار زن محدودیت‌های زیادی داریم. این محدودیت‌ها آن‌قدر زیاد است که نمی‌توانم به‌خوبی بیانش کنم. علاوه بر این، جامعه ایران تفاوت زیادی بین زن و مرد قائل می‌شود، به‌طوری‌که پیش خودم فکر کردم و دیدم نمی‌توانم بیش از این چنین محدودیت‌هایی را قبول کنم». او در ادامه از سختی کار ورزشکاران زن ایرانی و سایر هم‌تیمی‌هایش در تیم ملی هندبال هم حرف زده و نکته بحث‌برانگیزی را مطرح کرده است: «فکر می‌کنم اگر فدراسیون وثیقه یک‌میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومانی نمی‌گرفت، کل اعضای تیم به ایران برنمی گشتند». البته این ادعایی است که شقایق باپیری کرده ولی اگر حتی چند نفر از اعضای تیم ملی هندبال هم تصوری مشابه با این ورزشکار داشته باشند، موضوعی چالش‌برانگیز است که به نظر می‌رسد مسئولان ورزش ایران باید فکری جدی‌تر برای رفع دغدغه‌های مالی و روحی این دسته از ورزشکاران زن ایرانی کنند.

رفتن شقایق باپیری از ایران، تازه‌ترین نمونه مهاجرت ورزشکاران ایرانی است. افرادی که غالبا به دلیل دیده‌نشدن، کم‌دیده‌شدن، مشکلات مالی و البته پشت سد دیگر ورزشکاران مطرح ماندن، تصمیم به خروج از ایران گرفته‌اند.

درست است که این رویه مربوط به این روزها نبوده و احتمالا شقایق هم آخرین ورزشکار ایرانی نخواهد بود که برای داشتن روزهای بهتر در رشته ورزش موردعلاقه‌اش از ایران مهاجرت می‌کند ولی مشخصا خط مشی مسئولان ورزش ایران در این زمینه نیاز به تصحیح بیشتری دارد. درست است که خروج باپیری شاید از لحاظ قهرمانی لطمه زیادی به ورزش ایران نزند ولی مسئولان امر پیش‌تر نشان داده‌اند برای خروج قهرمان‌های مدال‌آور هم برنامه مشفقانه چندانی ندارند و گهگاه با زبان تند تلاش شده این‌گونه القا شود کسی که می‌رود ضرر کرده و ورزش ایران با قدرت به کار خودش ادامه می‌دهد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

حقوق_ورزشی

مصرف موادی که مانع صیانت از حقوق ورزشکاران می باشد

یک بررسی نشان داده است مصرف روزانه ال‌کارنیتین در ورزشکاران می‌تواند تا ۲۵ درصد میزان توانایی و ظرفیت فعالیت‌های بدن را افزایش دهد. وظیفه اصلی کارنیتین در بدن کمک به سوخت و ساز و تبدیل غذا به انرژی است و این عمل را از طریق اسیدهای چرب بلند زنجیره به داخل میتوکندری‌ها انجام می دهد. مصرف چربی‌ها به عنوان منبع انرژی موجب صرفه‌جویی در مصرف گلیکوژن عضلات شده و با حفظ ذخایر گلیکوژن به تاخیر در بروز خستگی ورزشکار می‌انجامد.

میتوکندری را می توان موتورخانه سلول‌های بدن دانست، در واقع انرژی مورد نیاز بدن در این بخش از سلول‌ها تولید شده و برخی شواهد نشان می‌دهد که میزان نیاز به ال کارنیتین در دوران کودکی و همچنین در زمان‌های خاصی مانند بارداری و شیردهی که میزان نیاز بدن به انرژی افزایش می‌باید کمی بالا رفته و این افزایش نیاز موجب افزایش تولید این ماده غذایی از سوی بدن می شود.

ورزشکاران ال کارنیتین مصرف کنند؟ چه زمانی؟

در عین حال به نظر می رسد که وجود ال کارنیتین برای بهبود کارکرد قلب نیاز است؛ به طور مثال یک پژوهش نشان داده است مصرف روزانه ال کارنیتین در ورزشکاران می تواند حتی تا ۲۵ درصد میزان توانایی و ظرفیت فعالیت‌های بدن را افزایش دهد، افرادی که از مکمل‌های ال کارنیتین استفاده می‌کنند بعد از انجام فعالیت‌های بدنی به میزان کمتری دچار خستگی و کوفتگی می‌شوند، همچنین بررسی مربوطه نشان داده است مصرف ال کارنیتین دو ساعت پیش و پس از دویدن به مسافت ۲۰ کیلومتر موجب بروز خستگی کمتر و بازیابی سریع‌تر نیروی بدنی می‌شود.

از جمله فواید ال کارنیتین می‌توان به افزایش سوخت چربی‌ها، کمک به کاهش وزن و تثبیت موثر بودن رژیم غذایی، محدود کردن تولید چربی و کلسترول، متعادل ساختن فرآیند متابولیسم انرژی و املاح معدنی اشاره کرد.

مواد غذایی دارای ال کارنیتین

همچنین در برخی مواد غذایی ال کارنیتین وجود دارد؛ ‌ بالاترین غلظت کارنیتین در گوشت قرمز و محصولات لبنی یافت می‌شود و سایر منابع طبیعی که کارنیتین در آن‌ها وجود دارد شامل آجیل و دانه‌ها (کدو- آفتابگردان و کنجد) حبوبات (لوبیا، نخود فرنگی، عدس، بادام زمینی)، سبزیجات (مارچوبه، چقندر، سیب زمینی، کلم بروکلی، جوانه بروکسل، سیر، خردل سبز، بامیه، جعفری، کلم پیچ) میوه (موز) غلات (گندم سیاه، ذرت، ارزن، بلغور جو دوسر، سبوس برنج، گندم، سبوس گندم و جوانه گندم) عسل و مخمر است.

موارد منع مصرف

مصرف ال کارنیتین دارای ممنوعیت‌هایی است؛ افرادی که کم کاری تیروئید دارند، افرادی که دیالیز می‌شوند از جمله موارد منع مصرف ال کارنیتین هستند و برای افرادی که به منظور کاهش وزن استفاده می‌کنند، خطر بروز بی اشتهایی عصبی وجود دارد.

بر اساس این مطلب که از سوی زهرا تمدن، متخصص پزشکی ورزشی تهیه شده و توسط فدراسیون پزشکی ورزشی در اختیار ایسنا قرار گرفته، ‌ آمده است: از مصرف دی کارنیتین به شدت خودداری کنید چراکه بافرم طبیعی کارنیتین تداخل دارد و عوارض جانبی متعدد به همراه خواهد داشت، همچنین مصرف کارنیتین در زنان باردار فقط باید با مشورت با پزشک انجام شود و اگر فردی بیماری کلیوی و اختلال غده تیروئید دارد باید از مصرف کارنیتین خودداری کرده و با پزشک مشورت کند. همچنین باید بدانید استوکومارول و وارفارین که برای کاهش انعقاد خون مصرف می شود و همچنین هورمون های دارویی تیروئید با ال کارنیتین تداخل دارند.

عوارض جانبی

از جمله عوارض جانبی ال کارنیتین نیز می‌توان به استفراغ، تهوع، سردرد، اسهال، آبریزش بینی، بی قراری و مشکل خواب اشاره کرد و در مواردی می‌تواند باعث بالارفتن میزان سرعت ضربان قلب و افزایش فشارخون شود.

با توجه به توضیحات بالا به این نکته مهم می رسیم که با فراگیری دانش حقوق ورزشی دوره حرفه ای و قهرمانی را با موفقیت و درخشش عادلانه جهت دستیابی به اهداف ارزشمند مدیریت نمایم و در مواردی ه با ابهامی از قبیل محرومیت و تعلیق و … اطلاع نداریم از وکلای دادگستری که در حوزه حقوق ورزشی فعال و دارای تجربه می باشند کمک بگیریم.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید