حقوق_ورزشی

سندرم استکهلم در محیط ورزشی را چگونه کنترل کنیم؟

سندرم استکهلم پدیده ایست که در آن قربانی حس یکدلی و همدردی و احساس مثبت نسبت به قاتل‌ پیدا کرده و این حس وفاداری تا حدیست که از کسی که جان ومال و آزادیش را تهدید می‌کند، دفاع نموده و با علاقه خود را تسلیمش می‌کند. علت این عارضه عموماً یک نوع مکانیزم دفاعی است. این اصطلاح برگرفته از یک سرقت در یکی از بانک های شهر استکهلم سوئد می باشد که در این واقعه یک روانشناس جهت همکاری با پلیس ها با گروگان گیرهای داخل بانک و گروگان ها اسیر شده ارتباط عاطفی برقرار کرد و مشاهده نمود گروگان ها به شکل غیر قابل توجهی با گروگان گیرها ارتباط روانی و عاطفی خاصی برقرار نموده اند و بعدها در دادگاه در جریان دادرسی گروگان ها از گروگان گیرها نه تنها شکایتی ننمودند بلکه حتی از آن ها دفاع هم می کردند.

 

این سندروم امروزه به شکل سازمانی در سازمان ها ، شرکت ها و ادارات به شکل قابل توجهی مشاهده می شود که رئیس یا کارفرما علاوه بر برخورد و رفتارهای ناشایست و خارج از شمول انسانی و اخلاقی کارکنان با نهایت رضایت این رفتارها را پذیرش و حتی به شکل کاملا غیرمنطقی از رفتار مدیران و کارفرمایان خود به شکل تهاجمی دفاع می کنند که این سندروم یا عارضه در طولانی مدت عوارض بسیار خطرناک را در کارمندان می تواتد ایجاد کند که می توان به افسردگی، مازوخیزم(خود رنجشی و خود آزاری)،کاهش راندمان کاری،چند دستگی در سازمان، عدم تحمل انتقاد، وابستگی شدید سازمانی و حالت پرخاشگری اشاره نمود. در این حالت جهت برون رفت از این بحران می توان راهکارهای زیر را در نظر گرفت:
ترک سازمان به شکل سریع
برخورد منطقی و عقلایی با همکاران
کنترل خشم از طریق مراجعه به روانشناسان
دفاع غیرعجولانه از کارمتدان تحت فشار
برخورد با مدیران دارای چنین رویکردهایی

به قلم دکتر طه رزم آرا دانش آموخته مدیریت ورزش و حقوق جزا و جرم شناسی و کارشناس رسمی دادگستری

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

کارساز نبودن اقدامات موقت دولت برای رفع ایرادات AFC درمورد استقلال و پرسپولیس

رئیس سازمان خصوصی سازی توضیحات جدیدی را درمورد مالکیت دو باشگاه استقلال و پرسپولیس ارائه کرد و تصریح کرد تا زمانی که سهام این دو باشگاه در بورس عرضه نشود، مالکیتشان با دولت باقی خواهد ماند؛ هر چند اقداماتی درخصوص رفع ایرادات AFC انجام شده است.

حسین قربانزاده تصریح کرد: تصمیم بر این است که اعضای مجمع باشگاه‌ها تفکیک شوند اما این به معنای این نیست که مالکیت از دولت منتقل می‌شود. این دو باشگاه مانند ۲۹۰ شرکت دیگر که در لیست واگذاری هستند که باید خصوصی سازی شوند. هر شرکتی هم که در لیست واگذاری قرار می‌گیرد، برای آماده سازی جهت خصوصی سازی و حقوق مرتبط با اعمال مالکیت به وزارت اقتصاد سپرده می شود. این بدان معنا نیست که مالکیت آن به وزارت اقتصاد داده شود، یعنی اموری مانند برگزاری مجمع و انجام امور به این مجموعه واگذار می‌شود.

وی درمورد ایراد AFC درمورد مالکیت مشترک این دو باشگاه نیز گفت: ایراد AFC باید به تدریج رفع شود. در این راستا به AFC نامه زده شده و درمورد خصوصی سازی باشگاه ها گزارش داده‌ایم که با تعهدی که باشگاه‌ها داده‌اند و سازمان بورس نیز تایید کرده است، باید سهام این دو باشگاه در فوریه ۲۰۲۲ عرضه شود.

رئیس سازمان خصوصی سازی ادامه داد: از آن‌جائی که پیش از این اعضای مجمع دو باشگاه از سه عضو ثابت وزیر دادگستری، وزیر ورزش و وزیر اقتصاد تشکیل می‌شد، در حال نامه نگاری هستیم که اعضا مشترک نباشند. در واقع دولت مالک و سهامدار است اما حقوق مرتبط با اعمال مالکیت، برگزاری مجمع و… بر عهده وزارت اقتصاد است. قرار است اعضای مجمع و حتی نفراتی که در مجمع شرکت می‌کنند، تفاوت داشته باشد تا ایراد AFC نیز برطرف شود.

قربانزاده درمورد صورت‌های مالی دو باشگاه نیز توضیح داد: قرار است این دو باشگاه تا ۱۵ دی صورت‌های مالی خود را رائه دهند تا بررسی کنیم. میزان و وضعیت بدهی‌ها نیز در این صورت‌های مالی مشخص خواهد شد.

بر اساس این گزارش و بر اساس نامه AFC به به باشگاه‌های استقلال و پرسپولیس، این دو باشگاه تا ساعت ۱۵:۲۹ (۲۳:۵۹ به وقت مالزی) روز گذشته فرصت داشتند تا آخرین پاسخ‌های خود را درباره ابهامات کنفدارسیون فوتبال آسیا پیرامون مجوز حرفه‌ای ارائه کنند. در همین ارتباط صبح روز گذشته اعلام شد که  مالکیت باشگاه‌های استقلال به وزارت صمت و پرسپولیس به وزارت امور اقتصادی و دارایی واگذار شد تا مشکل مالکیت مشترک این دو باشگاه حل شود. خبری که توسط کاظم اولیایی عضو کمیته بدوی صدور مجوز حرفه‌ای مورد تائید قرار گرفت.

نظریه: زمانی که فکر رفع مانع باشیم و سیایت با مدیریت حرفه ای و صیانت از حقوق ورزشی هم سو نباشد بلاشک نتیجه مطلوب نخواهد بود، امیدواریم بدور از هرگونه تعصب پذیری و مدیریت تک بعدی و انتفاع شخصی مدیران ارشد ورزش مصلحتی به نفع تدبیر و انتفاع جامعه ورزشی اقدام نمایند تا صیانت از حقوق ورزشکار، مربی، داور، هوادار و … مورد توجه و احترام قرار گیرد. باید بدانیم امروز قانون حرف اول را می زند و قانونگریزی و توجیهات گوناگون هیچ موضوعیتی ندارد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

پیامد حقوقی مصرف استرویید برای ورزشکاران

در این مقاله کوتاه اشاره می کنیم به پیامد حقوقی مصرف استرویید برای ورزشکاران و دوپینگ و محرومیت های متعاقب آن، بسیاری از ورزشکاران بدون آگاهی از عوارض و مضرات مکمل های استروییدی از آن‌ها استفاده می‌کنند و با مشکلات زیادی روبرو می‌شوند.  استفاده از مکمل های استروییدی در بین بدنسازان و وزنه برداران بسیار شایع است و بیشترین میزان موارد تشخیصی از نمونه های دوپینگ هم مربوط به همین مکمل هاست و مصرف اینگونه مکمل ها عوارض منفی بسیاری مثل افزایش فشار خون، مشکلات قلبی و کلیوی، سکته، سرطان، لخته شدن خون، اختلالات روده ای و مشکلات ادراری به دنبال دارد.

از جمله مسائلی که ذهن ورزشکاران به ویژه بدنسازان را مشغول کرده است توجه به ظاهر بدنی و داشتن اندامی عضلانی است و در نتیجه ورزشکاران بسیاری از مکمل‌های استروییدی به منظور دستیابی به ظاهری عضلانی استفاده می کنند. استفاده از مکمل‌های استروییدی در بین بدنسازان و وزنه‌برداران بسیار شایع است و بیشترین میزان موارد تشخیصی از نمونه‌های دوپینگ هم مربوط به همین مکمل‌ها است.

استروییدها ساختاری شبیه هورمون های جنسی مردانه دارند و در رشد عضلات اسکلتی و نمو ویژگی های جنسی مردانه نقش ایفا می کنند و در علم  پزشکی از این استروییدها به عنوان درمان بعضی از بیماری ها استفاده می شود. نکته بسیار مهم اینکه افراد باید از مضرات این داروها به عنوان مکمل های ورزشی آگاهی داشته باشند و تحقیقات بسیاری در سراسر دنیا انجام گرفته و نتایج حاکی از آن است که بسیاری از مصرف کنندگان این مواد بدون آگاهی از مضرات آن ها اقدام به مصرف می کنند.

بسیاری از ورزشکاران بدون مشورت با پزشک و متخصصین تغذیه با پیشنهاد دوستان اقدام به مصرف اینگونه مکمل ها می کنند که در نتیجه استفاده از آن ها با مشکلات زیادی روبرو می شوند. از انواع مکمل های استروییدی می‌توان  به دی هیدرواپی اندسترون، آندروسترون دیون و تستسترون اشاره کرد؛ مصرف این گونه مکمل ها تاثیرات و عوارض منفی بسیاری به دنبال دارد که از جمله آن می توان به افزایش فشار خون، مشکلات قلبی و کلیوی، سکته، سرطان، لخته شدن خون، اختلالات روده ای و مشکلات ادراری اشاره کرد.

شاید با مصرف این مکمل ها ظاهری عضلانی به دست آورید اما به یاد داشته باشید آقایانی که از این مکمل ها استفاده می کنند در معرض طاسی، مشکلات ناباروری و عقیمی و آکنه های پوستی قرار می‌گیرند. در مورد زنان نیز از عوارض مصرف این مکمل ها می‌توان به بم شدن صدا، کوچک شدن سینه، مشکلات هورمونی و قاعدگی، اختلالات رفتاری مثل پرخاشگری و افسردگی اشاره کرد. برای قهرمان شدن باید جسمی سالم داشته باشید و استفاده از این مکمل ها نه تنها سلامت جسمی و روحی شما را به خطر می اندازد بلکه مانع از پیشرفت در تمام رشته های ورزشی می شود و ورزشکاران باید با رعایت رژیم غذایی سالم و مناسب در کنار تمرین های منظم و اصولی به ظاهر بدنی دلخواه خود دست یابند.( به قلم فرناز نوری زاده )

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

توهم دانایی میان مدیران ورزشی

مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال گفت: توهم دانایی وزارت ورزش برای انتخاب مدیران عامل باشگاه ها خطرناک است. کاظم اولیایی با اشاره به مشکلات فوتبال ایران در عرصه مدیریت تاکید کرد: متاسفانه تنها جایی که نیاز به سابقه و تخصص ندارد، مدیریت است. اینجا یک خلاء قانونی احساس می شود. مدیران ما پشت درهای بسته و رفاقتی انتخاب می شوند. وی ادامه داد: یک مقدار توهم دانایی وزارت ورزش هم خطرناک است. آنها نزدیکترین و مطیع‌ترین افراد را اانتخاب می کنند. در واقع اگر مدیری «بله قربان گو» نباشد، او را انتخاب نمی کنند. این مدیر هم در مقابل مسئولیتش، اختیار ندارد. این مشکلی است که ما همیشه در حوزه دولتی گرفتارش هستیم.

مدیرعامل پیشین باشگاه استقلال یادآور شد: شاید کسانی که در باشگاه های ما مدیر شدند و خرابکاری کردند، در بخش های دیگر لیاقت داشته باشند اما در باشگاه و ورزش تبحر نداشتند. این مسیر کاملاً غلط است و اگر اصلاح نشود روز به روز بدتر خواهد شد.

 همدانی:ورزش کشور از دست مدیران نالایق آسیب دیده است/ مسئله باشگاه استقلال شوخی بردار نیست و پای ۴۰ میلیون هوادار در میان است پیشکسوت تیم فوتبال استقلال در خصوص آخرین وضعیت و مشکلات این باشگاه توضیحاتی را بیان کرد.

ستار همدانی پیشکسوت تیم فوتبال استقلال در گفت‌وگو با خبرنگار فوتبال و فوتسال گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، در خصوص وضعیت حال حاضر باشگاه استقلال اظهار داشت: من در مصاحبه‌هایی که قبلا داشتم اشاره کرده بودم که امیدوارم مدیر عامل جدید با فرهاد مجیدی به مشکل نخورد و وارد چالش نشود. استقلال چند سال است با انتخاب‌های غلطی که عمدی بوده و نه سهوی دچار مشکل شده است. سهوی یک بار الی دو بار می‌شود نه همیشه که تیم را وارد چالش کند. در طی ۴ سال، ۷ مدیرعامل و ۲۰ هیئت رئیسه تغییر کرده است. چه کاری برای استقلال کرده اند؟ مگر می‌شود مسئولان یک باشگاه با هر سرمربی که می‌آورند مشکل داشته باشند؟ با شفر، استراماچونی، فکری و در حال حاضر هم با مجیدی مشکل دارند.

او ادامه داد: بعد از آن هم هر اتفاقی در تیم رخ دهد همه از چشم فرهاد مجیدی می‌بینند. وقتی دستیار او اشتباه کند، نمی‌گویند دستیار مجیدی اشتباه کرده، می‌گویند کادر فنی استقلال اشتباه کرده است. در خصوص مدیریت باشگاه هم همین طور است، وقتی وزیر ارتباطات با نیش و کنایه حرف می‌زند و بار‌ها هم بعضی از حرف‌های خود را تکرار می‌کند، این نشان می‌دهد همه با هم متحد شدند تا استقلال را زمین گیر کنند. همین هم می‌شود که می‌بینید روز به روز مشکلات استقلال بیشتر می‌شود، اما باید این مشکلات را برای استقلال تمام کنند تا استقلال هم به مسیر درست خودش باز گردد.

مشکل استقلال را فقط شایسته سالاری حل خواهد کرد

پیشکسوت استقلال با اشاره به اینکه مشکل استقلال را فقط شایسته سالاری حل خواهد کرد، گفت: ضوابط و روابط را کنار بگذارند و مدیریت بر باشگاهی که میلیون‌ها هوادار دارد و با باخت‌ها و برد‌ها ناراحت و شاد می‌شوند را به شایسته‌ها بسپارند. در واقع مدیر باشگاه استقلال باید از جنس ورزش باشد و تمام مسائل باشگاه را درک کند و بتواند برای باشگاه کاری بکند، اما متاسفانه باشگاه استقلال را به گوشت قربانی تبدیل کرده اند و هر کس که می‌آید به فکر جیب خود است و یک تکه برای خود بر می‌دارد و می‌رود. مدیرانی را هم که برای استقلال انتخاب کرده اند به همین شکل کار کرده اند.

/////////////////

ورزش کشور از دست مدیران نالایق آسیب دیده است/ دولت آینده باید فکری به حال ورزش کند

او افزود: ما مردم با معرفت و با شعوری داریم؛ چرا باید با کار‌های ناشایست، مردم را زیر سئوال ببریم. معرفت مردم ایران را در هیچ جای دنیا نمی‌شود پیدا کرد. شما دیدید در انتخابات ریاست جمهوری هم چگونه معرفت خود را نشان دادند، اما امروز باید تصمیم جدی در خصوص ورزش کشور گرفت. ورزش کشور از دست مدیران نالایق آسیب دیده است و دولت آینده باید فکری به حال ورزش کند. ورزش ایران تنها فوتبال نیست. چرا برای هر وزارت خانه‌ای نفر مناسبی را انتخاب می‌کنند و ته مانده کابینه دولت را به وزارت ورزش می‌فرستند؟ این‌ها همه نشان دهنده این است که ورزش ما را جدی نگرفته اند. ورزش یک ظرفیت است که اگر درست مدیریت شود تبدیل به فرصت می‌شود، اما اگر بد مدیریت شود تبدیل به تهدید می‌شود.

ورزش کشورمان امروز تبدیل به تهدید شده است

همدانی در خصوص شرایط ورزش کشورمان عنوان کرد: ورزش کشورمان امروز تبدیل به تهدید شده است، تنها فوتبال هم نیست کشتی به نوعی، تکواندو به نوعی دیگر و … چند ورزشکار در این ۸ سال از ایران رفته اند؟ چه کسی باعث شده است؟ همین مدیریت‌های غلط است که ورزش را به این نقطه رسانده است. ورزش را در فوتبال و فوتبال را در دو باشگاه استقلال و پرسپولیس خلاصه کرده و این ۲ باشگاه را هم به خاک سیاه نشانده اند. در ادامه هم انتخاب‌های سیاسی هم وضعیت را بدتر کرد. در این میان انتخاب‌های پرسپولیس بهتر بوده، اما انتخاب‌های استقلال به نوعی بوده که مشکلات امروز را برای این باشگاه با ۴۰ میلیون هوادار به وجود آورده است.

زمان خلیل زاده که به عنوان سرپرست استقلال انتخاب شدم، می‌دانستم نقشه‌هایی برای استقلال کشیده اند

پیشکسوت استقلال در خصوص دستگیری خلیل زاده و کنار گذاشته شدن او از ریاست هیئت مدیره باشگاه استقلال اظهار کرد: من در زمانی که خلیل زاده رئیس هیئت مدیره استقلال بود به عنوان سرپرست استقلال انتخاب شدم، اما وقتی نقشه‌هایی که آن‌ها برای استقلال کشیده اند را متوجه شدم استعفا دادم؛ چراکه فهمیدم با این هیئت مدیره نمی‌شود کار مثبتی انجام داد. بعد از آن بدون آن که من اطلاع داشته باشم برای من حکم معاون اقتصادی صادر کردند که در همان وقت هم به باشگاه اعلام کردم من با این همه سابقه اجرایی و فنی چطور می‌توانم معاون اقتصادی باشگاه شوم؟ مگر من اقتصاددان هستم که معاون اقتصادی شوم؟ از همین انتصاب‌های نادرست می‌شود همه چیز را فهمید.

/////////////////

او ادامه داد: از قدیم هم گفته اند اگر می‌خواهید مجموعه بزرگی را نابود کنید کار‌های بزرگ را به انسان‌های کوچک بسپارید. این همان سیاستی است که وزارت ورزش در پیش گرفته تا باشگاه استقلال را نابود کند. مگر باشگاه استقلال بچه بازی است که هرکسی را که با آن‌ها مراوده‌های کاری، مالی و سیاسی دارند را به عنوان مدیریت باشگاه استقلال برگزینند؟ استقلالی که ۴۰ میلیون هوادار دارد جای انسان‌های کوچک نیست و قرار دادن انسان‌های کوچک در قامت مدیریت برای استقلال جفای به این باشگاه است.

او افزود: من ۴ ماه پیش که مجیدی به استقلال آمد در مصاحبه‌ای گفتم امیدوارم مددی با مجیدی رو راست باشد و مسائل پشت پرده به وجود نیاورد، اما امروز می‌بینیم که این اتفاق افتاده است و همه این اتفاقات هم عمدی است که امیدوارم هرچه زودتر فکری به حال استقلال شود و مدیران کنونی بدانند مردم حق آن‌ها را کف دستشان خواهند گذاشت. مردم ایران مردم فهمیمی هستند و فرق خادم و خائن را به خوبی می‌دانند و تشخیص می‌دهند.

مسئله باشگاه استقلال شوخی بردار نیست و پای ۴۰ میلیون هوادار استقلالی در میان است

ستار همدانی در خصوص تغییر در هیئت مدیره و مدیریت باشگاه استقلال گفت: من نمی‌دانم می‌خواهند درباره استقلال چه کار کنند، می‌خواهند مدیریت استقلال را عوض کنند یا نکنند من در این خصوص صحبتی نمی‌کنم، اما فقط بگویم که لیگ را از استقلال گرفتند و در جام حذفی هم استقلال و پرسپولیس را رو در روی هم قرار دادند که جام حذفی را هم از استقلال بگیرند. وقتی تمام شرایط بر علیه استقلال است دیگر چه می‌توان گفت! مسئله باشگاه استقلال شوخی بردار نیست و پای ۴۰ میلیون هوادار استقلالی در میان است. باید به این هواداران احترام گذاشته شود. نمی‌شود همین طور برای یک باشگاه تصمیم بگیرند بی آن که جواب گوی عملکردشان باشند.

/////////////////

او تصریح کرد: انتخاب‌های استقلال عمدی است یکبار، دوبار، سه بار می‌توانند اشتباه کنند مگر می‌شود تصمیم بگیرند بگویند اشتباه کردیم. چگونه می‌توانیم چشممان را به اتفاق ۳ سال اخیر باشگاه استقلال ببندیم؟ فساد، فوتبال را برداشته است. اگر دستگاه‌های نظارتی الان ورود نکنند پس کی می‌خواهند ورود کنند؟ من از دستگاه‌های نظارتی می‌خواهم که به جدیت ورود کنند و فکری به حال فوتبال بکنند.

او ادامه داد: مجیدی به تنهایی چه کار می‌تواند بکند؟ نه مدیریت باشگاه او را همراهی می‌کند نه وزارت ورزش و جوانان که متولی باشگاه استقلال است. بازیکنان استقلال از وضعیتی که دارند راضی نیستند و تا به اینجای کار هم که بازی کردند و می‌کنند به احترام هواداران استقلال است. بازیکن‌ها با مردم در ارتباط هستند و می‌دانند وضعیت مردم در حال حاضر به چه شکل است، بازیکنان شرایط را می‌بینند و به خاطر مردم و هواداران بازی می‌کنند و زحمت می‌کشند.

/////////////////

استقلال با هیچ کدام از سرمربیان خود مشکلی نداشته و نخواهد داشت

پیشکسوت استقلال در پاسخ به این سوال که چرا استقلال با سرمربیان خود به مشکل می‌خورد بیان کرد: استقلال با هیچ کدام از سرمربیان خود مشکلی نداشته و نخواهد داشت. محمود فکری هم در استقلال مشکلی نداشت و او را به عمد عوض کردند. پس از آمدن فرهاد مجیدی باز هم از او حمایتی نشد. مجیدی که تیمش خوب بازی می‌کند، خوب گل می‌زند و از همه مهمتر در لیگ قهرمانان آسیا از گروه مرگ صعود کرد، چرا با مجیدی چنین می‌کنند؟ مشخص است که می‌خواهند استقلال نتیجه نگیرد. من فقط امیدوارم مشکلات باشگاه استقلال حل شود و دستگاه‌های نظارتی هم ورود کنند و به فساد فوتبال رسیدگی شود.

پ ن : نوشته بازنشر از سایت های داخلی و صرفا جهت آشنایی مخاطب می باشد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی حوزه حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

حواشی مدیران ورزشی در برابر اشخاص

تعدادی از نمایندگان مجلس طی سوال از وزیر ورزش تصریح کردند: بودجه کشتی در شأن این ورزش پرافتخار و ملی ما نیست، چراکه کشتی به عنوان یک ورزش در کشور ما محسوب نمی‌شود، بلکه به عنوان یک هویت و جزئی از ایران است.

حجت‌الاسلام سید ناصر موسوی لارگانی نماینده مردم فلاورجان در مجلس شورای اسلامی، از سوال خود به همراه تعدادی از نمایندگان مجلس از سجادی وزیر ورزش خبر داد.

وی با اشاره به اینکه پنج سوال از وزیر مطرح شده است، افزود: متأسفانه بودجه کشتی در شأن این ورزش پرافتخار و ملی ما نیست، چراکه کشتی به عنوان یک ورزش در کشور ما محسوب نمی‌شود، بلکه به عنوان یک هویت و جزئی از ایران است و مانند خیلی از چیزها که به نام ایران ثبت شده است، کشتی را نیز در دنیا با نام ایران می‌شناسند.

متن کامل سوال نماینده فلاورجان و تعدادی از نمایندگان مجلس از وزیر ورزش به شرح زیر است:

۱- علت و نحوه انعقاد قرارداد با شرکت متعلق به رژیم غاصب اسرائیل برای کمک داور ویدئویی چیست ؟ علیرغم تأکیدات صریح مقام معظم رهبری درباره پروژه نفوذ، چرا در این قرارداد به این مسائل امنیتی بی توجهی شده است؟

مذاکرات پنهانی و در نهایت باز کردن پای عوامل یک شرکت متعلق به رژیم صهیونیستی (که قطعیت اصلیت صهیونیستی این شرکت به تأیید مراجع مرتبط رسیده است) به میهن مان به منظور بهره مندی از تجهیزات کمک داور ویدئویی و عدم مراقبت و اخذ مجوزهای لازم از نهادهای ذیصلاح اطلاعاتی و امنیتی کشور جای تأسف دارد.

دشمنی‌ها و اعمال خرابکارانه رژیم غاصب صهیونیستی بر علیه نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران سال‌هاست ادامه داشته که در رأس آن شهادت مظلومانه دانشمندان هسته‌ای کشور و استفاده از ویروس‌هایی نظیر استاکس نت از جمله این تحرکات وحشیانه و کور علیه مردم‌مان است که در تمامی آنها وجود پروژه نفوذ که در این میان معظم له بارها و بارها به این مبحث کلیدی تاکید ورزیده‌اند به شکل قوی دیده شده است.

در شرایطی که مقارن با این رسوایی بزرگ که موجبات ناراحتی و اعتراض همگانی عموم مردم را فراهم کرد، تلویزیون رژیم صهیونیستی از اختصاص مبلغ ۱/۵ میلیاردی برای مبارزه نرم علیه جمهوری اسلامی ایران خبر می‌دهد و اینچنین جای بسی تأسف و تأثر فراهم می‌شود که نماینده شرکتی که بنا به افشاگری‌های وسیع صورت گرفته در رسانه‌های داخلی ارتباط نزدیکی در صف و ستاد با عوامل نظامی در آن رژیم منحوس دارد به شکلی مشکوک به کشورمان سفر می‌کند و در یک نمایش تلخ و دروغین تصاویر دو مانیتور به عنوان تجهیزات کمک داور ویدئویی معرفی می‌شود!

علت وقوع این اتفاق تلخ چیست؟ چرا به موضوعات امنیتی توجهی نشده است؟ چرا به سایر شرکت‌های توانمند در این خصوص بویژه شرکت‌های داخلی توجه نشده است؟ کدامیک از افراد و مدیران در این قرارداد منفعت دارند؟

۲- ترویج خرافه و جادوگری در فوتبال و ارتباط نزدیک، مستمر و مستقیم با شخصی معلوم الحال و دارای پرونده قضائی از دیدگاه علم فقه، سحر و جادوگری از شرابخواری و شرابفروشی و مانند آن بدتراست.

متأسفانه مطابق اخبار موثق، رئیس فدراسیون فوتبال در سالیان اخیر ارتباط ارگانیکی با فردی ملقب به الف. الف دارد. نامبرده که ساکن کلارک کرج است با تأسف فراوان دارای پرونده قضائی با ادعای امام زمانی است! و طی دو دهه اخیر با عنوان جادوگر فوتبال نامش بر سر زبان‌ها بوده است.

ارتباط رئیس فدراسیون فوتبال با چنین شخصی که حتی در واکنش به پرسش‌های مکرر و گسترده خبرنگاران و مجریان حاضر به تکذیب آن نمی‌شود موجب نگرانی آحاد جامعه درباره امر نکوهیده سحر و جادو که در دین اسلام هم مورد نکوهش، جرم و مستلزم حد اسلامی می‌باشد، شده است که خدای ناکرده گسترش جریانات انحرافی این چنینی در ادامه آسیب‌های فراوانی را به اعتماد عمومی جامعه و اصل نظام وارد سازد.

از سویی دیگر، با توجه به رصد دائمی موارد از سوی نهادهای بین المللی نظیر: کنفدراسیون فوتبال آسیا و فیفا نگرانی گشوده شدن پرونده‌ای در این باب افزایش یافته که می‌تواند خسارت‌های فراوانی را برای فوتبال ملی به همراه داشته باشد.

علاوه بر این، جای تأسف بسیار است که رسانه‌های معاند با اطلاع از موارد فوق الذکر بارها و بارها در ماه‌های اخیر به طرح مساله جادوگری رئیس فدراسیون فوتبال پرداخته‌اند که این موضوع هم موجبات حملات عجیبی به کلیت ورزش کشور در محافل بین‌المللی شده است.

سکوت وزیر ورزش در این پرونده مهم و عدم برخورد با این رفتار انحرافی مشکوک است. بارتوجه به نزدیکی جام جهانی قطر و سوابق قبلی حاشیه سازی رسانه‌های معاند بر علیه ورزش ایران، دلیل این سکوت و عدم برخورد جای سوال جدی دارد؟

۳- علت دخالت‌های متعدد وزارت ورزش و جوانان و ادارات کل استانی در امور مدیریتی هیئت‌های ورزشی استان‌ها چیست؟

شاهد مهندسی انتخابات هیئت‌های ورزشی در سطح استان‌ها هستیم به نحوی که مدیران کل ورزش و جوانان استان‌ها و با هماهنگی وزارت ورزش و جوانان، در انتخابات دخالت‌های متعددی می‌کنند. اینگونه برخوردها نفس انتخابات را زیر سوال می‌برد. با توجه به مباحث مالی موجود در هیئت‌های ورزشی اینگونه پشت برخوردها شائبه فساد وجود دارد. علت این دخالت‌ها در امور هیئت‌های ورزشی که کاملاً خلاف قانون و عرف است

چیست ؟۴- علت عدم نظارت دقیق بر ورزشکاران در سفرهای خارجی چیست؟ چرا شاهد اتفاقاتی نظیر پناهندگی ورزشکاران در رشته‌های مختلف نظیر پرورش اندام و مباحث تلخ بسکتبالیست‌ها هستیم؟

دو عضو تیم ملی پرورش اندام از مسابقات جهانی اسپانیا به کشور بازنگشتند و در اسپانیا مانده‌اند. گفته می‌شود این دو ورزشکار قصد پناهندگی دارند. با توجه به سابقه بسیار ضعیف مدیران ورزشی کشور که باعث افزایش میزان پناهندگی ورزشکاران در سالیان اخیر در رشته‌های مختلف و سو استفاده شدید ضد انقلاب و رسانه‌های بیگانه از این پناهندگی برعلیه نظام مقدس جمهوری اسلامی شده است بایستی این مسائل مورد رصد دقیق قرار گیرد.

برنامه وزیر ورزش و جوانان در راستای نظارت بر ورزشکاران در سفرهای خارجی جهت ممانعت از پناهندگی چیست؟

همچنین برخی ورزشکاران در هنگام بازگشت به میهن اقلام غیر مجاز همراه دارند که مشخص می‌شود فدراسیون‌های ورزشی عملاً به قانون و شرع توجه نمی‌کنند. در این خصوص شاهکار مجموعه بسکتبال نه اولین مورد بوده و نه آخرین آنها خواهد بود. پس از بازگشت از ژاپن، برخی اعضای تیم ملی به دلیل همراه داشتن اقلام غیرمجاز و غیر قانونی، ساعت‌ها در فرودگاه امام مورد سوال قرار گرفتند و یک افتضاح تمام عیار و توجیه نشدنی رخ داد. برنامه وزارت ورزش برای جلوگیری از تکرار این وقایع تلخ چیست؟

۵- علت عدم حمایت وزارت ورزش از ورزش کشتی چیست؟ چرا علیرغم افتخارآفرینی‌های متعدد در المیپک و مسابقات جهانی شاهد توجه لازم به کشتی نیستیم؟

متأسفانه بودجه کشتی در شأن این ورزش پرافتخار و ملی ما نیست، چراکه کشتی به عنوان یک ورزش در کشور ما محسوب نمی‌شود، بلکه به عنوان یک هویت و جزئی از ایران است و مانند خیلی از چیزها که به نام ایران ثبت شده است، کشتی را نیز در دنیا با نام ایران می‌شناسند.

علت بی توجهی وزارت ورزش و کمیته المپیک به این ورزش قهرمان پرور و افتخارآفرین چیست؟ چرا به جای پرداختن به این ورزش پهلوانی اعتبارات میلیاردی صرف ورزش فوتبال به خصوص ریخت و پاشهای دو باشگاه تهرانی می‌شود؟

منبع: فارس ۵۳۷۶۹۶

ضمن حفظ احترام و اندیشه نمایندگان محترم، بنظر می رسد سوال های مهمی و کاربردی و دور از حاشیه بیشتری وجود دارد تا بصورت تخصصی موجبات صیانت از ۵۱ فدراسیون ورزشی را بعمل آورد!!!

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

حکم رانی و مهندسی در انتخابات ورزشی

با توجه به نقش ساختار بر تدوین سیاست های کلان (رابینز، ۱۳۹۶) و به تبع آن ارتباط سیاستگذاری در توسعه ورزش (رمضانی نژاد، ۱۳۹۶)، در این مقاله به شکل مروری ساختار ورزش ایران و سیاست های کلان ورزش کشور مورد بررسی قرار گرفت. مرور کتب، مقالات و منابع موجود در این زمینه نشان داد، هر چند که در اجرای سیاست های برنامه اول تا پنجم توسعه بهبود نسبی در بعضی از ابعاد ورزش کشور حاصل شد، ولی کماکان ورزش ایران با چالش هایی مانند، فساد، مشکل حق پخش تلویزیونی، عدم موفقیت در خصوصی سازی باشگاه های ورزشی، عدم توسعه ورزش همگانی، عدم ثبات مدیران، انتخاب مدیران ناکارآمد، تنظیم قراردادهای ناقص باشگاه ها با مربیان و بازیکنان خارجی، نحوه برگزاری انتخابات فدراسیون ها، فقدان قوانین جدید و به روز، تغییرات مداوم ساختار وزرات و فدراسیون ها، عدم پاسخگویی نسبت به شکست ها، بدهی های فدراسیون ها و باشگاه های ورزشی، چالش‎های ساختاری و فقدان هم افزایی نهادهای تاثیرگذار حوزه ورزش، عدم تشکیل شورایعالی ورزش کشور، پایین بودن سهم ورزش در تامین سلامت عمومی مردم و بسترسازی ورزش قهرمانی، محدود بودن رشته های صاحب مدال و عدم دسترسی به قهرمانی پایدار، عدم بهره گیری از ظرفیت‎های اقتصاد ورزش در تحقق سیاست‎های اقتصاد مقاومتی، تعداد زیاد پروژه های نیمه تمام و کمبود فضاهای ورزشی، دسترسی نابرابر بانوان به تسهیلات و فرصت های متناسب و متوازن, عدم کسب کرسی های اثرگذار در فدارسیون های بین المللی و … دست و پنجه نرم می کند. پیش از انقلاب اسلامی، مهمترین سیاست ورزش ایران توسعه تربیت بدنی و آموزش ورزش در سطح مدارس و نهادهای نظامی بود. حضور مربیان برجسته خارجی و بویژه آمریکایی برای آموزش مربیان ایرانی و همچنین توسعه زیرساخت های عمرانی که اکثر آن ها با هدف میزبانی بازی های آسیایی ۱۹۷۴ تهران ساخته شدند و در نهایت برگزاری این بازی ها و کسب رتبه سوم بازی های آسیایی با ۸۱ مدال، ورزش را به پدیده ای فراگیر تبدیل کرد. با این حال تمرکز بیشتر فعالیت ها بر روی نهادسازی، تقویت ساختار فدراسیون های ورزشی و به تبع آن مدال آوری در رقابت های بین المللی قرار داشت. انحلال سازمان تربیت بدنی پس از بازی های المپیک ۱۹۷۶ به دلیل آنچه ناکامی کاروان ایران خوانده شد، از مدال خواهی نظام سیاسی در آن زمان خبر می داد. پس از انقلاب اسلامی برنامه هایی در زمینه ایجاد و توسعه اماکن ورزشی، ایجاد نظام علمی در آموزش مربیان، آماده سازی و پرورش بازیکنان ملی، تحول در اصول تمرین و تغذیه ورزشکاران و همچنین تاسیس پایگاه های استعدادیابی و قهرمانی اجرا شد که ورزش ایران را وارد فاز جدید نمود. در برنامه سوم توسعه کشور سیاست های زیر به عنوان سیاست های اجرایی بخش تربیت بدنی و ورزش برنامه تعیین شدند که به دلیل عدم اجرا همین محتوا عینا به برنامه چهارم منتقل شدند.در پایان باید گفت؛ علی رغم برنامه ریزی منسجم و هدفمند بسیاری از دستگاه های متولی ورزش، به نظر می رسد یکپارچه نبودن سیاست های توسعه ورزش در وزارت ورزش و جوانان و فدراسیون ها، شهرداری ها، آموزش و پرورش و … زمینه برخی موازی کاری ها و همچنین هدررفت سرمایه ها را فراهم کرده است. در حال حاضر وجود یک سند ملی که سیاست ها، اهداف و راهبردهای کلان ورزش ایران را تبیین و ابلاغ نماید شدیدآ احساس می شود و اینکه تسهیم کار ملی شفاف در مورد تکالیف دستگاه های اجرایی مرتبط با ورزش در ایران وجود ندارد.
منبع: شجیع، رضا و محمدی ریوف، مصطفی،۱۳۹۶،سیاستگذاری مبتنی بر ساختار در ورزش ایران،اولین کنفرانس حکمرانی و سیاستگذاری عمومی،تهران،https://civilica.com/doc/801037

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

مقاله فساد مالی در حوزه ورزش

امروزه مسئله مبارزه با فساد خواست جدی و عمومی مردم است و در این خصوص تمامی قوای کشور خصوصا قوه قضاییه موظف به ساز و کارهایی را برای پیشگیری و مبارزه با آن در نظر گیرند تا علاوه بر سلامت دستگاه قضایی رشد و پویایی جامعه نیز به دنبال داشته باشد.

فساد مالی میتواند فعالیت های سرمایه گذاری و اقتصادی را از شکل مولد آن به سوی راننده ها و فعالیت های زیرزمینی سوق دهد و همچنین موجب به وجود آمدن سازمان های وحشتناکی مانند مافیا شود. فساد گسترده و فراگیر یکی از نشانه های ضعف حاکمیت است و عملکرد ضعیف حاکمیت می تواند روند رشد و توسعه اقتصادی را رو به تحلیل ببرند.

هدف از مقاله حاضر شناسایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش ایران و کمک حقوق ورزشی به سلامت و عدالت آن می باشد.

این مقاله در صدد است تا مدلی کیفی جهت شناسایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش ایران ارائه کند به نحوی که ضمن تطابق با علم روز در حوزه فساد، با فضای بومی در فساد در ورزش ایران نیز همخوانی داشته باشد.

در واقع این مقاله می کوشد تا به چگونگی عامل های موثر بر فرایند بروز فساد در بستر واقعی آن بپردازد و با ساخت مدلی بر اساس ادبیات موجود، تجربیات و نگرش افراد صاحب نظر به تبیین عمیق و جامعی از این پدیده دست یابد.

مقاله حاضر از منظر پارادایم از نوع تحقیقات تفسیری می باشد. با استفاده از پارادایم تفسیری مسئله پژوهش را مورد ارزیابی قرار می دهیم و رویکرد کیفی را برای تحقیق خود بر می گزینیم. استراتژی مورد استفاده در این تحقیق استراتژی گرندد تئوری می باشد و تاکتیک مورد استفاده تحلیل محتوای پنهان می باشد.

لذا تحقیق حاضر در وهله اول از ماهیت اکتشافی برخوردار است و در وهله دوم و به لحاظ استفاده مخاطب از نوع تحقیقات کاربردی محسوب میگردد. از آن جا که این تحقیق بیشتر گرایش به بررسی عمیق تعداد اندکی نمونه تحقیق دارند از نوع مطالعات میدانی است. فرمت داده ها به شکل متن و صوت بوده و محقق با استفاده از مصاحبه با خبرگان این حوزه نسبت به جمع آوری داده ها مبادرت می نماید.

جامعه و نمونه آماری این مقاله ۱۵ نفر از خبرگان حوزه مدیریت ورزشی و علوم قضایی و مدیران اجرایی از جمله اساتید عضو هیئت علمی دانشگاه های علوم قضایی، دادستان و مدیران حوزه قضا، مدیران اجرایی در فدراسیون های ورزشی و اعضاء متخصص و مجرب هیئت علمی در حوزه مدیریت ورزشی می باشند که از طریق مصاحبه عمیق با این افراد نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید یافته های مقاله نشان دهنده این است که کد(مقوله) محوری عامل مدیریتی دارای مقولات فرعی سوء مدیریت با ضریب اهمیت ۹، برنامه ریزی با ضریب اهمیت ۱۰، تصمیم گیری با ضریب اهمیت ۹ و مدیریت منابع با ضریب اهمیت ۲۴ که با اهمیت ترین شاخص در بخش مقوله عامل مدیریتی است استخراج گردید. همچنین در کد محوری عوامل حقوقی نیز سه مقوله فرعی تر ضعف قوانین، نظارت بر قوانین و شفافیت قوانین به ترتیب با ضرایب اهمیت ۷۴، ۳۲ و ۲۰ احصاء گردید. همچنین عامل ماهیت ورزش به عنوان مقوله اصلی دیگر با ضریب اهمیت ۲۰ جزو شرایط علی اثر گذار بر فساد در صنعت ورزش تلقی می گردد.

در مجموع عامل حقوقی با ضرایب اهمیت بیشتر نسبت دو عامل دیگر جزو عوامل والای اثر گذار در پیدایش فساد در صنعت ورزش محسوب می گردد. همچنین یافته ها در بخش شرایط مداخله گر موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش نشان داد، مقولات اصلی رانت، دلالی و لابیگری( با ضریب اهمیت (۱۹ متشکل از مقولات فرعی دلالی ها در ورزش(با ضریب اهمیت (۱۰، لابی های درون سازمانی با ضریب اهمیت ۴، و روابط و رانت سیاسی با ضری باهمیت ۹ و همچنین مقوله اصلی رسانه با ضریب اهمیت ۸ و در نهایت مقوله اصلی عوامل انگیزشی متشکل از انگیزه های مالی (با ضریب اهمیت (۱۴ و منافع سیاسی( با ضریب اهمیت (۸ احصاء و اکتشاف گردید. همچنین مدل نهایی عوامل موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش را نشان می دهد.

نتایج کیفی تحقیق حاکی از آن بود که شرایط مداخله گر موثر بر فساد مالی در صنعت ورزش کشور متشکل از سه مقوله محوری رانت و دلالی و لابیگری، رسانه و عوامل انگیزشی می باشند که در این میان عوامل رانت دلالی و لابی گری با ضریب فراوانی ۴۲ و عوامل انگیزشی با ضریب اهمیت ۴۳ بیشترین فراوانی را در میان عوامل برخوردارهستند.

قسمتی از نتیجه به دست آمده با نتیجه تحقیقات گیوریان (۱۳۹۱)، زارع و همکاران (۱۳۹۵) و نوگاران (۲۰۰۹) ناهمسو بود. در تحقیقات یاد شده رسانه ها را به عنوان یکی از عوامل مبارزه با فساد دانسته اند در حالی که در تحقیق پیش رو، رسانه ها خود به عنوان یکی از عوامل مداخله گر در بروز فساد شناسایی شدند. دلیل این ناهمسویی می تواند در ماهیت متفاوت جوامع تحقیق و نیز ماهیت متفاوت نوع فساد مورد بررسی باشد چرا که در تحقیقات یاد شده فساد اداری در سازمان های دولتی مورد تحقیق بود در حالی که در تحقیق پیش رو فسادهای فرهنگی و مالی در سازمان های ورزشی کشور مورد تحقیق قرار گرفت.

همانند بحث فساد فرهنگی، در بحث فساد مالی در صنعت ورزش نیز علاوه بر عوامل زمینه ای ایجاد فساد و عوامل موثر بر گسترش آن، عوامل دیگری نیز وجود دارند که در این فرایند مداخله نموده و بروز و گسترش فساد مالی را تشدید می نمایند.

از جمله این عوامل می توان به رانت و دلالی و لابیگری اشاره کرد. متاسفانه در ورزش کشورمان به ویژه در فوتبال که از جذابیت مالی بیشتری نسبت به سایر رشته ها برخوردار است این موضوع بسیار ریشه ای و گسترده است؛ به طوری که حتی سیاسیون نیز در لابیگری برای انتخاب مربیان برخی تیم ها مشارکت دارند. در رابطه با بازیکنان نیز موضوع به همین منوال بوده و جذب و بستن قرار داد بازیکنان با باشگاه ها بیش از آنکه توسط سرمربیان تیم ها انجام گیرد، توسط دلالان و لابی های قوی صورت می پذیرد. مساله دلالی و رانت تنها به این موارد ختم نمی شود بلکه در مواردی همچون وجود روابط و توصیه ها و سفارشات در برخورد با مفسدان، انتخابات رابطه مند در انتخابات فدراسیون ها،دسترسی سیاسیون به رانت های غیر رسمی، افزایش دلالی در ورزش، مصالح افراد در بروز فساد، انتصابات غیر موثر در ارکان ورزش، رانت های موجود در صنعت ورزش، ارتباطات و لابیگری در منابع قدرت، عدم پرداخت حقوق باشگاه ها توسط افراد صاحب رانت و وجود بنگاه ههای دلالی و شرطبندی در ورزش های مختلف نیز قابل مشاهده است. با این تفاسیر بروز فساد مالی امری منطقی است چرا که منافع برخی افراد در همین فرایند و روال غیرقانونی نهفته است. از طرف دیگر، رسانه ها به جای انجام وظایف قانونی خود و اطلاع رسانی و فاش ساختن موارد فساد مالی صورت گرفته در صنعت ورزش کشور، به دلایل مختلف همچون اعمال نفوذ برخی افراد و یا حفظ مصالح کشور و برخی افراد، جانب مفسدان مالی را گرفته و با مشارکت در فرایند خرید و فروش بازیکنان، عدم پرداخت حق پخش به باشگاه ها از سوی صدا و سیما، تاثیر کاذب و حبابی فضای مجازی در قیمت بازیکنان و بستر سازی عدم درآمد کافی از کپی رایت و تی وی رایت برای باشگاه ها، خود نیز در گسترش فساد مالی در صنعت ورزش کشور به طور مستقیم دخالت دارند. این در حالی است که در کشورهای پیشرفته از نظر ورزشی که سازماندهی مناسبی در ورزش آنان صورت پذیرفته است، رسانه ها نمی توانند اینگونه عمل نموده و بر ورزش آن کشورها تاثیرات سوء داشته باشند بلکه به عنوان یکیاز ارکان اصلی درآمدزایی باشگاه ها و فدراسیون ها، نقش مثبتی در توسعه ورزش آنان ایفا می کنند. در نهایت، عوامل انگیزشی مختلفی برای افراد وجود دارد که علاوه بر موارد یاد شده می تواند در فساد مالی مداخله نموده و موجبات گسترش آن را فراهم نماید. در این راستا می توان به انگیزه هایی همچون جذب بازیکنان در تیم ها، رشد قیمتی ورزشکاران غیر رکوردی، فروش و خرید بازیکنان، افزایش قیمت ورزشکاران و فساد عاملان خرید و فروش، سوء استفاده از منابع، متوسل شدن ورزشی ها به سیاسیون جهت تامین منابع، منافع و اهداف کوتاه مدت سیاسیون، استفاده از رانت های دولتی به بهانه خصوصی سازی، دریافت رشوه از برخی از مربیان و بازیکنان جهت استخدام در تیم، پولشویی از طریق وارد کردن بازیکنان خارجی توسط ایجنتت ها، انگیزه کسب ثروت در افراد از راه های نامشروع، عدم پاسخگویی در قبال دریافت امکانات دولتی، کسب منفعت از پروژه های بیهوده و تطهیر پول های دریافتی و تسهیلات به وسیله ورود به فضای ورزش اشاره داشت که جملگی آن ها می تواند زمینه ساز کسب درآمدهای نامشروع برای افراد شود و از آنجایی که ثروت و پول همیشه موضوعی جذاب برای انسان بوده، لذا به شدت پتانسیل دخالت و توسعه فساد مالی در صنایع مختلف از جمله صنعت ورزش را دارا می باشد. با توجه به تمام موارد یاد شده، به منظور کاهش اثرات عوامل مداخله گر در گسترش فساد مالی در صنعت ورزش کشور پیشنهاد می شود که تمامی امور ورزشی همچون خرید و فروش بازیکنان و مربیان و …تحت قوانین موجود و با نظارت کامل صورت پذیرد و امور مالی افراد دخیل در آن ها زیر ذره بین قانون قرار گیرد تا بتوان از گسترش فساد مالی در ورزش که ماهیتی پاک و جوانمردانه دارد جلوگیری نمود. همچنین، ضروری است که قوانین بین المللی حق کپی رایت در کشور جاری شود تا از این طریق باشگاه ها و فدراسیون های ورزشی منبع درآمدی مناسبی داشته باشند و لذا افراد شاغل در این سازمان ها کمتر متوسل به روش های غیرقانونی همچون دلالی و لابیگری برای کسب درآمدهای نامشروع شوند. این چکیده بازنشر می باشد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

 

 

حقوق_ورزشی

سیاسی‌شدن حضور زنان در ورزشگاه

به محل کار سعید فائقی واقع در بخارست تهران رفتیم تا از وی در مورد وضعیت ورزش ایران در سال‌های فعالیتش به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های سازمان تربیت‌بدنی بپرسیم. او از همکاری با مصطفی هاشمی‌طبا در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، مرکز توسعه صادرات و در نهایت سازمان تربیت‌بدنی گفت و به وضعیت ورزش ایران در دوران ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی و محمد خاتمی اشاره کرد. فائقی از سال‌های ۷۳ تا ۸۰ در سازمان تربیت‌بدنی مشغول به کار و راوی اتفاقات مهم، تلخ و شیرین بسیاری در سطح اول ورزش ایران طی این هفت سال بود  و پس از آن به شرکت پست رفت تا به عنوان مدیرعامل کار خود را در حوزه اقتصاد دنبال کند.

در رابطه با سال‌های ابتدایی زندگی خود توضیح دهید و بگویید که چگونه سرنوشت‌تان به ورزش گره خورد؟

بنده در سال ۱۳۳۴ در روستایی اطراف میانه به نام قره‌بلاغ به دنیا آمدم، جمعا پنج برادر و دو خواهر من همگی در میانه به دنیا آمدند و تنها من بودم که در روستا متولد شدم چرا که در سال ۱۳۳۲ پدرم به دلیل فعالیت سیاسی و گرایش به مرحوم دکتر مصدق به روستا تبعید شده بود و در نتیجه من نیز در روستا به دنیا آمدم.

خوشبختانه تنها سالن ورزشی شهر میانه در ابتدای کوچه ما قرار داشت و برای تماشای مسابقات به آنجا می‌رفتیم و زمانی نیز که سالن خلوت بود این امکان را داشتیم که برای ورزش و به ویژه بازی پینگ‌پنگ برویم، بنابراین علاقه من به ورزش از همان دوران دبستان آغاز شد و چند بار نیز در مسابقات آموزشگاهی و در رشته کشتی، دوومیدانی و بسکتبال شرکت کردم اما موقعیت درسی من این اجازه را نداد که همزمان ورزش را نیز دنبال کنم به این دلیل که شرایط تحصیلی مطلوبی داشتم و در تمام دوران تحصیلی خود دانش‌آموز ممتازی بودم به همین دلیل درس خواندن را انتخاب کردم.

عموم افرادی که به زنجیره مدیریتی ورزش کشور متصل شده‌اند در سال‌های دوران دانشجویی آن‌ها اتفاق مرتبطی با ورزش رخ داده است؛ برای من نیز تغییرات زندگی از همان زمان دانشجویی رقم خورد و با توجه به وضع موجود که با حضور در اعتراضات و تظاهرات همراه بود، مسیر زندگی‌ام در آینده تغییر کرد. شما زمانی که در یک محیط کوچک زندگی می‌کنید بیشتر در چشم هستید و زمانی که به محیط بزرگ‌تری می‌روید به قول معروف گم می‌شوید چرا که با افراد شاخص‌تر و با قابلیت‌های بیشتری در ارتباط خواهید بود.

یک شب تا صبح کتابی از مرحوم شریعتی تحت عنوان قاسطین، مارقین، ناکثین را مطالعه کردم و به خودم گفتم اگر قرار باشد یکی از این سه مورد نباشم باید آن را در زندگی نشان دهم و حضور در تظاهرات، حاصل خواندن همان کتاب بود و بعد از آن دیده شدن را درک کردم. زمان نیز که گذشت، متوجه پچ پچ‌ها شدم و می‌فهمیدم که در رابطه با من صحبت می‌کنند هرچند یکی از دوستانم به من گفت خیلی خودخواه نباش و از غرورت کم کن، آن زمان متوجه نشدم چه منظوری دارد و سال‌ها بعد معنای صحبت‌های او را درک کردم. حرف‌های او به این معنا بود که خودنمایی را کنار بگذارم و این نکته‌ای بود که من در سال‌های بعدتر زندگی متوجه شدم.

 

در رابطه با ماجرای زندانی شدن خود توضیح دهید و بگویید به چه علت دستگیر شدید؟

وقتی که دستگیر شدم برادرم زندانی سیاسی بود و به نظر می‌رسید خانواده ما تحت نظر قرار گرفته بود. سال ۵۵ بود که با ۲۲ سال سن بازداشت شدم و علت بازداشتم نیز تک‌نویسی بود به این معنی که وقتی برخی افراد دستگیر می‌شدند در اعترافات خود اعلام می‌کردند که چه فرد یا افرادی را در تظاهرات دیده‌اند، من نیز به دلیل تک‌نویسی دستگیر شدم و آن زمان گرایشم به نهضت آزادی بود و از طریق انجمن اسلامی مهندسان فعالیت‌های مختلفی را انجام می‌دادیم. پس از ورود به زندان به بند عمومی رفتم و حضور من در آنجا مصادف شده بود با بازداشت شدگان مدرسه عالی ورزش که آن‌ها نیز به بند عمومی منتقل شده بودند و به طور مثال یکی از آن‌ها معتمدی بود که بعدها وزیر شد.

حدود چند ماه در زندان بودم، خدا پدر کارتر را بیامرزد (با خنده) که باعث آزادی ما شد! نمایندگان سازمان عفو بین‌الملل برای بازدید از زندان‌ها به ایران آمده بودند و در مراسم “سپاس” بسیاری از زندانیان آزاد شدند، بنابراین با توجه به این‌که دلیل چندان قانع کننده‌ای برای زندانی شدن ما وجود نداشت قبل از حضور نمایندگان این سازمان آزاد شدیم.

مصادف شدن حضور شما در زندان با بازدداشت‌شدگان مدرسه عالی ورزش به این معناست که سال‌های بعد، همین افراد عامل حضور شما در ورزش ایران شدند؟

بله دقیقا. یکی از معروف‌ترین افرادی که با آن‌ها در زندان آزاد شدم “تقی جهانی” بود و به نظر من حق وی در ورزش ایران پایمال شد. او ارتباطات خوبی با برخی افراد در بدنه ورزش داشت، بنابراین عامل اصلی آشنایی من با فعالان ورزش کشور تیم ورزشی سازمان تربیت بدنی زمان میرحسین موسوی بود، چرا که آن‌ها جزو افراد بازدداشت شده در زندان تحت عنوان بازداشتی‌های موسسه عالی ورزش بودند. علاوه بر این معتمدی هم بازداشت شده بود و من در زندان با او آشنا شدم و گاها برای هواخوری که به بیرون از بندهای زندان می‌رفتیم و فوتبال بازی می‌کردیم او نیز به فوتبال علاقه‌مند بود و تقی جهانی همه را دورهم جمع کرده بود. بند یک زندان اوین شامل بزرگانی بود که گرایشات مذهبی و مارکسیستی داشتند، جالب این‌که مرحوم طالقانی، منتظری و هاشمی رفسنجانی نیز در بند یک زندان اوین بودند. ورزش باعث شده بود بسیاری افراد با گرایش‌های مختلف سیاسی با یکدیگر در ارتباط باشند، ورزش و بازی کنند و برای بسیاری جای تعجب داشت چگونه یک فرد با گرایش مذهبی با فرد دیگری با گرایش مارکسیستی پینگ‌پنگ بازی می‌کند.

به بعد از انقلاب برسید و درباره شرایط آن زمان توضیح دهید.

بالاخره انقلاب رخ داد و شرایط تغییر کرد. خدارا شکر می‌کنم که ورود من به ورزش و اقتصاد رانتی نبود، در ابتدا یک معلم ساده در هنرستان بودم و در زمان انقلاب فرهنگی و پس از باز شدن دانشگاه‌ها به دلیل ادامه تحصیل همسرم به تهران آمدیم. ما در سال ۵۹ که ۲۶ ساله بودم با یکدیگر ازدواج کردیم و سال ۶۲ همزمان با بازشدن دانشگاه‌ها به تهران آمدیم.

چند فرزند دارید؟

پسرم متولد ۶۴ و دخترم متولد ۷۳ است که هر دوی آن‌ها ازدواج کرده‌اند اما هنوز نوه‌دار نشده‌ام. فرزند اولم نیز در سال ۶۱ پس از آنکه چند روزی متولد شده بود از دنیا رفت.

پس از آمدن‌تان به تهران شرایط چگونه پیش رفت؟

همان سال بنده به سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران آمدم و در ابتدا مدیرعامل یک کارخانه تابع این سازمان بودم. هاشمی طبا ابتدا وزیر صنایع بود و بعد از حضور در این وزارتخانه به عنوان رییس هیات عامل سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران مشغول به کار شد. یک روز اعلام کردند که وی برای بازدید از کارخانه ما خواهد آمد و جالب آنکه ما تا آن روز همدیگر از نزدیک ندیده بودیم.

حوالی سال ۱۳۶۳ بود و وضع کارخانه اصلا مناسب نبود، مشغول تعمیر یک پمپ بودم و به دلیل کار در هنرستان خوشبختانه از فعالیت‌های فنی سردر می‌آوردم. هاشمی طبا به کارخانه آمده بود و من از پرسنل درخواست کردم که ایشان را راهنمایی کنند تا پس از آن من به جمع آن‌ها اضافه شوم. دقایق پایانی بود که با سر و وضع روغنی به جمع اضافه شدم و بچه‌ها بنده را به عنوان مدیرعامل کارخانه معرفی کردند. هاشمی طبا به بنده نگاهی کرد و چیزی نگفت اما پس از آن اعلام کرد که با وی برای بازدید از یک کارخانه دیگر بروم و او را همراهی کنم. تحصیلات من مهندسی مکانیک ماشین‌آلات از دانشگاه علم و صنعت ایران بود که آن زمان تحت عنوان دانشکده فعالیت می‌کرد.

چند ماهی گذشت و از سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران با من تماس گرفتند و گفتند قرار است در هانوفر آلمان نمایشگاهی برگزار شود و رییس سازمان گفته‌اند بنده همراه آن‌ها بروم اما من گفتم وضع کارخانه مناسب نیست و حتی پول نداریم حقوق کارگران را پرداخت کنیم مگر آنکه هزینه از سوی سازمان گسترش پرداخت شود که در نهایت اعلام کردند به دستور رییس سازمان هزینه سفر را تقبل می‌کنند. بالاخره به آلمان رفتیم و این اولین سفر خارجی من بود و دلهره خاصی داشتم چرا که مدیرعامل شرکت‌های بزرگ و غول پیکری در این نمایشگاه حضور داشتند و ما یک کارخانه زوار در رفته بودیم که حتی اداره کردنش بسیار سخت بود.

 

رابطه شما و هاشمی‌طبا چگونه صمیمی شد؟

یکی از شب‌های حضورمان در هانوفر قرار بود هاشمی‌طبا شب به مکان دیگری برود و فردا مجددا برگردد، به وی گفتم نزد ما بماند و این همه راه نرود. می‌خواهم در مورد سرنوشت صحبت کنم؛ اتفاقاتی در این سفر رخ داد که تعامل ما براساس آن دچار تغییراتی شد.

در یکی از این اتفاقات تلویزیون روشن بود و به یکباره تصاویر نامناسبی پخش شد، یکی از دوستان تلویزیون را خاموش کرد اما بنده تلویزیون را روشن کردم و پرسیدم چرا تلویزیون را خاموش کردی؟ اشاره‌ای به هاشمی‌طبا کرد که در قسمتی از سالن حضور دارد اما من گفتم اینجا ایران نیست و اگر کسی نمی‌خواهد نگاه نکند روی خود را برگرداند و دلیلی برای چنین برخوردهایی وجود ندارد. دیگر اتفاقی که رخ داد این بود صبح بیدار شدیم و قرار بود به محل دیگری برویم من به خودم و هاشمی طبا ادکلن زدم و وی به یکباره گفت: فائقی چه می‌کنی؟ با خنده گفتم ادکلن بزنیم و برویم بهتر است. سومین اتفاق نیز به ماجرای سوار شدنمان در وسیله نقلیه عمومی مربوط می‌شد. (با خنده) من در وسیله نقلیه را گرفته بودم تا بسته نشود وگفتم آقای هاشمی طبا بیا! وی قطعا پیش خودش گفت این فائقی دیگر کیست؟

بچه‌ها گفتند با این کارهایی که تو انجام داده‌ای قطعا کارت تمام است، اما این پایان کار نبود و یک اتفاق دیگر هم رخ داد. بنده در گروه ریخته‌گری بودم و معاون رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران بورسیه شده و به خارج از کشور رفته بود و عملا سازمان معاون نداشت. هاشمی طبا از بنده پرسید از گروه ریخته‌گری چه خبر؟ گفتم گروه ریخته‌گری به گروه” بهم ریخته‌گری” تبدیل شده است. بچه‌ها گفتند تو تلویحا اینگونه عنوان کرده‌ای که از زمان آمدن هاشمی‌طبا اوضاع بهم ریخته است! در نهایت سفر تمام شد و به ایران بازگشتیم. از دفتر رئیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع با دفتر کارخانه تماس گرفتند. تصور کردم که لابد هاشمی طبا قصد دارد من را اخراج کند، بنابراین جواب تلفن را ندادم و تصمیم گرفتم کارهایم را انجام دهم تا زمان کاری در آن روز به پایان برسد. در نهایت اواخر ساعت کاری بود که با دفتر وی تماس گرفتم. تلفن را وصل کردند و به یکباره هاشمی طبا به من گفت: فائقی گروه ریخته‌گری به گروه بهم‌ریخته‌گری تبدیل شده است؟ گفتم من تازه پیش دوستان آبروداری کردم و این مدلی حرف زدم، اصلا گندش درآمده است! گفت به سازمان بیا و بلافاصله آن‌جا رفتم. حکمم را به من داد و گفت برو بهم‌ریخته‌گری را درست کن و از آن زمان به عنوان معاونش مشغول فعالیت شدم و این چرخه همکاری در سال‌های بعد ادامه پیدا کرد و پس از آن به مرکز توسعه صادرات رفتیم و در نهایت نیز نوبت به سازمان تربیت بدنی رسید.

چه زمانی فعالیت خود را در سازمان تربیت بدنی به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های ورزشی آغاز کردید؟

اردیبهشت سال ۷۳ بود که هاشمی‌طبا با من تماس گرفت و گفت به سازمان تربیت بدنی بیا، بهمن‌ماه همان سال بود که به عنوان معاون فنی و امور فدراسیون‌های این سازمان کار خود را آغاز کردم. آن زمان سازمان تربیت بدنی دارای چهار معاونت فنی، فرهنگی، مالی و بانوان بود. معاونت فنی و امور فدراسیون‌های ورزشی به نوعی همین معاونت ورزش قهرمانی و حرفه‌ای وزارت ورزش و جوانان است اما به طور حتم آن زمان حیطه اختیارات آن بیشتر بود و در حال حاضر با برخی محدودیت‌ها مواجه شده است و بنده از سال ۷۳ تا ۸۰ در این سمت فعالیت خود را دنبال کردم.

 

آیا پیش از حضور در سازمان تربیت بدنی سمت اجرایی دیگری در حوزه ورزش داشتید؟

بنده پیش از حضور در سازمان تربیت بدنی از سال ۷۳ تا ۸۰، طی سال‌های ۶۴ تا ۶۸ به عنوان رییس فدراسیون وزنه‌برداری فعالیت کردم. حدود سال ۶۴ بود که وفاییان به عنوان یکی از مربیان موثر در میانه به من گفت: همشهریان شما همچون وزیری، شیخی و…در شرایط مناسبی قرار ندارند و باید برای آن‌ها کاری کرد. من نیز موضوع را منتقل کردم و قرار شد با امیرحسینی به عنوان مدیریت وقت تربیت بدنی آموزش و پرورش موضوع را دنبال کنیم و در نهایت به درگاهی، رییس وقت سازمان تربیت بدنی وصل شدم. وی به من گفت آیا وقت دارید در رشته وزنه‌برداری کمک کنید؟ من نیز قبول کردم و پس از آن حکمم به عنوان رییس فدراسیون وزنه‌داری صادر شد.

 وزنه‌برداری ایران طی سال‌های ریاست شما چه وضعیتی داشت؟

آن زمان سالن وزنه‌برداری آزادی مخروبه‌ای بیش نبود و ورزشکاران این رشته در مجموعه دیگری تمرین می‌کردند، اوضاع اسفناک بود و از طریق دوستان خود در سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران تمام تلاش خود را به کار گرفتیم تا امکانات رشته وزنه‌برداری را به‌روز و ساختار فیزیکی را بازسازی کنیم، خوشبختانه موفق بودیم و در نهایت کار تا جایی پیش رفت که توانستیم مسابقات قهرمانی آسیا را در تهران برگزار کنیم. با رفتن درگاهی از سازمان تربیت بدنی و شروع دوره ریاست غفوری‌فرد وی اعتقاد داشت هاشمی طبا باید از کمیته ملی المپیک برکنار شود. آن زمان مجمع کمیته شامل رشته‌های ورزشی المپیکی بودند و یکی از این رشته‌ها وزنه‌برداری بود و بنده با توجه به نزدیکی فکری به هاشمی‌طبا از مدافعان او بودم، همین مساله موجب شد تا در نهایت غفوری‌فرد من را از ریاست فدراسیون وزنه‌برداری برکنار کند و تا زمانی که او در راس ورزش بود ما به عنوان مخالفان بیرون از گود قرار داشتیم.

مهم‌ترین چالش شما در هفت سال حضور به عنوان معاون فنی سازمان تربیت بدنی چه بود؟

مهم‌ترین چالش این بود تا آن زمان (تا سال ۷۳) ورزش جدی گرفته نمی‌شد و به مرور زمان توانست خود را تحمیل کند و جایش در میان سایر حوزه‌ها باز شد؛ به طور مثال زمانی که برای دریافت بودجه اقدام می‌کردیم ما را تحویل نمی‌گرفتند و هر مساله دیگر را نیز پیگیری می‌کردیم با سختی‌هایی روبه‌رو می‌شدیم و اساسا ظرف ورزش در ایران کوچک بود. متاسفانه ورزش در همه شاخص‌های دولت کمتر از سطح میانگین قرار داشت و پس از دوران جنگ تحمیلی با ویرانی‌های مختلفی در بخش تجهیزات روبرو بودیم و بسیاری از اماکن ورزشی در اختیار نیروهای نظامی بود

مهم‌ترین چالش این بود تا آن زمان (تا سال ۷۳) ورزش جدی گرفته نمی‌شد و به مرور زمان توانست خود را تحمیل کند و جایش در میان سایر حوزه‌ها باز شد؛ به طور مثال زمانی که برای دریافت بودجه اقدام می‌کردیم ما را تحویل نمی‌گرفتند و هر مساله دیگر را نیز پیگیری می‌کردیم با سختی‌هایی روبه‌رو می‌شدیم و اساسا ظرف ورزش در ایران کوچک بود. متاسفانه ورزش در همه شاخص‌های دولت کمتر از سطح میانگین قرار داشت و پس از دوران جنگ تحمیلی با ویرانی‌های مختلفی در بخش تجهیزات روبرو بودیم و بسیاری از اماکن ورزشی در اختیار نیروهای نظامی بود. در عین حال قصد داشتیم تغییرات را کلید بزنیم اما با کمبود اعتبار مواجه بودیم. همه این‌ها یک طرف قضیه بود اما بنده چون به هاشمی طبا اعتقاد داشتم و مطمئن بودم امکان اصلاحات وجود دارد کار را پیش بردیم هرچند وی نیز در ابتدا خیلی به حضور در ورزش ایران علاقه‌مند نبود.

علت این کمبود علاقه را چه می‌دانید؟

هاشمی طبا عصاره کلامش این بود که ورزش در ایران را خیلی قبول ندارند و در شرایطی به سراغ وی آمده‌اند که انتقادات زیاد شده است و به طور حتم اگر به ضرورت ورزش اعتقاد داشتند با رغبت قبول می‌کرد.

در نهایت شرایط پس از قبول حضور در سازمان تربیت بدنی چگونه گذشت؟

در ابتدا توجه دولت به ورزش چندان زیاد نبود و هاشمی‌طبا تصمیم گرفت با طرح مطالبه بسیار جدی، ورزش ایران را در فاز جدیدی قرار دهد؛ تصمیم بر این شد تا شورای سازمان تربیت بدنی تشکیل شود که رییس جمهوری نیز عضوی از این شورا بود و با حضور او به طور حتم توجهات به ورزش معطوف می‌شد و می‌توانستیم اقدامات موثری را انجام دهیم چرا که ورزش قهرمانی در ایران این پتانسیل را داشته و دارد که صدا ایجاد و نگاه‌ها را به خود معطوف کند. در نهایت جلسات شورای سازمان تربیت بدنی با حضور رئیس جمهوری، مرحوم هاشمی‌رفسنجانی کلید خورد و علاوه بر آن چند وزیر در این شورا حضور داشتند و به تدریج مسائل را پیش بردیم و تصمیمات مصوبه شده و با دستور رییس‌جمهوری همراه می‌شدند و این اتفاق کار را تسهیل می‌کرد.

یکی از مهم‌ترین مسائلی که موجب تحول جدی در بخش مالی ورزش ایران شد مصوبه تخصیص یک ریال از فروش هر نخ سیگار به ورزش بود و به یکباره موجب شد تا کل اعتبارات عمرانی سازمان تربیت بدنی از یک به ۲۵ میلیارد تومان افزایش یابد. هرچند این امکان وجود داشت که این رقم به بیشتر از ۲۵ میلیارد تومان برسد اما چون سقف در نظر گرفته شده طی مصوبه ۲۵ میلیارد تومان بود باید به همین عدد اکتفا می‌کردیم.

دومین مصوبه که بسیار مهم اما اختیاری بود به اختصاص یک درصد از سود سالانه سازمان‌ها و دستگاه‌های دولتی به ورزش مربوط می‌شد و جان کلام این مصوبه ایجاد حساسیت و توجه مجموعه‌های دولتی به ورزش بود، هرچند الزامی به پرداخت وجود نداشت. از دیگر تحولات جدی در حوزه ورزش طی آن سال‌ها فراهم شدن فضا برای ادامه تحصیل ورزشکاران و قهرمانان بود و علاوه بر این فعالیت‌های ورزشی در دستگاه‌های مختلف دولتی از همان زمان کلید خورد و به جرات می‌توان ادعا کرد که جهش در ورزش ایران با تشکیل شورای سازمان تربیت‌بدنی آغاز شد.به جرات می‌توان ادعا کرد که جهش در ورزش ایران از آن زمان و با تشکیل شورای سازمان تربیت‌بدنی آغاز شد. همچنین سال ۷۷ بود که هاشمی طبا اعلام کرد به مناسبت ۲۰ سالگی انقلاب باید ۱۳۷۷ سالن ورزشی ساخته شود که این تصمیم تحول بسیار بزرگی در حوزه زیرساختی ورزش کشور تلقی می‌شد.

خاطره‌ای از مرحوم هاشمی رفسنجانی دارید؟

یکی از مهم‌ترین مواردی که به خاطر دارم به تشکیل صندوق حمایت از قهرمانان مربوط می‌شود. آن زمان پیش بینی کردیم که معادل یک درصد از اعتبارات سازمان را به منظور تشکیل این صندوق اختصاص دهیم و این مساله را در شورای سازمان تربیت بدنی مطرح کردیم اما رییس جمهوری اعلام کرد این طرح به ثمر نمی‌نشیند. وی گفت مگر اعتبارات سازمان تربیت بدنی چقدر است که یک درصد آن چقدر باشد؟ بروید و طرحی بیاورید که قهرمانان و ورزشکاران این مرز و بوم از نظر معیشتی و مالی بی‌نیاز شوند. هرچند تا ما رفتیم طرح را اصلاح کنیم دوره ریاست مرحوم هاشمی رفسنجانی به اتمام رسید اما ایشان بسیار بزرگ فکر می‌کردند. ورزش ایران در پایان دوره مرحوم هاشمی رفسنجانی به اوج خود رسید و موفقیت‌های بسیار بزرگی کسب کرد و در نهایت موجب شد تا نگاه‌ها را به خود معطوف کند.

 

به دوره ریاست جمهوری سید محمد خاتمی برسید و از آن دوره بگویید.

زمان فعالیت خاتمی به عنوان رییس جمهوری، فوتبال ایران در اوج قرار داشت و در روزهای انتخابات بودیم، قرار بود وی در سالن افراسیابی برای جوانان سخنرانی انتخاباتی انجام دهند و سالن مملو از جمعیت شده بود اما به دلایلی خاتمی هنوز به محل سخنرانی نرسیده بود و یکی از نزدیکان وی از من درخواست کرد تا فردی را برای سخنرانی در سالن پیدا کنم تا خاتمی برسد، به یکباره مصطفوی که آن زمان رییس فدراسیون فوتبال بود در مقابلم ظاهر شد و از وی درخواست کردم چند دقیقه‌ای برای جوانان صحبت کند. فوتبال آن روزها در اوج و با نتیجه‌های بسیار خوبی عربستان سعودی و کره جنوبی را شکست داده بود، به هرحال سخنرانی‌ها به پایان رسید و پس از آن خاتمی به مصطفوی گفت که من رییس جمهور نمی‌شوم حداقل بیایید تا با یکدیگر عکس یادگاری بگیریم. این روزها را به خاطر داشته باشید و بدانید چند سال بعد شرایطی رقم خورد که رییس جمهوری از فدراسیون ورزش ایران ناراضی بود و قصد داشت مصطفوی را تغییر دهد، ماجرایی که به سال ۷۶ بازمی‌گردد.

علت نارضایتی خاتمی از مصطفوی و فدراسیون فوتبال چه بود؟

نارضایتی پس از بازگشت تیم ملی از دیدار با استرالیا در ملبورن به وجود آمد، زمانی که قرار شد مهدی پاشازاده به منظور حضور در قرعه‌کشی جام جهانی، رییس فدراسیون فوتبال را همراهی کند، این مساله بازیکنان تیم ملی را ناراحت کرده بود ۱۱ آذر ۷۶ بود که اعلام کردند تیم ملی فوتبال نزد رییس جمهوری برود، بنده مخالف بودم و در ابتدا اجازه ندادم اما هاشمی‌طبا گفت: اگر مخالف هستی می‌توانی خودت حضور پیدا نکنی اما کاری به تیم ملی نداشته باش. بنده می‌دانستم چون مصطفوی تهران نیست، بازیکنان در حضور رییس جمهوری علیه رییس فدراسیون فوتبال صحبت خواهند کرد و این مساله چالش‌آفرین خواهد بود. در نهایت نیز خاتمی به تاج‌زاده دستور رسیدگی داد، هرچند از قبل از آن هم مخالفت‌هایی در رابطه با فعالیت‌های مصطفوی در فدراسیون فوتبال وجود داشت اما در نهایت این موضوع باعث برکناری وی شد.

نارضایتی پس از بازگشت تیم ملی از دیدار با استرالیا در ملبورن به وجود آمد، زمانی که قرار شد مهدی پاشازاده به منظور حضور در قرعه‌کشی جام جهانی، رییس فدراسیون فوتبال را همراهی کند، این مساله بازیکنان تیم ملی را ناراحت کرده بود و آن‌ها معتقد بودند باید بزرگان تیم مانند علی دایی در این مراسم حضور پیدا می‌کردند. ۱۱ آذر ۷۶ بود که اعلام کردند تیم ملی فوتبال نزد رییس جمهوری برود، بنده مخالف بودم و در ابتدا اجازه ندادم اما هاشمی‌طبا گفت ” اگر مخالف هستی می‌توانی خودت حضور پیدا نکنی اما کاری به تیم ملی نداشته باش. ” بنده می‌دانستم چون مصطفوی تهران نیست، بازیکنان در حضور رییس جمهوری علیه رییس فدراسیون فوتبال صحبت خواهند کرد و این مساله چالش‌آفرین خواهد بود. در نهایت نیز خاتمی به تاج‌زاده دستور رسیدگی داد، هرچند قبل از آن هم مخالفت‌هایی در رابطه با فعالیت‌های مصطفوی در فدراسیون فوتبال وجود داشت اما در نهایت این موضوع باعث برکناری او شد.

شما از این مسائل گلایه و ناراحتی نداشتید؟

ناراحتی من به این دلیل بود که کار از دست سازمان تربیت بدنی خارج شده بود و رییس جمهوری به معاون سیاسی وزارت امور کشور دستور بررسی داد و این رویه نادیده گرفتن سازمان تربیت بدنی به عنوان متولی اصلی ورزش ایران بود.

نظر هاشمی طبا چه بود؟

وی معتقد بود ابتدای کار رییس جمهوری است و ما نباید برای وی دغدغه خاطر ایجاد کنیم و اگر اتفاقی رخ داده که در ابتدای فعالیت رئیس جمهور مسائل ورزش به دغدغه تبدیل شده است سازمان تربیت بدنی باید این دغدغه را برای رئیس جمهوری حل کند.

خاتمی نظر خاصی در مورد فدراسیون‌های ورزشی داشت؟

خاتمی به هاشمی طبا گفته بود در انتخاب ریاست دو فدراسیون با وی مشورت شود؛ فدراسیون‌های فوتبال و کشتی.وی به هاشمی طبا گفته بود در انتخاب ریاست دو فدراسیون با وی مشورت شود؛ فدراسیون‌های فوتبال و کشتی.

خاتمی نگاه خاصی به فعالیت مسئولان سازمان تربیت بدنی در آن دوره داشت؟

نظر من این بود رییس جمهوری آن زمان در ذهن خود نسبت به نحوه مدیریت سازمان تربیت بدنی نقد داشت و نمونه آن اتفاقی بود که منجر به توبیخ بنده از سوی وی شد.

توبیخ، به چه علت؟

به یک برنامه زنده تلویزیونی رفته بودم، آن زمان خاتمی گفته بود ورزش ایران بیمار است. در رابطه با مقطع زمانی صحبت می‌کنم که مصطفوی برکنار و صفایی فراهانی به عنوان رییس فوتبال ایران انتخاب شده و من از این مساله ناراحت بودم. در رابطه با جمله رییس جمهوری از بنده سوال پرسیدند، گفتم دکتر نیستم تا بتوانم این مساله را تشخیص دهم اما هر زمانی که رییس‌جمهوری قیمت دلار را به هفت تومان قبل از انقلاب بازگرداند، بنده نیز می‌توانم ورزش ایران را درست کنم. همچنین در آن برنامه تلویزیونی عنوان کردم که فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود و سازمان تربیت بدنی در حوزه فوتبال مشابه آمریکاست که هیچ غلطی نمی‌تواند بکند!

به یک برنامه زنده تلویزیونی رفته بودم، آن زمان خاتمی گفته بود ورزش ایران بیمار است. در رابطه با مقطع زمانی صحبت می‌کنم که مصطفوی برکنار و صفایی فراهانی به عنوان رییس فوتبال ایران انتخاب شده و من از این مساله ناراحت بودم. در رابطه با جمله رییس جمهوری از بنده سوال پرسیدند، گفتم دکتر نیستم تا بتوانم این مساله را تشخیص دهم اما هر زمانی که رییس‌جمهوری قیمت دلار را به هفت تومان قبل از انقلاب بازگرداند، بنده نیز می‌توانم ورزش ایران را درست کنم. همچنین در آن برنامه تلویزیونی عنوان کردم که فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود و سازمان تربیت بدنی در حوزه فوتبال مشابه آمریکاست که در مقابل ایران هیچ غلطی نمی‌تواند بکند

پس از این اتفاق مدیر شبکه سه سیما با من تماس گرفت و  گفت از دفتر رییس جمهوری آمده و مصاحبه شما را گرفته‌اند. در عین حال صفایی فراهانی به خاتمی نامه نوشته بود و خاتمی به هاشمی طبا رونوشت زده بود که معاون شما در تلویزیون چنین مباحثی را مطرح کرده است و باید توبیخ شود! هاشمی طبا مساله را به من منتقل کرد و من نیز گفتم شما وظیفه‌تان را انجام دهید و توبیخم کنید.

بنده معتقد بودم حرف درستی زدم و فوتبال ایران فراسازمانی اداره می‌شود. شما روند کار را ببینید؛ زمانی که رییس فدراسیون فوتبال به رییس جمهوری نامه می‌زند و رونوشت نامه از سوی خاتمی به هاشمی‌طبا ارسال شده و اعلام می‌شود معاون خود را توبیخ کنید، این یعنی حرف بنده درست است و فوتبال فراسازمانی اداره می‌شود. قصد داشتم این مساله را به صورت جوابیه به رییس جمهوری منتقل کنم اما هاشمی‌طبا نامه را ارسال نکرد و گفت ماجرا بیخ پیدا می‌کند و بهتر است همینجا خاتمه یابد.

با این حال بنده ماجرا را رها نکردم و با هماهنگی از طریق تیم حفاظت ریاست جمهوری یک روز که در حال خروج از خانه بودند اجازه گرفتم و نامه را به خاتمی دادم. او معتقد بود که دموکرات است و من نیز معتقدم که نباید در فضای دموکراسی چنین مسائلی پیش آید! بیشترین دغدغه بنده اصلاحات بود و باید طبق آن رفتار می‌شد. در نهایت نیز سرتیم حفاظت رییس‌جمهوری به من تاکید کرد که دیگر مساله را ادامه ندهم چرا که خاتمی پس از خواندن نامه‌ای که به او دادم عنوان کرده عجب گافی دادند و چرا روی نامه رییس فدراسیون فوتبال به رییس سازمان تربیت بدنی رونوشت زده‌اند! در عین حال به هاشمی طبا اعلام شده بود که بنده را توبیخ و برکنار کند اما وی در این رابطه مقاومت کرد.

صفایی فراهانی را رییس‌جمهوری انتخاب کرد؟

خاتمی به هاشمی‌طبا گفته بود که شش نفر را برای ریاست فدراسیون فوتبال پیشنهاد دهد. هاشمی طبا پنج نفر را مشخص کرده بود و من نیز گفتم که صفایی فراهانی را به عنوان ششمین نفر به فهرست اضافه کند. وی علت این پیشنهاد را از بنده جویا شد، گفتم صفایی فراهانی در هیات رییسه فدراسیون فوتبال است و در عین حال علاقه‌مند، اما تنها ایرادش این است که حرف ما را گوش نمی‌دهد، هرچند این تبعیت نکردن برای سازمان تربیت بدنی بسیار خوب است و بنده علاقه دارم فوتبال از روی دوش این سازمان برداشته شود چرا که عارضه فوتبال همواره به سازمان تربیت بدنی بازگشته و بهتر است در نهایت این اتفاق رخ دهد که هاشمی طبا نیز از این استدلال، استقبال کرد. بنده مطمئن بودم صفایی فراهانی مورد استقبال رئیس جمهور قرار می‌گیرد چرا که دبیر ستاد انتخاباتی او در تهران هم بود و هنوز به مقامی نرسیده بود. در عین حال به شخصه به مدیریت صفایی فراهانی اعتقاد داشتم و با آمدن وی بار مسئولیت فوتبال کاملا از روی دوش سازمان تربیت بدنی برداشته می‌شد و دیگر برد و باخت‌های تیم ملی را به پای این سازمان نمی‌نوشتند.

سرنوشت شورای سازمان تربیت بدنی در دوران خاتمی به کجا رسید؟

به تدریج فعالیت شورای سازمان تربیت بدنی کمرنگ شده بود و خاتمی به جای خودش مسئولیت را به محمدرضا عارف محول کرده بود و این مساله موجب شد تا ضریب نفوذ شورای تربیت بدنی کاهش یابد و روند کار دیگر شبیه دوران هاشمی رفسنجانی نبود.

 

خاطره مستقیمی از خاتمی دارید؟

المپیک آتن بود که دیگر در سازمان تربیت بدنی نبوده و به عنوان مدیرعامل پست فعالیت می‌کردم. در جلسه شورای اقتصاد خاتمی را دیدم و شب قبل آن شاهین نصیری‌نیا در المپیک وزنه زد و چهارم شد. در جلسه شورای اقتصاد خاتمی به بنده گفت دیشب زمان وزنه‌زدن نصیری‌نیا به یادت بودم و به خودم گفتم اگر فائقی حضور داشت حتما وزنه بردار ایران طلا می‌گرفت.

تفاوت نگاه هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی را در حوزه ورزش چه می‌دانید؟

هاشمی رفسنجانی به این باور رسیده بود که ورزش برای جامعه امری ضروری است و علاقه‌مند به حل مسائل معیشتی و رفاهی ورزشکاران بود. او اعتقاد داشت ورزش یکی از عوامل اصلی توسعه جامعه است. خاتمی اما در دوره اول ریاست جمهوری که عنوانش توسعه سیاسی بود به ورزش نگاه سیاسی داشت و بنده معتقدم این رویه برای ورزش مفید نیست و نگاه توسعه‌گرایانه به شمار نمی‌رود. در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی نیز انتخاب مناسبی برای ورزش صورت نگرفت و تغییر هاشمی طبا سیاسی بود. اگر وی کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شد احتمالا تغییر پیدا نمی‌کرد. تکامل نگاه اصلاحاتی ایجاب می‌کرد که تغییرات رو به جلو باشد و حتی صفایی فراهانی نیز با ناراحتی از فوتبال رفت در حالی که به اصلاحات اعتقاد داشت و چنین اتفاقاتی برای ورزش ایران مفید نبود.هاشمی رفسنجانی به این باور رسیده بود که ورزش برای جامعه امری ضروری است و علاقه‌مند به حل مسائل معیشتی و رفاهی ورزشکاران بود. او اعتقاد داشت ورزش یکی از عوامل اصلی توسعه جامعه است. خاتمی اما در دوره اول ریاست جمهوری که عنوانش توسعه سیاسی بود به ورزش نگاه سیاسی داشت و بنده معتقدم این رویه برای ورزش مفید نیست و نگاه توسعه‌گرایانه به شمار نمی‌رود. در دوره دوم ریاست جمهوری خاتمی نیز انتخاب مناسبی برای ورزش صورت نگرفت و تغییر هاشمی طبا سیاسی بود. اگر وی کاندیدای ریاست جمهوری نمی‌شد احتمالا تغییر پیدا نمی‌کرد. تکامل نگاه اصلاحاتی ایجاب می‌کرد که تغییرات رو به جلو باشد و حتی صفایی فراهانی نیز با ناراحتی از فوتبال رفت در حالی که به اصلاحات اعتقاد داشت و چنین اتفاقاتی برای ورزش ایران مفید نبود.

در رابطه با ورزش بانوان نیز توضیح دهید و بگویید که نگاه‌ها به فعالیت ورزشی بانوان و حضور آن‌ها در ورزشگاه‌ها چه بود؟

رشد ورزش بانوان به دوره اول فعالیت ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی باز می‌گردد و با حضور فائزه هاشمی به عنوان نایب رییس کمیته ملی المپیک، فدراسیون اسلامی ورزش زنان شکل گرفت و در دوره دوم ریاست جمهوری وی، معاونت ورزش بانوان در سازمان تربیت بدنی ایجاد شد. در این دوره به شدت به دنبال توسعه ورزش بانوان بودند و به نوعی تربیت بدنی بانوان شکل گرفت و تمامی رشته‌های ورزشی را پوشش می‌داد و فضاها و سالن‌های مختص به آن‌ها ایجاد شد و در تمامی رشته‌های قهرمانی نیز ورود کردند.

در مورد ورود زنان به ورزشگاه‌ها شرایط چگونه بود؟

در مورد ورود زنان به ورزشگاه‌ها در ابتدا حساسیتی  وجود نداشت، هرچند که شرایط متفاوتی را نیز تجربه ‌می‌کردیم؛ به طور مثال مسابقات قهرمانی والیبال نوجوانان آسیا به میزبانی ایران برگزار شد و حضور زنان در این مسابقات به منظور تماشای رقابت‌ها آزاد بود و ۵۰ درصد ظرفیت سکوها به مردان و۵۰ درصد به زنان اختصاص پیدا کرد. خوشبختانه حضور زنان باعث شده بود تا مردان نیز ترغیب شوند و به ورزشگاه بیایند و برای تماشای مسابقات سالن مملو از جمعیت شده بود چرا که بسیاری از افراد به صورت خانوادگی به ورزشگاه آمدند. روز اول شرایط به خوبی پیش رفت اما روز دوم اعتراضات آغاز شد و پس از فشارهای وارد شده در جلسه‌ای با مسئولان سازمان صداوسیما به آن‌ها تاکید کردیم که لنز دوربین‌ها سمت زنان نرود و صدای آن‌ها از تلویزیون پخش نشود که به این ترتیب زنان در حالی در ورزشگاه حضور داشتند اما اثری از آن‌ها در تصاویر نبود.

یک مورد دیگر به بازگشت تیم ملی از ملبورن باز می‌گردد که قرار شد مراسم استقبالی در ورزشگاه آزادی مدنظر قرار گیرد و خوشبختانه فضای جامعه به گونه‌ای بود که هیچ‌گونه ممانعتی برای حضور زنان در ورزشگاه ایجاد نشد. قبل از دو مورد فوق اما رقابت‌های مقدماتی نوجوانان آسیا را نیز در تهران میزبانی کرده بودیم و این مسابقات با حضور خانواده‌ها در ورزشگاه شیرودی برگزار شد. آن زمان حضور زنان در ورزشگاه‌ها به مساله سیاسی تبدیل نشده بود اما در ادامه به مطالبه‌ای سیاسی تبدیل شد و کار گره خورد. یکی از مواردی که در رابطه با حضور زنان در ورزشگاه باید به آن اشاره کنم به تدارک شرایط بهداشتی ورزشگاه‌ها باز می‌گردد و متاسفانه هنوز در ایران زیرساخت‌های مناسبی در این رابطه وجود ندارد. ما در ورزشگاه شیرودی یا سالن والیبال چه در مسابقات مقدماتی فوتبال نوجوانان آسیا و چه در مسابقات والیبال نوجوانان آسیا شرایط بهداشتی را برای زنان فراهم کردیم ولی به شخصه بنده معتقدم که حتی هم‌اکنون ورزشگاه آزادی شرایط بهداشتی برای حضور زنان ندارد.

آن زمان حضور زنان در ورزشگاه‌ها به مساله سیاسی تبدیل نشده بود اما در ادامه این مسئله به مطالبه‌ای سیاسی تبدیل شد و کار گره خورد.تلخ‌ترین خاطره شما از ورزش چیست؟

این مساله به تیم ملی فوتبال ایران و زمانی که به قطر رفت مربوط می‌شود که در نهایت با شکست همراه شد. سال ۷۶ بود و هنوز مصطفوی به عنوان رییس فدراسیون فوتبال فعالیت می‌کرد و محمد مایلی کهن سرمربی تیم ملی بود. ما برای بدرقه تیم ملی به فرودگاه رفتیم متاسفانه مایلی کهن با مصطفوی برخورد درستی نداشت و روی خود را از او برگرداند. آهسته به وی گفتم کار خوبی نکردید! به یکباره وی شاکی شد و اعلام کرد که دیگر نمی‌خواهد فعالیت کند و دست از سر او برداریم. قهر کرد و اصرار می‌کرد که دیگر نمی‌خواهد به قطر برود. بنده به شخصه خیلی خواهش کردم و زجر کشیدم تا مایلی کهن راضی شود با تیم ملی به قطر برود. زمانی که راضی شد با چشم گریان به نادر فریاد شیران گفتم مایلی کهن دست خالی از قطر برمی‌گردد چرا که ما اکنون اخلاق را باختیم و در نهایت تیم ملی به قطر رفت و شکست خورده بازگشت. هرچند که مخالف برکناری او پس از این شکست بودیم اما مصطفوی او را کنار گذاشت و مدعی شد که رییس دفتر خاتمی با او تماس گرفته و تاکید کرده که سرمربی تیم ملی برکنار شود.

 

یک بار دیگر نیز فوتبال اشک من را در آورد هرچند که این بار در نهایت خیر اتفاق افتاد. تیم ملی قرار بود به جام جهانی فرانسه برود و جلال طالبی در حالی که یقه لباسش باز و یک گردنبند طلا آویخته بود و در تصاویر خوشحالی می‌کرد و بنده بعد از دیدن این تصاویر خیلی ناراحت شدم. سوالی که برایم پیش آمد این‌ بود که چرا اجازه استفاده از افرادی نظیر مهاجرانی، پروین، حجازی و بهزادی را نداشتیم، ‌اما از سوی دیگر فضا برای سایر افراد فراهم بود و یک نفر مانند طالبی می‌توانست راحت رفتار کند. در حال گریه کردن بودم و به یکباره مسئول شاخه ورزش وزارت اطلاعات به سمت من آمد و پرسید چرا گریه می‌کنی؟ گفتم به من حق دهید، شما کاری کرده‌اید فردی نظیر همایون بهزادی در بدترین شرایط قرار داشته باشد و من به عنوان معاون سازمان تربیت بدنی نتوانم برای وی کاری انجام دهم، چرا که او را رد صلاحیت کرده‌اید و من باید این ظلم را به کجا ببرم؟

دو روز گذشت و همان فرد آمد و گفت سعید امامی به عنوان معاون ارشد وزارت اطلاعات عنوان کرده نامه‌ای از طرف سازمان تربیت بدنی نوشته و اعلام شود که قصد استفاده از افرادی نظیر حشمت مهاجرانی، ناصر حجازی، علی پروین و همایون بهزادی را به عنوان مشاور دارید. در نهایت نامه را نوشتیم و مساله حل شد. اگر آن زمان چنین مجوزی ارائه نمی‌شد نمی‌توانستیم از علی پروین به عنوان سرپرست باشگاه استفاده و تمام اختیارات را به او واگذار کنیم. در عین حال موضوع بازنشستگی همایون بهزادی را حل کردیم؛ آن زمان وی از وزارت اطلاعات حقوق می‌گرفت و پس از انقلاب حقوقش را قطع کرده بودند. بنده اعلام کردم که او کارمند وزارت اطلاعات است و باید حقوقش پرداخت و مساعدت لازم انجام شود که در نهایت بعد از سال‌ها، مساله بازنشستگی بهزادی نیز حل شد.

علت استعفای شما چه بود؟

برای خرید کتاب به کتابفروشی یکی از دوستانم رفته بودم. یکی از آشنایان او نیز حضور داشت و بنده را معرفی کرد اما به یکباره آشنای این کتابفروش گفت فائقی را می‌شناسم، او فقط بلد است مردم را رنگ کند و هر اتفاقی می‌افتد در رسانه می‌گوید اشتباه کردیم. آن‌جا بود که با خودم فکر کردم و فهمیدم داریم پس می‌زنیم و باید به فکر چاره باشم. این ماجرا با باخت ایران مقابل بحرین همزمان شد و از تلویزیون با بنده تماس گرفتند تا مصاحبه کنند. به آن‌ها گفتم ماجرا سرریز کرده و از این به بعد دیگر نمی‌توانیم اثرگذار باشیم و باید به فعالیت خود پایان دهم. هاشمی‌طبا نیز استعفا را قبول اما تاکید کرد تا زمان حضور وی در سازمان تربیت بدنی فعالیتم را ادامه دهم.

از نحوه مدیرعاملی خود در شرکت پست هم بگویید؟

معتمدی که در زندان با او آشنا شده بودم به عنوان وزیر پست، تلگراف و تلفن انتخاب شده و روزی برای تماشای بازی‌های تیم ملی فوتبال ایران در مقدماتی جام جهانی به ورزشگاه آمده بود. آن زمان تصمیم بر این بود هاشمی‌طبا از سازمان تربیت بدنی برود و مهرعلیزاده جایگزین او شود. در حال تماشای مسابقه بودیم که معتمدی به من گفت تکلیف شما چه می‌شود؟ گفتم زودتر استفعا داده‌ام و اگر هاشمی طبا برود بنده نیز از سازمان تربیت بدنی خواهم رفت و در حال حاضر نیز استعفای خود را ارائه کرده‌ام و هاشمی طبا به من اعلام کرد تا زمان حضورش در سازمان تربیت بدنی فعالیتم را ادامه دهم. این روند باعث شد به پست بروم.

منبع: ایسنا ۱۴۰۰۱۰۰۷۰۴۳۷۹

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

پیامد حقوقی سو مدیریت در ورزش

اعمال مدیریت دلسوزانه و اصولی از رموز موفقیت‌های بخش‌های مختلف جامعه می‌باشد.  استنکاف از آن لطمات مادی و معنوی غیر قابل جبرانی را در بر خواهد داشت.

ورزش از بخش‌های مهم و حیاتی جامعه است که با توجه به چالش‌های آن، گستردگی حوزه کاری، ظرفیت‌ها و پتانسیل‌ها، وجود هیأت‌های ورزشی بی‌شمار، مدیریت در آن متفاوت‌تر و سخت‌تر از سایر بخش‌ها به حساب می‌آید؛ اما مدیریت مدیران در ورزش تا چه حدی به توسعه و پیشرفت و امیدواری جامعه ورزشی کمک کرده‌اند؟!

تغییر مدیریت‌ها در ورزش از یک دهه اخیر تا کنون نتوانسته ریل‌های فرسوده قطار ورزش را بازسازی و ترمیم نماید و عملاً تغییر و تحولات، نفع آن چنانی برای ورزشکاران و ورزش نداشته است‌.

در ورزش باب شده هر مدیری که در حوزه کاری‌اش موفق عمل نکند‌، نبود منابع مالی کافی را بهانه کرده و آن را سپری مناسب برای دفاع از عملکرد ضعیف خود می‌داند، غافل از این که باید بدانیم که هنر يك مدير آن است که در شرایط بحران بتواند حوزه تحت مسئولیت خود را به خوبي اداره كرده و رضايت خاطر عموم مردم را فراهم آورده باشد.

هر چقدر مربیان و پیشکسوتان ورزشی ما با زحمات زیاد قهرمان‌پروری می‌کنند، متأسفانه قهرمانان بعد از شرکت در چند مسابقه بین‌المللی، آسیایی یا … چنان دلسرد و بی‌انگیزه شده که انگار نه انگار چندین سال با زحمات فراوان برای کسب عناوین زحمت کشیده‌اند، یا با روش های قطبی نمودن برخی ورزشکاران و نادیده گرفتن استعداد های ارزشمند دیگر …

از کجای ضعف‌های موجود سخن به زبان آوریم؟

از نبود پروژه‌های جدید ورزش، از بی‌سر و سامانی و بلاتکلیفی بعضی هیأت‌های ورزشی که بدون رییس و با سرپرست اداره می‌شوند و حتی برخی فدراسیون ها مثل ژیمناستیک و ظاهراً تلاش آن‌چنانی برای برگزاری مجمع انتخابات آن‌ها صورت نگرفته، از نبود طرح‌های تحقیقاتی پژوهشی و عدم همکاری با دانشجویان و مراجعان، از انحلال تیم‌های فوتبال استان، از نبود برنامه‌ای برای بازسازی اماکن فرسوده ورزش ، از بی‌اهمیتی و بی‌تفاوتی به استقبال و تجلیل از قهرمانان، از رها کردن قهرمانان بعد از قهرمانی، از عبور از هفته تربیت بدنی بدون هیچ برنامه‌ای بر خلاف سال‌های اخیر، از عدم مداخله مدیر کل در اختلافات برخي هيأت‌ها و فدراسيون‌ها، از پایین بودن ميزان سرانه ورزش ، از عدم به کارگیری نیروهای متخصص و با انگیزه در بخش‌های مختلف ورزش، از عدم سرکشی به اماکن ورزشی و تلاش در جهت رفع موارد نقص آن‌ها، از ناراضایتی اکثر ورزشکاران و … از این دست معضلات در ورزش ما کم نیست و اتفاقاً موارد مطرح شده از جمله وظایف اصلي مسوولان ورزش به حساب می‌آیند که برای حل آنها حداقل شاهد اراده‌اي قوی نبوده‌ایم.

تنها توجیهی که در جواب مطالبات به حق ورزشکاران می‌دهیم، جمله تکراری «به محض جذب اعتبارات جبران می‌کنیم» می‌باشد. متأسفانه بارها شاهد بودیم که وعده‌های سر خرمن مسوولان به قهرمانان نه تنها عملی نشده بلکه حمایت‌های معنوی خود را از این قشر پر افتخار نيز دریغ نموده‌اند.

این رفتارها و اقدامات بجز سوء مدیریت و عدم برنامه‌ریزی چه چیزی می‌تواند باشد؟ امید است مسوولان ما از انتقادات درس گرفته و به فکر تجدید نظر در نوع مدیریت خود بوده و با برطرف کردن مشكلات و برآوردن خواسته‌های به حق جامعه ورزش ، نشاط و شادابی را بر ورزش کشور حاكم نمايند.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید

حقوق_ورزشی

دلایل مرگ ناگهانی ورزشکاران چیست؟ چه پیامد حقوقی در پی دارد؟

مرگ ناگهانی در ورزش و ورزشکاران یک رخداد بسیار نامطلوب و متاثر کننده است. مرگ ناگهانی می تواند هم در ورزشکاران آماتور و هم در ورزشکاران حرفه ای چه جوان و چه مسن رخ دهد. اگر چه این امر امری نا مطلوب است، خوشبختانه میزان بروز آن نادر است؛ اما به دلیل تاثیر زیاد آن روی جامعه ورزشی توجه به آن زیاد بوده است. در بسیاری از موارد پس از رخ دادن این امر نمی توان ورزشکار را زنده نگه داشت، اما امداد فوری و عملیات احیای قلبی ریوی در برخی موارد می تواند وی را به زندگی مجدد بازگرداند.

میزان بروز مرگ ناگهانی در ورزش

طی تحقیقات انجام شده در ورزش، میزان بروز این بیماری حدود ۱ نفر در صد هزار نفر ورزشکار در سال می باشد. به نظر می رسد بروز عوارض این بیماری در ورزش های فوتبال، دومیدانی، دوچرخه سواری و بسکتبال بیش از سایر ورزش ها باشد. میزان بروز آن در مردان و زنان نیز تفاوت محسوسی ندارد و در هر دو جنس می تواند رخ دهد.

ورزشکارانی که دچار مرگ ناگهانی شدند

شاید بتوان گفت که اولین مرگ ناگهانی ثبت شده در تاریخ ورزش به ۲۵۰۰ سال قبل بر می گردد، زمانی که دونده ماراتن یونانی پس از طی مسافت ۴۲ کیلومتر بین دشت ماراتن و آتن، دچار مرگ آنی شد. از آن زمان تا کنون ورزشکاران زیادی دچار چنین رخدادی شده اند که شاهد نمونه های آن در دوران معاصر هستیم. از عالم فوتبال شروع می کنیم ؛ “فوئه”، فوتبالیست مشهور تیم ملی کامرون، در سن ۲۳ سالگی، در حالیکه در جام کنفدراسیونها مشغول بازی بود، دچار ایست قلبی شد و در دم جان سپرد. نمونه دیگر، «موروسینی» فوتبالیست ایتالیایی است که در حین مسابقه دچار حمله قلبی شد که علی رغم تلاش های فراوان تیم پزشکی، جان خود را از دست داد. «میکولوش فهر» فوتبالیست جوان دیگری است که در مسابقات جام باشگاه های پرتغال دچار مرگ ناگهانی شده است.  در حوزه بسکتبال نیز ما قربانیان مشهوری داریم، از جمله مرگ «هانک گاترز» قهرمان آمریکایی در لیگ برتر این کشور. «فالیمن» ستاره المپیک تیم والیبال آمریکا، در حالی مرگ آنی حین مسابقه با تیم والیبال ژاپن را تجربه کرد که از بیماری خود به نام سندرم مارفان اطلاعی نداشت. در ایران نیز هر از چند گاهی شاهد چنین رخدادهایی هستیم؛ «منوچهر توسلی» کوهنورد نام آشنای تهرانی، در حین کوهنوردی دچار ایست قلبی شد و درگذشت؛ «مسلم طلوعی» قهرمان عضو تیم ملی فوتسال کشور، قربانی دیگری است که در خلال بازی جام رمضان دچار مرگ ناگهانی شد وجان خود را از دست داد. نمونه های دیگر «افشین شعبانیان»، دونده با سابقه ماراتن و «نوید بهنیا» قهرمان پرورش اندام هستند.

علل مرگ ناگهانی در ورزش

بیش از ۸۰ درصد علل مرگ ناگهانی در میادین ورزشی ناشی از یک بیماری ژنتیکی یا مادرزادی تشخیص داده نشده است که از بدو تولد در سیستم قلبی عروقی آنها وجود داشته است. شواهد حاکی از آن است که ورزش و فعالیت شدید، خطر مرگ ناگهانی را در این گونه افراد افزایش می دهد. از جمله علل مرگ ناگهانی در ورزشکاران جوان می توان به کاردیومیوپاتی هیپرتروفیک اشاره کرد که به عنوان شایعترین علت مرگ ناگهانی در ورزشکاران زیر ۳۵ سال در نظر گرفته می شود و عامل یک سوم مرگ های مرتبط با ورزش است.

تصلب شرایین یا تنگی عروق کرونر قلب نیز شایع ترین علت مرگ ناگهانی در سنین بالای ۳۵ سال در ورزشکاران است.

– اختلال شدید دریچه های قلبی

– اختلال در ریتم سینوسی قلبی

– پارگی های عروقی ( در زمینه گشادی یا آنوریسم عروقی )

– حوادث عروقی مغز مثل خونریزی های مغزی

– علل ریوی مثل اسپاسم شدید راه های هوایی در زمینه آسم و …

در صورتی که مرگ ناگهانی در ورزشکارانی که بیماری زمینه ای قلبی ندارند، رخ دهد، شایع ترین علت آن اصابت ضربات محکم به قفسه سینه در حین ورزش هایی چون فوتبال است که بلافاصله منجر به آریتمی و مرگ می شود.

پیشگیری

پرداختن منظم به ورزش، نه تنها بروز مرگ ناگهانی را افزایش نمی دهد، بلکه به نحو چشمگیری آن را کاهش می دهد، اما ورزش بسیار شدید، نامنظم و طولانی برعکس بروز این امر را افزایش می دهد. از آنجا که مرگ ناگهانی را در بسیاری موارد نمی توان درمان و احیا نمود، بهترین راه، پیشگیری است. بنابراین توجه به علل این مشکل پیش از شروع ورزش، اهمیت بالایی دارد. لازم است تمامی ورزشکاران قبل از ورود به ورزش حرفه ای یا نیمه حرفه ای ، به پزشکان ورزشی و متخصصان قلب و عروق مراجعه کرده و تحت معاینه قلبی قرار بگیرند. اما با توجه به اینکه معاینه قلبی بسیاری از این بیماری ها معمولا طبیعی است، بررسی کامل قلبی شامل نوار قلب، اکوی قلب و تست ورزش باید بصورت روتین از کلیه ورزشکاران به عمل آید و این غربالگری برای افرادی که به فعالیت ورزشی ادامه می دهند، به طور سالانه ادامه پیدا کند.

بدوا قبل از هرگونه اعلام نظر نسبت به موضوع حادث که قائم به تفسیر ی باشد ورزشکار می تواند از مزایای بیمه ای استفاده کند و در مرحله بعد که علت ریشه یابی شد با نظریه پزشکی قانونی و کارشناس رسمی دادگستری در امور ورزشی و تصمیم مقام قضایی درجه مسئولیت و تقصیر مشخص خواهد شد.

موسسه حقوقی امیدنوید اولین مرجع رسیدگی به مسائل ورزشی در ایران

با مشاوره به ورزشکاران، مربیان و باشگاه ها از حقوق آنان دفاع می نماید

و شما را با اساتید برجسته و تخصصی از حقوق ورزشی آگاه می نماید